پنجشنبه, ۳ خرداد, ۱۴۰۳ / 23 May, 2024
وظایف واقعی به روایت کانت
کانت در بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق، مثالهایی به دست میدهد از وظایف واقعی که دو نمونه از آن عبارتند از:
مردی به سبب یک رشته نامرادیها کارش به نومیدی کشیده و از زندگی به تنگ آمده است، ولی هنوز بر عقلش چندان فرمانروا هست که از خود بپرسد که آیا اگر خود را بکشد برخلاف وظیفهای که در برابر خود دارد عمل نکرده است؟ آنگاه جستوجو میکند که آیا آیین رفتار او میتواند قانونی عام در طبیعت باشد یا نه. آیین رفتار او این است: من از خویشتندوستی به این اصل میرسم که اگر زندگی درازتر، بیشتر مایه رنج شود تا خوشی، باید آن را کوتاه کنم. سپس این پرسش پیش میآید که آیا این اصل که بر خویشتندوستی استوار است، میتواند قانونی عام در طبیعت باشد یا نه. ولی بیدرنگ آشکار میشود که نظام طبیعی اگر یکی از قوانینش آن باشد که به وسیله همان احساسی که بنا بر ماهیت خاص خود باید انگیزه بهبود زندگی شود (برعکس) زندگی را تباه کند، با خود در تناقض میافتد و از اینرو، نمیتواند به عنوان یک نظام طبیعی وجود داشته باشد؛ پس ممکن نیست که آن آیین کردار نیز به عنوان قانونی طبیعی وجود داشته باشد و در نتیجه با برترین اصل حاکم بر وظایف تضاد کامل دارد.
دیگری میبیند که از سرناچاری باید وام بگیرد. میداند که نمیتواند وام را بازپردازد ولی همچنین آگاه است که اگر قول محکمی ندهد که در موعد معینی وام را خواهد پرداخت، کسی به او چیزی نخواهد داد. میخواهد چنین قولی را بدهد ولی هنوز آن اندازه وجدان دارد که از خود بپرسد: آیا خلاف قانون و مغایر با وظیفه نیست که شخص، خود را به این شیوه از دشواری برهاند؟ اگر چنین انگاریم که او تصمیم بگیرد چنین قولی بدهد آنگاه آیین کردارش این خواهد بود: هرگاه من خود را نیازمند پول بیابم، پول وام میگیرم و قول میدهم که آن را پس بدهم اگرچه میدانم که هرگز نمیتوانم چنین کنم. اصل خویشتندوستی یا سودجویی شاید برای سعادت آینده من مناسب باشد ولی اکنون پرسش این است که آیا درست (نیز) هست؟ از اینرو خویشتندوستی را به قانونی عام مبدل میکنم و پرسش را به این صورت در میآورم: اگر آیین کردار من قانونی عام باشد وضع چگونه خواهد شد؟ آنگاه بیدرنگ بر من آشکار خواهد گشت که (خویشتندوستی) هرگز نمیتواند قانون عام طبیعت باشد، بلکه ناگزیر با خود در تناقض خواهد بود. زیرا اگر چنین انگاریم که هرگاه کسی خود را گرفتار مشکلی دید، بتواند هرچه را دلش خواست قول بدهد، با این قصد که هرگز به قول خود عمل نکند، نفس (کار) قول دادن، ناممکن خواهد شد زیرا دیگر هیچکس حاضر به شنیدن قولی نخواهد بود، بلکه چنین گفتهای را به نام آنکه ادعایی
میان تهی است به ریشخند خواهد گرفت.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور سقوط بالگرد رئیسی مشهد حسین امیرعبداللهیان ابراهیم رئیسی شهدای خدمت رئیسی شهادت ایران رهبر انقلاب شهادت رئیسی
هواشناسی آموزش و پرورش باران سازمان هواشناسی قتل امتحانات شهر تهران مترو بارش باران کنکور شهرداری تهران پلیس
قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو خودرو حقوق بازنشستگان بازار خودرو ایران خودرو مسکن دلار سایپا بورس ارز
خرمشهر مناظره انتخاباتی پیمان جبلی فضای مجازی تلویزیون سینما موسیقی بازیگر رسانه ملی سینمای ایران لیلا حاتمی ازدواج
رژیم صهیونیستی فلسطین غزه اسرائیل روسیه آمریکا حماس جنگ غزه چین ولادیمیر پوتین لبنان بنیامین نتانیاهو
فوتبال پرسپولیس استقلال آتالانتا تیم ملی والیبال ایران والیبال لیگ برتر باشگاه استقلال ناصر حجازی رئال مادرید باشگاه پرسپولیس بارسلونا
هوش مصنوعی مایکروسافت سامسونگ اینستاگرام اپل مغز موبایل
خواب پوست فشار خون سلامت روان آلزایمر افسردگی کاهش وزن