پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا

درباره «برترین آثار جنگی تاریخ سینما»


درباره «برترین آثار جنگی تاریخ سینما»

گنجه های رنج

● رژه بزرگ «کینگ ویدور» (۱۹۲۷ )

فیلم «رژه بزرگ» اثری‌ست ضدجنگ از دوران سینمای صامت! نخستین فیلم جنگی تاریخ سینماست که به شکلی واقعی و به دور از هرگونه شعار و نمادگرایی، به ساده ترین وجه ممکن، جنگ را پدیده‌ای زشت و مذموم می‌خواند. فیلم از نگاه یک سرباز روایت می‌شود که با اعزام به میدان جنگ با واقعیت‌هایی روبه‌رو می‌شود که تا پیش از این از آنها غافل بوده است. «رژه بزرگ» نخستین اثر مهم «کینگ ویدور» برای ورود به دنیای سینما بود.

● جبهه غرب « گئورگ ویلهلم پابست»( ۱۹۱۸ )

« ویلهلم پابست» با پشت سرنهادن یک دوران طلایی در سینمای صامت، « جبهه غرب ۱۹۱۸» نخستین فیلم ناطق خود را کارگردانی می‌کند؛ اثری با موضوع «جنگ» و درونمایه ضدجنگ که به بیهودگی، تیرگی و پستی در دوران جنگ جهانی اول می‌پردازد. داستان چند سرباز که در جبهه‌های جنگ یکی پس از دیگری کشته می‌شوند.فیلم از ابتدا تا به انتها در جست‌وجوی یک چیز است و آن هم «صلح»!

● در جبهه غرب خبری نیست«لوئیس مایلستن» (۱۹۳۰)

فیلم « در جبهه غرب خبری نیست» از شاخص‌ترین آثار جنگی تاریخ سینماست که به وضوح جنگ را عاملی خشونت آمیز، تلخ و تیره و در نتیجه عامل نابودی طبیعت انسان می‌نامد. داستان فیلم ماجرای تعدادی دانش‌آموز است که با تشویق معلم خود، به جنگ فراخوانده می‌شوند، و این در حالی ا‌ست که واقعیت پیش رو با تصور ذهنی آنها از جنگ بسیار تفاوت دارد! روبه‌رو شدن آنها با حقایق تلخ جنگ، اندیشه آنان را به ناامیدی و به تدریج به نابودی می‌کشاند! فیلم مملو از صحنه‌های تلخ و گزنده است. صحنه پایانی فیلم جایی که یک سرباز، بی‌خبر از اینکه جنگ لحظاتی ست پایان یافته، دستش را به طرف پروانه‌ای زیبا بر روی سیم‌های خاردار دراز می‌کند و با شلیک گلوله‌ای از سوی دشمن کشته می‌شود.

● توهم بزرگ «ژان رنوار»( ۱۹۳۷ )

«توهم بزرگ» ساخته کارگردان بزرگ فرانسوی، از عظیم‌ترین و بهترین فیلم‌های ضدجنگ تاریخ سینما به شمار می‌رود. فیلم درباره تعدادی زندانی‌ست که در بازداشتگاه‌های آلمان به اسارت درآمده‌اند و با مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کنند.

تلاش برای زنده ماندن و رویای فرار از زندان و همچنین به یدک کشیدن مشکلات دوران صلح، رویدادهای تلخی را بوجود می‌آورد که تاثیرگذارند! جنگ آثار مخرب خود را به بار می‌آورد، حال چه در جبهه جنگ، چه در اسارت و چه در دوران صلح.

● رم شهر بی‌دفاع «روبرتو روسلینی»( ۱۹۴۵)

«نئورئالیسم» در اینجا توسط فیلمساز بزرگ ایتالیایی، شکلی کامل و دقیق به خود می‌گیرد؛ «روسلینی» با کمک «فدریکوفلینی» و «سرجیوآمیدی» سناریوی فیلم « رم شهر بی‌دفاع» را در هنگامه اشغال شهر رم توسط نیروهای آلمانی به نگارش درآورد و جالب آن که فیلم بلافاصله پس از پایان جنگ و با خروج نیروهای آلمانی، ساخته شد. این نکته از ویژگی‌های مهم فیلم است که به آن چهره‌ای واقعی و ملموس می‌بخشد.

داستان فیلم درباره یک شهر بی‌دفاع است که جنگ آن را ویران کرده و باعث بوجود آمدن فقر، تنگدستی و بی‌عدالتی شده است. «رم شهر بی‌دفاع» نمایش آن مردمان شجاع و مقاوم است در برابر نیرویی شیطانی.

● آلمان سال صفر«روبرتو روسلینی»( ۱۹۴۷)

شاهکار دیگری از «روبرتو روسلینی» که باز هم به مشکلات و معضلات پس از جنگ جهانی دوم می‌پردازد. روسلینی، این‌بار فراتر از «رم شهر بی‌دفاع» به این موضوع نگاه می‌کند و اثری به شدت واقع‌گرایانه را خلق می‌کند. فیلم اثر مستند گونه‌ایست که گویی به طوری پنهانی از زندگی مردم گرفته شده است. داستان این فیلم واقعی در دل یک خانواده روایت می‌شود که «جنگ» ریشه‌اش را رفته‌رفته می‌خشکاند! فروپاشی این خانواده که نمونه‌ای از خانواده‌های دیگر جامعه بحران زده است، پستی جنگ را نشانه می‌رود. « آلمان سال صفر» داستان تراژدی انسانی ست. صحنه پایانی فیلم، جایی که پسر نوجوان خانواده، خسته از بی‌عدالتی‌ها و حقایق تلخ «معضلات جنگ» دست به خودکشی می‌زند، به شدت تکان دهنده است.

● بازی‌های ممنوع «رنه کلمان» (۱۹۵۱)

جنگ جهانی دوم- دختر بچه‌ای پنج ساله به نام «پوت» در پی جنگ، خانواده‌اش را از دست می‌دهد؛ سرنوشت، «پوت» کوچک را نزد خانواده «دول» می‌کشاند و آنها سرپرستی‌اش را به عهده می‌گیرند. اینک «پوت» وارد مرحله تازه‌ای از زندگی‌اش می‌شود. «بازی‌های ممنوع» شاهکاری از «رنه کلمان» فیلمساز فرانسوی‌ست که در این اثر موفق می‌شود تصویری واقع‌گرایانه از جنگ را به نمایش بگذارد. «جنگ» بی‌رحم است! بی‌عدالت است! آن‌قدر که «پوت» پنج ساله را نیز نمی‌شناسد و فقط در این روزگار سیاه، سرنوشت است که «پوت» را نگه می‌دارد. در فیلم، ایده به خاک سپردن سگ خانواده و برپا کردن یک گورستان مخصوص حیوانات، جالب است. و صحنه‌ای که در آن «پوت» نظاره‌گر خاکسپاری خانواده‌اش است بسیار تاثیرگذار بوده و در ذهن می‌ماند.

● « یک نسل( ۱۹۵۵)- کانال( ۱۹۵۷)- خاکستر و الماس‌ها (۱۹۵۸)» سه گانه «آندره وایدا»

«آندره وایدا» فیلمساز بزرگ لهستانی، که شاید هیچ فیلمسازی در تاریخ سینما به اندازه او در ژانر سینمای جنگ فعالیت نداشته و احتمالا علت‌اش، تاثیری ست که «جنگ» بر زندگی خود «وایدا» داشته است. در دوران جنگ جهانی دوم، او خود یکی از اعضای نیروی مقاومت بوده و در جنگ نیز حضور داشته و این تاثیر به حدی ست که اکنون نیز «وایدا» در فیلم‌های تازه‌اش دوباره به آن می‌پردازد. سه گانه معروف او، «یک نسل» درباره سرنوشت یک جوان لهستانی در جنگ، «کانال» درباره عده‌ای مبارز نهضت مقاومت است که برای زنده ماندن به فاضلاب‌های شهر پناه می‌برند، و «خاکستر و الماس ها» درباره مشکلات پس از جنگ در لهستان بخصوص در میان جوانان است. این سه گانه سینمایی، تصویری واقعی از جنگ و تاثیرات پس از آن در میان مردم و جامعه لهستان است.

● راه‌های افتخار«استنلی کوبریک» (۱۹۵۷ )

« راه‌های افتخار» نخستین اثر مهم «استنلی کوبریک» به علت مایه‌های ضدجنگ‌اش از فیلم‌های مهم ضدجنگ تاریخ سینما نیز به حساب می‌آید. داستان فیلم تلخ و گزنده است. یک هنگ از ارتش فرانسه در جنگ جهانی اول در یکی از نبردهای سنگین، شکست سختی می‌خورد! در این بین، سه تن از سربازان این هنگ که بی‌گناه هستند، انتخاب می‌شوند و به دادگاه نظامی فرستاده می‌شوند تا گناه این شکست را به عهده بگیرند! در نهایت آن سه سرباز به جوخه اعدام سپرده می‌شوند. آنها قربانی بی‌عدالتی می‌شوند که «جنگ» مسبب آن است. فیلم کوبریک نشان‌دهنده نابودگر بودن پدیده جنگ حتی به دور از جبهه‌های نبرد است.

● پل «برنهارت ویکی» (۱۹۵۹ )

فیلم «پل» ساخت کشور آلمان، یکی از مهم‌ترین آثار سینمایی پس از جنگ دوم جهانی ا‌ست. در میان خیل عظیمی از آثاری که در این دوران علیه آلمان متجاوز در عرصه جنگ دوم ساخته شد این فیلم نمایش‌گر سربازانی است که برای دفاع از خاک کشور خود، آلمان، می‌جنگند و در این راه جان خود را از دست می‌دهند. « پل» براساس داستانی واقعی ساخته شد. یکی از ویژگی‌های مهم فیلم جنبه مستندگونه فیلم است. در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم، به علت کمبود نیرو، چند پسربچه مدرسه‌ای به خدمت ارتش آلمان در می‌آیند، وظیفه آنها حفاظت از یک پل در برابر هجوم تانک‌های آمریکایی‌ست.

● کودکی ایوان «آندره تارکوفسکی»( ۱۹۶۲ )

این نخستین فیلم «آندره تارکوفسکی» فیلمساز بزرگ روسی، تصویری خشن از جنگ خانمانسوز دوم جهانی است. کودکی به نام «ایوان» پس از کشته شدن اعضای خانواده، با قصد انتقام جویی به ارتش آلمان ملحق می‌شود، او بارها به دلیل سن کم از رفتن به جبهه جنگ باز می‌ماند؛ اما در آخر برای ماموریت ی خطرناک اعزام می‌شود و سرانجام توسط نیروهای آلمانی کشته می‌شود. «کودکی ایوان» درباره نسلی‌ست که جنگ، آنان را به نابودی می‌کشاند.

● مغازه‌ای در خیابان اصلی «یان کادار - المارکلوس» (۱۹۶۵ )

«مغازه‌ای در خیابان اصلی» محصول مشترک دو فیلمساز اهل کشور چک؛ اثر شاخص ی با مضامین ضدجنگ است. فیلم عملا فاشیسم و عاملان جنگ را مورد حمله قرار می‌دهد؛ فضای فیلم، فضای اسارت است، نژاد پرستی و ظلم بیداد می‌کند؛ شخصیت‌های فیلم در دورانی زنده گی می‌کنند که هیچ حق و حقوقی ندارند و فقط می‌خواهند زنده بمانند. موضوع فیلم درباره مردی ست سرگردان به نام «تونو برتکو» که تعهد چندانی به زنده گی ندارد! او به واسطه برادرش به عنوان یک ناظر «آریایی» در یک مغازه یهودی نگاشته می‌شود.صاحب مغازه پیرزنی‌ست بداحوال به نام «رزالی»،که دوستی بین آنها شکل می‌گیرد. سایه فاشیسم بر محیط و تاثیرش بر زندگی آنها، آبستن حوادث دردناکی می‌شود.

● آه! چه جنگ دلنشینی «ریچارد آتن‌بارو»( ۱۹۶۹ )

اثری در ژانر جنگی از بازیگر نامدار سینما «‌ریچارد آنتبارو» که نخستین تجربه‌اش در مقام فیلمسازی‌ست. فیلم برخلاف مدت زمان طولانی‌اش، بسیار متفاوت و تماشایی ا‌ست که به پوچی جنگ می‌پردازد. یکی از ویژگی‌های متمایز فیلم موزیکال بودن این اثر ضد جنگ است! و البته بهره گیری از تعداد زیادی از بازیگران بزرگ سینما از جمله «ونسان ردگریو»، «لارنس الیویر»، «جان میلز»، «جک هاوکینز» و...

● صلیب آهنین « سام پکین پا» (۱۹۷۷)

«صلیب آهنین» بی‌شک از نمونه‌های فوق‌العاده و تاثیرگذار ژانر جنگ است. نگاه خشونت‌آمیز آشنای «پکین پا» در فیلم که این بار جنگ را پوچ و بی‌معنی و غیرانسانی می‌خواند و به نابودی ارزش‌های اخلاقی و معصومیت‌ها می‌پردازد. فیلم روایتگر زندگی انسان‌هایی است که در شرایطی اسفبار گرفتار شده و تنها تلاش آنها، نبرد برای زنده ماندن است. فضای حاکم بر فیلم بسیار تیره، هراس‌انگیز و مملو از خشونت است. گروهبان آلمانی «اشتتاینر» و همرزمانش به جنگ هیچ اعتقادی ندارند و تنها به واسطه تعهد به میهن و بقا پای به میدان جنگ نهاده‌اند. این گروهبان و همرزمانش قربانی افکار بیمار فرمانده خود «سروان استرانسکی» می‌شوند که هدف‌اش تنها «صلیب آهنی» است... آنها کشته می‌شوند، تا آخرین نفر.

● اینک آخر الزمان «فرانسیس فورد کاپولا» (۱۹۷۹)

شاید هیچ فیلمی به اندازه « اینک آخر الزمان» همآن‌گونه که از نامش پیداست نتوانسته به این خوبی فضایی آخرالزمانی را به تصویر بکشد. فصل پایانی فیلم مثال خوبی‌ست بر این مدعا. ماجرای دشواری‌های ساخت فیلم که زحمت و هزینه بسیاری برای «کاپولا» و عوامل فیلم در پی داشت، خود داستانی شنیدنی دارد. فیلم در حالی که نخل طلای جشنواره کن را از آن خود کرد، با شکست تجاری مواجه شد. « اینک آخرالزمان» به لحاظ ساختار و به ویژه به لحاظ بصری فوق‌العاده‌ست. داستان فیلم در جنگ ویتنام روایت می‌شود و به سیاهی جنگ اشاره دارد و موضع‌گیری فلسفی و روشنفکرانه‌ای است در قبال تقابل خیر وشر.

● بیا و بنگر «الم کلیموف»( ۱۹۸۵)

« بیا و بنگر» اثری ضدجنگ، این فیلم آخرالزمانی، و احتمالا سیاه‌ترین و تلخ‌ترین فیلم تاریخ سینما، جهنمی‌ست که فقط «جنگ» می‌تواند آن را به وجود بیاورد. زمان، جنگ جهانی دوم - مرز لهستان. پسر نوجوانی به نام «فلوریا» تنها، ستم دیده که در طول فیلم فقط شاهد خشونت، ددمنشی و کشتارهای بی‌رحمانه است. و پسر نوجوان تماشاگر را فرا می‌خواند که... بیا و بنگر.

● جوخه «الیور استون» (۱۹۸۶)

یکی از دغدغه‌های همیشگی « الیور استون» نگاه‌اش به موضوع جنگ و نفی کردن آن است. استون، که خود در جنگ ویتنام حضور داشته، بارها تجربیات و خاطرات خود را از جنگ در ویتنام به تصویر کشیده است. «جوخه» نمایشی است از اعمال غیرانسانی، کشتار و وحشی‌گیری. استون در پرداخت و شکل دادن شخصیت‌های فیلم مهارت خود را نشان می‌دهد که نظیر آن کمتر دیده شده است.

● غلاف تمام فلزی «استنلی کوبریک» ( ۱۹۸۷)

این دومین فیلم « استنلی کوبریک» فقید، پس از «راه‌های افتخار» در ژانر جنگی‌ست. کوبریک این بار به سراغ جنگ ویتنام می‌رود و در یک پادگان آموزشی، گروهی سرباز را نشان می‌دهد که برای رفتن به جنگ آموزش می‌بینند. فشار روحی و بحران فردیت در بین سربازان و نگاه ضدانسانی به آنها که ناشی از فضای خشک نظامی‌گری‌ست، آنها را وارد مسیر تازه‌ای می‌کند که هیچ‌وقت با آن نمی‌توانند کنار بیایند. سبک بصری و آشنای کوبریک و این‌بار خشن، فضای تلخ، غم‌انگیز و حس نوستالژیکی را به بیننده منتقل می‌کند.

● متولد چهارم ژوئیه « الیور استون» ( ۱۹۸۹ )

در این فیلم «الیوراستون» بار دیگر، پس از «جوخه» به جنگ ویتنام می‌رود. اگر در «جوخه» بحران میان شخصیت‌ها در میدان جنگ مورد توجه است. در « متولد چهارم ژوئیه» وضعیت روحی و جسمی شخصیت‌ها پس از جنگ مورد بررسی قرار می‌گیرد. شخصیت اصلی داستان «ران کوویک» مردی‌ست با تمام وجود و برای کشورش به جنگ می‌رود، در جنگ مجروح و فلج می‌شود. اما در بازگشت به خانه، بر خلاف آنچه که تصور می‌کند مورد استقبال قرار نمی‌گیرد. همین موضوع باعث افسردگی‌اش می‌شود و او را تا مرز نابودی می‌کشاند. او پس از سپری کردن یک دوره تیره در زندگی‌اش، دوباره به خود می‌آید و این بار بر ضدجنگ فعالیت می‌کند.

● نجات سرباز رایان « استیون اسپیلبرگ» ( ۱۹۹۸ )

«نجات سرباز رایان» کاملترین فیلمی ست که تاکنون در ژانر جنگی ساخته شده است. فیلمی که به خوبی توانسته چهره‌ای به شدت واقعی از جنگ را به نمایش بگذارد، صحنه‌های نبرد فیلم استادانه کارگردانی شده‌اند و در نوع خود بی‌نظیراند. توانایی «اسپیلبرگ» در به تصویر کشیدن نبردهای خونین در همان سکانس آغازین فیلم به وضوح دیده می‌شود. این جنگ نیست،جهنم است، پایان دنیاست.

● و... گنجه رنج «کاترین بیگلو» ( ۲۰۰۹)

از شروع جنگ در عراق تا کنون، فیلم‌های بسیاری در زمینه جنگ در این کشور ساخته شده‌اند که بیشتر آنها کلیشه‌ای بوده و توفیق چندانی نداشته اند. اما « گنجه رنج» برنده چندین جایزه اسکار ۲۰۱۰، یکی از متفاوت ترین فیلم‌های ساخته شده درمورد بحران جنگ در عراق است. فیلمی درباره خنثی‌کنندگان بمب در عراق که از شروع جنگ تا به حال، بسیاری از آنها جان خود را از دست داده‌اند. «گنجه رنج» تک سکانس‌های فوق‌العاده‌ای دارد که به خوبی کارگردانی شده‌اند، برخی از صحنه‌های فیلم ترس و دلهره عجیبی را به تماشاگر منتقل می‌کند که نفس‌ها را در سینه حبس می‌کند.

حسن نیازی