یکشنبه, ۱۰ تیر, ۱۴۰۳ / 30 June, 2024
مجله ویستا

طوطیان را شکر آورده ام از پارس به هند


طوطیان را شکر آورده ام از پارس به هند

تا زدم دست به دامان تولای علی
جلوه در دیده کند پرتو سیمای علی
باشد از میکده هم راه سوی حضرت دوست
روشن اردل شود از مهر تجلای علی
باش همراز علی در دل تنهایی شب
تا به گوش دل خود بشنوی …

تا زدم دست به دامان تولای علی

جلوه در دیده کند پرتو سیمای علی

باشد از میکده هم راه سوی حضرت دوست

روشن اردل شود از مهر تجلای علی

باش همراز علی در دل تنهایی شب

تا به گوش دل خود بشنوی آوای علی

مست جام ازلی بیخبر از خویشتن است

نازم آن را که شود مست زصهبای علی

من و سرمستی و در میکده پیمانه زدن

گر که ساقی دهدم باده زمینای علی

تا توانی است مرا گرد جهان می گردم

به تولای علی بایده پیمای علی

خوش در آئینه دل جلوه کند طلعت دوست

پای تا سر شده ام محو تماشای علی

طوطیان را شکر آورده ام از پارس به هند

این من و شعر من و عشق چو دریای علی

چو (مهین ) دولت فقرم به جهان ارزانی است

دارم این سلطنت از همت والای علی

دهلی ـ مهین دخت معتمدی