دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

شعله های زیر خاکستر در روابط پکن توکیو


شعله های زیر خاکستر در روابط پکن توکیو

با گذشت نزدیک به یک ماه از آغاز بحران در روابط چین و ژاپن, نه تنها تنش های به وجود آمده در مناسبات دو کشور فروکش نکرده بلکه اظهارات و موضع گیری های مقامات پکن و توکیو بر ابعاد این بحران افزوده است

با گذشت نزدیک به یک ماه از آغاز بحران در روابط چین و ژاپن، نه تنها تنش های به وجود آمده در مناسبات دو کشور فروکش نکرده بلکه اظهارات و موضع گیری های مقامات پکن و توکیو بر ابعاد این بحران افزوده است.

به دنبال ایجاد بحران در روابط چین و ژاپن در ماه گذشته به نظر می رسید رهبران دو کشور تلاش های خود را به فروکاستن از تنش ها معطوف دارند اما اظهار نظرات و اعلان مواضع مقامات پکن و توکیو تنها منجر به دامنه دار شدن اختلافات به وجود آمده گردید.

در تازه ترین اظهار نظر، «جیانگ یو» سخنگوی وزارت امور خارجه چین در دهم مهرماه با غیرمسوولانه خواندن موضع گیری ها و اظهارات مقامات توکیو، خواستار توقف این گونه اعلان نظرات از سوی ژاپن شده است.

● آغاز کشمکش های جدید در روابط چین و ژاپن

در شانزدهم شهریور ماه سال جاری یک کشتی ماهیگیری چینی با دو شناور گارد ساحلی ژاپن در محدوده ی آبی مورد اختلاف دو کشور برخورد کرد و به دنبال این حادثه، ناخدای کشتی ماهیگیری به همراه ۱۴ تبعه دیگر چینی از سوی نیروهای ژاپنی دستگیر شدند. اگرچه ژاپن پس از گذشت نزدیک به دو هفته اقدام به آزادسازی اتباع دستگیر شده ی چینی نمود اما دولت چین خواستار عذرخواهی رسمی مقامات ژاپنی و پرداخت غرامت از سوی این کشور شد.

پس از آن که «نائوتوکان» نخست وزیر ژاپن خواست مقامات چینی در زمینه ی عذرخواهی و پرداخت غرامت را مردود دانست، در سالگرد حمله ۷۹ سال پیش ژاپن به چین، صدها نفر در پکن و شانگهای با تجمع و برپایی تظاهرات در برابر نمایندگی سیاسی ژاپن اعتراض خود را به اقدامات ضد چینی توکیو اعلام داشتند.

در ادامه ی کشمکش های دو کشور، سخنگوی وزارت امور خارجه چین اعلام کرد که دولت ژاپن حق مداخله در مورد مساله ی حضور کشتی های ماهیگیری و شناورهای گشت زنی چینی در دریای چین شرقی را ندارد و بایستی به قوانین و مقررات مربوط به حقوق دریاها و توافقات دو کشور پایبند باشد.

اقدام متقابل توکیو در برابر مواضع چین و نیز دستگیری چهار ژاپنی به اتهام فیلم برداری از تاسیسات نظامی پکن، تصویب چندین لایحه ی اعتراضی نسبت به دولت چین در پارلمان ژاپن بود. لایحه های تصویب شده در زمینه ی الزامات دولت ژاپن برای ایجاد بازدارندگی نسبت به اقدامات مجدد چین، اعتراض آشکار و شدید توکیو نسبت به درخواست پکن برای عذرخواهی رسمی توکیو و پرداخت غرامت و انتشار عمومی تصاویر موجود از حادثه ی به وجود آمده به منظور آگاه سازی و اطلاع رسانی به مردم ژاپن و افکار عمومی جهان در دستور کار نمایندگان قرار گرفت.

در دوره ی بازداشت اتباع چینی، پکن اعلام کرده بود که پاسخ سختی در انتظار رهبران توکیو خواهد بود، اما کمتر کسی تصور می کرد که اقدامات تلافی جویانه ی چین به میزان کنونی گسترش یابد و به تعلیق مبادلات سیاسی تا سطح وزیران منجر شود.

چین با بالا گرفتن تنش در مناسبات دو جانبه اش با ژاپن مذاکرات با این کشور در خصوص میدان های مشترک گازی و همکاری های مربوط به ذغال سنگ و نیز افزایش پروازهای دو جانبه را به حالت تعلیق درآورد و با فراخوانی مکرر سفیر ژاپن مراتب اعتراض شدید رهبران پکن را به توکیو منتقل ساخت.

● واکاوی ریشه های اختلافات بین چین و ژاپن

روابط چین و ژاپن از سال ۵۷ میلادی، در زمان حکمرانی امپراتوری «هان» و هنگامی که ژاپن سرزمین «وا» خوانده می شد، آغاز گشت. در دوره ی نزدیک به دو هزار ساله ی روابط دو کشور فراز و فرودهای فراوانی در تعاملات این دو سرزمین مجاور وجود داشته است اما در دوران جدید بیشتر فضای بدبینی، رقابت و کشمکش های پیدا و پنهان سبب ساز سردی روابط پکن-توکیو بوده است.

پس از انقلاب «میجی» در ژاپن و اوج گرفتن تمایلات جهان گشایانه رهبران این کشور، چین به عنوان میراث دار یک امپراتوری عظیم تاریخی مورد تهاجم نظامی ژاپن قرار گرفت و در سال ۱۸۹۵ میلادی، سرزمین هایی مانند شبه جزیره کره، بخش هایی از تایوان و ایالت «فنگ تیان» به همراه جزایر«پسکادور» از کنترل چین خارج شد.

حتی با پایان جنگ جهانی دوم و درهم شکسته شدن ماشین نظامی ژاپن، بخش هایی از سرزمین های تصرف شده ی چین در اختیار ژاپن باقی ماند و مانند استخوانی در زخم زمینه ساز اختلافات ارضی و مرزی دو کشور شد.

تا پیش از دهه ی ۶۰میلادی اختلافات سرزمینی توکیو-پکن دارای جنبه های حقوقی و برخواسته از احساسات و انگاره های ملی گرایانه بود اما کشف نفت در مناطق مورد اختلاف، رویارویی های دو کشور را وارد فاز سیاسی –اقتصادی کرد.

پس از گشایش درهای چین به روی جامعه ی جهانی در سال ۱۹۷۹ میلادی، پکن به بازسازی روابط با کشورهایی مانند ژاپن پرداخت و در زمینه ی اصلاح و به سازی ساختارهای اقتصادی چین، ژاپن در صف اول شرکای تجاری و اقتصادی پکن قرار گرفت.

از آن پس شرکت های بزرگ و کوچک ژاپنی در عرصه های اقتصادی چین به فعالیت پرداختند و وام های میلیارد دلاری سالانه ی ژاپن به چین موسوم به وام های «ینی»، نقش مهمی در پایه ریزی بنیادهای اقتصاد رو به رشد چین ایفا کرد.

به دنبال رشد فزاینده ی اقتصادی، چین پس از آنکه توانست جایگاه خود را به عنوان یک قطب اقتصادی در منطقه و جهان تثبیت کند به رقابت های راهبردی با همسایه ی شرقی خود وارد شد و بروز دوباره ی اختلافات پیشین موجب تغییر مسیر روند همکاری های مسالمت آمیز به تقابل دوباره و بازگشت به دوران تنش ها شد.

زمانی که «جونیشیرو کوایزومی» در سال ۲۰۰۱میلادی در ژاپن به نخست وزیری رسید، سیاست های افراطی وی در حمایت از آمریکا در کنار دامن زدن به حس ملی گرایی افراطی ژاپنی موجب تیرگی بیش از پیش روابط پکن-توکیو گشت.

بازدید های سالانه ی کوایزومی از معبد «یاسوکونی» در توکیو که برای پکن حساسیت برانگیز بود در طول دوران نخست وزیری وی در فاصله ی سال های ۲۰۰۶-۲۰۰۱ میلادی سردی روابط بین دو کشور را موجب گردید.

«شینزو آبه» نخست وزیر بعدی، برای تغییر در وضعیت روابط با پکن به چین سفر کرد و با «هوجین تائو» رییس جمهور این کشور ملاقات نمود، اما این ملاقات تنها توانست تعاملات سیاسی بین دو کشور را از حالت انجماد خارج کند.

در فضای سنگین موجود در روابط دو کشور، مطرح شدن دوباره ی «دکترین فوکودا» که از سوی نخست وزیر سال های ۱۹۷۶-۱۹۷۸ ژاپن برای بهبود روابط سیاسی –اقتصادی کشورش با همسایگانی مانند چین تدوین شده بود باعث شد تا فوکودای پسر ۳۰ سال بعد، با گرایش به بهبود روابط با چین، سیاست حسن همجواری در منطقه را پیگیری کند.

پیگیری دکترین مزبور از سوی «یاسوئو فوکودا» که با پیروزی حزب لیبرال دموکرات به قدرت رسیده بود، ژاپن را پایبند به نفی خصومت های گذشته با همسایگان آسیایی اش می کرد و به بازتعریف منافع این کشور در گسترش روابط و همکاری های دو و چند جانبه با کشورهای منطقه می پرداخت. سیاست پیگیری توازن و تعادل در رابطه با کشورهایی مانند چین و آمریکا تعاملات توکیو - پکن را تا حدی در مسیر تحولات مثبت قرار داد اما پیروزی حزب دموکرات در ژاپن پیگیری سیاست بهبود روابط با پکن را متوقف ساخت.

بالا گرفتن تنش ها با دستگیری اتباع چینی از سوی نیروهای ژاپنی و اقدامات متقابل پکن در این زمینه نمودی از اختلافات مرزی و سرزمینی به خصوص بر سر جزایری موسوم به «دیائویو» است که در کنار مناقشات مربوط به تایوان و هنگ کنگ، بحران هسته ای کره شمالی و رقابت های راهبردی دو کشور به یک باره آتش اختلافات را شعله ور ساخته است.

کارشناسان و تحلیل گران مسائل خاور دور اعلان مواضع شدید پکن در برابر اقدامات ژاپن را نوعی اقدام تنبیهی توصیف می کنند. پکن اقدامات تحریک کننده ی توکیو را نوعی باجگیری سیاسی معرفی می کند که ژاپن از طریق آن قصد دارد تا در زمینه های مورد اختلاف خود در مسائل راهبردی و اختلافات مرزی، به خواسته ها و اهداف خود دست یابد.

● تحلیل زمینه های روانی رویارویی پکن-توکیو

در چین آموزش های ایدئولوژیک که از کتاب های درسی آغاز می شود، روحیات ملی گرایانه ی چینی را با فداکاری های کمونیست های این کشور در مقابله با تجاوزگران ژاپنی پیوند می زند. پاسداری از سرزمین در برابر دشمنانی چون ژاپنی ها عاملی مشروعیت بخش به نظام سیاسی پکن محسوب می شود که از دل تجاوزات اشغالگران و مقاومت ملی سر بر می آورد.

این مساله باعث شده تا احساسات ضد ژاپنی حتی در میان نخبگان لیبرال و غیر حکومتی چین نیز وجود داشته باشد و برخی اقدامات تحریک کننده و حساسیت برانگیز مقامات ژاپنی این موضوع را تشدید می کند.

از سوی دیگر دولت کنونی چین که دارای رویه های عملگرایانه در سیاست و روابط خارجی خود است از مزایا و مطلوبیت های روابط راهبردی با ثبات با کشورهایی مانند ژاپن و آمریکا آگاه است، اما نمی تواند از آموزه ها و ارزش های ایدئولوژیک و خود ساخته ی خود تخطی کند.

بسیاری از تظاهرات ضد ژاپنی در چین به صورت خودجوش برپا می شود و در قالب افکار عمومی که خود دستگاه حاکم آن را تولید کرده، با بازتولید احساسات و افکار ضد ژاپنی، دولت را مجبور به پی گیری رویه های تندتر و ایدئولوژیک تری در قبال رقیب منطقه ای و جهانی خود می کند به صورتی که حتی تکنوکرات ها و بوروکرات های چینی نیز نمی توانند به صورت علنی نسبت به ژاپن اظهار علاقه کنند.

از سوی دیگر در ژاپن وجود نوعی حس برتری جویی و ملی گرایی نهفته و رسوخ این روحیات در دیدگاه و عملکرد تصمیم گیرندگان سیاسی در توکیو باعث شده تا بر سر راه اصلاح روند های گذشته و کنونی موانعی روانی و نیز هویتی به وجود آید.

● روابط چین و ژاپن در بستر تحولات کنونی

دوره ی سیطره ژاپن بر شرق آسیا در پس زمینه ی ذهنی رهبران پکن تاثیری عمیق گذاشته و نام بردن از ژاپن پیش از جنگ جهانی دوم به عنوان «امپراتوری وحشی» نمودی از این پس زمینه ی ذهنی منفی است.

در سال های گذشته ژاپن همواره از اقرار به اشتباهات تاریخی خود و عذرخواهی از جنایات سربازان این کشور در دوران جنگ شانه خالی کرده در صورتی که چین هنوز نتوانسته خود را از کابوس سال های تجاوزگری ژاپن برهاند.

تظاهرات هر از چند گاه ضد ژاپنی در اعتراض به تحریف متون کتاب های درسی در ژاپن و بازدید مقامات توکیو از معابد دوران جنگ، همچنین مواضع ژاپن نسبت به تایوان و دامن زدن به تئوری «تهدید چین» از سوی جناح های راست گرای قدرت در توکیو زمینه ی واگرایی دو کشور را مهیا می سازد.

از نظر هماوردی های راهبردی، رشد سریع و دور از انتظار اقتصاد چین باعث شد تا این کشور جای ژاپن را در رده بندی قدرت های اقتصادی جهان بگیرد و چین پس از آمریکا به دومین ابرقدرت اقتصادی جهان بدل گردد.

رقابت های تنگاتنگ بر سر بازارهای منطقه و جهان و تلاش برای کسب جایگاه رهبری اقتصادی در نیمکره شرقی زمین بیش از پیش توکیو و پکن را رو در روی هم قرار داده است.

در اوایل مهر ماه جاری پایگاه خبری بی بی سی اعلام کرد که روند کند شدن صادرات ژاپن در برابر سیر صعودی صادرات چین، نگرانی مقامات و مراکز اقتصادی ژاپن را فراهم کرده است.

رشد صادرات ژاپن که در ماه فوریه ی سال جاری میلادی (بهمن ماه ۱۳۸۸) تا ۳/۴۵ درصد نسبت به سال گذشته افزایش یافته بود در ماه اوت این سال (مرداد ۱۳۸۹) به ۸/۱۵ درصد کاهش یافت.

از سوی دیگر قرار گرفتن ژاپن در زیر چتر امنیتی آمریکا در منطقه ی شرق آسیا پس از پایان جنگ جهانی و تهدیدات امنیتی و نظامی حضور پر رنگ و گسترده ی آمریکا در منطقه باعث شد تا پکن، توکیو را به عنوان تهدیدی سخت افزاری نیز تلقی نماید.

فضای رئالیستی و واقع گرایانه ی حاکم بر ساختارهای قدرت در شرق آسیا نیز رقابت های سخت افزاری دو کشور را تشدید می کند. در این فضا مفهوم امنیت کلیدی است که راهگشای درک بیشتر چالش های موجود بین توکیو و پکن محسوب می شود.

به گمان برخی تحلیلگران قرار گرفتن روابط چین و ژاپن در حالت «زرد» نتیجه ی تحرکات نظامی-امنیتی اخیر کشورهایی مانند کره جنوبی و ژاپن در همراهی با آمریکا در منطقه است. همچنان که سخنگوی وزارت امور خارجه ی چین در اوج کشمکش های سیاسی پکن- توکیو چالش های منطقه را نتیجه ی دخالت های آمریکا در منطقه می داند و از دخالت های واشنگتن درباره ی مشاجرات سرزمینی در نواحی مجاور چین انتقاد می کند.

این تحلیل گران معتقدند که دخالت های آمریکا تنها موضوع مشاجرات منطقه ای را پیچیده و اختلافات را تشدید می کند. در شرایطی که برخی کشورهای غربی و به ویژه آمریکا نگران توسعه ی همه جانبه ی چین هستند و با استقرار در مناطقی مانند دریای چین جنوبی و شرقی این کشور را به نوعی در محاصره ی نظامی خود قرار داده اند، واشنگتن با تهدید غیر مستقیم امنیت ملی چین به دنبال وادار کردن پکن به پذیرش خواست های خود است.

به طور کلی تنش های مزمن در روابط چین و ژاپن نظیر اختلافات اخیر را می توان به شعله ای توصیف کرد که هر از چند گاه از دل آتش زیر خاکستر تقابل ها، رقابت ها و کینه های عمیق میان دو کشور سر برآورده و روابط دو کشور را از خود متاثر می سازد.

منبع: خبرگزاری - ایرنا - تاریخ شمسی نشر ۱۳/۷/۱۳۸۹