چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا

هر وقت‌ که‌ دلت‌ را بتکانی‌ عید است


هر وقت‌ که‌ دلت‌ را بتکانی‌ عید است

هر وقت‌ که‌ دلت‌ را بتکانی‌ عید است و هر روز که‌ تازه‌ شوی، نوروز.
۱) عروسی‌ عید است و عید عروسی‌ است با دامنی‌ از سبزه‌ و چارقدی‌ از شکوفه‌های‌ صورتی‌ سیب. دف‌ می‌زند و می‌خندد …

هر وقت‌ که‌ دلت‌ را بتکانی‌ عید است و هر روز که‌ تازه‌ شوی، نوروز.

۱) عروسی‌ عید است و عید عروسی‌ است با دامنی‌ از سبزه‌ و چارقدی‌ از شکوفه‌های‌ صورتی‌ سیب. دف‌ می‌زند و می‌خندد و هلهله‌ می کند و می آید. ما گوشه‌ای‌ از دامن‌ عید را می گیریم و پای می کوبیم و دست‌ می افشانیم و فراموش می کنیم که‌ همیشه‌ گوشه‌ دیگر را شیطان‌ گرفته‌ است.شیطان‌ خاطرخواه‌ شلوغی‌ است. دلباخته‌ هیاهو. او هم‌ دف‌ می‌زند. می‌خندد و هلهله‌ می‌کند و نقل‌ و نبات‌ فراموشی‌ روی‌ سرمان‌ می ریزد و همین‌ می شود که‌ یادمان‌ می رود.....

۲) عروسی‌ عید است و کوچه‌ها شلوغ و پر از رفت‌ و آمد. خانه‌ها شلوغ و پر از دید و بازدید. می رویم و می آییم. هدیه‌ می دهیم و عیدی‌ می گیریم. احوال‌ می پرسیم و پیغام‌ می فرستیم. اما هر جا که‌ می رویم او هم‌ می آید. شیطان را می گویم. او که شیرینی‌ فراموشی‌ تعارفمان‌ می کند و همین‌ می شود که‌ یادمان‌ می رود.

۳) نوروز می آید و می رود. عید هم‌ تمام‌ می شود و ما باز احتمالاً او را فراموش‌ می کنیم و از قلم‌ می اندازیم. به‌ دیدنش‌ نمی رویم. نامه‌ای‌ نمی نویسیم. تبریکی‌ نمی گوییم. خدا را می گویم. اویی که‌ از همه‌ بزرگ‌تر است. خط‌های‌ آسمان‌ اشغال‌ نیست. این ما هستیم که او را از یاد می بریم.

هر وقت‌ که‌ دلت‌ را بتکانی‌ عید است و هر روز که‌ تازه‌ شوی، نوروز. بلند شو، بال‌های‌ تازه‌ات‌ را تنت‌ کن. باید به‌ عید دیدنی‌اش‌ بروی. دلت‌ را تقدیمش‌ کن‌ تا عیدی‌ات‌ را بگیری. دیر است‌ اما دور نیست. همین‌جاست. بسم‌الله‌ بگو و در بزن،‌ همین.

saeedhadavand.blogfa.com