شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

ساخت سیاسی در کشورهای بنلوکس


ساخت سیاسی در کشورهای بنلوکس

در این تحقیق نگاهی اجمالی به ساخت سیاسی کشورهای بنلوکس که شامل هلند,بلژیک ولوکزامبورگ می باشند,شده است وبدین وسیله ساختارهای حکومتی این دولت ها بررسی می گردد

● بخش اول: هلند

بر پایه منابع تاریخی موجود هلند بخشی از امپراتوری روم بود. طی قرون وسطی، ندر لاندرز(سرزمین پست)، گروهی از دوک نشینهای محلی وکنت نشین های خودمختار و اسقف نشین های اوترخت را تشکیل می داد که روز به روز به قدرتشان افزوده می شد. اوایل قرن شانزدهم میلادی ، سرزمینهای پست، تحت لوای چارلز پنجم درآمد . معاهدة وست فالیا در سال ۱۵۸۸ میلادی به استقلال استانها متحده شمالی از اسپانیا انجامید و جمهوری هلند را شکل داد . اسپانیا در سال ۱۶۴۸، جمهوری هلند را به رسمیت شناخت . قرن ۱۷ میلادی ، عصر طلایی هلند نام گرفت . در این دوره هلند رهبری دریایی را به دست آورد .شمارناوگان تجاری ۳ برابر شد. انقلاب فرانسه، خاتمه جمهوریدر استانهای متحد هلند بود و در سال ۱۷۹۵ هلند به اشغال فرانسوی های در آمد و تبدیل به ایالتی خراجگذار شد. با سقوط ناپلئون سرزمین های پست مجدداً استقلال خود را به دست آوردند و قانون اساسی برای آن نوشته شد . این قانون در۱۸۴۸ میلادی مورد تجدید نظر گ رفت و شاه را مصون از مسئولیت گردانید و وزراء در برابر پارلمان مسئول شناخته شدند در این دوران ندرلاندر جنوبی از این مجموعه مستقل شد و بلژیک فعلی را پدید آورد و در۱۸۹۰ میلادی به سر رسیده بود. زیرا ملکه ویلهمینای دهساله برتخت سلطنت جای می گرفت. وی درسال ۱۹۴۸ پس از ۵۰ سال سلطنت، به نفع دخترش «ژولینا» از سلطنت کناره گیری کرد. هلند تا جنگ جهانگیر دوم، قدرت استعمارگر بزرگی بود. از ۱۹۴۵ میلاد ی، مستعمراتش یکی پس از دیگری استقلال یافتند.

▪ قانون اساسی:

قانون اساسی هلند در سال۱۸۴۸ نوشته شده و آخرین، اصلاحات آن در ژوئن ۱۹۸۷ صورت گرفته است. طبق آن هلند برمبنای دموکراسی استوار است و آزادی عقیده و مذهب، آزادی بیان، آزادی انتقاد در آن ملحوظ شده است. طبق قانون اساسی، مقام سلطنت در رأس قوای سه گانه قرار دارد ووزیران در مقابل مجلسین، مسئولیت دارند. انتقاد از دولت: توسط نمایندگان ملت همیشه خطاب به نخست وزیر و وزیران صورت می گیرد و مقام سلطنت از هر گونه انتقادی بری است.

▪ تشکیلات حکومتی :

سیستم حکومتی کشورپادشاهی هلند، بنا به قانون اساسی آن کشور، بر پایة اصل قوای سه گانه مقننه، مجریه و قضائیه استوار است :

۱) قوه مقننه: این قوه دارای ۳ مجلس است که هرکدام ازآنها را به ترتیب توضیح می دهیم.

- مجلس اول (سنا): وظیفه این مجلس رد یا تصویب لوایح است. اما اصلاح و یا واردکردن موارد جدید به لوایح پیشنهادی برعهده این مجلس نیست . این مجلس ۷۵عضو دارد (۵۵مرد و ۲۰زن ) که بطور غیر مستقیم و از سوی اعضاء شورای ایالت یا استانها، که اغلب استادان دانشگاهها، مقامات تجاری، سلطنتی و بلند پایگان استانداریها و شهرداریها هستند، انتخاب می شوند. دورة نمایندگان اعضا در این مجلس ۴ سال است و بر خلاف گذشته که نیمی هر سه سال یکبار انتخاب می شدند، اکنون بطور همزمان برگزیده می شوند.

- مجلس دوم(شورای ملی): مجلس دوم وظیفه ای جامع تر و فراگیر تر نسبت به مجلس اول بر عهده دارد و در واقع سیاسی تر است. زیرا این مجلس حق اصلاح لوایح را دارد. اما مجلس اول تنها می تواند نظرات کلی را پیرامون لوایح مصوبه مجلس دوم ابراز دارد. این مجلس ۱۵۰ نفر عضو دارد که از سیاستمداران برجسته و با رأی مستقیم مردم به مدت ۴ سال برگزیده می شوند. اگربین دولت و نمایندگان مجلس عدم توافقی پیش آید، دولت استعفا می کند و ملکه یا پادشاه، نخست وزیرجدید را تعیین می کنند. در صورتیکه مقام سلطنت با استعفای دولت موافقت نداشته باشد، پارلمان منحل و انتخابات جدید شروع می گردد و ادامه کار هنگامی میسر است که با مجلسین به خصوص مجلس شورای ملی، همکاری کامل داشته باشد.

- مجالس محلی(شورای ایالت یا استان): یک عضو اداری در استان هاست و بالاترین مقام در ادارة اموراجرایی استان است. با رأی عمومی مردم انتخاب می شوند. رئیس شورای استان توسط مقام سلطنت برگزیده می شود. مدت عضویت در شورای شهر استان ۴ سال است و تنها با مصوبات پارلمان در صلاحیت و اختیار آنها باشد. نماینده شاه یا ملکه در هر ایالت حق دارد از اجرای تصمیات شورای استان که مخالف قانون باشد جلوگیری کرده آن را گزارش دهد.

۲) قوه مجریه:

اصل برتری پارلمان، اساس قوه مجریه کشور هلند را تشکیل می دهد و چون نمایندگان پارلمان منحصراً از سوی احزاب معرفی می شوند، بدین رو رژیم پارلمانی حزبی است. اما به علت وجود احزاب گوناگون با خط مشی های و اهداف گوناگون، هیچ گاه اکثریت قاطع در پارلمان به دست نماید و بدین سبب، دولتهای هلند، همه گاه به صورت ائتلافی از چند حزب به وجود آمده است. رئیس دولت یا نخست وزیر دارای اختیارات ویژه ای است. قدرت اجرایی با رهبری نخست وزیر توسط شورای وزیران اعمال می گردد. «شورای دولتی» وظیفه هدایت دولت را به عهده دارد و در مورد پیش نویس کلیه لوایح دولتی، اعمال نظر می کند. درضمن مسئولیت قضاوت و بررسی مسایل و مشکلات بین ارگانهای دولتی و مابین یک دستگاه دولتی و اشخاص حقیقی و حقوقی را به عهده دارد .

۳) قوه قضائیه :

قضاوت هلند می باید از فارغ التحصیلان رشته حقوق قضائی یکی از دانشگاههای هلند باشند. آنان از طرف ملکه کشور برای این سمت برگزیده می شوند. قضات دیوان عالی، از طریق آراء نمایندگان مجلس دوم انتخاب و تعیین می گردند.

- دیوان عالی هلند که این دیوان در شهر لاهد استقرار یافته است. کیفر خواستها ابتدا در این دیوان بررسی شده و سپس به دادگاه های پائین تر ارجاع داده می شوند. هر استیناف در دیوان عالی کشور، توسط سه الی چهار قاضی مورد بررسی قرار می گیرد.

- دادگاه ایالت یا دیوان دادرسی، تحت فرمان و نظارت دیوان عالی کشور در ۵ ایالت هلند مستقر شده است (آمستردام، آرنهم، هرتوگن بوش، لیو واردن و لاهد) دادگاه، ایالات هلند مرکب از سه قاضی است که برامور دادگاه های ناحیه یا بخشهای کوچکتر نظارت و کنترل دارند. دیوان دادرسی ناحیه که بعد از دیوان دادرسی ایالت است در شهرهای درجه دوم هلند استقرار یافته است و تعداد آنها به ۱۹ دادگاه می رسد . پس از دیوان دادرسی نامید، دادگاه های بخش قرار دارند که هرکدام فقط یکی قاضی دارند و ۲ معاون در اختیار دارد. تعداد این دادگاه ها ۶۲ واحد است.

▪ احزاب هلند :

بطور مشخص چهار ضرب عمدة سیاسی فعالیت دارند که هر ۴ سال یکبار در انتخابات مجلس دوم کاندیداهایی رامعرفی می کنند، این احزاب عبارتند از:

الف) حزب دموکرات مسیحی (CDA) : تاریخ پیدایش این حزب به دورانی باز می گردد که کالونیستی به نام «ون پرینستر» با این اعتقاد که کشور هلند باید بر مبنتای اصول مذهب کالونیسیم اداره شود حزب ضد انقلابی (ARP) را بر پا کرد.(سال ۱۸۷۶) با ترک یکی از اعضای برجسته حزب و پیرامون وی نیز جدایی گروهای کوچک پروتستان، ضربه شدیدی به این حزب وارد آمد تا اینکه در سال ۱۹۰۸ این دو به هم ملحق و اتحادیه تاریخی مسیحی را تشکیل دادند. از آن پس ۲ حزب «ضدانقلابی» و «اتحاد تاریخی مسیحی» مهم ترین احزاب پروتستان به شمار می آمدند. اگر چه اختلاف نظرهایی میان آنها وجود داشت. در سال ۱۹۷۱و ۱۹۷۲ احزاب مذهبی شکست سختی خوردند و پس از مشورت های بسیار تصمیم گرفتند برای کس قدرت بیشتر فدراسیونی ایجاد کنند. این تصمیم منجر به پیدایش حزب بزرگ جدیدی یا نام دمکرات مسیحی شد و تاکنون وقایع مختلف توانسته با ائتلاف با حزب لیبرال دولت ائتلافی تشکیل دهد.

ب) حزب کارگر (PVdA) : حزب سوسیال دمکرات کارگران در سال ۱۸۹۴ میلادی تأسیس شد چند سالی را با برنامه های مارکسیستی پشت سر گذاشت و از جمهوری طرفداری می کرد اما از همان آغاز بیشتر در پی اصلاحات با توجه به مقتضیات روز بود بدین ترتیب به تدریج خصوصیات یک حزب دمکرات مسیحی را یافت و هرنوع همکار ی با کمونیست ها را رد کرد.در فاصله ۲ دو جنگ موفق شد سیاستهای اقتصادی واجتماعی خود را تنظیم وجایگزین برنامه مارکیستی کند. به هنگام اشغال هلند توسط نیروهای آلمانی،فکرایجاد یک حزب سوسیالیت بزرگ پدید آمد . در سال ۱۹۴۶یعنی ۱ سال پس از رهایی هلند از زیر سلطه آلمانها ،حزب کارگر با گردآوردن اعضای حزب «سوسیال دمکرات کارگران افراطی»وپروستاتهای چپ گرا وگروه های لیبرال وکاتولیک ،تاسیس شد. وبا آنکه بیشتر سعی بر سوسیالیست معرفی کردن خود داشت ،اما برنامه های آن نمودی از یک ضرب ملی بود تا ضربی طبقاتی.طی سال ۱۹۹۱ میلادی،از محبوبیت حزب کارگر به لحاظ مواضعی که در مقابل مسایل داخلی وبین المللی اتخاذ کرده بود بشدت کاسته شد که برای سامان دادن به اوضاع جذب آقای «فیلیکس روتن برخ»به ریاست وآقای «رود فریمان»به نایب رئیسی حزب برگزیده شدند وتأکید خود را بر ادامه ائتلاف حزب با حزب«دمکرات مسیحی»گذاشتند.

ج) [ضرب لیبرال حزب مردم برای آزادی و دمکراسی (vvd) ]:پیشینه این حزب،به لیبرال های تحت رهبری «توربک»که در سال ۱۸۴۸ قانون اساسی هلند را تهیه وتدوین کرد،باز می گردد.پس از مرگ توربک اختلاف بسیاری میان گروه های لیبرال رخ دادواما در سال ۱۸۸۷ تا ۱۹۱۷ با کنار گذاشتن اختلافات داخلی خود «حزب آزادی»که بعد ها «حزب ملی لیبرال»خوانده شد،تأسیس نمودند. در سال ۱۹۷۶ حزب لیبرال ،در چهارچوب همکاری وتشریک مساعی بادیگر احزاب لیبرال کشورهای اروپایی ،به عضویت فدراسیون احزاب لیبرال دمکرات جامعه اروپا آمد.این حزب از اوایل دهه شصت تا کنون ،بیش از ۱۱ درصد کل آرا انتخاباتی پارلمان هلند را دارا بوده است.حزب لیبرال طرفدار آزادی عمل وعقیده وبیان نیز خواستار امنیت مردم وافزایش سهم کارگران در سود کارخانجات است.

د) حزب دمکرات ۶۶: در اواسط دهه شصت میلادی ،به دنبال کاهش محبوبیت احزاب مذهبی وظهور احزاب جدید در هلند ،اختلاف بین احزاب مذهبی وغیر مذهبی آشکار تر گردیدوعده ای را به این فکر فرو برد که سیستم دمکراتیک هلند چگونه باید عمل کند،عده ای معتقد بودند این مهم جز با پاره ای اصلاحات در قانون اساسی کشور وقوانین انتخاباتی میسر نخواهد شد. این مورد بعد ها نیز توسط منتقدان معتقد به «سیستم دمکراتیک هلند»در رسانه های گروهی جدید«دمکرات ۶۶»انجامید .طرفداران«دمکرات۶۶»را بیشتر وآنان وافراد تحصیل کرده بالاتر از طبقه متوسط جامعه تشکیل می دهند که تمایل بسیاری به ایجاد تغییر در جامعه دارند.

● بخش دوم : بلژیک

بلژیک کشور نسبتاً جدیدی است که از استقلال آن بیش از ۱۸۰ سال می گذرد،استقلال بلژیک در سال ۱۸۳۱ اعلام واز طرف دول بزرگ به رسمیت شناخته شدبعد از جنگ واترلو وبا شکست فرانسه،به موجب تصمیم کنگره وین بلژیک ولوکزانبورگ به هلند واگذار گردید وبه این ترتیب گیوم اول پادشاه هلند شاه سه کشور هلند بلژیک ولوکزانبورگ شناخته شد. با گذشت سالها سرانجام در سال ۱۸۳۰ بلژیک ها سر به طغیان برداشتند ودر نهایت موفق به عقب راندن سپاه هلند از بلژیک شدند. انقلابیون بلژیک در ۲۵ سپتامبر ۱۸۳۰ در بروکسل حکومت موقتی تشکیل دادند وکنگره ای از نمایندگان ملت را بر پا کردند. کنگره پس از بحث در درباره الحاق فرانسه یا استقلال بلژیک رأی به استقلال داد ودر سال ۱۸۳۰ بلژیک مستقل گردید. بعد از این انقلاب ساخت سیاسی این کشور توسط قانون اساسی مصوب ۷ فوریه ۱۸۳۱ مشخص گردید. این قانون تا به حال ۱۸ بار مورد تجدید نظر واصلاح قرار گرفت که آخرین آن در سال ۱۹۸۸ در رابطه با انطباق قوانین با ساختار جمعیتی بلژیک صورت گرفته است . قانون اساسی بلژیک متشکل از ۸ فصل و۱۴۰ ماده است .بنابر مفاد قانون اساسی دربلژیک سر منشأ قدرت ملت است.

- قوه مجریه: مواد ۶۰ تا ۹۱ قانون اساسی در ارتباط با قوه مجریه است وبه موجب این مواد سلطنت مشروطه در این کشور به اولاد ذکورمستقیم وقانونی شاه تفویض می شود. جلوس پادشاه به تخت سلطنت از سن ۱۸ سالگی ممکن است در غیر این صورت نائب سلطنه منتخب است طرف مجلسین موقتاً به انجام وظایف محوله خواهد پرداخت . اگر پادشاه دارای فرزند ذکور نباشد کسی که نزدیک ترین نسبت خانوادگی را با وی داشته باشد به پادشاهی خواهد رسید.هرگاه نسل ذکور شاه منقطع باشد پادشاه وقت جانشین خود را با نظر مجلسین انتخاب خواهد کرد .در صورت تحقق این امر در زمان حیات پادشاه مجلسین مجاز به انتخاب نائب السلطنه نمی باشد .ولی پس از انتخابات مجدد مجلسین تازه موظف هستند طی دوماه پادشاه جدید را انتخاب نمایند. پادشاه در قبال هر گونه مسئولیت وتعرضی مصونیت دارد. پادشاه سمت فرمانده ای نیروهای مسلح را به عهده دارد. انتخاب رئیس دولت ،امضاءقراردادهای خارجی ،اعلان جنگ،امضاءقرارداد صلح وترشیح قوانین از وظایف پادشاه است که همراه با مجلسین و یا به طور مستقیم به وی تفویض گردیده است.

- هئیت دولت: در سیستم پارلمانی بلژیک نخست وزیر(طبق قانون اساسی بلژیک تشکیل دهند )واعضای کابینه از میان نمایندگان مجلسین ودر صورت نیاز از ائتلاف بین احزاب قدرتمند انتخاب می شوند. البته شاه موقعیت سیاسی کشور،آرای مردم ،میزان رأی وقدرت ونفوذ احزاب با مشورت هایی که با رؤسای احزاب ومشاورین خود به عمل می آورد نهایتاً یکی از نمایندگان منتخب را به عناون نخست وزیر تعیین ومأمور تشکیل کابینه می کنددر بلژیک علی رغم ائتلاف زبانی وفرهنگی شمال وجنوب کشور احزاب سیاسی هم خانواده در این دومنطقه مثل احزاب سوسیالیست فرانسه زبان در جنوب وسوسیالیست فلامان زبان در شمال هنگام تشکیل دولتی ائتلافی اغلب به عنوان یک خانواده سیاسی یکدیگر را ترجیح می دهند به همین دلیل گروه سوسیالیست ها یا سوسیال مسیحیان شمال وجنوب اغلب در کابینه های ائتلافی دولت مشارکت می نمایند.دولت های ائتلافی در بلژیک اکثریت ساده نصف بعلاوه یک تشکیل می شود لکن کابینه های ائتلافی برای تصویب طرح های اساسی و کلیدی نیازمند اکثریت دو سوم پارلمان می باشد در بلژیک هر یک از وزرا به صورت جداگانه از مجلسین رأی اعتماد نمی گیرند بلکه پارلمان به مجموعه هئیت دولت رأی می دهد .تعداد اعضای دولت در دهه های گذشته بین ۱۵ تا ۲۰ وزیر ووزرای مشاور در نوسان بوده .در تمامی کابینه ها سعی شده تعداد وزراء فرانسه زبان با تعداد وزراءفلامان زبان مساوی باشد.در بلژیک طبق قانون محاکمه اعضای کابینه منوط به اجازه مجلس شورای ملی می باشد ودیوان عالی کشور وی را محاکمه خواهد کرد.در این کشور علاوه بر دولت مرکزی ،مناطق چهارگانه فرانسه زبان،فلاندر ،آلمانی زبان وبروکسل نیز دارای دولت های محلی /منطقه ای هستند.

- قوه مقننه: این قوه مربوط به دومجلس شورای ملی وسنا می باشد ونمایندگان مجلس شورای ملی توسط رأی مستقیم زنان ومردان بلژیکی که به سن ۲۱ سال رسیده اند برای مدت چهار سال انتخاب می شوند. تعداد کرسی نمایندگان رابطه مستقیم با جمعیت ایالات مختلف دارد.تا بیش از قرارداد سن میشل تعداد نمایندگان مجلس شورای ملی ۲۱۲رنفر وسنا ۱۸۴ نفر بود،بر اساس این مصوبه تعداد نمایندگان شورای ملی ۱۵۰ ونمایندگان سنا به۷۱ نفر تقلیل یافت در رابطه با نمایندگان بلژیک در پارلمان اروپا با وجود اینکه کاندید شرکت در انتخابات پارلمان اروپا در برخی از کشورها عضو اتحادیه اروپا می توانند در پارلمان ملی کشورشان عضویت داشته باشند لکن در بلژیک یک فرد تنها می تواند بر عضویت یکی از این دوپارلمان ملی یا پارلمان اروپا باشد.بلزیک بر اساس آخرین اصلاحیه به عمل آمده در سهمیه اعضاء دارای ۲۵ کرسی در پارلمان اروپاست.

- قوه قضائیه: مواد ۹۲ تا ۱۰۷ قانون اساسی بلژیک به این قوه پرداخته است. قضات به دو دسته تقسیم می شود:قضات نشسته که از طریق مسابقه گروهی به استخدام دادگستری در می آیند وسپس از انتخاب استقلال کامل دارندودیگری قضات ایستاده که به وسیله وزیر دادگستری تعیین می شود وتغییر وتبدیل آنها از طریق وزرای دادگستری امکان پذیر است .علاوه بر دادگاه های قضایی وجزایی در بلژیک دادگاه های دیگری نیز وجود دارد دادگاه تجارت(مربوط به امور تجارت وبازرگانی)،شورای جنگ ودادگاه عالی نظامی (مربوط به نظامیان بوده مقرآن در بروکسل است)،دادگاه کار(مربوط به مسائل کار فرمایان ،کارگران بوده ودر شهر های مختلف شعباتی دارد)، دادگاه اطفال(مربوط به جرایم اطفال)در بلژیک رؤسای دادگاه هابا نظر پادشاه منصوب می شوندو به جز احکام ومجازات های قضایی هیچ کس حق عزل آنها را ندارد. حکم اعدام از سال ۱۹۹۱ در بلژیک ملغی گردید.

- احزاب سیاسی: به طور کلی بلژیک دارای سه حزب اصلی است که هر کدام از آنها به دودسته فرانسه زبان وفلامان ها تقسیم می شوند:

الف) حرب سوسیال مسیحی: که این حرب در سال ۱۹۶۸ که بحران مسئله زبان در کشور بلژیک در اوج خود بوده ودوبه دسته فلامان زبان وفرانسوی زبان تقسیم شد.

حزب سوسیال مسیحی فلامان زبان:به طور سنتی بزرگترین حزب بلژیک است وغالباً نخست وزیر از این حزب انتخاب می شود اما در سالهای اخیر مانند احزاب سنتی دیگر بلژیک ،تعدادی از آرای خود را از دست داده اما همچنان اولین حزب است . دیگری حزب سوسیال مسیحی فرانسه زبان است که از قدرت کمتری نسبت به همتای فلامان زبان خود برخودار است ودر کل کشور به عنوان ششمین حزب مطرح است .

ب) حرب سوسیالیست :در سال ۱۹۴۵ ،بعد از پایان جنگ وآزاد شدن بلژیک حزب سوسیالیست بلژیک متولد شد تمایلات جامعه واختلافات بین جوامع زبانی بلژیک وحدت حزب را به خطر انداخت تا اینکه در نوامبر ۱۹۷۸ این حزب به دو حزب سوسیالیست فرانسه زبان ویک حزب فلامان زبان تقسیم شد دو حزب علی رغم سوسیالیست بودن هماهنگی لازم را باهم ندارند حزب سوسیالیست فرانسه زبان دومین حزب بزرگ کشور است اما علی رغم قدرت زیاد تنها به دلیل با فلامان ها هیچ گاه نخست وزیر از این حزب انتخاب نشده است حزب سوسیالیست فلامان زبان در مقام سومین حزب بزرگ کشور است این حزب موافق فدرالیزاسیون می باشد ونیز از اعطای قدرت به جوامع ومناطق حمایت می کند.

پ) حزب لیبرال: در سال ۱۸۳۶ حزب آزادی خواه بلژیک تشکیل شد این حزب که قدیمی ترین حزب بلژیک بوده رفته رفته اهمیت خود را از دست داده است این حزب اصولاً عقاید ضد کاتولیک داشته ولی به تدریج به یک حزب مدافع آزادی عقیده تبدیل شد حزب لیبرال فلامان زبان چهارمین حزب بزرگ کشورمی باشد.

در انتها در رابطه با جایگاه پادشاه در ساختار سیاسی نظام مشروطه پارلمانی در بلژیک نا گفته نماند در مقایسه این نظام با سایر رژیم های مشروطه پارلمانی اروپا نظیر انگلستان وسوئد،پادشاه در بلژیک از قدرت واختیارات وسیع تر برخودار می باشد به طوری که اولاًقدرت قانون گذاری طبق قانون اساسی میان شخص شاه ودو مجلس نمایندگان وسنا تقسیم شده است ثانیاً مقام سلطنت از اختیار انحلال مجلسی برخودار می باشد وثالثاًپادشاه به عنوان رئیس حکومت نخست وزیر وسایر وزرا را منصوب می کند وهئیت دولت اگر چه به نمایندگی از طرف شاه انجام وظیفه می نماید لکن در مقابل مجلسین تنها دولت و وزراء مسئولیت دارند وپادشاه از هر نوع مسئولیتی مبراست.علاوه بر این وی فرمانده ای کل نیروه های مسلح بلژیک را نیز دارا می باشد واعطای درجات نظامی نیز از اختیارات وی است .در بلژیک احزاب رسانه های گروهی،سندیکاها وسایر گروه های اجتماعی وصنفی به عنوان نمایندگان مردم ،اراده سیاسی نظام را شکل می دهند.

● بخش سوم:لوکزامبورگ

سیستم حکومتی بر اساس نظام مشروطه سلطنتی ودموکراسی پارلمانی استوار است.دوک اعظم به عنوان حاکم کشور از برخی اختیارات اجرایی قانون گذاری وقضایی برخودار است .

الف) دوک اعظم :دوک نشین لوکزامبورگ به عنوان دولتی آزاد،مستقل وغیر قابل تجزیه از سیستم حکومتی بر اساس نظام مشروطه سلطنتی ودموکراسی پارلمانی برخودار است . در این سیستم منشاً حاکمیت مردم بوده وبر پایه قانون اساسی مصوب سال ۱۹۱۹ اجرای این حکم بر عهده شخص دوک گذاشته شده است وبر همین اساس وی از اختیارات عدیده ای برخودار است.

- قوه مجریه: شخص دوک اعظم به عنوان بالاترین مرجع قدرت اجرایی به شمار می رود.وی بر طبق قانون می تواند این گونه اختیارات اجرایی خود را به افراد نظامی وغیر نظامی تفویض کند.از این رو اختیارات مربوطه معمولا از سوی شورای وزیران به ریاست نخست وزیر اعمال می گردد دوک اعظم اگرچه این وزرا را تعیین مینماید اما آنها در مقابل مجلس مسئول می باشند. درکنار این شوراءیک شورای حکومتی مشورتی متشکل از ۲۱ عضوءنیز وجود دارد که به منظور وضع بعضی قوانین از سوی دوک اعظم برای مادام العمر انتخاب می شوند البته مجلس می تواند تصمیمات این شورا را نقض کند .

- قوه مقننه:بر طبق قانون اساسی ،مجلس نمایندگان از سوی مردم وبرای مدت ۵ سال انتخاب می گردند.مجلس نمایندگان دارای ۶۰ کرسی می باشد. در برخی از دوره ها وبا توجه به جمعیت،تعداد کرسی ها به ۶۴ کرسی افزایش می یابد ویا به ۵۹ کرسی کاهش یافته است. این کشور به چهر ناحیه انتخاباتی شمال،مرکز،جنوب وشرق تقسیم شده است. تمام شهروندان لوکزامبورگی که به سن ۱۸ سالگی رسیده اند واز حقوق اجتماعی وسیاسی برخودار باشند ،می توانند در رأی گیری شرکت نمایند.داوطلبین نمایندگی نیز می باید حداقل ۲۱ سال سن باشند. دوک اعظم می تواند مجلس را منحل نماید وحداکثر تا سه ماه بعد می باید انتخابات جدید برگزار گردد.در شروع هر دوره قانون گذاری ،نمایندگان می بایست با تکرار جملات ذیل ادای سوگند نمایند: «من سوگند یاد می کنم که به دوک اعظم وفادار بوده، مطیع قانون اساسی و قوانین حکومت باشم، که خداوند مرا یاری کند.»

- قوه قضاییه: در شهرهای لوکزامبورگ، اش سورالزت ودیکیرش سه دادگاه عام وجود دارد که به جرایم جزایی، مدنی ،تجاری رسیدگی می کنند. در مرتبه بالاتر دو دادگاه ناحیه ای وجود دارد که رسیدگی به موارد مدنی ،تجاری وضائی در صلاحیت آنها می باشد .دیوان عالی عدالت نیز متشکل از یک دیوان استیناف که تصمیمات ناحیه ای را استماع می نماید و یک دیوان تمیز است .قضات از سوی دوک اعظم وبرای مادام العمر انتخاب می شوند وآنها را نمی توان بر کنار نمود ،مگر به حکم قضایی:

▪ احزاب لوکزامبورگ:

۱) حزب سوسیال مسیحی :این حزب در سال ۱۹۱۴ به عنوان حزب راست ایجاد گردید ودر سال ۱۹۴۵،اسم فعلی را برگزید.از اهداف این حزب ترویج سیاست هم بستگی وپیشرفت اجتماعی تحت لوای اصول انسانی می باشد. شعارهای انتخاباتی آن عبارتند از: ثبات سیاسی، توسعه اقتصادی و بهبود وضعیت اجتماعی ومحیط زیست.

۲) حزب سوسیالیست کارگری: این حزب در سال ۱۹۰۲ به وجود آمد. در دوران اشغال کشور در جنگ جهانی دوم توسط ارتش آلمان ،این حزب عملاًمتلاشی شد لکن بعداز جنگ مجدداً تحت همین عنوان سر برآورد. حزب سوسیالست کارگری جزء بین الملل سوسیالیست وکنفدراسیون احزاب سوسیالیست از اتحادیه اروپا می باشد .

۳) حرب دموکراتیک: سومین حزب لوکزامبورگ گرایش های عمده آن عبارت اند از: حمایت از بازار آزاد، اتحادیه اروپا وناتو. این حزب جز بین الیبرال وفدراسیون احزاب لیبرال ودموکراتیک اتحادیه اروپا می باشد.

سعید هراتیان

منابع:

۱-راعی، انیسه،دفتر مطالعات سیاسی وبین المللی،تهران،وزارت امور خارجه،چاپ ۱۳۷۴

۲- منصوری حمل آبادی ،عزیز ،بلژیک /همان

۳-مشایخی،حمیدرضا،لوکزامبورگ/همان