چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

ارزشش را دارد


ارزشش را دارد

در مورد تغییرات جوی و اقتصاد کربن

آنچه اقتصاددانان باید در مورد کاهش روند تغییرات جوی بگویند از زمانی که تغییرات جوی موضوع مباحث عمومی شده، اقتصاددانان زندگی را برای کارشناسان محیط زیست مشکل ساخته‌اند.

مشکل آنها این است که تسکین تغییرات جوی نیاز به سرمایه‌گذاری قابل ملاحظه‌ای خواهد داشت. هنگام سرمایه‌گذاری، دولت و شرکت‌ها معمولا به نرخ بازدهی نگاه می‌کنند. چنانچه احتمال داده شود که سرمایه‌گذاری بازدهی مثبتی در پی داشته باشد، اجرای آن ارزشمند است. اما اگر این احتمال داده نشود، اجرای این سرمایه‌گذاری درست نیست.

مشکل تسکین تغییرات جوی این است که منافع آن نامطمئن و دور از دسترس است. در مقایسه با سرمایه‌گذاری‌هایی که منافع مشخصی را در آینده نزدیک به همراه دارند- برای مثال تحصیلات در کشورهای در حال توسعه که معمولا بازدهی در حدود ۱۰‌درصد در سال ایجاد می‌کند- به نظر می‌رسد که این سرمایه‌گذاری‌ها ارزش نداشته باشند. بنابراین، تحلیل‌گران سنتی پیشنهاد می‌کنند آنهایی که می‌خواهند سیاره را تبدیل به جای بهتری برای زندگی کنند، باید به جای انرژی پاک در مدارس مالاوی سرمایه‌گذاری کنند.

لرد استرن که تونی‌بلر، نخست‌وزیر وقت بریتانیا، از وی خواسته بود تا اقتصاد تغییرات جوی را بررسی نماید، گزارش خود را که در سال ۲۰۰۶ به چاپ رسید، به این سوال اختصاص داده است که آیا سیاست کاهش تغییرات ارزشمند است یا طبق اظهارات برخی از منتقدان برای توجیه تصمیمات سیاسی که هم اکنون گرفته شده، تعیین شده است. لرد استرن از سیاست کاهش تغییرات جوی دفاع کرد و نتیجه گرفت که حمایت از این سیاست‌ها ارزش اقتصادی دارد.

از آن زمان، بررسی استرن توسط سیاستمداران سبز در هر جا به عنوان یک تکیه‌گاه خردمندانه مورد استفاده قرار گرفته است. اما اقتصاددانان بسیاری تحلیل او را قبول ندارند. اولین انتقاد به نرخ تنزیل بازمی‌گردد- نرخ سالانه‌ای که بر اساس آن هزینه‌ها و منافع آتی تنزیل می‌شوند. لرد استرن از یک نرخ نزدیک به صفر استفاده کرد. یک نرخ بالاتر، اغلب مرسوم‌تر است. هر چه نرخ بالاتر باشد، ارزش منافع یا هزینه آتی پایین‌تر خواهد بود و برعکس. لرد استرن با فرانک رمزی، یعنی همان اقتصاددانی که ۸۰ سال پیش نوشت که تنزیل «بهره‌مندی‌های بعدی در مقیاسه با بهره‌مندی‌های قبلی ... به لحاظ اخلاقی غیرقابل دفاع بوده و تنها از ضعف تصورات ناشی می‌شود» موافق است.

سایر اقتصاددانان احساس می‌کنند که تصورات آنها اشتباه نیست، بلکه نرخ نزدیک به صفر استرن تا حدود زیادی اشتباه است. آنها معتقدند وی می‌باید از آن چیزی استفاده کند که ویلیام نوردهاوس، استاد اقتصاد دانشگاه ییل آن را «فروضی که با نرخ‌های بهره امروز بازار و نرخ‌های پس انداز سازگار است»، می‌نامد. آنها این‌گونه عنوان می‌کنند که در دنیای با منابع محدود، مشخص نیست که مصرف نسل آتی به جای نسل فعلی به لحاظ اخلاقی درست است یا نه. در ضمن از آنجا که احتمالا نسل‌های آتی نسبت به نسل فعلی بسیار ثروتمندتر خواهند بود و کاهش رفاه ما به خاطر رفاه آنان نسبت به دهقان قرن هجدهمی که بدون حریره ادامه زندگی می‌داد تا ما بتوانیم کامپیوتر بیشتری بخریم، صحیح به نظر نمی رسد. آقای نوردهاوس با نرخ تنزیل ۳‌درصد مدلی را برپا کرد که این نرخ بیانگر آن است که منافعی که تا ۲۵ سال انباشته می‌شود، در حدود نصف ارزش کنونی ارزش خواهد داشت. وی نسبت به لرداسترن ترجیح می‌دهد که هم اکنون پول کمتری خرج نموده و با گرمای بیشتری زندگی کند.

اما انتقادهای دیگری نیز وجود دارد، برخی علیه استفاده از نرخ‌های کوتاه مدت در بلند‌مدت استدلال می‌کنند. پاول کلمپرر، استاد اقتصاد دانشگاه آکسفورد، این‌گونه عنوان می‌کند که اوراق بهادارِ بسیار بلند‌مدت نرخ بهره بسیار پایینی را به همراه دارند. برای مثال زمانی که دولت بریتانیا اوراق قرضه شاخص‌بندی شده ۴۰ ساله منتشر کرد، این اوراق نرخ واقعی ۵/۰ درصد را به همراه داشت. طی دوره بسیار بلند‌مدت نرخ تنزیل استاندارد منتهی به نتایج عجیبی می‌شود. برای مثال در نرخ بهره نسبتا پایین ۲‌درصد یک ورقه قرضه امپراتوری زمان حضرت عیسی تقریبا معادل ۵/۱ کوادریلیون (یا ۳۰ برابر ارزش اقتصاد کل دنیا) امروز است.

مارتین ویتزمن، استاد اقتصاد دانشگاه ‌هاروارد نسبت به آقای نورد هاوس انتقاد کمتری از لرداسترن دارد: وی معتقد است که این بررسی «به دلایل اشتباه، صحیح است». نکته‌ای که وی اشاره می‌کند، این است که «دور از اخلاق بودن موکول کردن زندگی نسل آتی در سایه» تغییرات جوی جدی «تنها به قیمت یک یا دو (یا حداکثر سه) درصد GDP هر سال است که ممکن است ما به خاطر آنها یک سیاست بیمه‌ای خریده باشیم». اما وی می‌گوید: چنین احساس گناهی ممکن است ما را به انتخاب نرخ تنزیل هدایت کند که توجیه منطقی نداشته باشد. «بنده معتقدم به جای اینکه سعی کنیم تا از در پشتی با یک نرخ تنزیل به لحاظ منطقی پایین وارد شویم... بهتر است تا از در جلویی و با این نگرانی به جا که احتمال ذهنی آن پایین، اما بسیار عمومی است، وارد شویم که گرمای جهانی ممکن است نهایتا باعث دمای خطرناک و فجایع زیست‌محیطی گردد». به عبارت دیگر وی معتقد است که نباید مضرات گرم شدن زمین را بیش از پیش بزرگ نشان داد و هزینه‌های آن را بی‌نهایت در نظر گرفت.

● هزینه خرید آسودگی خاطر

اکثر تحلیل‌گرانِ اقتصادی تغییرات جوی بر محتمل‌ترین نتیجه- بالاترین نقطه در منحنی احتمال - تاکید می‌کنند. که این بر اساس اطلاعات IPCCا، Cºا۲/۸ در ۱۰۰ سال آینده خواهد بود. آقای ویتزمن معتقد است که آنها به جای این باید وقایعی که احتمال وقوع آنان پایین تر است اما نمی توان آنها را کنار گذاشت (دنباله سمت راست منحنی)، مثل افزایش شدید دما در طی قرن را مد نظر قرار دهند. «جوامع و اکوسیستم‌هایی که دمای متوسط آنان طی یک قرن بیش از ۶Cº تغییر پیدا کرده در زمین کشف نشده‌ای هستند که هر مدل‌ساز اقتصادی صادق باید بپذیرد که در سیاره زمینی که تخیلات علمی آن را پرورانده واقع هستند، زیرا چنین دمایی بیش از ده میلیون سال است که وجود نداشته است». وی می‌گوید خرید بیمه برای مقابله با چنین احتمالی ارزش دارد. بنابراین استدلال آقای ویتزمن در دفاع از سیاست‌های ضد گرمایشی، در جایی که سایرین شکست خورده‌اند موفق است: وی با انطباق اقتصاد با غرایز نرمال انسانی به پیش می‌رود.

کِن کالدیرا، دانشمند هواشناسی موسسه کارنِگی، به طریقی دیگر نکته مشابهی را مطرح می‌کند. «چنانچه ما هم اکنون انرژی و سیستم‌های حمل‌ونقلی داشتیم که نیازهای ما را بدون استفاده از اتمسفر و هدر دادن آن به شکل پسماند آلودگی دی‌اکسید‌کربن برآورده می‌کردند، بنده به شما می‌گویم که ما می‌توانستیم ۲‌درصد ثروتمندتر باشیم، اما همه شما می‌بایست اقیانوس‌ها را اسیدی کنید و زندگی سواحل مرجانی و سایر اکوسیستم‌های دریایی را به خطر اندازید، ذوب تپه‌های یخی را با افزایش سریع سطح دریا باعث شوید، الگوهای آب و هوایی را به نحوی تغییر دهید که مناطق کاشت غذا قادر به تولید مقدار کافی غذا نباشند و مانند آن؛ آیا شما این همه ریسک زیست‌محیطی را تنها برای ۲‌درصد ثروتمندتر شدن می‌پذیرید»؟ وی اغلب از مخاطبان این سوال را می‌پرسد؛ هیچ کس پاسخ «بله» نمی دهد.

دومین نکته‌ای که اقتصاددانان از لرد استرن مورد بحث قرار می‌دهند، برآورد وی از هزینه سیاست‌های کاهش تغییرات جوی است. وی این گونه محاسبه می‌کند که چیزی بین ۲‌درصد تا ۵‌درصد GDP نیاز است تا آنها را به PPMا۵۵۰-۵۰۰ محدود کنیم. به عبارت دیگر در نقطه ابتدایی دامنه، حرکت به سمت انرژی پاک رشد اقتصادی را افزایش خواهد داد، در حالی که در نقطه انتهایی، این حرکت رشد اقتصادی را کاهش خواهد داد. تحلیل هزینه متوسط چیزی در حدود ۱ درصد GDP سالانه را نشان می‌دهد.

IPCC، آژانس بین‌المللی انرژی و موسسه مشاوره مکینزی، با لرد استرن موافق است. مطالعات اخیری که نشان می‌دهند هزینه کاهش آلودگی اغلب از پیش‌بینی‌ها کمتر هستند، از برآورد نسبتا کمتری حمایت می‌کنند. مرکز آمریکایی منابع برای آینده به بررسی قوانین مربوط به چیزهایی مثل برخی از مواد معدنی، تشعشعات نیروگاه‌ها و CFC‌ها (گازهای خنک‌کننده) پرداخته‌اند و به این نتیجه رسیده‌اند که اجرای ۱۲ مجموعه از ۲۵ مجموعه قوانینی که بررسی کرده‌اند، بسیار ارزانتر از میزان انتظار است و تنها سه مجموعه گرانتر هستند.

اما برخی از اقتصاددانان معتقدند برآورد لرداسترن از هزینه‌ها بسیار پایین است. دیتر هلم، استاد سیاست انرژی دانشگاه آکسفورد معتقد است که فروض اساسی در مورد هزینه‌های تکنولوژی احتمالا بیش از حد خوش‌بینانه هستند، زیرا توسط کسانی ایجاد شده‌اند که علاقه‌مند به مبالغه امکان حیات خود هستند.

خواه لرد استرن به لحاظ اقتصادی برنده مباحث باشد یا نباشد، وی قطعا به لحاظ سیاسی برنده است، زیرا در حال حاضر معیار یک‌ درصد GDP وی برای هزینه تسکین تغییرات جوی به نحو گسترده مورد استفاده قرار می‌گیرد. اما یک اخطار همیشه باید همراه با این معیار باشد، زیرا این معیار فرض می‌کند که سیاست‌های مورد استفاده برای کاهش تغییرات جوی هم کارا و هم موثر خواهند بود و بنابراین به این دلیل صحیح نبوده است. همان‌گونه که آقای هلم اشاره می‌کند، «ادبیات زیادی در مورد شکست دولت، مشکلات قانونی و تاثیر رفتار رانت جویی در فرآیند سیاسی وجود دارد». احتمالا سیاست تغییرات جوی یکی از بزرگ‌ترین منابع رانت اقتصادی حاصل از مداخلات سیاسی را ممکن می‌کند. تغییرات جوی بزرگ و در حال رشدی وجود دارد؛ یعنی «بشکه عسلی برای تصویب‌کنندگان». «هر قدر بشکه بزرگتر باشد، هزینه‌های سیاست کاهش تغییرات جوی نیز بزرگ‌تر خواهد بود».

مورگسترن

مترجم: حسین توکلیان

منبع: اکونومیست