شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

ما در این شهر غریبیم


ما در این شهر غریبیم

نگاهش خیره به کفش هایی مانده بود که امتداد جاده را با خستگی می پیمود, از همه رنگ

نگاهش خیره به کفش‌هایی مانده بود که امتداد جاده را با خستگی می‌پیمود، از همه رنگ. او عاشق تمام رنگ‌ها ‌بود، اما کفش‌ها غریب بودند. آرزو داشت دستانی آنها را به او هدیه دهد؛ کسی که آن کفش‌ها را دوباره برای او ‌معنی کند. همه داستان و غصه او از درک این تفاوت بود. عابری خسته به او رسید و برایش ارمغانی آورد؛ ‌کفش‌هایی که معنی شده بودند.

حالا می‌توانست برود، اما نه، جاده خسته بود و نای نفس نداشت.مشکل معلولان در جامعه ما داستانی تکراری است، تیری که به آسمان شلیک می‌شود، اما داستان در آنجا رنگ تلخی به ‌خود می‌گیرد که با عدم درک این تفاوت تبدیل به یک تراژدی می‌شود. " من تا حالا مترو را ندیده‌ام " این گفته یک ‌شهروند تهرانی است. او از طبقه متوسط جامعه است. البته این مسئله تنها منحصر به او نیست؛ چرا که روزانه۵۰۰ هزار نفر با این مسئله دست و پنجه نرم می‌کنند. به درستی می‌توان گفت که آنها بزرگ‌ترین اقلیت جامعه ‌هستند. ‌طبق آمارسازمان جهانی بهداشت، بیش از ۶۰۰ میلیون نفر از ساکنان جهان به علل مختلف جسمی، روانی و اجتماعی ‌دچار ناتوانی و معلولیت هستند. حدود ۸۰ درصد این افراد در کشورهای جهان سوم ‌زندگی می‌کنند که یک سوم این افراد را کودکان تشکیل می‌دهند. طبیعتا تعداد قابل توجهی از این افراد در کشور ایران ‌نیز حضور دارند.

معلولان به عنوان اعضای جامعه بشری همواره با چالش‌هایی از نظر زندگی خانوادگی، اجتماعی و کار و ‌حرفه روبرو بوده‌اند. ‌افراد معلول حق دارند از حقوق و مزایا و امکاناتی برخوردار باشند که دیگر افراد جامعه ازآن برخوردارند. ولی هنوز زندگی ‌آنان با موانع مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... در اجتماع روبرواست. مشکلات فراروی آنها ‌لزوما ناشی از شرایط جسمی و ذهنی آنها نبوده، بلکه طرز تلقی غلط جامعه، امر مشارکت کامل آنان را در امور ‌اجتماعی و زیستن بدون اتکا به دیگران مختل ساخته است، زیرا نگاه سنتی به معلول، نگاه به ناتوانی آنان است نه ‌توانایی‌ها. معلولیت بیش از آنکه جنبه پزشکی داشته باشد پدیده‌ای است که جنبه اجتماعی دارد. در ساده‌ترین تعریف‌آن را " ایجاد اختلال در رابطه بین فرد و محیط " دانسته‌اند. این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که افراد معلول با موانع ‌فرهنگی،اجتماعی و یا فــیــزیــکــی مــواجــه مـــی‌شــونـــد.بــنــابـــرایـــن مــعـــلولیــت، فــقــدان یــا مــحــدودیــت فــرصت‌ها در راه مــشــارکــت در زنــدگــی ‌اجــتــمــاعــی در ســطــحــی هــمـانــنــد دیـگــران اســت. ‌در اغــلب کــشــورها مــســئــولــیــت نــهــایــی بــهــبــود شــرایــطــی کــه مــوجــب کــاهـــش مـوانــع بــرای مــعــلولان مــی‌گــردد،به دولت‌ها واگذار شده ‌است. ولی این موضوع مسئولیت سایرارگان‌ها چون سازمان‌های غیردولتی ، افرادجامعه و... را برطرف نمی‌سازد.

ولی ‌آنچه مسلم است ایجاد بسترهای مناسب و تسهیلات لازم برای اقدام و مشارکت سایرین در راه کاهش مشکلات افراد ‌دارای معلولیت بر عهده دولت‌ها می‌باشد. ‌مواجهه با پدیده معلولیت نیاز به نگاهی فراتر از ملیت، جنسیت، دین، نژاد و ... دارد. در پدیده معلولیت با سه واژه مهم، ‌پیشگیری، توانبخشی و تساوی فرصت‌ها روبرو می‌باشیم. ‌در مورد پیشگیری نیز با دو نوع پیشگیری اولیه و پیشگیری ثانویه مواجه هستیم. بنابراین "مهمترین اقدام در برخورد با ‌معلولیت، پیشگیری است " ، پیشگیری " اتخاذ موازینی برای جلوگیری از بروز اختلال حسی، جسمی و ذهنی است ( "‌پیشگیری اولیه ) و پس از آن " اقداماتی که از گسترش اختلال پس از وقوع جلوگیری می‌کند ( " پیشگیری ثانویه .) ‌به همین دلیل در مواجهه با این پدیده، ابتدا پذیرش معلولیت به عنوان یک محدودیت، نه ناتوانی باید مورد عنایت ‌قرارگیرد. گام دوم، اهتمام و اقدام در جهت توانبخشی است.

توانبخشی فرآیندی است هدفدار که افراد دارای معلولیت ‌را قادر می‌نماید در بهترین شرایط حداکثر توانایی خود را به دست آورده و یا ارتقا بخشند، به عبارتی توانبخشی ‌تسهیل سازگاری اجتماعی یا سازگاری مجدد فرد با محیط است.گام سوم " برابری یا تساوی فرصت‌ها " است، ‌برابری یا تساوی به فرآیندی اطلاق می‌شود که از طریق آن، نظام کلی جامعه مانند محیط فیزیکی، فرهنگی، مسکن، ‌حمل و نقل، خدمات اجتماعی، بهداشتی، فرصت‌های آموزشی و شغلی، زندگی اجتماعی، فرهنگی، تسهیلات ورزشی، تفریحی و... در دسترس کلیه افراد دارای معلولیت قرار گیرد ." ‌" معلولیت یک عیب نیست، یک تفاوت است." این شعار یکی از ‌NGO‌ هاست که در حوزه توان‌یابی معلولان ‌جسمی وحرکتی فعالیت می‌کند. درک این تفاوت هنوز به درستی در میان عامه مورد پذیرش قرار نگرفته ‌است و این ابتدای داستانی است که ناخواسته جامعه معلولان را وادار به خانه‌نشینی کرده است. باز هم داستان ‌آنجا تلخ‌تر م ی‌شود که مسئولان شهری نیز چندان این موضوع را جدی نگرفته‌اند.‌افراد معلول مشکلات مضاعفی نسبت به دیگر اقشار جامعه دارند؛ مثل اشتغال، ازدواج، نگرش منفی دیگران و ‌ترحم مردم و ترددکه موجب بازماندن این بخش از جامعه در عرصه عمومی شده است.‌بسیاری از مکان‌های عمومی برای تردد معلولان نامناسب است. این در حالی است که به تصریح ماده ۲ قانون ‌حمایت از حقوق معلولان، تمامی نهادها، سازمان‌ها، اداره‌ها و وزارتخانه‌ها موظفند در طراحی، تولید و احداث ‌ساختمان‌ها، امکانات دسترسی برای معلولان را فراهم کنند، اما تا به حال تصویب چنین قانونی در عرصه اجرایی ‌چندان محسوس نیست.

‌عدم بسترسازی محیطی برای رفت و آمد معلولان موجب شده است آنها از بسیاری امکانات شهری و عمومی ‌محروم شوند. کدام فرهنگسرا و کدام پارک در تهران سراغ دارید که مناسب استفاده و تردد معلولان باشد؟ حتی در ‌بیشتر دستشویی‌های سطح شهر نیز باید بیش از ۲۰ پله پایین رفت که بتوان از آنها استفاده کرد.‌برخی اوقات، نداشتن تدابیر لازم به مشکلات این قشر از مردم اضافه می‌کند. اگر فرد معلول با استفاده از ‌خودروی شخصی خود بتواند در تمام ساعات شبانه روز در سطح شهر تردد کند، به مشکلات کمتری در زمینه ‌رفت و آمد برخورد می‌کند، اما سهم این گروه در برخورداری از مزیت طرح ترافیک بسیار اندک است. ‌

● در خانه نمانید

در باب مشکل معلولان مطالب زیادی درباره وظایف و نقش ارگان‌های دولتی منتشر شده که تنها به بایگانی سپرده ‌شده است. این بار باید از خود معلولان پرسیده شود که چرا با تمام موانع شهری، در جامعه حضور نمی‌یابند. شاید ‌دیده شدن آنها وجدان عمومی را به تامل وادارد تا در بهبود وضعیت شهری اقدامی عملی و مشهود شود. به بانک ‌بروید و امور شخصی خود را انجام دهید، به پارک بروید و تفریح کنید، به کتابخانه مراجعه کنید و پیگیر و درگیر ‌باشید.

چرا باید فرد معلولی که در کنکور پذیرفته شده، به دلیل تردد و انجام برخی واحدهای عملی از ‌تحصیل باز بماند؟ به همین سادگی تنها به دلیل نبودن سطح شیب‌دار در معابر و استفاده نکردن از وسایل ‌عمومی همچون مترو و اتوبوس؟! چرا او حالا باید در خانه بماند و ‌جامعه در اثر این غفلت یک پتانسیل و سرمایه اجتماعی را از دست بدهد؟ اگر ما معلول نیستیم، شهر ما معلول است. اگر معلول بتواند درجامعه حــضـــور یــابـد، مــی‌تــوانـد در زمـیـنــه‌هـای ســیــاسـی، ‌اقـتــصـادی، اجــتــماعـی و فـرهــنگی نـقـش‌فعالی داشته باشد. ‌اجرا نشدن دقیق قانون حمایت از حقوق معلولان، ناآگاهی مردم از توانمندی‌های آنان و نحوه برخورد با این قشر و ‌همچنین عدم احساس نیاز برای تحقق مطالبات طبیعی آنها به عنوان بخشی از مردم جامعه، موجب خانه‌نشینی ‌معلولان شده است. نباید از یاد برد که معلولان به لحاظ اقتصادی از طبقه متوسط اجتماع هستند و بسیاری از آنها ‌زیر خط فقر قرار دارند که این موضوع پیامدهای روحی و روانی بسیاری را به دنبال داشته و باعث حذف آنها در ‌عرصه عمومی شده است. ‌بیایید به خانه همسایه سری بزنیم، نه از سر ترحم که از سر تعهد و باور داشته باشیم که معلولیت عیب نیست تنها ‌تفاوت است.‌