دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
براون و میراث بلر
تاریخ سیاست در جهان داستانهای تکراری زیادی دارد. برخی از این داستانها به قدری تکرار شدهاند که حالتی اصلگونه یا پارادایمی یافتهاند. جابهجایی قهرمانان با چهرههای سیاسی ضعیفتر، صرفنظر از درستی یا نادرستی اخلاقی رفتارهایشان، یکی از این داستانهاست. حکومت خبرساز، پرتحرک و پرهیاهوی تونی بلر که ۱۰ سال به طول انجامید شبیه به یک میهمانی شبانه شلوغ بود و حکومت فعلی براون بیشتر به روز بعدی این میهمانی میماند؛ با خستگی و کمی کسالت.
شاید اگر براون پس از فرد دیگری غیر از بلر روی کار میآمد این چنین خاموش، کمکار و خنثی به نظر نمیآمد. ناکامیهای حزب کارگر در این دوره بر بیتاثیری حکومت براون افزوده است.
شکست حزب کارگر انگلیس در انتخابات محلی شوراها یکی از این موارد است. آنچه از رسانههای انگلیسی بر میآید این است که مردم بریتانیا از عملکرد براون راضی نیستند و شکست حزب کارگر در انتخابات شوراها (۲۴ درصد کل آرا در برابر ۴۴ درصد آرای محافظهکاران و ۲۵ درصد رای لیبرالها) که شکستی بی سابقه (سقوط به رتبه سوم احزاب) در چهار دهه گذشته بوده است ـ حتی در حوزههای کاملا سنتی این حزب مثل کرو و ناتویچ ـ پیامی از مردم به دولت از باب نارضایتی به ویژه از مسائل اقتصادی است.
افزایش بهای مواد غذایی، سوخت و خدمات فقط بخشی از نارضایتی اقتصادی مردم بریتانیاست و جالب آن که براون نیز بر آن تاکید میکند. وی که به دلیل الزامات حکومت در کشوری توسعه یافته مجبور به ارائه صحیح آمارها و مسوولیتپذیری است حتی پا را از این حد فراتر مینهد و با شفافیت نتایج عملکرد خود را میپذیرد. براون نتایج وخیم رشد اقتصادی چهار درصدی را در فاصله زمانی فصل آخر سال ۲۰۰۷ میلادی تا پایان سه ماهه اول امسال تایید کرد. این نرخ رشد کمترین میزان نرخ رشد اقتصادی بریتانیا در سالهای اخیر است.
این موارد و انتقادات ناشی از آن، نه تنها در جامعه انگلیس گریبان براون را گرفته، بلکه در درون حزب هم انتقادات علیه وی را افزایش داده است.
ظاهرا میراث بلر که برای اولینبار حزب کارگر را سه بار به قدرت رساند در حال اضمحلال است و براون با عملکرد خود زمینه به قدرترسیدن حزب محافظهکار را فراهم میکند. همانگونه که دیوید کامرون، رهبر حزب محافظهکار، پس از انتخابات شوراها این انتخابات را به منزله رای اعتماد به حزب محافظهکار تلقی کرد.
یکی از دلایل کاهش محبوبیت براون و حزبش رویگردانی طرفداران سنتی حزب کارگر است. این موضوع مهم سبب شده است که حزب کارگر جایگاه اول یا دومی قدرت سیاسی را از دست بدهد و برای اولینبار در چهار دهه گذشته به رتبه سوم در میان سه حزب مهم بریتانیا سقوط کند. وضعیت جدید از این رو اهمیت دارد که قدرت در طول حیات سیاسی بریتانیا، همواره بین دو حزب محافظهکار و کارگر در گردش بوده است. رهبران برجستهای همچون کلمنت آتلی، هارولد ویلسون، جیمز کالاهان و اخیرا تونی بلر هر کدام به نوعی و در مقطعی خاص بر حیات سیاسی بریتانیا تاثیرگذار بودهاند.
در دوره اخیرگرایش راه سومی و گیدنزی بلر با تمایل آشکار به راست، نقطه عطفی در تاریخ حزب کارگر میباشد. وی با تداوم ملایم و ظریف برنامههای تاچری به تدریج نشانههای تحول در حزب کارگر را نمایان ساخت و با همکاری دوستانه و فشرده با جورج بوش - در حمله به عراق- این تحول را به اوج رساند. بلر با وجود تمام انتقاداتی که به عملکرد وی وجود داشت پست نخستوزیری را با اقتداری نسبی واگذار کرد و با چهرهای وزین که تا حد فرستاده ویژه غرب در مسائل خاورمیانه و رئیسجمهور اروپا مطرح است از دنیای سیاست رسمی در کشورش خداحافظی کرد.
وی برخی تحولات محتوایی را در حزب کارگر ایجاد کرد که به نگاه سنتی چپگرایانه انحراف و به دید راستگرایانه ترقی حزب کارگر قلمداد میشود. در دوره مورد اشاره، حزب کارگر به هویت انگلوساکسونی خود نزدیکتر شد و بالطبع از رسم و رسوم و قواعد سیاسی و اقتصادی اروپایی به ویژه سوسیالیسم آن کناره گرفت. شاید خبر جنجالی کمک یکمیلیون پوندی یک میلیاردر ایرانی (مالک فروشگاههای زنجیرهای کوروش و یکی از بنیانگذاران صنعت خودروی ایران) به حزب کارگر که تشکر بلر را در پی داشت نشاندهنده تقریبی جهتگیریهای این حزب و حداقل نزدیک شدن به نوعی از دیدگاههای سرمایهداری باشد. البته اقدامات دیگر بلر همانند پایان دادن به تعهد تاریخی حزب کارگر به ایجاد شغل برای همه و تعهد به ملی کردن صنایع و برچیدن بسیاری از مقررات پیچیده استخدامی و تجاری، مویدات گرایشات راستی در حوزه اقتصاد و نزدیکی به اسرائیل و دور شدن از موضع سنتی بیطرفی در خاورمیانه و اعزام لرد مایکل لیوی چهره سرشناس حامی اسرائیل به عنوان فرستاده مخصوص بلر در مسئله صلح خاورمیانه در حوزه سیاست خارجی حزب کارگر میباشد.
ظاهرا این حزب ایده اشتراک منافع رایدهندگان طبقه متوسط و طبقه کارگر را که ایدهای مبتنی بر آموزههای سرمایهداری است تحقق بخشیده و شایسته نام حزب کارگر جدید شده است. این تغییرات با فروپاشی شوروی و افول چپگرایی در جهان آغاز شده بود. پیش از بلر نیز حزب کارگر نسبت به دادههایش به جامعه انگلیس به واسطه شکستهای پی در پی مشکوک شده بود.
میراث بلر جوان، با نشاط، صریح، پرتحرک، جاهطلب و اهل آرایش مداوم که با شلوار جین و نوع مراوداتش کمی با رسوم سیاستمداری بریتانیایی فاصله داشت و به یک آمریکایی شباهت بیشتری داشت به گوردون براون دقیق و محاسبهگر با شخصیتی بستهتر از بلر رسید که از نظر تشکیلاتی متعلق به جریان سنتی حزب کارگر بود. براون نه جسارت و نه اراده بلر (که حتی همقطارهای حقوقدانش را نادیده گرفت) را دارد.
حتی اگر دخالت بریتانیا در عراق خطای استراتژیک قلمداد شود بلر توان بیشتری برای اداره این خطا داشت و در اوج انتقادات نسبت به حضور در عراق و تجربیاتی که از رفتار وی با کشورهای اروپایی به ویژه فرانسه وجود داشت در سال ۲۰۰۵ حزب کارگر را دوباره به قدرت رساند. اما براون با وجود تلاش برای ایجاد زاویه با آمریکا نتوانسته است توجه جهانیان و حتی مردم کشورش را جلب نماید. بلر سه رهبر حزب محافظهکار «ایان دانکن اسمیت»، «مایکل هاوارد» و «دیوید کامرون» را به ترتیب شکست داد. حزب محافظهکار سعی داشت با روی کار آوردن رهبران جوان و شبیه به الگوی بلر، وی را شکست دهد اما نتوانست.
اما اکنون حزب کارگر حتی برای برخی طرفدرانش شاید به دلیل افول و ناکارآمدی چپگرایی در کل اروپا و به نوعی در جهان و شاید به علت بحران نظری حاصل شده در آن، به تشکیلاتی کسلکننده تبدیل شده است. شاید این حزب قدیمی در زمانهای که چپگرایی روزگار چندان خوشی ندارد در پشت سیمای گریمکرده بلر پنهان شده بود و اکنون که این چهره کنار رفته است به همریختگی و آشوب فکری آن نمایان شده است. نمادی از این بحران، جلسه کابینه بریتانیا یک روز پس از شکست در انتخابات شوراها بود.
ظاهرا حزب کارگر دچار نوعی رخوت و تردید نیز شده است و اعضای اصلی حزب نمیدانند باید علیه براون کاری بکنند یا نه؟ اگر براون در این شرایط کنار گذاشته شود قطعا حزب کارگر موفقیتی به دست نخواهد آورد و اگر وی بر مسند قدرت بماند به تدریج افول حزب کارگر تکمیل خواهد شد؛ مگر این که معجزهای رخ دهد و کسی همانند بلر که در انتخابات ۹۷ ظهور کرد به پا خیزد.
به همین دلایل و ابهام در آینده است که پس از شکست در انتخابات شوراها و بحث از کنارهگیری براون، چهرههای سرشناس حزب کارگر از جمله آلن جانسون ـ وزیر بهداشت (یکی از جانشینان احتمالی براون) ـ و جان پریسکات ـ معاون سابق نخستوزیر ( نه چندان موافق براون) ـ و داگلاس الکساندرـ وزیر توسعه بینالمللی ـ با کنارهگیری وی مخالفت کردند. در حالی که چارلز کلارک (وزیر کشور سابق) با برخی مانورهای سیاسی از جمله تلاش برای تشکیل ائتلافی از مخالفان براون خواهان تغییر اوست.
به نظر میرسد حزب کارگر بریتانیا در هالهای از ابهام رابطه با ایالات متحده آمریکا، اروپاگرایی یا روندی غیر از آن و مسائل و مشکلات اقتصادی اخیر در حال دور شدن از آموزههای سوسیالیستی خود باشد. اما بیتردید این جدایی و تحول بدون هزینه و چالش نخواهد بود. هر چند این چالشها و تبعات آن در جامعه منحصر به فرد بریتانیا - بدون قانون اساسی مکتوب و مبتنی بر رسم و عرف- متناسب با شرایط و مقتضیات آن خواهد بود.
جواد رنجبر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست