سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

ابن سینا مظهرآزاداندیشی در غرب


ابن سینا مظهرآزاداندیشی در غرب

آثار ابن سینا تحرک فکری چشمگیری در غرب ایجاد کرد

به همت بنیاد حکمت اسلامی صدرا، همایش دو روزه «ابن‌سینا و فیلسوفان اسلامی» ۲۶ و ۲۷ مهر در تهران برگزار شد. در برنامه صبح نخستین روز این همایش آیت‌الله‌ سید‌محمد خامنه‌ای، رئیس بنیاد حکمت اسلامی صدرا، دکتر رضا داوری‌اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ، آیت‌الله سید‌حسن مصطفوی، مدیرگروه فلسفه دانشگاه امام صادق(ع)، دکتر غلامرضا اعوانی، رئیس‌ هیات‌مدیره انجمن حکمت و فلسفه ایران، دکتر کریم مجتهدی، استاد بازنشسته دانشگاه تهران و دکتر قاسم پورحسن، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و دبیر علمی این همایش به ارائه سخن پرداختند که بخش‌هایی از سخنان آنها از نظر شما می‌گذرد.

● سیدمحمد خامنه‌ای: ابن‌سینا؛ فیلسوف اشراقی

لازم و ضروری است که زندگی این حکیم بزرگ را که شیخ‌الرئیس حکما و فلاسفه است، بهتر بشناسیم، اما متأسفانه کتاب‌هایی که درباره تاریخ حکما و علمای ما نوشته شده باشد، به معنی واقعی نداشتیم و این ظلم به علما و علم است. معمولا زندگی علما را با تاریخ پادشاهان بیان می‌کنند که باعث می‌شود به شناخت درستی از حکیم و فیلسوف نرسیم، مثلا زمانی که می‌گوییم فلان حکیم در عهد فلان پادشاه متولد شده است، یعنی این‌که زندگی حکما را در برابر پادشاه و عصری قرار دادیم که ارزش والای انسانی خاصی ندارد.

ابن‌سینا را حکیمی مشائی می‌دانند، اما خود او تصریح دارد که به این دلیل به حکمت مشاء پرداخته که حکمت متداول و روز بوده، وی حکمت خاصی را برای خواص در حکمت‌ المشرقیین بیان کرده است. اگر چه برخی ملاک‌ها و معیارها در آثار خود او موجود هستند، شاید حاکی از این باشد که او اشراقی است.

در رسائل رمزی، مفاهیمی وجود دارد که نشان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد ابن‌سینا دردی دارد و نمی‌تواند ابراز کند و از عده‌ای خوف دارد و گویی زمانه، اجازه بیان حکمت اشراق را نمی‌داده است. ابن‌سینا به حکمت اشراق نظر داشته و حکمت مشاء را با آن یدک می‌کشیده است، ابن‌سینا می‌گوید برای این‌که بیشتر جویندگان دانش عصر او به حکمت مشاء روی آوردند، با اکثریت مخالفت نکرده و از اشتباهات آنان چشم پوشیده، جز در آنجا که جای شکیبایی نبود.

● داوری: مقام و نقش ابن‌سینا در تفکر عقلی

اهمیت ابن‌سینا بر کسی پوشیده نیست، او برای ما مایه افتخار، آموزگار و مظهر یک دوران تاریخی است. بسیاری ابن‌سینا را برای تخصص‌های دیگرش مانند طب می‌ستایند، اما این‌گونه نیست. چندین سال قبل، رساله‌ای با عنوان «فارابی؛ مؤسس فلسفه اسلامی» نوشتم و هنوز هم بر آن هستم که فارابی، فلسفه اسلامی را تأسیس کرده است، این «تأسیس» خیلی حرف دارد و همه کارشناسان قبول نمی‌کنند که فلسفه اسلامی دوره مستقلی در تاریخ فلسفه باشد و اصلا چیزی به این عنوان تأسیس شده باشد. شاید برای بعضی‌ها مقام ابن‌سینا و ملاصدرا بالاتر از فارابی باشد. فارابی مقدم و مورد احترام ابن‌سیناست. همین جمله ابن‌سینا که من با خواندن شرح مابعدالطبیعه فارابی توانستم مسائلی را حل کنم، جایگاه فارابی را در فلسفه اسلامی تعیین می‌کند. بسیاری از مسائلی که فارابی در فلسفه خود طرح کرده، ابن‌سینا به صورت مفصل به آن پرداخته است.

طرح وجود و ماهیت، تمام فلسفه را دگرگون کرده و جهت خاصی به فلسفه داده است. در فلسفه وقتی یک تعبیر معانی مختلف دارد، منشأ سوءتفاهم می‌شود. ابن‌رشد گفته است که ابن‌سینا و فارابی وجود را عرض دانسته‌اند. اصطلاح‌های وجود و ماهیت قبل از فارابی نبوده است، البته ماهیت و وجود میان افلاطون و ارسطو نیز بوده است، متأسفانه زبان رهزنی هم می‌کند و دشواری هم پدید آورده است. ابن‌رشد، وجود را عرض به معنای مفهومی تلقی کرده است، یعنی گفته ابن‌سینا و فارابی، وجود را عرض دانسته‌اند. ابن‌رشد یکی از معماهای تاریخ فلسفه است. اتین ژیلسون در کتاب «وجود و ماهیت» از ابن‌رشد نقل می‌کند که وی می‌گوید: نمی‌توان فیلسوف بود، اما ارسطویی نبود، نمی‌توان از ارسطو عدول کرد و فیلسوف بود. همچنین ابن‌رشد به غزالی پاسخ داده است و تهافت‌التهافت را نوشته و به غزالی و موافقان غزالی پرداخته است. نمی‌دانم چرا فیلسوفان اسلامی به ابن‌رشد نپرداخته‌اند، اما تأثیر ابن‌رشد بر اروپا انکارناپذیر است.

مطالب وجود و ماهیت در فلسفه جدید منتفی شده و در فلسفه ما هم با غلبه اصالت وجود و اصالت ماهیت به سایه رفته است، در این مساله خیلی نکات مبهمی وجود دارد و فیلسوفان ما باید این مسائل را روشن کنند.

● مصطفوی: فلسفه اسلامی یا فیلسوفان مسلمان

آیا اصطلاح فلسفه اسلامی درست است یا نه؟! اغلب برخی کارشناسان می‌گویند بگویید فیلسوفان اسلامی، وقتی می‌گوییم فلسفه اسلامی برخی فکر می‌کنند که منظور ما این است که اسلام فلسفه را ساخته است یا برخی تصور می‌کنند که فلسفه جزو اسلام است. «ی» نسبت به چندین حالت وجود دارد، یک‌بار به این دلیل که حقیقت شئ از آن ساخته شود، یا وقتی است که «ی» نسبت را وارد می‌کنیم که در هدف یکی هستند.

وقتی می‌گوییم فلسفه اسلامی، منتقدان می‌گویند که انگار اسلام، فلسفه را ساخته است یا خیال می‌کنند که فلسفه جزئی از اسلام است، یعنی هدف فلسفه با هدف اسلام یکی است، هدف اسلام دعوت به توحید مطلق است. فلاسفه ما که در مهد اسلام تربیت شده‌اند، با خدای واحد احد آشنا شده‌اند که هیچ گونه کثرتی در او وجود ندارد، درست همانی که اسلام می‌گوید. برای ما علم بی ‌منتهای حق را چنان ثابت می‌کند که مشخص می‌شود خدا به همه چیز، عالم است. خدایی که فلسفه اسلامی اثبات می‌کند همان خدایی است که اسلام معرفی می‌کند. خدایی که فلسفه اسلامی معرفی می‌کند با خدایی که ارسطو معرفی می‌کند، خیلی فرق دارد. بنابراین وقتی هدف فلسفه و اسلام یکی است بجاست که بگوییم فلسفه اسلامی.

مجتهدی: کتاب‌شناسان و متخصصان می‌گویند اگر نقل‌قول‌هایی را که از ابن سینا در کتاب‌های دیگر آمده جمع کنند، این تعداد بیش از ۱۲۰ نسخه خواهد شد، یعنی یک ذخیره فکری از طریق ابن‌سینا در غرب پیدا شده است

وقتی فیلسوف وارد مسائل اعتقادی شده است آیا متکلم می‌شود؟! برخی معاصران خیال می‌کنند که در این موقع فیلسوف بحث کلامی می‌کند. شیخ‌الرئیس در شفا بحث امامت و نبوت هم دارد که یک بحث عقلانی درباره یک مسأله واقعی است؛ نمی‌توان گفت که فیلسوف نباید در مسائل دینی و اعتقادی وارد شود، باید ورود پیدا کند، چرا که این امر یک واقعیت است. امتیاز علوم به یکدیگر در غایت و هدف، روش و موضوع است، ممکن است موضوعی را به ۲ روش و هدف بحث کرد. مثلا علم نحو و علم معانی هم کلمه و هم کلام را مورد بحث قرار می‌دهند، اما چرا این دو علم از هم جدا هستند. موضوع مشترک خدا، پیامبر و دین و امامت ممکن است در چند علم مورد بحث قرار گیرد، وقتی متکلم بحث می‌کند دارای چارچوب دینی است، اما فیلسوف به لحاظ عقلی بحث می‌کند. خدایی که فیلسوف بحث می‌کند با خدایی که متکلم بحث می‌کند، فرق دارد. بنابراین باید این گونه گفت که فیلسوف باید واردمسائل اعتقادی شود.

● اعوانی: نظر ابن‌سینا و توماس آکوئینی درباره جوهر

در تعریف جوهر اختلافی میان سن توماس آکوئینی و ابن‌سینا وجود دارد؛ ایرادی که توماس آکوئینی به ابن‌سینا وارد می‌کند، در تاریخ فلسفه مهم است. سن توماس ۱۵۰۰ نقل‌قول از ابن‌سینا داشته و نهایت احترام را برای شیخ‌الرئیس قائل بوده است.

ژیلسون اظهار داشته است که موجود بالذات تعریف جوهر نیست، چنانچه ابن‌سینا گفته است ژیلسون می‌گوید:۳۰ سال در تمام کتب ابن‌سینا گشته‌ام و به این مسأله برخورد نکرده‌ام.

ابن‌سینا فیلسوفی است که باید آن را بدقت و درستی شناخت، حتی کتابی که در ۲۲ سالگی نوشته شده، دربرگیرنده ابداعات بسیاری است و این فیلسوف را نمی‌توان با ارسطو مقایسه کرد. سوءتفاهم دیگر در معنای جوهر و عرض پیدا شده، ابن‌سینا در مورد وجود به ۴ معنا بحث کرده است؛ نسبت موجود به مقولات، موجود به اعتبار قوه و فعل، موجود بالذات و موجود بالعرض که این امر به معانی متعدد وجود بر می‌گردد. ۲ معنا برای علم الهی معتبر است و ۲معنا معتبر نیست. این بحث فلسفی است، چرا که مقولات در خارج عارض می‌شوند. مثال‌های سوفسطایی‌ها درباره موجود بالعرض است و علم درباره موجود بالذات است. ابن‌سینا پایه‌گذار آنتولوژی است و فلسفه اسلامی به واقع وامدار ابن‌سیناست.

● مجتهدی: ابن‌سینا و تحولات تفکر در جهان غرب

به این امر اعتراض دارم که جامعه‌ای که ابن‌سینا دارد، در موقع تجلیل از او، «فلسفه» را در حاشیه قرار می‌دهد و ایشان به عنوان طبیب مورد تجلیل قرار می‌گیرد. ابن‌سینا برای این‌ طبیب حاذقی است که متفکر بزرگی بوده است، طب ابن‌سینا دائما اشاره به فلسفه دارد، اگر دقت کنید، اسم کتاب طب ابن‌سینا قانون و اسم کتاب فلسفه وی، شفاست. در مقدمه کتاب قانون گفته می‌شود کسی که طب می‌خواند، باید فلسفه بداند. طب ابن‌سینا نیز به فلسفه وی بر می‌گردد. سلامت تحت تأثیر محیط است و می‌توان این امر را به محیط فرهنگی هم تعمیم داد. این جامعیت فلسفه ابن‌سیناست که می‌تواند برای ما مفید باشد. در درجه اول، تفکر ابن‌سینا جامعیت دارد.

فلسفه ابن‌سینایی از اواسط قرن دوازدهم میلادی نه فقط به نحو اجمالی در غرب معرفی شده است، بلکه گروهی از متفکران غربی، او را به عنوان مظهر آزاداندیشی تلقی کرده و به سبک او، رساله‌های زیادی را به نگارش درآورده‌اند. با این‌که در آن دوره هر کسی از ظن خود یار او شده بود، ولی به هر ترتیب تحرک فکری‌ای که ابن‌سینا در غرب ایجاد کرده بود، در دوره‌های بعدی نیز کاربردهای عمیق‌تری داشته است. با تأسیس دانشگاه‌های غربی از اولین دهه‌های قرن سیزدهم، استادان به مرور از افکار او استفاده‌های زیادی برای تنظیم عقلایی کلام مسیحی کرده‌اند که در افکار آلبرت کبیر و بخصوص توماس آکوئینی نمونه‌های جالب توجهی از آنها نمایان است. ۱۲۰ نسخه از آثار ابن‌سینا در کتابخانه‌های غربی احیا شده است. کتاب‌شناسان و متخصصان می‌گویند که اگر نقل‌قول‌هایی را که از ابن سینا در کتاب‌های دیگر آمده جمع کنند، این تعداد بیش از ۱۲۰ نسخه خواهد شد، یعنی یک ذخیره فکری از طریق ابن‌سینا در غرب پیدا شده است. آلبرت کبیر در نوشته‌های خود بصراحت می‌گوید که بروید کتاب‌های ابن‌سینا را بخوانید.



همچنین مشاهده کنید