چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

خردگرایی سخنوران قرن ۴ و ۵


خردگرایی سخنوران قرن ۴ و ۵

اهمیت و اعتبار عقل, هم در نزد دانشمندان كه اصولاً دانش و علم آنان ثمره بزرگ خرد به شمار می آید و هم در نزد شاعران و ادیبان بالاخص در دوران آغاز شعر و ادب پارسی از بالاترین درجه در ارزیابی ارزشها برخوردار است

از خصوصیات مهم سبك خراسانی, در مقایسه با سبك عراقی و دورانهای دیگر, خردگرایی شاعران و سخنوران این دوران است.

اهمیت و اعتبار عقل, هم در نزد دانشمندان كه اصولاً دانش و علم آنان ثمره بزرگ خرد به شمار می آید و هم در نزد شاعران و ادیبان(بالاخص در دوران آغاز شعر و ادب پارسی) از بالاترین درجه در ارزیابی ارزشها برخوردار است.

هر فضیلتی و هر دانشی در نتیجه تعقل و تفكر حاصل میشود و جز علم لدنی و دانش پیامبران كه موهبتی است.

نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت

به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد

دیگر علوم و دانشها در نزد هركس گرد آمده باشد حاصل خرد داشتن و خرد ورزیدن است.

همانگونه كه وصول به مراحل كمال عارفانه, نزد عرفا لازمه‌اش كشش و كوشش است، رسیدن به كمال دانش و علم و حتی پیش از آن ادراك ضرورت دانش برای انسان, زاده عقل و خرد است. هر طالب علمی, نخست خرد او ارزش دانش را به او تفیهم كرده است و با خرد خود پذیرفته است كه دانش بالاترین مكتب انسان است و پس از این ادراك عقل, در پی كسب فضیلت و علم شتافته و به مراتب كمال دست یافته است.

شاعران و سخنوران نیز كه به قول نظامی حكیم شاعر بزرگ داستانسرا در صف دوم كبریا پس از پیامبران قرار دارند, همچون راهنمایان آسمانی عقل را سرلوحه زندگی بشر دانسته‌اند و اصولاً شعر را از ماده «شعور» دانسته‌اند كه ”عقل و شعور“ دو واژه مترادف است و بدان تعبیر و معنا, شاعر, مترادف عاقل.

در سده‌های كهن اطلاق ”فیلسوف“ به كسانی میشد كه جامع جمیع علوم بودند و حكیم در عرف داشمندان داننده حكمت شامل فلسفه و طب و ریاضیات و ادبیات و طبیعیات و نجوم میشد. و نه تنها در كتب دانشورانی كه جنبه علمی آنان به اصطلاح امروز بر فضیلت, ادبی آنان غلبه داشته است, همچون حكیم فارابی, حكیم بوعلی سینا, ابوریحان بیرونی, خواجه نصیر طوسی, بل كه در كتابهایی كه در آیین شعر و شاعری و نویسندگی نگاشته آمده است, همچون چهار مقاله نظامی عروضی, می ‌بینیم كه در كنار آداب شاعری و دبیری و نویسندگی, ابواب طب و نجوم قرار گرفته است در حالی كه در كتب سده‌های بعد مقوله ادبی با علمی بكلی از هم جدا میشود.

اگر به فهرست اسامی شاعران بزرگ قرن چهارم و پنجم نظری اجمالی بیفكنیم میبینیم كه لقب و صفت ”حكیم“ در جلو نام اغلب آنان دیده می شود و جز افرادی معدود, بقیه سخنوران نامی, به نام حكیم شهرت دارند. همچون: حكیم كسایی, حكیم عنصری حكیم ابوالقاسم فردوسی, حكیم فرخی سیستانی, حكیم ناصروخسرو, حكیم عمر خیام و شاعرانی كه در مرز سبك خراسانی و عراقی قرار داشته‌اند و تولد و قسمتی از دوران زندگی آنان در دوران سبك خراسانی قرن چهارم و پنجم است, نام حكیم بر القاب آنان افزوده شده است مانند حكیم نظامی, حكیم خاقانی. اما از قرن ششم به بعد كه دوران اوج عرفان یعنی عشق در برابر عقل است طبعاً سراینده شعر عاشقانه نیز القابش با سراینده شعر عاقلانه تفاوت مییابد. بزرگان عرفان چون: فریدالدین عطار نیشابوری, جلال‌ادین مولوی, سعدی, حافظ, خواجه شاه نعمهٔا....ولی, نورالدین عبدالرحمن جامی و دیگر شاعران دوران سبك عراقی به لقب حكیم كه لقب خردورزان است ملقب نیستند چون بیش از آنكه عاقل باشند عاشقند.

شاعران قرن چهارم و پنجم, بنیانگذار ادب فارسی پس از اسلامند؛ هم متأثر از تعالیم اخلاقی ایران كهن و هم معتقد به مبانی اسلامی. در همه ادیان و در همه شرایع, عقل معتبر است. در تعالیم اسلامی نیز حكم عقل با حكم شرع برابر شمرده شده است(كل ما حكم به العقل حكم به الشرع). بنابراین ”شریعت“ بیش از ”ظرفیت“ با عقل آشناست و با آن دمساز. از این حدیث فراتر و بنیادین‌تر این كلام است كه: اول ما خلق ا....العقل نخستین آفریده خداوند عقل است و همه چیز از پرتو عقل بوجود امده است. ستایش عقل در گفتار پیامبران و بزرگان دین مكرر آمده است. پیغمبر فرمود: عداوت و دشمنی از روی خرد بهتر از محبت جاهل و نادان است. و حضرت علی(ع) فرموده است: ای فرزند بپرهیز از دوستی با احمق, پس همانا او وقتی كه میخواهد به تو سود برساند به تو زیان میرساند. و باز از همان حضرت نقل شده است كه: آنچه عاقل در آغاز كار میبیند جاهل در پایان كار خواهد دید.

كانچه جاهل دید خواهد عاقبت

عاقلان بینند اول مرتبت

با توجه به اینگونه سخنان در ستایش عقل در كلمات بزرگان دین, بدیهی است كه شاعران بزرگ هم به استناد به اینگونه گفتارها و هم با نظایر این اعتقادها و باورها در سایر ادیان كه پیش از اسلام در ایران مورد تكریم بوده است (كه در ادبیات سده‌های اول بعد از اسلام نمودی از اسلام بیش از سده‌های میانی داشته است) توجه و تأكید آنان بر خردگرایی چشمگیر است.

ستودن خرد, در نزد شاعران قرن چهارم و پنجم عمومیت دارد و خاص شاعرانی چون ناصروخسرو نیست كه خردستایی او با مبانی فلسفه اعتقادی او ارتباطی منفك ناشدنی دارد, بلكه نخستین شاعرانی كه در عرصه ادب فارسی در قرن چهارم جلوه‌گر شده‌اند, بالاترین ستایشهای آنان از مظاهر وجود انسانی, ستایش عقل است كه منبع و سرچشمه فیاض همه داشنها و بینشها است.

ابو شكور بلخی از نخستین سخن سرایان قرن چهارم در وصف خرد میگوید:

خردمند گوید خرد پادشاست

كه بر خاص و بر عام فرمانرواست

خرد را تن آدمی لشكر است

همه شهوت و آرزو چاكر است

در این مصراع, شهوت و امیال را نقطه مقابل عقل میداند, همان تضاد و تقابلی كه در اشعار شاعران عارف, مابین عشق حقیقی و عرفانی با عشق مجازی است با این تفاوت كه عشق اعم از مجازی یا عرفانی آن هر دو مطبوع طبع آدمی است و یا به عبارت دیگر عشق عرفانی و شعر عرفانی از همان خاصیتی و جاذبه‌یی بهره میگیرد كه عشق مجازی نشان میدهد، در حالی كه عقل و خرد در ظاهر آن جاذبه را كه عشق دارد ندارد. شاعر عارف از الفاظ می و معشوق و عیش عشق و وصال سخن میگوید كه الفاظش را از لذایذ عشق مجازی وام گرفته است و در هر حال الفاظ حتی بدون توجه به معانی, دلپذیر و مقبول طبع است در حالی كه كار شاعر خردورز, دشوار است؛ از جمله‌ها و كلمات و تعبیراتی بهره میگیرد كه نصیحت آمیز جلوه میكند و نصیحت چنانكه از قدیم گفته‌اند تلخ است: نه مانند سخن عشق, دلپسند و دلپذیر.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.