جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تردید یا تأمل ؟


تردید یا تأمل ؟

مدت هاست که دارید فکر می کنید به پارک بروید یا به سینما؟ پاهایتان خسته شده از اینکه مدت هاست جلوی فروشگاه ایستاده اید و نمی دانید کدام دوربین دیجیتال را خریداری کنید؟
راه حلش …

مدت هاست که دارید فکر می کنید به پارک بروید یا به سینما؟ پاهایتان خسته شده از اینکه مدت هاست جلوی فروشگاه ایستاده اید و نمی دانید کدام دوربین دیجیتال را خریداری کنید؟

راه حلش بسیار ساده است، راحت باشید. بنشینید و پاهایتان را روی هم بیندازید و به چیزهای دیگری فکر کنید. هرچند این توصیه ایده چنان جدیدی نیست، اما این بار به جای آدم های بی خیال، این دانشمندها هستند که به شما چنین توصیه ای می کنند.

بسیاری از مردم تصور می کنند که بهترین راه برای گرفتن یک تصمیم سخت و مهم، فهرست کردن عوامل موثر درمساله، معایب و مزایای گزینه های پیش رو و سپس فکر کردن عمیق در مورد آنها است. اما افرادی هم هستند که زیاد سخت نمی گیرند و معتقدند به جای درگیری مستقیم با مسأله، بهتر است تصمیم گیری را به بخش ناخودآگاه و شهودی ذهن واگذار کرد.

نتایج یک سری تحقیقات حاکی از آن است که برای تصمیم گیری هایی که ساده بودند، وقتی شرکت کننده ها به صورت خودآگاه به مساله فکر می کردند، از انتخاب های خود رضایت بیشتری داشتند ولی برای انتخاب های پیچیده تر فکر نکردن آگاهانه به سوالات، نتیجه بهتری در برداشت. برای بررسی دقیق تر این قضیه، یک گروه تحقیقاتی- روانشناسی زبده به بررسی خرید کردن افراد (از خریدهای ساده از فروشگاه گرفته تا انتخاب های پیچیده تر) پرداختند و آن را بررسی کردند. روش کار بسیار ساده بود، از مردم سوال می کردند که آیا قبل از خرید به طور خاص به آن فکر کرده اید یا نه؟ چند هفته بعد هم همین افراد باید میزان رضایت شان را از تصمیمی که گرفته بودند اعلام می کردند. نتایج این بررسی با نتایج آن آزمایش ها یکسان بود. یعنی در خریدهای کوچک، افرادی که از قبل به صورت آگاهانه به خرید فکر کرده بودند، از تصمیم شان رضایت بیشتری داشتند اما درمورد انتخاب های پیچیده تر، افرادی که زیاد مساله را تجزیه و تحلیل نکرده بودند، راضی تر به نظر می رسیدند. بنابر این از بررسی ها این گونه استنباط که حداقل درمورد تصمیم های پـیچیده ای مانند انتخاب ماشین یا خانه، غریزه افراد ابزار بهتری برای تصمیم گیری است.

البته محققان هنوز روی این مساله کار می کنند که چرا این فرآیند ناخود آگاه تا این حد موفق وکار آمد است؟

ولی آنچه مشخص است اینکه توانایی بخش خودآگاه مغز ما، برای پردازش اطلاعات در یک لحظه، تقریباً محدود است و در نتیجه مغز ما در تصمیم گیری های پیچیده نمی تواند یک دید کلی نسبت به مساله پیدا کند.

این آزمایش ها علاوه بر جذابیتشان ممکن است به کار توجیه بعضی از پدیده های اطرافمان هم بیایند. به طور مثال اینکه چطور پزشک ها یا آتش نشان ها می توانند برخی اوقات در شرایط اضطراری تصمیم های به ظاهر بی حساب و کتاب بگیرند که از قضا، کاملاً درست و حساب شده هم از آب در می آید.

این افراد براساس تجربه های خود، معمولا اطلاعات بسیاری دارند اما مجبور هم نیستند که برای تصمیم گیری دقیق، به صورت خود آگاه اطلاعات شان را بررسی و تجزیه و تحلیل کنند.

البته این نظریه به آن معنی هم نیست که اکتفا کردن به جرقه های ناگهانی در ذهن ما، همواره راه حل مناسب و صحیحی است زیرا برای تصمیم گیری حتماً به مجموعه ای از اطلاعات مهم درمورد آن مساله نیاز داریم.

به خصوص اینکه هنگام تصمیم گیری هایی که روی زندگی تاثیرهای کلان و مهمی می گذارند (مانند انتخاب شغل و انتخاب همسر) بررسی جوانب قضیه و بررسی کامل همه گزینه های ممکن، امری ضروری است.

بنابراین، بهترین توصیه احتمالا این است که به افراد توصیه نمی کنم که بدون فراهم کردن فهرست، ماشین یا خانه بخرند. ابتدا یک فهرست از گزینه ها و عوامل را مشخص کنید، سپس کمی به آن بیندیشید و بعد تصمیم گیری را به فردا موکول کنید.

ترجمه؛ علیرضا سزاوار