چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
لیبرالیسم سیاسی جان رالز
لیبرالیسم سیاسی جان رالز از دو بخش تشكیل میشود. یكی خود لیبرالیسم و دیگری لیبرالیسم به نحوی كه در فلسفه سیاسی جان رالز پرورانده و تفسیر شده است.
رالز به مكتب لیبرالیسم تعلق دارد اما ابتدا باید محتوای این جمله را مشخص كنیم، زیرا اولا تعابیر بسیار مختلفی از لیبرالیسم وجود دارد كه بعضی اوقات كار را به تقابل میكشاند و ثانیا در كشور ما لیبرالیسم تحت تاثیر افكار و عقاید گوناگون و سوءاستفادهها و بدفهمیها، لااقل در بعضی محافل به دشنام تبدیل شده.
اما لیبرالیسم مفهوم سیاسی بسیار سابقهدار و محكمی دارای ریشه در فلسفه سیاسی غرب است كه حداقل ۳۰۰ سال از عمرش میگذرد و متفكران نامداری مانند آدام اسمیت،جان لاك ، مونتسكیو، كانت و جان استوارت میل پرچمدار آن بودهاند و امروز شاید در صحنه سیاسی اجتماعی جهان بویژه پس از فروپاشی شوروی،پررونقترین بازار فكری است. اكنون ببینیم كه چه مشخصات و ویژگیهایی میتوانیم در لیبرالیسم جان رالز مشاهده كنیم. هدف فلسفه سیاسی لیبرال تحقیق در بنیادها و اصولی است كه معمولا به لیبرالیسم سیاسی نسبت داده میشود یعنی آزادی،تساهل،حقوق فردی، دموكراسی و حكومت قانون. لیبرالها معتقدند كه وجود تشكیلات سیاسی را فقط ممكن است با كمكی كه به مسائل مورد علاقه فرد میكند توجیه كرد و این مسائل فردی جدا از مفهوم جامعه و سیاست است. لیبرالها دو نظر را رد میكنند،یكی اینكه فرهنگ،جامعه و دولت جدا از فرد فینفسه غایت محسوب شوند و دیگر اینكه هدف سازمانهای سیاسی و اجتماعی به كمال رساندن سرشت انسان باشد. در نظر لیبرالها هر انسانی خودش هدفهایی دارد، اعم از اقتصادی، مادی و معنوی كه به تعقیب آنها مشغول است اما چون این هدفها باهم سازگاری طبیعی ندارند وجود چارچوبی از قواعد لازم است كه افراد بتوانند به آن اعتماد بكنند و بدانند چه امتیازاتی باید به دیگران بدهند تا آنها هم به هدفهای خودشان برسند. پس كار بزرگی كه فلسفه سیاسی باید هدفخود قرار بدهد، طر حریزی یك چنین چارچوب قابل اعتمادی است كه نه تنها افراد را به مقاصدشان برساند،بلكه بین هدفهای گوناگون افراد مختلف سازش برقرار كند، لیبرالیسم را از نظر مطالعه ممكن است به لیبرالیسم سیاسی و فلسفه سیاسی لیبرالیسم تقسیم بكنیم. لیبرالیسم سیاسی عبارت از این است كه محور در سیاست عملی،دموكراسی، حكومت قانون، آزادی سیاسی و آزادی بیان، تساهل در امور اخلاقی و دینی و طرز زندگی و مخالفتبا هرگونه تبعیض برمبنای نژاد،جنسیت، قومیت و زبان و سرانجام احترام به حقوق فردی است.برخی از انواع لیبرالیسم نسبت به مداخله دولت در امور، نظر خوشی ندارند و معتقدند دولت باید كوچك باشد و به حداقل برسد. لیبرالهای دیگری هم هستند كه برخی دخالتهای دولت را به منظور فراهم ساختن زمینه استفاده فرد از آزادیهایش ضروری میدانند، ولی تقریبا همه لیبرالها معتقدند كه همه افراد دارای خردمندی و توان لازم برای متشكل شدن در تشكیلات غیردولتی برمبنای منافع اجتماعی و اقتصادی یا برای تبادل نظر هستند. به عقیده لیبرالها این كار دو حسن دارد، یكی اینكه از زورگوییهای دولت و مهمتر از آن از دیكتاتوری اكثریت بر اقلیت جلوگیری میكند. توجه داشته باشید كه حكومت اكثریت لزوما به معنای دموكراسی نیست.هیتلر در سال ۱۹۳۳ با اكثریت آرا به صدارت عظمی انتخاب شد. حكومت اكثریت میتواند به فاشیسم تبدیل شود كه در این صورت دموكراسی نیست و استبداد اكثریت است.فرق دموكراسی با استبداد اكثریت این است كه در دموكراسی،حكومت موقتا در دست اكثریت است یعنی تا زمانی كه اكثریت آرای مردم پشتیبان حكومت باشد و در آن زمان هم حكومت مكلف به جلوگیری از تجاوز به حقوق و آزادیهای اساسی اقلیت است حتی اگر آن اقلیت فقط یك نفر باشدأ آن یك نفرهمان قدر حقاظهارنظر و رای و آزادی بیان دارد كه مثلا آن اكثریت سیمیلیون نفری. بنابراین دیكتاتوری اكثریت اگر از دیكتاتوری فردی وحشتناكتر نباشد مسلما هیچ كمتر نیست. به هر حال لیبرالها معتقدند كه در هر صورت،چه دولت زورگویی كند و چه اكثریت،آزادی فردی كه اساس لیبرالیسم است قربانی میشود.
از هنگامی كه لیبرالیسم در سیاست ظهور كرد تا به امروز دو گروه عمده از لیبرالها به وجود آمدهاند كه هركدام نیز گروههای فرعی دیگریدارند. میتوان گفت كه طیفی از مواضع مختلف لیبرال وجود دارد كه مانند هر خانوادهای بین افراد آن اختلاف نظرهایی احیانا عمیق است. به طوركلی دو طرز تفكر عمده در لیبرالیسم وجود داشته و دارد كه از نظر فلسفه رالز بسیار اساسی است. یكی لیبرالیسم كلاسیك قرن نوزدهمی است. این لیبرالیسم بر این عقیده است كه شرط آزادی فقط نبود مانع و رادع خارجی است.
كافی است كه در مقابل فرد مانعی نباشد تا بتوان گفت كه او در عمل و گفتار آزاد است. این مكتب تا اواخر قرن نوزدهم دستبالا را داشت و آثارش در سیاست و اقتصاد آشكار بود. از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، رفته رفته این نتیجه حاصل شد كه این كافی نیست یعنی ممكن است در مقابل من هیچ مانعی برای انجام هركاری كه خواستم وجود نداشته باشد ولی امكانات برای استفاده از آن آزادی در اختیار من نباشد. از اینرو برخی از متفكران به مطلب چیزی دیگری نیز اضافه كردند و گفتند كه لیبرالیسم عبارت است از نبود موانع خارجی به اضافه وجود امكانات ملموس و واقعی و نه فقط در تئوری. لیبرالهای كلاسیك یا دست راستی كه میتوانیم از آنها به عنوان لیبرالمنفی یا آزادگذار تعبیر كنیم كه نمونههایشان در قرن بیستم یكی متفكر بزرگ و برنده جایزه نوبل اقتصاد فریدریشهایك است و دیگری نازیك، فیلسوفهاروارد. اینها بیشتر بر آزادی تكیه دارند و میخواهند مداخلات دولت به حداقل ممكن محدود شود. اما لیبرالهای چپ یا لیبرالهای مثبت یا رفاه گستر كمكم به سوسیال دموكراسی نزدیك میشوند و بیشتر به برابری معتقدند. در مورد اندیشه رالز خواهیم دید كه این هردو جنبه موردنظر است و او میخواهد بین این دو، گونهایتوازن و تعادل برقرار كند،برای این كه توجه بفرمایید كه برچسبهای سیاسی تا چه اندازه ممكن است برای افراد ناوارد گمراه كننده باشد،اشاره میكنم كه در آمریكا از اوایل قرن بیستم مقصود از لیبرالهمان كسی است كه به دخالت دولت و ایجاد برنامههای رفاهی و عامالمنفعه و اصلاحات اقتصادی و اجتماعی و تعدیل درآمدها معتقد است. به آن لیبرالی كه فقط معتقد به آزادی است و معتقد نیست كه باید بیمههای اجتماعی و تعدیل درآمدها و مالیات بردرآمدهای سنگین وجود داشته باشد،در آمریكا محافظه كار میگویند. اما در اروپا برعكس استأ به این دسته اخیر میگویند لیبرال و به اشخاص معتقد به مواضع دسته اول كه در آمریكا به لیبرال معروفند، در اروپا میگویند چپگرایان یا سوسیالیستهای معتدل.
این اجمالی بود از معنای لیبرالیسم در سیاست. اكنون ببینیم كه لیبرالیسم در فلسفه چه معنایی دارد. مهمترین وجوه امتیاز لیبرالیسم فلسفی به این شرح است:
۱) در زمینه ارزشها لیبرالیسم تعهد عمیقی به فرد و فردگرایی دارد.
۲) لیبرالها میگویند فرد باید در گزینش هدف و اداره زندگی آزاد باشد ولی اینجا یك اختلاف مهم پیش میآید.
گروهی براین باورند كه نبود زور و جبر و نبود مانع كافی است كه به آن آزادی منفی میگویند، گروهی دیگر معتقدند كه اضافه براین باید فرد را برای استفاده از این آزادی و رسیدن به این هدفها پرورش داد و این وظیفه دولت است.سومین ركن لیبرالیسم برابری است كه رالز به آن توجه وافر دارد. فیلسوفان لیبرال به برابری تعهد عمیق دارند، البته ضرورتا نه به معنای تساوی اقتصادی. تساوی مورد نظر آنها برابری ارزش ذاتی و اساسی یكایك انسانهاست.آنها میگویند همه باید به طور مساوی در طراحی و عملكرد نهادهای جامعه سهیم باشند. باید به همه كس در این زمینه كه زندگیاش را مطابق با صلاحدید و سلیقه خودش اداره كند، احترام برابر گذاشت البته تا جایی كه حق آزادی دیگران را محترم شمارد. چهارم كه شاید مهمترین وجه لیبرالیسم است،عقل فردی است. به نظر لیبرالهاأ آزادی اندیشه و بیان و عقیده و مذهب كافی نیست بلكه قواعد و نهادهای سیاسی و اجتماعی باید در پیشگاه عقل فردی قابل توجه باشند، یعنی هریك از افراد در دادگاه عقل خودش هنگامی كه سیاست یا نهادی را مورد محاكمه قرار میدهد، بتواند آن را تصویب و تایید كند.
هنگامی كه به فلسفه رالز نگاه میكنیم اولین چیزی كه جلب توجه میكند این است كه او با استفاده یكی از قدیمیترین تدابیر فیلسوفان لیبرال،یعنی نظریه پیمان اجتماعی، نظریهاش را بنا میكندأدوچیز همیشه مشغله فكری فیلسوفان بوده است.یكی آن كه با توجه به تكیهای كه بر فرد و آزادی فردی و برابری افراد میشود چگونه باید از آنارشیسم و هرجو مرج جلوگیری كرد و چه نهادی را باید به وجود آورد تا تعارض بین هدفهای فردی را حل كند تا زندگی مدنی به مسیر آرام بیفتد. دوم، چه چیزی به این نهاد یا بنای سیاسی همدیگر كه دولت گفته میشود، مشروعیت میبخشد. باید توجه داشته باشیم كه لیبرالیسم مكتب اصلاحطلب است نه انقلابی. بنابراین، راهحلی كه بگوید همهچیز را برمیاندازیم و بنای جدیدی از بنیاد در میاندازیم پذیرفتنی نیست. لیبرالیسم میخواهد وضع جدیدی به وجود بیاید كه افراد بتوانند درباره هدفها و مطالبات مختلفشان به سازش برسند و باهم در صلح و مدارا زندگی كنند و سعادتشان به دست خودشان باشد.
تدبیری كه فیلسوفان لیبرال،عمدتا هابز، لاك و روسو و به مقدار محدودتر كانت برای حل مساله تاسیس جامعه مدنی و مشروعیت بخشیدن به دولتاندیشیدند این فرض بود كه انسان در ابتدا در وضع طبیعی زندگی میكرده. البته این وضع طبیعی فقط یك فرض است و مورخان ومردم شناسان چیزی مانند آن را كشف نكردهاند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست