شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
بر موج آهو
هنگامیکه حسان بن ثابت پس از مراسم غدیر، سرودهی خود را نزد پیامبر اعظم (ص) قرائت کرد، حضرت وی را مورد تفقد قرار دادند و فرمودند:
لا زلت مؤیداً بروح القدس، ما نصرتنا بلسانک
تا زمانی که ما را با زبان خود یاری میکنی، جبرئیل مؤید تو خواهد بود.
چنین تأیید و تشویقی از جانب حضرت ختمیمرتبت ( ص) تکلیف شاعر و شعر مسلمان را روشن میکند و به صراحت برتری شهر ملتزم و دینی را از سایر سرودهها اعلام میدارد. هرچند این تأئید تنها در برگیرندهی وجه محتوایی شعر است و تکنیک سرایش و هنر شاعری را شامل نمیشود، اما همین استناد کافی است که شاعر مسلمان ملتزم در هنگام خلق یک اثر آئینی، انگیزه ای فراتر از آنچه که تنها به تولید یک اثر ادبی صرف منجر میشود، داشته باشد.
شعر آئینی، شعر مسلمان است و شعر عقیده مند به آئین مسلمانی. اینگونه شعر، به لحاظ ساختار، فرم، تکنیک و آنچه که مربوط به قاعدهی سرایش است، هیچ تضادی با سایر انواع شعر ندارد و وجه تمایز آن فقط موضوعاتی است که سروده میشوند. این موضوعات شامل همهی انواع آموزههای ملهم از متون الهی، دینی، فرهنگ عترت و تاریخ اسلام میباشد.
اگر چه عنوان « شعر آئینی » برای شعرهایی با موضوعات دینی، عنوان تازه ای است ولی سابقهی سرودن اینگونه شعر در تاریخ ادبیات ایران، بویژه از سدهی پنجم به بعد هویت کاملاً مشخص و مجزّا دارد و رد اینگونه اشعار را در مدخل دیوانهای شاعران ادوار گوناگون میتوان رصد کرد.
▪ در آثار شاعران سدههای مختلف تا امروز، عموماً شعر آئینی را از منظر موضوعی میتوان در سه قلمرو کلی تقسیم بندی نمود :
الف) شعر توحیدی: شامل اشعاری که در آن به ستایش ذات حضرت حق و نیایش و ثنای پروردگار پرداخته شده است
ب شعررهای ی : شامل اشعاری که موضوع آن دوری از شیاطین درونی و بیرونی است.
ج) شعر ولایی: که موضوع آن زندگی و سیرهی ائمهی اطهار ( علیهما السلام ) است. اینگونه شعر اگر در سوگ و رثای ائمه معصومین ( علیهما السلام ) باشد، به شعر ماتمیو اگر در مدح ومنقبت آنان باشد، به شعر مناقبی موسوم هستند.
در ایران شعر آئینی در هر سه شاخه در همه ادوار مشخص شعر فارسی، رونق ویژه ای داشته است. اما شعر ولایی بدلیل تعهد شیعی شاعران ایرانی و ارادت و وفاداری آنان به خاندان رسول اکرم (ص) از شیوع ونضج بیشتری برخوردار بوده و هست. اینگونه شعر به ویژه در رثای حضرت سید الشهداء (علیه السلام ) بدلیل ابعاد عاطفی فجایع کربلا، در بین شاعران شیعه از قداست و توجه بیشتری برخوردار است و نمونههای آن در اشعار شاعران بزرگ سدههای گوناگون به خصوص از عهد صفویه به بعد نمود بیشتری یافت و این سوتر دو شاهکار شعر آئینی از محتشم کاشانی و عمان سامانی، عمق ارادت شاعر عقیده مند ولایی را به خاندان پیامبر خاتم ( ص) به وضوح نشان میدهد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامیو با تبیین بیشتر مفهوم ولایت و ترویج آموزههای دینی و ولایی در میان مردم و فراهم آمدن امکانات و شرایط مساعد برای بروز عقاید آرمانی و دینی و نیز بدلیل شرایط بحرانی خاصی که انقلاب اسلامیاز بدو پیروزی تا امروز درگیر آن بوده، شعر آئینی بویژه، در قلمرو شعر ولایی، گسترش و نمو ویژه ای یافته است. البته در این میان نمیتوان نقش اثر گذار و انتلکتوالیستی دستگاههای دولتی و فرهنگی را نادیده گرفت.
چتر حمایتی (مادی و معنوی ) اینگونه نهادها که بر بالای سر شاعران علاقمند یا عقیده مند به مفاهیم آئینی سایه افکنده، صد البته در ترغیب شاعران و در نتیجه تولید آثاری با موضوع آئینی موثر بوده است و این به هیچ وجه به معنای اشکال کردن در اهداف و اغراض این نهادهایا حتی طرح« بایدها و نبایدها» در اصل مسأله است، چه اینکه در اصل تبلیغ و ترویج شعر آئینی و شعر شیعی در عصر اسلام ستیزی حاکمان دد منش دنیا و تسلط امپراتوری رسانه ای شیعه ستیز بر افکار عمومیمردم جهان تردیدی وجود ندارد. اما نباید خطر به ابتذال کشیده شدن این جریان فاخر ادبی را در فضای پر زرق و برق و خوش آب ورنگ جشنوارهها و کنگرههای ی که همه ساله دهها مورد در سراسر کشور برگزار میشود، غیر جدی و نادیده انگاشت و آثار نازل و بعضاً مبتذلی را که در سایه سار آرام این فستیوالهای مقدس شعری تولید میشود ( که در این مجال ذکر مثال آنها شایسته نیست ) از اذهان دور نگه داشت.
مأموریت خطیر این جشنوارهها که در ذیل عناوین فاخر و ارجمندی چون شعر نبوی، شعر علوی، شعر فاطمی، شعر عاشورایی، شعر رضوی وشعر مهدوی فعالیت میکنند به جز چند مورد که فارغ از تعهدات سازمانی و اداری برگزار میشوند، عموماً به فراخوانی و دور هم نشینیهای شاعرانه، تقدیرهای نام و نانی و جوایز آنچنانی و سرانجام کتاب سازی ماهرانه و ارائه گزارش به ردههای مافوق ختم میشود و این پدیده با آنچه که تلقی خواص از شعر آئینی است بسیار متفاوت است.
تلقی خواص از شعر آئینی نه به تولیدات جشنواره ای بلکه به تولید آثار ارزشمندی چون خط خون، گنجشک و جبرئیل، با کاروان نیزه، مقتل گل سرخ پایان رنگهای جهان و... و آسمان زیر ابرها میانجامد.
«آسمان زیر ابرها» مجموعه شعر رضوی حمید رضا شکارسری است که در ۶۴ صفحه رقعی و شمارگان ۳۰۰۰ جلد از سوی انتشارات قدس رضوی در سال ۱۳۸۶ به رونق طبع رسید.
این مجموعه با آن « تقدیمیه » و « به جای مقدمه » آغازین کتاب، تکلیف مخاطب و منتقد را با شاعر و شعرهای او روشن کرده است. وقتی در جایی « به جای مقدمه » میخوانی من با همهی « ایسم »ها سلام و علیک دارم / اما سبک من در این شعرها / فقط رضای « رضا » ست، یعنی جز اینکه تو نیز برای رضای «رضا» این کتاب را تنها با رویکرد محتوایی بخوانی و بنویسی، چاره ای نداری و دیگر تئوریهای ادبی پیشرو، از جمله« مرگ مؤلف »و نا دیده انگاشتن « نیت مولف» به کار مخاطب و منتقد نمیآید و بارت و فوکو و کافکا و پروست و... باید به حاشیه مقدس متن رانده شوند. چرا که عقیده به مرگ مولف ( البته به زعم همین نظریه پردازان حاشیه نشین ) یعنی « رها شدن متن از چنگال اقتدار حضوری است که در پشت آن نهفته و به آن معنا میدهد[۱] » و این حضور مقتدر با آن عبارتی که مولف در پیشانی « آسمان زیر ابرها» آورده است نا خواسته در جای جای اثر به مخاطب تحمیل میشود.
بی تردید، شاعری که قبول کرده کتابی فقط مشتمل بر اشعار آئینی به مخاطبان عرضه کند، آگاهانه به انتحاری شگفت انگیز تن داده است. زیرا اشعار آئینی جز یک قرائت واحد که برایند خوانش همهی مخاطبان میتواند باشد، تأویل ثانی و ثالثی را برنمیتابند. و این با بسیاری از نظریههای مدرنی که در دهههای اخیر برای شعر پیشرو ارائه شده در تضاد است و قضاوت بیرحمانه تر اینکه بسیاری از منتقدان و صاحبنظران، اینگونه متنها را که در قیود تک صدایی و قرائت یکّه گرفتار شده اند، از لحاظ ارزش ادبی، متنهای ی میرا و نازا میدانند که قادر به تغییر، تولید و تکثیر نیستند. متنهای ی که خواننده را در مقام مصرف کنندهی محض در نظر میگیرند و به آنها اصطاحاًمتن خواندنی میگویند و در نقطه مقابل آن متن نوشتنی وجود دارد که بدلیل تأویل پذیری و چند صدایی بودن، خواننده را به یک تولید کننده و در واقع مولف ثانی اثر تبدیل میکند. به قول کاترین بلزی « در متن نوشتنی یا متن کاملاً متکثر کلیه گزاره ها، نشانههای ی غیر قطعی دارند. هیچ سخنی نسبت به دیگری متمایز نیست و هیچ طرح منسجم و پایداری، بازی آزاد سخن را مقید نمیکند... و قطب مخالف آن.... متن خواندنی، نوعی کالای مصرفی است.حال آنکه متن متکثر بنا به هویت چند صدایی خود معانی متفاوتی را میطلبد.»[۲]
همین دو ویژگی تا اندازه ای میتواند میزان کارکرد ادبی و در واقع ارزش ادبی متن را مشخص کند.
شعرهای مجموعه « آسمان زیر ابرها » همانند سایر دفترهای شعر آئینی، نمیتوانند تأویلی غیر از خودشان و صدایی غیر از صدای شاعر داشته باشند.
من همین بالا / در « فلکهی آب » شناورم / خانم مهماندار! / این لیوانهای کوچک / دردی از من دوا نمیکند...
ص ۲۱
یا :
پرواز مشهد - تهران / به فرودگاه « مهرآباد » نزدیک میشود / متأسفانه / هیچ هواپیماربایی /قصد بازگشت ندارد... ص ۲۳
یا:
امروز آن قدر گریه کرده ام / که نه زعفران / نه زرشک / سوغات / دفتر شعری آورده ام.
یکی از عواملی که در اشعار آئینی، شاعر را در فرایند تأویل پذیر نمودن اثر ناکام میگذارد، استفاده ناگزیر از کدهای رو شده و نشان دار مختص آن سوژهی محوری است که در اثر بکارگیری فراوان، بصورت ابزارهای همگانی در دسترس همهی شاعران و مخاطبان قرار دارد. مثلاً کلمات « نخلستان »، « چاه »، « کوفه » و... در شعر، ذهن مخاطب را به سمت شعری با موضوع زندگی و سیرهی امیر المومنین ( علیه السلام ) و کلمات « کربلا »، « عطش »، » فرات »، »علقمه »، «گودال » و... ذهن را به سمت شعری با موضوع حضرت سید الشهداء ( علیه السلام ) هدایت میکند و لازم به ذکر نیست که مخاطب با شنیدن یا خواندن کلماتی نظیر « آهو »، « گنبد طلا »، « پنجره فولاد » و... کدام موضوع را در ذهن خود مرور میکند.
این مطلب با مرور سه شعر به عنوان سه شاهد مثال از همین شاعر از هر گونه توضیح بیشتری بینیاز خواهد بود :
ـ شعر اول :
نمییابمت بانو! / اما کنار تو گریه موسوم است / مگر میتوان پهلوی تو بود / و شکسته نبود ؟!
ـ شعر دوم :
اسب نمیتواند اسطوره نباشد / وقتی خورشیدی ست / با هزار شعاع نور / که سرخ میبارد / بر شب رایج... / و دختری که خورشید را در آغوش میکشد / نمیتواند اسطوره نباشد / و دشتی که خورشید در آن میدود / نمیتواند / نمیتواند اسطوره نباشد اسب / آنگاه که اسطوره ای بر پشت داشته است
ـ شعر سوم :
غریب همان غریبه نیست / گاه در غربت / میتوان غریبه نبود / همانگونه که میتوان غریبه نبود / در خانهی خویش / در سایه سار غریب تو آقا! / مأمون غریبه ای ست...
▪ آیا لازم به اشاره است که موضوع محوری هر یک از اشعار بالا چیست؟
شاعر آئینی به دلیل گردن نهادن به رسالت خطیر دینی و ایدئولوژیکی که در سایهی کار کرد اجتماعی شعر شکل گرفته است، به ناگزیر از بخش مهمیاز کارکرد ادبی شعر چشم میپوشد و در نتیجه با سلب اجباری امکان تکثّر قرائات و تأویلها از شعر، « من » فردی خود را بر « من » ادبی و اجتماعی و بر « من » مخاطب تحمیل میکند و در نتیجه مخاطبی که به انتخاب خود یکی از اشعار مجموعه را میخواند، هیچ اراده ای در انتخاب صدای برخاسته از متن ندارد.
این پرچم سبز را به راهنمایی بخوان / که اینجا نسیم / همیشه به سوی بهشت جاری ست / در این سرای صمیمی/ اگرچه غریبی / مأیوس نباش! / که شفاعت را / هر که باشی / از آهو سزاوارتری...
اما د راین دفتر، شعرهایی هم هست که اگر در کنار بقیه شعرها قرار نگرفته بودند، امکان یک برداشت متغیر و متفاوت را برای مخاطب فراهم میکردند :
زنم میخندد به من و دخترم / که بر سر صندلی کنار پنجره میجنگیم / او میخواهد ابرها را ببیند / من/ آسمان زیر ابرها را... ص ۸
یا :
خورشیدمیداند / چرا آفتابگردانها / کنارتو / او را به جا نمیآورند ؟! ص ۳۰
و یا :
با من چه کرده ای ؟/ پیش از زیارت تو نیز / همین قدر روشن بودم ؟! / خودم را در آینه بجا نمیآورم... ص ۴۰
و همچنین :
علی رغم این تقویم، / در آستان تو / چگونه ایمان بیاورم / به آغاز فصل سرد ؟ ص ۴۲
گرفتار آمدن شاعر در معذوریت سفارش تولید برای رساندن کتاب به حجم استاندارد یک کتاب در قطع رقعی ( ۶۴ صفحه ) باعث شد که شاعر در سرایش و انتخاب اشعار مجموعه، وسواس کمتری نشان دهد و در نتیجه شعرهایی نیز در کتاب قرار گرفته اند که بیتردید از پتانسیلهای جوششی لازم برخوردار نیستند :
امشب قطار تمام تلاشش را میکند / این عادلانه نیست / من زودتر از مسافر فردا صبح پرواز تهران مشهد / به حرم نخواهم رسید... ص ۵۰
و یا :
چقدر دمغ و پکری خانم مهما ندار !/ من اگر جای تو بودم / و هر روز به « مشهد » میآمدم / همه مسافران را / به لبخندی بزرگ، مهمان میکردم... ص ۴۱
و معلوم نیست منظور شاعر از این « لبخند بزرگ » چگونه لبخندی است !
صحت این مدعا را در قیاس با اشعاری که بدلیل ظرافتهای شاعرانه شان، در شمار اشعار خوب کتاب هستند به روشنی میتوان اثبات کرد :
لحظهها / میریزند / مثل شن / از لای انگشتانم / بگذار کنار ضریح تو / دفن شوم / همینگونه که ایستاده ام / به قنوت...
که تعبیر ریختن لحظهها مثل شن از لای انگشتان میتواند تمثیلی از ساعتهای شنی باشد یا افتادن دانههای تسبیح از لای انگشتان در هنگام قنوت.
و :
این ماه به هیچ صراطی مستقیم نیست / نه نصیحت مان به خرجش میرود / نه به التماس مان گوش میکند / این ماه دم به هیچ تله ای نمیدهد / نه به تور ابرها میافتد / نه چشمک ستارهها از راه به درش میکند / این ماه رکورد سرعت را شکسته است / و ناگهان / صبح روز آخر سفر / روز پرواز مشهد -تهران رسیده است.
لازم به توضیح نیست که ایهام موجود در کلمه « ماه » بخصوص وقتی که به آخر شعر نزدیک میشویم، چه اندازه به تعلیق شعر و در نتیجه لذت بخشی متن یاری رسانده است.
تعلیق در شعرهای دیگر « آسمان زیر ابرها » و در بسیاری شعرهای دیگر حمید رضا شکارسری بصورت یک ویژگی و به شکلی هویت یافته وجود دارد و به عبارتی به شعرهای شکارسری هویت انحصاری میدهد. از جمله شعر سوم « آسمان زیر ابرها » که طولانی تر از بقیه هست و میتوانست کوتاه تر و بالطبع زیباتر از این هم باشد.
شلوغ / شلوغ / شلوغ مثل همیشه / آن قدر که از هیچ زاویه ای پیدایت نمیکنم / و هیچ گوشهی آسمان طلایی نیست... / شلوغ / شلوغ/ اما نه مثل همیشه پر از حس کبوتر... / راستی امروز چرا هیچکس / وسط خیابان و پیاده رو / ناگهان به سمت روشن شهر تنظیم نمیکند ؟
این شعر از توضیحات زاید بیبهره نیست و میشود بدون اینکه به هیچ کجای شعر بر بخورد، بعضی از گزارهها را حذف کرد ( البته اگر به شاعر بر نخورد! ) مثل « شلوغ / شلوغ/ اما نه مثل همیشه معطر / نه مثل همیشه پر از حس کبوتر... »
یا آنجا که شاعر به منظور آماده کردن ذهن مخاطب برای جابجایی و تغییر فضای فیزیکی شعر به آرایههای عتیق بوطیقا روی میآورد و با استفاده از مراعات النظیر، فضای شعر را از مشهد به تهران جابجا میکند :
اصلاً از تشنگی مردم / « فلکه آب » کو ؟ / و در ظلمات مانده ام / فلکه برق هم ؟/ « طبرسی غیبش زده / که راننده ای داد میزند : خاوران، مشیریه !...
این توضیحات ناشی از نگرانی شاعر برای همان مخاطبی است که در مقابل شعرهای این کتاب تسلیم محض است و قبول کرده که به احترام سوژه و البته به احترام شاعری که اقدام به آن انتحار شگفت انگیز نموده، تنها به یک قرائت واحد و مطلق تن در دهد.در نتیجه شاعر خود را از تکرار و توضیح ناگزیر و بیگریز میبیند :
آب رفته ام / آب رفته ام / آب رفته ام / و مثل مورچه ای میپلکم / زیر دست و پاها / و مثل مورچه ای در خیابانها / از زیر چرخها / فرار میکنم / و مثل مورچه ای / زورم نمیرسد به بلیط هواپیمای تو / به بلیط قطار تو / حتی به بلیط اتوبوس تو / زورم نمیرسد به صاحب هتلهای ت / زورم نمیرسد به صاحب روزنامههای ت / زورم نمیرسد به بازار رضایت / زورم نمیرسد به این شعر افسار پاره کرده...
اما پایان این شعر گره از ابروی درهم رفتهی مخاطب میگشاید :
پس حق دارم عقده ای شوم / پس حق دارم قاطی کنم / و حق دارم / « میدان خراسان » تهران را با « خراسان » تو اشتباه بگیرم.
هر چند باز هم شاعر میتوانست با حذف گزاره در« پس حق دارم عقده ای شوم» شعر را با ایجاز بیشتری تمام کند.
نظر آخر اینکه علاقه مندم گلایه ام را از انتشارات قدس رضوی اعلام کنم که میتوانست با چاپ شعرهای ارزشمند این شاعر فرهیخته در کتابی به قطع پالتویی با حروفچینی و صفحه آرایی مرتب تر و طرح جلدی غیر کلیشه ای به رونق نشر آن بیفزاید.
سرانجام، همانگونه که « آسمان زیر ابرها » با یک داستان کوتاه رئال آغاز شد، من نیز این شرح شرحه شرحه را با بخشی از یک داستان رئال به پایان میبرم :
هنگامیکه دعبل بن علی خزاعی قصیده « تائیه » را به محضر لازم السعاده، حضرت ثامن الائمه ( علیه السلام ) عرض کرد، حضرت برخاستند و فرمودند که از جای خود حرکت مکن و داخل حرم شدند، بعد از ساعتی خادم آن حضرت آمد و صد اشرفی رضوی که به اسم سامیآن حضرت مزین گردیده بود به او داد و گفت : مولای من میفرمایند که این زر را خرج کن. دعبل گفت : به خدا سوگند که من برای این مطلب نیامده بودم و قصیده را برای طمع مالی دنیا نگفته بودم و صره زر را پس فرستاد و خلعتی از جامههای پوشیده آن امام غریب را برای برکت و شرافت استدعا کرد. پس حضرت همان کیسه زر را با جبه خزی برای او فرستاد و خادم گفت که حضرت میفرمایند : این صره زر بگیر که بعد از این محتاج به آن خواهی شد و به ما بر مگردان...
و ادامه داستان که میدانیم دعبل چگونه به آن صره زر و جبه خز نیاز پیدا میکند و به واسطه آنها چگونه از بلای فراوان میرهد.
اسماعیل محمدپور
۱) عمل نقد، بنری کاترین، ترجمه : عباس مخبر، نشر قصه تهران ۱۳۷۹ ص ۱۷۵
۲) عمل نقد ـ کاترین بلزی، عباس مخبر، نشر قصه تهران ۱۳۷۹ ص ۱۴۰- ۱۳۹
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست