سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

روشنفکران دینی و دینداران روشنفکر


روشنفکران دینی و دینداران روشنفکر

بورژوازی پدیده ای اقتصادی مبتنی بر تلوید صنعتی و تجارت است و ریشه ی تاریخی آن به قرون وسطی باز می گردد در آن دوران, بازرگانان و پیشه وران, مایل به پذیرش سلطه ی اشراف زمین دار نبودند و در نتیجه ی منازع ی بین آنان, بازرگانان و اصناف به تاسیس شهرهای خودمختار روی آوردند آرمان های شهروندان بورژوا در رشد اشکال جدید از سازمان های اداری و سیاسی , پیدایش ناسیونالیسم و حاکمیت ملی و مخالفت با حاکمیت کلیسا و اشراف زمین دار, بسیار تاثیر داشت

وقتی سخن از روشن‌فکری به میان می‌آید، نمی‌توان آن را از تاریخ جدید غرب و به تعبیر دقیق‌تر، از تاریخ بورژوازی غرب جدا دانست. بورژوازی پدیده‌ای اقتصادی مبتنی بر تلوید صنعتی و تجارت است و ریشه‌ی تاریخی آن به قرون وسطی باز می‌گردد. در آن دوران، بازرگانان و پیشه‌وران، مایل به پذیرش سلطه‌ی اشراف زمین‌دار نبودند و در نتیجه‌ی منازع‌ی بین آنان، بازرگانان و اصناف به تاسیس شهرهای خودمختار روی آوردند. آرمان‌های شهروندان بورژوا در رشد اشکال جدید از سازمان‌های اداری و سیاسی ، پیدایش ناسیونالیسم و حاکمیت ملی و مخالفت با حاکمیت کلیسا و اشراف زمین‌دار، بسیار تاثیر داشت. وابستگی روشن‌فکران به طبقات جدید، آنان را سخنگوی بورژوازی کرد و بدین ترتیب، با نقد نظام سنتی موجود، به تحکیم جامعه‌ی سرمایه‌داری کمک می‌کردند و متقابلا سرمایه‌داری نو، به منزلت اجتماعی روشن‌فکران احترام می‌گذاشت. در روند ستیز با نهادهای کهن و کهنه‌ی فئودالیته، رویکرد ویژه‌ای به انسان‌گرایی نشان داده شد و در همین راستا بود که سخن از آزادی انسان به میان آمد، بدین معنا که او می‌تواند برنامه‌ی زندگی خویش را به گونه‌ای مستقل و دلخواه بنیان نهد. جنبش اصلاح‌ دینی در برابر ایمان مسیحی که وابسته به کلیسای قرون وسطایی بود، قرائت این جهانی را از دین ارائه داد و با این اندیشه‌ی کلیسا که سعادت اخروی بیرون از محدوده‌ی فهم بشری است به ستیزه پرداخت. اندیشه‌ی ترقی،‌ افق‌های جدید را به روی روشن‌فکران گشود و خرد بشر را معیار سعادت و مفسر فلسفه‌ی حیات قرار داد و در خیال خود، تحقق بهشت مادی - زمینی را بر مبنای عقل و فهم متعارف بشری و بی‌نیاز از وحی و هدایت الهی تحقق بخشید.

در چنین فضای روشن‌فکرانه‌ای بود که ممالکت مشرق زمین با دنیای غرب تماس پیدا کردند. در ایران نیز از اوایل قرن ۱۳ قمری، در پی آشنایی ایرانیان با اندیشه‌های نوین علمی و فرهنگی غرب، حرکت‌های روش‌فکری شکل گرفت. بخش مهمی از این تکاپوهای روشن‌فکری، معلول رخوت روحی و فکری ناشی از باورهای کهن و بی‌ارتباط با دین اسلام و سنت نبوی بود که برخورد با تمدن جدید و دستاوردهای آن در ا بعاد سیاسی، مبارزه با نظام‌های استبدادی و پدر شاهی، زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی و نواندیشی و نوسازی ساختار جامعه‌ی سنتی، راه تازه‌آی را پیش پای روشن‌فکران نهاد تا بدین وسیله بتوانند به تفسی و تحلیلی خردپسند از عقاید، سنن و حیات سیاسی - اجتماعی جامعه بپردازند، با اندیشه‌های نوین سیاسی و اجتماعی همگام شوند و در عین حال جان و حقیقت تعالیم اسلام را دوباره به قوت تبیین کنند.

علاوه بر این ، آموزش غربی به آنها آموخت که شناخت حقیقی ، از تعقل و علوم نوین حاصل می‌شود؛ نه از کشف و شهود و آموزش‌های مذهبی. روشن‌فکران بدین سان مشروطیت، دنیویت و ناسیونالیسم را سه وسیله‌ی حیاتی برای توفیق در ایجاد ایرانی نوین، نیرومند و پیشرفته می‌دانستند. آنان معتقد بودند که الوی (مشروطیت) قدرت ارتجاعی سلطنت را از بین می‌برد، دومی ( دنیویت) نفوذ سنتی روحانتیت را زایل می‌کند و سومی (ناسیونالیسم) جنگال‌های استثمارگران دول غربی را قطع می‌کند. در مواجهه با این گونه رخدادها و اقتضائات عصر جدید، از همان آغاز در میان اندیشه‌گران ایران، دو دیدگاه و دو گرایش پدید آمد: گروهی نوگرایی و پذیرش تمدن نو را موجب اضمحلال هویت فرهنگی ‌- دینی و ملی جامعه و حاصل آن را سلطه‌ی همه جانبه‌ی اجانب و کفار بر کشور می اانستند. از نگاه آنان، تمدن جدید بر منبای اعراض از بندگی خدا استوار بود و پذیرش آن به تخریب ارزش‌ها و سنت‌های گرانقدر جامعه می‌آنجامید. این گروه کوشیدند تا از سنت‌های فکری و عملی جامعه، در مقابل عناصر دنیای جدید سنگری بسازند. در طرف دیگر، گروهی قرار داشتند که نوکردن اندیشه و مناسبات و روابط اجتمایع را به صورت یک آرمان یا حداقل یک ضرورت می‌پذیرفتند. این گروه، نو شدن را موهبتی برای مقابله با جهل و جور و ستم‌گری می‌دانستند؛ از این رو دعوتش را لبیک گفتند. ریشه‌های تاریخی روشن‌فکری ایرانی و طیف‌های منشعب از آن را باید در میان این دو گروه جستجو کرد که با جریان مدرن ‌شدن پیوند خورده بودند.روشن‌فکر دینی ، اصطلاحی است که مصادیق متعدد و در عین حال متفاوتی از آن ارائه شده است؛ لذا تحلیل ما باید بر اساس مدل تیپ‌شناسی صورت گیرد. بدین معنی که مفهوم روشن‌فکر دینی را باید با توجه به تیپ‌هیا اصلی روشن‌فکری دینی تحلیل و توجیه کرد. این موضوع درباره‌ی دیندار روشن‌فکر نیز صدق می‌کند و به نگاه معرفت‌شناسانه‌ی او از دین بر‌می‌گردد. دین‌دار روشن‌فکر نیز تبیین واحدی از دین اسلام ندارد و گاه بر اسلام کلامی و گاه بر اسلام عرفانی و گاه بر اسلام فقهی تاکید می‌:ند و اساسا اختلاف طیف دین‌داران روشن‌فکر، به نحوه‌ی تلقی ایشان از هویت دین بر‌می‌گردد، بنابراین روشن‌فکر دینی و دین‌دار روشن‌فکر، عناصر فرهنگی و شناوری هستند که همواره در حال شدن و تشخص فکری پیدا کردن هستند. به عبارت دیگر بخش مهمی از تاریخ روشن‌فکری ، به وضعیت گذار مربوط است.از آنجایی که این کتاب در مقوله‌ی تاریخ اندیشه‌ی معاصر می‌گنجد، محور بحث اندیشه و آرای روشن‌فکران از هر دو طیف روشن‌فکر دینی و دیندار روشن‌فکر است، ضمن اینکه بسترهای سیاسی - ا جتماعی و مبانی تعقلی و سرچشمه‌های فکری اندیشه‌گران بررسی شده و مجموعا در شش فصل تهیه و تدوین گردیده است. در فصل نخست واژه‌ی روشن‌فکر ، تاریخچه و کارکردهای آن تعریف و تبیین شده است. در فصل دوم به پیشینه‌ی اصلاح‌گری در جهان اسلام و مصلحان دینی جهان عرب و شبه قاره‌ی هند پرداخته می‌شود و در ادامه به تحلیل الگوهای روشن‌فکری در ایران و پیوند آنها با ناسیونالیسم و فراماسونری توجه و اندیشه‌های روشن‌فکرانی چون ملکم خان، آخوند‌زاده، طالبوف و میرزا آقاخان کرمانی بررسی شده‌اند. فصل سوم با تعریف مفهوم روشن‌فکری دینی آغاز می‌شود و طیف‌های مختلف روشن‌فکری دینی و تکاپوهای فکری آنها در بستر زمانی تاریخ معاصر ایران بازنگری شده‌اند. در فصل چهارم بنیادهای فکری دین‌داری روشن‌فکرانه مد نظر قرار گرفته، مفاهیم پایه‌ای این جریان، چون اصل ولایت و اجتهاد، در پرتو مقوله‌ی احیاگری دینی ارزیابی و بررسی شده است. در ادامه، معیارها و ساختارهای نظری این جریان تحلیل شده‌آند. در فصل پنجم به زمینه‌‌های سیاسی - اجتماعی و بسترهای موثر بر جریان روشن‌فکری دینی از مشروطه تا انقلاب اسلامی پرداخته‌ایم و با بررسی حوادث عصر مشروطه و کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و حوادث شهریور ۱۳۲۰ و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرانجام انقلاب اسلامی تاثیر این وقایع را بر روایت روشن‌فکری دینی بررسی کرده‌ایم. آرا و اندیشه‌های دینی روشن‌فکرانی چون جلال آل احمد ، بازرگان و شریعتی موضوع مباحث این فصل هستند. در فصل پایانی، بستر تاریخی ظهور دین‌داری روشن‌فکرانه، بنا به سیر حوادث مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی دنبال شده است. در این فصل به طور مبسوط، از آرای و اندیشه‌های مشروطه‌خواهان و یا به تعبیر دیگر، دین‌داران روشن‌فکری چون محمدحسین نائینی، ملا محمدکاظم خراسانی، سید محمد طباطبایی و شیخ هادی نجم‌آبادی و نیز از اندیه‌های جناح مشروعه‌خواهان سخن گفته شده است. در ادامه‌، نیروهای مذهبی و سازمان‌های سیاسی - مذهبی دوره‌ی پهلوی اول و دوم، از جمله فداییان سالام و گروه‌هایی چون موتلفه‌ی اسلامی بررسی شده و رئوس آرای و اندیه‌های اندیه‌گران طیف دین‌داری روشن‌فکرانه، از جمله آیت‌الله سید حسن مدرس، آیت‌الله بروجردی،‌ آیت‌آلله کاشانی ، شهید مطهری و حضرت امام خمینی تحلیل و بررسی شده‌اند.

تالیف: رضا دهقانی



همچنین مشاهده کنید