چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
نیکوکارترین توریست جهان دنیا
![نیکوکارترین توریست جهان دنیا](/web/imgs/16/151/2f4k61.jpeg)
اکثر زندگی «مارک گلو» در جادهها میگذرد، او دایما در حال سفر است، سوار هواپیما میشود، سپس تاکسی یا اتوبوس و حتی سوار بر اسب یا قاطر، ممکن است او در ماه جاری در هند یا افغانستان باشد، ماه بعد در کامبوج یا ویتنام و البته این را هم بدانید که او به هر کدام از این کشورها بارها سفر کرده است. اما او یک توریست نیست، اصلا به دیدن جاذبههای گردشگری، اماکن تاریخی یا زیباییهای طبیعت نمیرود، این پروفسور بازنشسته علوماجتماعی و محقق در زمینه رفتارهای گروهی اجتماعی البته خودش را یک توریست میداند اما نوعی خاص از توریست، یعنی به تعبیر خودش «توریست انساندوستی». گلو میگوید: من به هر کجا که انسانهای فقیر در آنجا زندگی کنند، میروم تا شاید بتوانم برای آنها کاری بکنم.»
این پروفسور بازنشسته در ماه گذشته سفری را به مناطق دور افتاده تبت تجربه کرد، آغاز سفر با اتوبوس پر از مسافر بود اما وی در نهایت برای آنکه به مقصد خود برسد، بیش از ۱۰ ساعت هم پیاده راه رفت. در ماههای گذشته وی سفرهای سخت دیگری را هم تجربه کرده است، از جمله به منطقه ویران شده در گوشهای دور افتاده در اندونزی و نیز به بیغولهای کثیف و خطرناک برخی شهرهای هندوستان.گلو به هر جایی که پا میگذارد، مهربانی را با خودش همراه میبرد. او برای کودکان روستایی دورافتاده در تبت توپ فوتبال و وسایل لازم برای کشیدن نقاشی هدیه میبرد، برای زن و شوهری مسن در منطقه دورافتاده در سولاواشی اندونزی امکانات لازم برای راهاندازی یک مغازه کوچک فروش مایحتاج اولیه زندگی را فراهم کرد و در منطقه جیپور هند هم محصول یک سال برنج کشاورزان فقیر را پیش خرید کرد تا وضعیت مالی آنها بهبود پیدا کند.
واقعیت این است که او به ندرت در این اقدامات انساندوستانه خود، بیش از چند صد دلار یکجا هزینه میکند. خودش میگوید: «برای آدمهایی که روزی با یک دلار یا کمتر زندگی میکنند، ۵۰ دلار پول داشتن یک اتفاق بزرگ است که میتواند در زندگی آنها تاثیرات مثبت زیادی بگذارد.» گلو در ادامه حرفهایش میگوید که در برخی مناطق جهان میتوان تنها با ۱۰ دلار کودکی را به مدرسه فرستاد. بعد میگوید: «در آمریکا یک آب نبات را به قیمت یک دلار میخری، اما در جایی از جهان میتوانی با یک دلار زنی را از مردن نجات بدهی.»
داستان کارهای انساندوستانه این مرد در سال ۱۹۸۹ آغاز شد، زمانیکه او به عنوان یک توریست به منطقه دارجلینگ در دل کوههای هیمالیا در هند رفته بود. آنجا او با یک مرد تبتی جوان آشنا شد که در کمپ پناهندگان زندگی میکرد. زن این مرد جوان درد گوش داشت و شنوایی خود را از دست داده بود، گلو که یک روانشناس بود، فکر کرد میتواند برای این زن کاری بکند: «با هزینه کردن یک دلار، توانستم او را پیش یک متخصص گوش ببرم، با هزینه کردن ۳۰ دلار دیگر شنوایی آن زن جوان برگشت و او دوباره توانست صداها را بشنود.»
این اتفاق باعث شد که گلو با لذت انجام کارهای نیکوکارانه آشنا شود: «تا آن موقع فکر میکردم که برای انجام کارهای نیکوکارانه باید ثروتمند باشی اما بعد فهمیدیم که هر کسی میتواند کاری کند که روی زندگی دیگران مفید باشد.» بلافاصله پس از بازگشت به آمریکا گلو از تمام دوستان و آشنایانش خواست که مقداری، ولو اندک به او کمک کنند. بعد با دو هزار و ۲۰۰ دلار به هند برگشت و آنجا NGO موسوم به «صد دوست» را برای کمک به افراد نیازمند و فقیر پایهگذاری کرد. حالا ۲۰سال پس از پایهگذاری این انجمن بیش از چهار هزار نفر عضو در سرتاسر جهان دارد، تنها در سال گذشته گلو توانست بیش از ۲۰۰ هزار دلار اعانه جمعآوری کند. او حالا یک دفتر کار پرتابل دارد:
یک لپتاپ، یک دوربین دیجیتال و یک تلفنهمراه، سایر وسایل زندگی او در دو ساک جمع میشود: چند پیراهن و شلوار، مدارک موسسه خیریه و ماسکهایی که به کار خنداندن و سرگرم کردن بچهها میآید: «من زندگی راحتی دارم، تمام چیزهایی که در زندگیام به آنها نیاز دارم، در این ساکها هست.»
شان بیساتول، موسیقیدان اهل فیلادلفیا که در سفر اخیر گلو به هندوستان (که سیزدهمین سفر او به این کشور محسوب میشد) وی را همراهی کرده، میگوید: «خوبی کار او این است که کمکها را مستقیم به دست کسانی که واقعا نیازمند کمک هستند، میرساند.»
گلو میگوید: تاثیرگذارترین پولی که تاکنون گرفته، یک اسکناس یک دلاری بوده که یک دانشآموز کلاس پنجم در نیویورک به او داده: «این پول ناهار آن پسربچه بود، من آن اسکناس را در جیبم گذاشتم و بعد در کابل با آن برای یک کودک فقیر یک جفت کفش خریدم، حالا مطمئن هستم که آن پسر کلاس پنجم خوشحال است.»
بیشترین هزینهای که او تاکنون پرداخت کرده هم در افغانستان بوده، جایی که ۲۰ هزار دلار برای ساخت یک مدرسه در منطقهای جنگ زده هزینه کرد. وی همینطور مدارسی را در اتیوپی، کامبوج و برمه ساخته است.در ویتنام، اندونزی، هند و تبت هم کتابخانههایی تاسیس کرده است. در نپال هم هزینه تحصیل ۱۶ دختر جوان را پرداخت کرد تا از به فروش رفتن آنها به عنوان کارگر مزرعه یا عروس کمسن و سال جلوگیری کند.
گلو میگوید: «هدف اصلی من این است که بتوانم کاری کنم که مردم بتوانند روی پای خودشان بیایستند، به هر کس که کمک میکنم، هم میگویم که به جای بازپرداخت کمکها سعی کند به دیگران کمک کند.»
حالا به نظر میرسد که برنامههای او نتیجه داده است. مردی که گلو در مومبایی هند هزینه تعمیر چرخدستیاش را داده، حالا در ساعتهایی از روز، رایگان برای موسسه خیریه مادرترزا کار میکند. ماهیگیری در باندا آمن اندونزی هم که قایقش با پول موسسه «صد دوست» تعمیر شده، بخشی از صید هر روزش را به فقرا میبخشد و آنانگ توام دختر جوانی که با پول موسسه تحصیل کرده، حالا در روستایی دورافتاده در کامبوج به طور رایگان به مردم فقیر درس میدهد.دوایت ترنر، معلم مدرسه ساکن آتلانتا که حالا موسسه خیریهای برای تحصیل کودکان خیابانی در حومه بانکوک تایلند به راه انداخته، میگوید: «مارک به من گفت: سعی نکن جهان را نجات بدهی، فقط به هر کسی که میتوانی، کمک کن.»
منبع: کریستین ساینس مانیتور
ترجمه: دکتر امیر صدری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست