چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
افزایش اشتغال زنان و رشد جهانی اقتصاد
هنری هاگینز در یکی از سکانسهای فیلم بانوی زیبای من میگوید: چرا زنها نمیتوانند مثل مردها باشند؟ و شاید سالها بعد این سئوال به گونهای دیگر مطرح شود. در حال حاضر در کشورهای پیشرفته، زنان با موفقیت بیشتری مدارج تحصیلی را نسبت به مردان طی میکنند و درست در همین جاست که فاصلههای آماری در نمودارهای مربوط به اشتغال کمتر و کمتر میشود. براساس گزارش سازمانهای مالیاتی در آمریکا در سال ۱۹۵۰، تنها یک سوم زنان در سن اشتغال قرار داشتند و بهطور رسمی به خاطر شغلی که داشتند مالیات پرداخت میکردند، اما در تازهترین گزارشها دو سوم زنان به خطر کسب درآمد و شغلی که دارند موظف به پرداخت مالیات هستند. از دهه ۵۰ به این سو، رفته رفته مردان ۱۲ درصد از سهمشان را در بازار کار از دست دادند و تنها ۷۷ درصد از بازار کار را در اختیار داشتند و به این ترتیب حضور زنان در بازار اشتغال شرایط بهتری پیدا کرد هرچند که رقم اشتغال زنان در کشورهای پیشرفتهای همچون ایتالیا، ژاپن و فرانسه هنوز کمتر از ۴۰ درصد از کل جامعه است، اما زنان آمریکائی از این مرز عبور کردهاند.
افزایش فضای اشتغال برای زنان در کشورهای پیشرفته با تحولی عظیم در نوع مشاغلی که اغلب زنان بهدست میآورند روبهرو شد. در سه دهه اخیر، مشاغل صنعتی که بهطور سنتی کارهای مردانه قلمداد میشد، در اختیار زنان نیز قرار گرفت و حضور مردان در مشاغل خدماتی نیز افزایش پیدا کرد، همچنین تقاضا برای کارهای دستی و طاقتفرسا کاهش یافت در نتیجه شرایط برابری برای کار زنان، به این ترتیب تا حدی فراهم شد. امروزه در کشورهای پیشرفته شرایط با سرعت بالاتری در حال برابری است. در اغلب این کشورها، زنان حضور پررنگتری در مجامع کاری و خدماتی را تجربه میکنند.
از سوی دیگر در کشورهای پیشرفته جنوب شرقی آسیا، در ازاء هر ۱۰۰ نفر نیروی کار مرد، ۸۳ زن شاغل وجود دارد که این نرخ، حتی از میانگین اشتغال زنان در کشورهای عضو سازمان توسعه همکاریهای اقتصادی (OECD) نیز بیشتر است. در سالهای اخیر زنان کشورهای آسیائی سهم بهسزائی در موفقیت صنایع صادرات داشتند بهطوری که بین ۶۰ تا ۸۰ درصد مشاغل بخشهای صادراتی این کشورها به ویژه بخش نساجی و پوشاک در کارگاههای کوچک توسط زنان اداره میشود البته باید دانست که حضور زنان در اقتصاد جهانی، صرفاً به حضور آنها در محیط کار و سهم آنها از کل نیروی کار کشورها محدود نمیشود چراکه بسیاری از آنها دست به درآمدزائی در خانه میزنند، بیآنکه نامی از آنها در آمار و ارقام رسمی به میان بیاید. زنان علاوهبر درآمدزائیهای اینچنینی در کنار کارهای بیمزد دیگر که در خانه بهعنوان وظیفه برای آنها تعریف شده مشغول هستند. با این وجود زمانی که به درصد اشتغال رسمی زنان اضافه میشود، از ساعات کار غیررسمی و بدون مزد آنها در خانواده کاسته میشود. با توجه به اینکه کاهش ساعات کار در خانه میتواند به افزایش بهرهوری کلیت اقتصاد جامعه کمک کند و شواهد کافی برای این اتفاق، اضافه شدن هر روزه به تعداد کارخانههای ماشینهای ظرفشوئی و لباسشوئی یا اشتغالزائی هرچه بیشتر برای پرستار بچه، مهدکودک و خدمتکاران است که همگی نشان از این دارد که حضور زنان در بخش اقتصاد تا چه حد جدی است. با این همه، هنوز هم حتی در اقتصاد کشورهای توسعه یافته، سهم زنان از تولید ناخالص داخلی کمتر از ۴۰ درصد است، اما این آمارها که هرگز نمیتوانند نشان از میزان حقیقی کار زنان باشند، مخصوصاً در کشورهای جهان سوم به مشاغل کوچک در خانه و کارهای بیمزد توجهی ندارند.
افزایش اشتغال زنان، یکی از عوامل اصلی رشد جهانی اقتصاد، در سه دهه اخیر است. رشد تولید ناخالص داخلی، وابسته به سه منبع اصلی است: نیروی کار بیشتر، استفاده از سرمایه بیشتر در ازاء هر کارگر و افزایش کارائی نیروی کار و سرمایه با کمک تکنولوژی نوین. نتایج بررسیها نشان میدهد که حضور بیشتر زنان در عرصه کار نه تنها باعث رشد بیشتر و سریعتر GPD شده، بلکه رشد و شکوفائی هرچه بیشتر بهرهوری نیروی کار و سرمایه را نیز به همراه دارد. همه این نتایج و تحولات، در نهایت سبب شد که کارشناسان اعلام کنند طی ۱۵ سال اخیر ، تأثیر اشتغال رو به رشد زنان در کشورهای پیشرفته، بیش از تأثیر رشد اقتصاد چین بر اقتصاد روزافزون زنان در بازارهای جهانی، نه فقط بهعنوان کارگر، بلکه بهعنوان خریدار، مدیر و سرمایهگذار رشد روزافزونی داشته است. زنان از سالها پیش بهطور سنتی بخش عمده خرید خانه را به عهده داشتند، اما امروزه آنها پول بیشتری برای مصرف دارند که اغلب دستمزد خودشان است. آنها قادرند این پول را هر کجا که لازم میدانند صرف کنند. آمارها نشان میدهند که بیش از ۸۰ درصد از تصمیمهای مربوط به خریدهای مصرفی خانواده توسط زنان گرفته میشود.
کتی ماستوی، مشاور ارشد گلدمن ساکس در توکیو، معتقد است زنان نقش عمدهای در رونق اقتصادی ژاپن طی سه دهه اخیر داشتهاند. او به پژوهشی استناد میکند که براساس نتایج آن، ۱۱۵ شرکت بزرگ ژاپنی، صرفاً به واسطه قدرت خرید زنان و تغییر روش زندگی زنان در ژاپن، به درآمدزائی بالائی دست یافتهاند. برخی از این کارخانهها در حوزه خدماتدهی به زنان صرفاً تولید میکنند. با این وجود، زنان در بسیاری از کشورها ترجیح میدهند بهجای کشمکش و رقابت با مردان برای عبور از این سقف بر کیفیت و بهرهوری کاری که به عهده دارند، بیفزایند. نتایج تحقیقات مؤسسه wic نشان میدهد، دختران نمرات بهتری در مقایسه با پسران همکلاسی خود کسب میکنند. حتی در اغلب کشورهای پیشرفته، نزدیک به نیمی از فارغالتحصیلان دانشگاهها دختران هستند. در مقابل ۱۰۰ فارغالتحصیل پسر، ۱۴۰ فارغالتحصیل دختر از دانشگاههای آمریکا مدرک تحصیلی دریافت میکنند. دختران سوئدی نیز شرایط مشابهی دارند، وقتی ۱۰۰ پسر از دانشگاههای این کشور فارغالتحصیل میشوند، در مقابل ۱۵۰ دختر فارغالتحصیل شدهاند، اما در ژاپن از این نظر هنوز شرایط خوبی ندارند، در این کشور نسبت فارغالتحصیلان دختر به پسر، ۹۰ به ۱۰۰ است.
با این حال استفاده صحیح از توانائی زنان، بحثی صرفاً اقتصادی یا اجتماعی نیست، با تکیه بر نتایج این تحقیقات، هنوز هم سهم زنان از حضور در اعضاء هیئت مدیره شرکتهای بزرگ در کشورهای پیشرفته بهطور میانگین هفت درصد است، این رقم در آمریکا ۱۵ درصد و در ژاپن تنها یک درصد است. در حال حاضر شرکتهای آمریکائی که تعداد زنان در هیئت مدیره آنها از مردها بیشتر است، از درآمد بیشتری در مقایسه با شرکتهای مردسالار برخوردارند. از نتایج بررسیها اینطور برمیآید که کارائی تیمهای مدیریتی متشکل از زنان و مردان از بازدهی بالاتری نسبت به تیمهای تکجنسیتی، برخوردار است. زنان طی سه دهه اخیر نشان دادهاند که سرمایهگذاران بهتر و در عین حال استفادهکنندگان بهتری از سرمایه هستند. بررسی مؤسسه مالی لوک در سال ۲۰۰۳ نشان داد که زنان در کسب درآمد از مردان پیشی گرفتهاند. به نظر میرسد دلیل اصلی این موفقیت ناشی از این نکته است که زنان از هدر رفتن سرمایهشان میهراسند. آنها پیش از تصمیمگیری با مشاوران مختلفی صحبت میکنند و جنبههای مختلف کار را میسنجند، زیرا که دوست ندارند صندلی مدیریتی که بهدست آوردهاند را براثر شکست از دست بدهند، حال آنکه مردان به اولین ایده اکتفا و عمل میکنند.
در حال حاضر، کمتر از ۴۰ درصد زنان ایتالیائی و ۵۵ درصد زنان آلمانی و فرانسوی کار میکنند و این آمار تا حدی نگران کننده است. با اینهمه، نرخ مشارکت زنان در بخش اقتصادی در میانگین سنی ۲۵ تا ۲۹ سال در کشورهای اروپائی در حد آمریکاست. در کشورهای فقیر عدم استفاده بهینه از توانائی زنان باعث کندی و تأخیر در رشد اقتصاد شده است. پژوهشی که در سال ۲۰۰۴ از سوی مجمع جهانی اقتصاد صورت گرفت، نشان میدهد که یک همگرائی آشکار و قوی بین برابریهای جنسی و تولید ناخالص داخلی وجود دارد و فقدان برابریهای جنسی، سبب کندی رشد بلند مدت به ویژه در کشورهای در حال توسعه میشود. حضور زنان در عرصههای اجتماعی طی این سالها در کشورهای در حال توسعه ثابت کرده است که جامعه با کودکان تعلیم دیدهتری روبهرو میشود و حتی تا حدی از خط فقر نیز فاصله میگیرد.
مریم تویسرکانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست