پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

شعر بی خطا کافی نیست


شعر بی خطا کافی نیست

درباره مجموعه شعر «پرچم سپید متاسف»

مجموعه‌ شعر«پرچم سپید متاسف» که پاییز همین سال در مشهد انتشار یافته از جواد گنجعلی جوان ۳۱ساله‌ای است از استان خراسان‌رضوی که با مجموعه قبلی با عنوان «دری بر پاشنه اندوه» در سال ۸۸ برنده جایزه شعر جوان شده است و حال با مجموعه‌ای متفاوت، همه با شعرهای کوتاه و درباره احساس‌ها و تلقیات از جنگ؛ جنگی که به‌طور کلی و غیرانضمامی پیش آمده است با چنان ذهنیت‌ها و باورها و برداشت‌های شگرف که آدم تصور می‌کند گوینده خود زمانی را در جبهه گذرانده، در صورتی‌که از خدمت نظام هم معاف بوده و این همه که در شعرهایش آمده در سایه تخیلی نیرومند وابسته به یک الزام عاطفی است. صرف‌نظر از پرداخت به موضوعی یا انگیزه‌ای واحد که باید همراه با اثرات منفی نباشد که نیست. خود شعر هم از نظر عینی، بیانی بسامان و شیوا دارد فاقد هر گونه غلط، قصور، یا اشتباه دستوری و دارای نوعی آهنگ کلام که در فقدان وزن و قافیه لازمه شعر سپید است. این را نیز گفته باشیم که یک ویژگی خوب هم در کار آقای گنجعلی دیده می‌شود و آن انتخاب عنوان‌های خوب برای شعرهاست که گاهی چنین به‌نظر می‌رسد که عنوان ربطی به متن ندارد ولی با یکی، دو بار بازخواندن و اندیشیدن در هر مورد رابطه دقیق و ظریفی را احساس می‌کنیم و این به شعر عمق و جاذبه خاصی می‌بخشد و قابل اخذ و استفاده شاعران جوان دیگر است چنان‌که هر شعر ساده‌ای را هم می‌تواند به سایه ابهامی شاعرانه بکشد. اینک بدون تعریف افزون‌تر، رشته سخن را به دست چند قطعه از شعرها می‌دهیم که نیمه‌شتاب‌زده و بدون سخت‌گیری هم انتخاب شده‌اند:

۱- باران/ به تساوی می‌بارد / بر سپاه ما / و سربازان دشمن

۲- بچه‌ها / شیشه پنجره بیوه‌ای را می‌شکنند / کلاه کهنه آهنی / غلتی می‌زند بر خاکریز

۳- ما شبی / چون سنگ‌های آتشزنه / یکدیگر را کشف می‌کنیم / و شادمانی، پای گم‌شده‌اش را بازمی‌یابد / در آتشبازی ما

۴- با صدای انفجار / هری پایین می‌ریزد / دل درخت شفتالو

۵- ماه به صراحت نمی‌تابد/ مادران دردمند / با نوک انگشت / چهره جگرگوشه‌شان را می‌کاوند در تاریکی / مهربانی با تمام وجود / در مویرگ‌ها جریان دارد / و سال‌های شمسی / به کوهستان بازگشته‌اند

۶- در پایان جنگ / که سربازان به‌خانه بازمی‌گردند / به اجساد سوخته فکر می‌کنند / بوی شمع به هراس‌شان می‌آورد / بی‌آنکه هماغوشی به لذت

۷- شادمانه به خانه بازمی‌گردد / و موهایش را می‌بافد / زنی که نام همسرش را / در ستون کشتگان جنگ نیافته است

۸- زندگی با مردمک گشاده / گوش به صدای رادیو می‌دهد / در پناهگاهی محزون / که زمانی سیلوی گندم بوده است

۹- و شگفتا / اسیری که به وطن بازمی‌گردد / از وسعت شعر به هراس می‌افتد / آنگاه ترجیح می‌دهد که در خانه بماند / و به نرده‌ها رنگ آبی بزند

۱۰- نام تو جزیی از اسم شب می‌شد/ نگهبان‌‌ها را به ستوه می‌آوردم / تا سپیده...

اینها و بیش از ۷۰ شعر دیگر در این مجموعه نشان می‌دهد که گنجعلی گام‌های بلندی فرا نهاده است و او به‌خوبی دریافته است که در چند دهه اخیر برخلاف آن‌سوهای قرن پیشین صِرف سرودن شعر بی‌خطا و قابل قبول سردبیران و ادیبان کافی نیست بلکه از شاعر امروز، خلاقیت و ابتکار و اندیشه خواسته می‌شود، چرا که مردمِ مخاطب شعر، از عادی‌شده‌ها و معمولی‌ها در حال اشباع‌اند و بیشتر گستردگی می‌خواهند تا برافراشتگی...

مفتون امینی