پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

رویای تازه آقای رئیس


رویای تازه آقای رئیس

اگر بخواهیم علی لاریجانی را نماینده یکی از طیف های مهم اصولگرا در نظر بگیریم و همزمان بگوییم محمود احمدی نژاد نیز نمایندگی طیف دیگری از جریان اصولگرایی را برعهده دارد, شاید هیچ اتفاقی به اندازه وقایع پس از ۲۲ خرداد ۸۸ نمی توانست تفاوت زاویه دید علی لاریجانی با محمود احمدی نژاد را در برخورد با مسائل آشکار کند

اگر بخواهیم علی لاریجانی را نماینده یکی از طیف های مهم اصولگرا در نظر بگیریم و همزمان بگوییم محمود احمدی نژاد نیز نمایندگی طیف دیگری از جریان اصولگرایی را برعهده دارد، شاید هیچ اتفاقی به اندازه وقایع پس از ۲۲ خرداد ۸۸ نمی توانست تفاوت زاویه دید علی لاریجانی با محمود احمدی نژاد را در برخورد با مسائل آشکار کند. به این معنی که بعد از این خیلی بهتر می توان به تحلیل این موضوع پرداخت که چرا علی لاریجانی بیشتر از دو سال نتوانست دبیری شورای عالی امنیت ملی دولت اصولگرای نهم را تاب بیاورد و با رئیس این شورا به تفاهم نرسیده و ترجیح دادند حساب و کتاب خود را از هم جدا کنند. این گونه بود که لاریجانی در حالی که همه منتظر بودند برای انتخابات ریاست جمهوری دهم خیز برداشته و خود را همچون سال ۸۴ برای ماراتنی دیگر در این عرصه آماده رقابت کند به یکباره ترجیح داد صاحب یکی از صندلی های سبز بهارستان شده و از آنجا نیز به کرسی ریاست پارلمان دست یابد تا اگر لازم شد در مصاف با احمدی نژاد نه در قامت یک مرئوس بلکه در قامت یک همتا قد علم کند؛ یکی در قوه مقننه و دیگری در قوه مجریه.

از ریاست صدا و سیما تا نامزدی انتخابات ریاست جمهوری ۸۴ مسیری بود که علی لاریجانی طی کرد اما نتیجه یی جز تلخکامی برایش نداشت. حضور در شورای عالی امنیت ملی دولت احمدی نژاد و راهبری مذاکرات هسته یی ایران که وارد مقطع پرتنشی شده بود، می توانست مرهمی باشد بر ناملایماتی که از طیف اصولگرا به او رسیده بود. لاریجانی ظرفیت های خودش را در این ماموریت سخت خوب عرضه کرد آن هم وقتی اظهارات احمدی نژاد درخصوص اسرائیل و حذف آن از نقشه جهان بیش از آنچه تصور می رفت در معادلات و مذاکرات هسته یی تاثیرگذار شده و روندش را دستخوش لرزه های سیاسی کرده بود. «در غلتان دادیم و آبنبات گرفتیم» جمله معروف لاریجانی است که درباره معاهده سعدآباد گفت و از او به یادگار ماند.

در روزهای نخستین دبیری او در شورای عالی امنیت ملی به نظر می رسید غرب در مقام قیاس توانایی های لاریجانی و روحانی نگران سخت شدن کار مذاکرات است چرا که لاریجانی تجربه دیپلماتیکی نداشت اما بعد از مدتی متوجه شد نگرانی اش بی مورد بوده است زیرا هر چه باشد، حضور یک برادر دیپلمات کهنه کار و البته در سایه به نام محمدجواد راه را بر هرگونه ناشی گری برادر کوچک تر بسته بود. از این رو حضور لاریجانی در شورای عالی امنیت ملی شاید جزء خوش شانسی های دولت نهم محسوب می شد. اما استعفای ناگهانی لاریجانی از سمت دبیری شورای مذکور آن هم درست وقتی قرار بود مذاکره مهمی در رم ایتالیا انجام شود، علامت سوال همراه با تعجب را در اذهان ناظران سیاسی ایجاد کرد اما ادامه کار برای لاریجانی به خاطر جدی بودن اختلاف نظرش با احمدی نژاد به قدری سخت شده بود که او را وادار کرد عطای رئیس هیات مذاکره کننده ایران بودن را در حساس ترین روزهای مذاکرات هسته یی به لقایش ببخشد. با وجود این در حالی که سمتی نداشت، ماند تا سعید جلیلی جانشین خود را در سفر به ایتالیا همراهی کند و حلقه واسط او با سولانا شود. لاریجانی با برگزاری انتخابات مجلس هشتم به عنوان نماینده قم راهی بهارستان شد. اولین دستاورد این مهاجرت، شکست حدادعادل رئیس پیشین مجلس در رقابت با او بود که با تفاوت چشمگیری در آرا ناچار شد جز یک نماینده ساده نقشی در مجلس نداشته باشد. بسیاری این پیروزی را که نصیب لاریجانی شد، نه به خاطر توانمندی بیشتر لاریجانی بلکه ناشی از عملکرد ضعیف حدادعادل دانستند.

مجلس هفتم به علت همسویی و مماشات بیش از حدش با دولت نهم مورد انتقاد شدید قرار داشت و مجلس هشتم با ریاست لاریجانی به عنوان دومین رئیس غیرمعمم قوه مقننه می رفت تا چهره یی جدید از اصولگرایان منتقد را به تصویر بکشد. البته لاریجانی و دوستانش راهی سخت در پیش داشتند؛ چه نمایندگان سینه چاکی به حمایت از دولت در فراکسیون اکثریت مجلس حضور داشتند. در همین راستا کسب رای بالای لاریجانی برای ریاست مجلس حاکی از آن بود که اراده یی قوی برای زدودن جو رکود و انفعالی که بر مجلس قبلی حاکم بود، وجود دارد. لاریجانی در حالی که انتظار می رفت نقش فعالی در آینده سیاسی کشور داشته باشد، در آغاز راه همچنان در قامت یک دیپلمات بر کرسی ریاست تکیه زده بود. اظهارنظر درباره گزارش های جدید البرادعی درخصوص پرونده هسته یی ایران، پاسخ به سخنان مقامات خارجی و... از جمله مواردی بود که نشان می داد ذهن لاریجانی هنوز که هنوز است، نگران حوزه سیاست خارجی ایران است. نکته جالب تر آنکه آنچه با شنیدن نام لاریجانی در اذهان مقامات غربی نقش می بندد، وجهه دیپلماتیک او است. خاویر سولانا این برداشت را پس از آنکه اولین جلسه اش با سعید جلیلی و با حضور لاریجانی برگزار شد، چنین توضیح می دهد؛ «آنها هر دو در ملاقات حضور داشتند. لاریجانی دیدار را هدایت می کرد. این او بود که همه وزن نشست را می کشید. بنابراین به داوری من، او همچنان نقش مهمی در ساختار قدرت ایران ایفا خواهد کرد.»

پیش بینی سولانا با کمی اغماض درست از آب درآمد؛ ظاهراً درباره احمدی نژاد که خواب آرام را از چشمانش ربود. او که تا قبل از این مجلسی آرام و سازشکار را تجربه کرده بود، اینک با سختگیری های جدیدی در مجلس مواجه بود. خانه ملت تحت ریاست لاریجانی بنا نداشت مماشات سابق را در پیش بگیرد. قرائت گزارش (تفریغ) بودجه در صحن علنی مجلس که تخلفات مالی دولت را گزارش می کرد نمونه یی از ضرب شست مجلس اصولگرا علیه دولت اصولگرا بود که با حمایت هیات رئیسه صورت گرفت. اما حامیان دولت نیز بیکار ننشستند و منتظر فرصتی بودند تا دست به تصفیه حساب های جناحی بزنند و انتخابات ریاست جمهوری دهم این فرصت را به بهترین شکل ممکن در اختیارشان گذاشت.

اینکه لاریجانی اجازه نمی داد فراکسیون اکثریت مجلس به عنوان طیف اصولگرا، از کاندیداتوری احمدی نژاد حمایت کرده یا بیانیه یی صادر کند، آتش خشم حامیان دولت را شعله ورتر کرد، هرچند سرانجام مقاومت لاریجانی در روزهای پایانی مهلت قانونی تبلیغات ریاست جمهوری شکست و در یکی دو روز آخر، نماینده های طرفدار رئیس دولت نهم توانستند بیانیه یی در حمایت از نامزدی احمدی نژاد به نمایندگی از فراکسیون اصولگرایان صادر کرده و بر خلاف میل لاریجانی وارد مصداق شوند، اما این هم نتوانست مرهم زخم های نشسته بر پیکره اصولگرایان باشد. وقایعی که پس از ۲۲ خرداد رخ داد، بهترین زمان ممکن برای انتقام گیری بود. برای همین رسانه های کاغذی حامی دولت دست به کار شدند تا طی حملاتی شدید به لاریجانی، او را یکی از همدستان هاشمی، موسوی و رضایی معرفی کرده و از او به عنوان یکی از کارگردانان پشت پرده اتفاقات و اغتشاشات نام ببرند. سناریویی که آنها برای لاریجانی نوشتند، با سخنان منطقی که او در برنامه زنده تلویزیونی بیان کرد، تکمیل شد. لاریجانی در روزهایی که صدا و سیما در رویکردی یکجانبه اخبار و وقایع به وجود آمده در کشور را منعکس می کرد، در بخش گفت وگوی ویژه شبکه دو تلویزیون حضور یافت و برخلاف رویه یی که سایر دوستان او در اردوگاه راست در پیش گرفته بودند، اظهارات متفاوتی را مطرح کرد. او ضمن انتقاد از برخی واکنش های کاندیداهای معترض، مقابل چشم میلیون ها بیننده به شدت از رفتار برخی اعضای شورای نگهبان انتقاد کرد.

از این رو فردای آن روز روزنامه های حامی احمدی نژاد ضمن تاکید بر اینکه لاریجانی نیز سعی داشت موسوی را به عنوان جبهه ضداحمدی نژاد، از وضعیت نامطلوب در افکار عمومی نجات دهد، حملات خود را علیه وی افزایش دادند. تشکیل کمیته ویژه از سوی مجلس جهت بررسی وضعیت بازداشت شدگان و نحوه برخورد با آنان، قطره آخری بود که چکیدنش باعث شد کاسه صبر نمایندگان حامی دولت سرریز شود و چهره های شاخص آنها یک بار دیگر بحث تغییر رئیس مجلس را استارت بزنند؛ طرحی که قبل از انتخابات نیز یک بار زمزمه اش را سر دادند اما به نتیجه نرسید و این ایده برای دومین بار هم با کناره گیری حدادعادل از اینکه گزینه یی برای ریاست مجلس باشد، ناکام ماند. مجموعه اتفاقات ذکر شده صحنه هایی از تقابل اصولگرا در برابر اصولگرا را به خوبی به نمایش گذاشت؛ نمایشی که نه تنها پایان نیافت بلکه به آنجا رسید که روح الله حسینیان لیدر جریان حامی دولت در مجلس حدود یک ماه پیش در اعتراض به عملکرد لاریجانی استعفا داد تا انگشت اشاره را به سوی رئیس اصولگرای مجلس برگرداند؛ رئیسی که اگرچه از جنس «اصولگرایان» بودنش می توانست باعث آرامش حامیان دولت باشد اما به همین دلیل خواب آنان را آشفته به ویژه آنکه حالا می بینند او کم کم خواب ردایی دیگر دیده است؛ ردایی که اگرچه عنوانش برای رسانه ها ناخوانا است اما گویا به چشم حامیان دولت آشناست و از این رو بعید نیست موج لاریجانی ستیزی در میان حامیان محمود احمدی نژاد با سیری صعودی همراه شود.

هما شیرزاد