شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

رویکرد علمی امام باقر ع در عصر چالش ها و انحراف های فکری


رویکرد علمی امام باقر ع در عصر چالش ها و انحراف های فکری

امام باقر ع به سال ٥٧ ه ق در مدینه چشم به جهان گشود اما هنوز به سن چهار سالگی نرسیده بود که به همراه کاروان جدش اباعبدا الحسین ع در کربلا حضور یافت و جنایت کم نظیر امویان را به چشم خود نظاره کرد

امام باقر(ع) به سال ٥٧ ه .ق در مدینه چشم به جهان گشود؛ اما هنوز به سن چهار سالگی نرسیده بود که به همراه کاروان جدش اباعبدا... الحسین (ع) در کربلا حضور یافت و جنایت کم نظیر امویان را به چشم خود نظاره کرد. آن حضرت ٣٥ سال از عمر خویش را در زیر سایه امامت پدر بزرگوارش سید الساجدین سپری کرد. امام (ع) در سال ٩٥ ه.ق منصب امامت را پس از شهادت پدر بزرگوارش بر عهده گرفت.

این امام بزرگوار بنا به قول مشهور در هفتم ذی الحجه ١١٤ به شهادت رسید.به همین مناسبت مروری داریم بر دوران امامت حضرت و مجاهدت های علمی ایشان که در این زمینه از منابعی و به ویژه از پژوهش های حجت الاسلام احمد ترابی بهره برده ایم.

● عصر بحران های فکری

در عصر امام باقر(ع) اسلام به خاور و باختر گسترش یافته بود و ملت هایی با سابقه فرهنگی و تمدن و آبادانی، تحت سلطه آن درآمده بودند. از این رو انقلاب بزرگی در اندیشه ها و همه شیوه ها و روش های زندگی پدید آمده بود. اما همین رخ دادها سبب شده بود که گرایش های گوناگون فکری رخ نماید و در عرصه و قلمرو اندیشه چالش ها و درگیری های فراوانی آشکار شود.البته دشمنانی هم بودند که آب به آسیاب این اختلافات می ریختند و بر آن بودند تا از این اوضاع و شرایط بهره ببرند و از آن سوءاستفاده کنند.از این رو، گاه چالش های موجود تهدیدآمیز می شد و کیان اندیشه های اسلامی را هدف قرار می داد. در این فضای آلوده و سنگین بود که، امام باقر(ع)، هدایت و رهبری را در اختیار گرفت. بی گمان کسی می توانست در این شرایط عهده دار این امر باشد که از دانش فراوان و فراگیر و از توان علمی بسیار بالایی برخوردار باشد و به مباحث مطرح احاطه کامل داشته باشد. امام محمدباقر(ع) با کوشش های علمی خود پایه گذار جریانی شد که امام صادق(ع) آن را ادامه داد.

به سخن دیگر می توان گفت که در چنین شرایطی بود که امام محمدباقر و امام جعفر صادق، نهضتی بزرگ را پدید آوردند و با اجتهاد فکری به ایفای رسالت خود پرداختند. برخی از محققان از این اجتهاد فکری و کوشش های این دو امام بزرگوار در زمینه علوم دینی، با عنوان پایه گذاری دانشگاه اهل بیت یاد کرده اند و گفته می شود که این دانشگاه هنگامی تاسیس شد که امویان از همه سو دچار خطر شده بودند و عباسیان در حال قدرت یابی بودند، این دانشگاه، ٤ هزار دانشجو داشت، آن هم در روزگاری که مردم آشنایی چندانی با فقه ویژه اهل بیت نداشتند و راویان نمی توانستند حدیثی را آشکارا از امامان بازگو کنند. به هر روی، شرایط نسبتا مساعد و هم ساز، به امام محمدباقر(ع) این مجال را داد که وی مجمعی علمی بنیاد گذارد و به تعلیم و تربیت شاگردان بسیار بپردازد. این است که با مرور تاریخ صدر اسلام، نام بسیاری از بزرگان را می بینیم که از شاگردان امام باقر(ع) بودند. لازم است که به این نکته نیز اشاره شود که چالش های درونی نظام سیاسی، به حاکمان این فرصت را نمی داد که همچون اسلاف خود، عرصه را از هر سو بر ائمه(ع) تنگ کنند و آنان را تا آن جا که می توانند در انزوا قرار دهند. بی گمان اگر همین زمینه برای دیگر امامان(ع) فراهم می آمد، آنان نیز از بنیان گذاران حوزه های بزرگ درسی بودند. این گونه است که فردی چون محمد بن مسلم ٣٠ هزار حدیث و کسی چون جابر جعفی ٧٠ هزار حدیث از امام باقر(ع) نقل می کنند.

● بازگشت به قرآن

اما پرسش این است که امام باقر(ع) چرا و چگونه نهضت علمی خود را آغاز کرد و مهمترین ویژگی های این نهضت چه بود؟ حجت الاسلام احمد ترابی نویسنده کتاب «زندگی سیاسی امام باقر(ع)» در این باره نوشته است: پس از رسول خدا، به ظاهر قرآن، به عنوان منبع اصلی شناخت مسائل عقیدتی و عبادی و سیاسی، در جامعه اسلامی باقی ماند، اما از آن جا که این منبع ژرف نیاز به مفسرانی آشنا با پیام وحی داشت و دست های سیاسی این مفسران واقعی (اهل بیت علیهم السلام) را منزوی کرده بود، با گذشت زمان نیازهای اعتقادی و پرسش های عبادی و مسائل مستحدث یکی پس از دیگری رخ نمود و کسانی که در جامعه به عنوان عالم و محدث شناخته می شدند ناگزیر باید جوابی را برای هر پرسش و مسئله تدارک می دیدند.عدم احاطه کامل آنان بر مجموعه معارف قرآنی از یک سو و عدم آشنایی آنان با فرهنگ ویژه وحی از سوی دیگر، باعث شد تا با «قیاس» و «توجیه گری» و «استحسان» و تکیه بر آرای شخصی و گاه احادیث بی ریشه و اقوال بی اساس، عقیده ای را ابراز کنند و یا فتوایی دهند.

ترابی در ادامه می نویسد: یکی از راه های اساسی مبارزه با این چالش بازگرداندن مردم به قرآن و هشدار دادن به آنان درباره آرای ساختگی و غیرمستند به وحی بود. چنان که امام باقر در این راستا می فرمود: هرگاه من حدیث و سخنی برای شما گفتم، ریشه و مستند قرآنی آن را از من جویا شوید. سپس آن حضرت در برخی سخنانش فرمود: پیامبر(ص) از قیل و قال (بگو مگو و مشاجره) و هدر دادن و تباه کردن اموال و پرس و جوی زیاد، نهی کرده است.به آن حضرت گفته شد: این مطالب در کجای قرآن آمده است؟ امام باقر(ع) فرمود: در قرآن آمده است: «لا خیر فی کثیر من نجواهم الا من امر بصدقة او معروف او اصلاح بین الناس» و این آیه دلالت دارد که بیشتر سخنان نجوایی و به درازا کشیده شده بی ارزشند؛ مگر در آن امر به انفاق یا کار نیک و یا اصلاح میان مردم باشد.حضرت همچنین با استناد به آیه «لا تؤتوا السفهاء اموالکم التی جعل الله لکم قیاما» می فرماید: از این آیه استفاده می شود که اموال را نباید در معرض نابودی و تباهی قرار داد و آیه «لا تسئلوا عن اشیاء ان تبدلکم تسئوکم» بیانگر این است که هر پرسشی شایسته و مفید و مثبت نیست و چه بسا پرسش هایی که به ناراحتی و به نگرانی خود انسان بینجامد.امام باقر(ع) با این شیوه درصدد بود تا روحیه قرآن گرایی را در میان اهل دانش و جامعه اسلامی تقویت کند و از این رهگذر کژروی ها و بینش های سطحی عالم نمایان را به مردم یادآور شود.چه، در برخی مباحثه ها، با صراحتی فزون تر به این نکته پرداخته است.حسن بصری نزد امام باقر(ع) آمد و گفت: آمده ام تا مطالبی درباره قرآن از شما بپرسم.

امام فرمود: آیا تو فقیه اهل بصره نیستی؟پاسخ داد: این چنین گفته می شود.امام فرمود: آیا در بصره شخصی هست که تو مسائل و احکام را از او دریافت کنی؟پاسخ داد: خیر.امام فرمود: بنابراین، همه مردم بصره، مسائل دینشان را از تو می گیرند؟گفت: آری.امام باقر(ع) فرمود: سبحان ا...! مسئولیت بزرگی را به گردن گرفته ای. از جانب تو سخنی برایم نقل کرده اند که نمی دانم واقعا تو آن را گفته ای یا بر تو دروغ بسته اند.حسن بصری گفت: آن سخن چیست؟امام فرمود: مردم گمان کرده اند که تو معتقدی خداوند امور بندگان را به خود آنان تفویض کرده است!حسن بصری سکوت اختیار کرد و هیچ نگفت!امام باقر(ع) برای این که وی را به ریشه اشتباهش متوجه کند و بنمایاند که عامل اصلی کج فهمی او، ناتوانی در فهم معارف قرآن است، برایش نمونه ای روشن آورد و گفت: اگر خداوند در قرآنش به کسی ایمنی داده باشد، آیا به راستی پس از این ایمنی تضمین شده از سوی خدا، بر او ترسی هست؟حسن بصری گفت: خیر، ترسی بر او نخواهد بود.امام باقر(ع) فرمود: اکنون آیه ای را برایت می خوانم و سخنی با تو دارم، من گمان نمی کنم که آن آیه را به گونه صحیح تفسیر کرده باشی، و اگر غلط تفسیر کرده ای، هم خودت را هلاک کرده ای و هم پیروانت را.آن آیه این است:و جعلنا بینهم و بین القری التی بارکنا فیها قری ظاهرة و قدرنا فیها السیر سیر و ا فیها لیالی و ایاما آمنین (سبا ١٨)شنیده ام که گفته ای مراد از سرزمین مبارک و امن، سرزمین مکه است؟ آیا کسانی که برای حج به مکه سفر می کنند مورد هجوم راهزنان قرار نمی گیرند و در مسیر آن هیچ ترسی ندارند و اموالشان را از دست نمی دهند؟حسن بصری گفت: چرا.امام فرمود: پس چگونه ایمن هستند و امنیت دارند؟! این آیه مثالی است که خداوند درباره ما اهل بیت رسالت، بیان داشته است. ما سرزمین مبارکیم و سرزمین های آشکار (قری ظاهرة) نمایندگان و فقهای پیرو ما هستند که میان ما و شیعیانمان قرار دارند و مطالب ما را به آنان می رسانند.

● رویارویی با بدعت و بدعت گذاران

حجت الاسلام ترابی یکی دیگر از اقدامات امام باقر(ع) را مبارزه با بدعت ها می داند و در این باره می نویسد: پس از رحلت پیامبر(ص) یکی دیگر از رسالت های عمده اهل بیت پیراستن پیرایه از دامان معرفت اسلامی و مبارزه با بدعت هایی بود که با انگیزه های مختلف صورت می گرفت. امام باقر(ع) در ارائه این مسئولیت الهی به تبیین مبانی اصیل و سنت های محمدی(ص) پرداخته، نفی و طرد بدعت ها را در محدوده رسالت علمی و عملی خود قرار داده بود. حضرت برای دور کردن مردم و عالمان و قضات از بدعت در دین، گاه خود به استدلال می پرداخت و زمانی به روایات معصومان قبل از خود استشهاد می کرد و این خطبه را از علی بن ابی طالب(ع) یادآور می شد: هان ای مردم! سرآغاز شکل گیری فتنه ها و انحراف ها، هواها و هوس هایی است که پیروی می شوند و احکامی است که در شریعت بدعت گذارده می شود. در این هواپرستی ها و بدعت گذاری ها، با کتاب خدا مخالفت می شود و مردم (به جای تبعیت از وحی) از یکدیگر پیروی می کنند.امام باقر(ع) نیز در این باره می فرماید: کسی که به بدعت و سخنان باطلی که به دروغ بر خدا بسته شده گردن نهد و پایبند باشد، دین ندارد؛ کسی که چیزی از آیات الهی را انکار کند، بی بهره از دین است.در حقیقت این هر سه عنوان بر کسی که بدعتی را بپذیرد، منطبق شده و صدق می کند؛ زیرا بدعت گذار، معصیت کار و افترا زننده به خداست و کسی که سخنان او را بپذیرد بی شک با حکم واقعی الهی که در قرآن و سنت یاد شده، مخالفت کرده است.امام باقر(ع) در بیانی دیگر فرموده است: کسی که با گناه و ارتکاب کبائر، به مبارزه با خدا برخیزد و از خود جرأت نشان دهد، کافر است، کسی که روش و دینی غیر از دین خدا پی نهد مشرک است.

● مبارزه با قیاس و استحسانات عقلی

یکی دیگر از اقدامات مهم حضرت مبارزه با قیاس بود. نویسنده کتاب «زندگی سیاسی امام باقر» در تشریح این موضوع می نویسد: پس از رحلت رسول خدا(ص) یکی از نیازهای مبرم جامعه اسلامی، اجتهاد و شناخت احکام بر اساس قرآن و سنت رسول ا... بود. اما به کارگیری قیاس و استحسانات عقلی در استنباط احکام، از جمله مشکلاتی بود که در امر اجتهاد رخ داد و امامان معصوم را به عنوان عالمان واقعی دین و وارثان علم پیامبر(ص) واداشت تا جامعه علمی را به ره یافتن انحراف در فهم احکام هشدار دهند.بر این اساس، یکی از محورهای عمده تعلیمات امامان(ع) به ویژه امام باقر و امام صادق زدایش قیاس و استحسان از محیط فقاهت و اجتهاد بود. امام باقر(ع) در این زمینه می فرمود: سنت و احکام شرعی از طریق قیاس قابل شناخت نیست و نیز می فرماید: کمترین مرتبه شرک این است که شخص نظریه ای را از پیش خود و بدون حجت شرعی بنیان نهد و همان نظر را ملاک حب و بغض و داوری ها قرار دهد.

● شیوه صحیح اجتهاد

حجت الاسلام ترابی تعلیم مسائل فقهی و پاسخگویی به پرسش ها را در زمینه احکام شرعی، یکی دیگر از زمینه های مهم زندگی امام باقر(ع) می داند. به نظر وی امام(ع) در تصحیح اندیشه ها و زدایش انحراف ها، تنها به مبارزه و رویارویی اکتفا نکرد بلکه با بیان احکام و گاه تبیین شیوه استنباط احکام از قرآن و سنت پیامبر، پایه های فقاهت و اجتهاد صحیح را استحکام بخشید.

● چهل سوال

از امام باقر(ع) مناظرات قابل توجهی باقی مانده است؛ یکی از مناظراتی که به خوبی موقعیت فقاهتی و پایگاه معنوی و علمی حضرت را بیان می کند؛ مناظره ای است که ابوحمزه ثمالی آن را بازگفته و در کتاب های معتبر آمده است.به نظر نویسنده کتاب زندگی سیاسی امام باقر(ع)، این مناظره بیانگر رد قیاس و لزوم مراجعه به رأی و نظر امامان (ع) است.ابوحمزه ثمالی می گوید: در مسجد رسول ا... نشسته بودم که مردی پیش آمد، سلام کرد و گفت: تو کیستی؟ گفتم: از مردم کوفه ام؛سپس پرسیدم در جست و جوی که هستی؟مرد گفت: آیا ابو جعفر محمد بن علی(ع) را می شناسی؟گفتم: آری می شناسم، با ایشان چه کار داری؟ مرد گفت: چهل سوال دارم تا از او بپرسم، آن چه پاسخ داد، حقش را بگیرم و باطلش را وانهم.ابوحمزه گوید: به او گفتم: آیا فرق حق و باطل را می دانی و ملاک تشخیص آن را می شناسی!مرد گفت: آری می شناسم.گفتم: اگر حق و باطل را می شناسی و ملاک آن را در دست داری، پس چه نیازی به امام باقر(ع) خواهی داشت؟!در این میان، امام باقر(ع) وارد مسجد شد، در حالی که جمعی از مردم خراسان و افراد دیگر اطراف او را گرفته، درباره مسائل حج از آن حضرت سوال می کردند. مدتی گذشت تا امام باقر(ع) در جایگاه خود نشست و آن مرد هم نزدیک امام، جایی برای خود جستجو کرد.ابوحمزه می گوید: من سعی کردم جایی بنشینم که گفتگوی امام با انبوه اطرافیانش را بشنوم، مردم یکی پس از دیگری مطالب خود را سوال کردند و پاسخ گرفتند و رفتند، آن گاه امام(ع) رو به جانب آن مرد کرده، پرسیدند، تو کیستی؟مرد گفت: من قتادة بن دعامه بصری هستم.امام فرمود: تو فقیه اهل بصره هستی؟مرد گفت: آری. امام فرمود: وای بر تو، ای قتادة! خداوند بندگان شایسته ای را آفریده است تا حجت بر دیگران باشند، آنان «اوتاد» زمین و بر پا دارنده امر الهی و نخبگان علم خدایند و خداوند آنان را قبل از آفرینش دیگر بندگان برگزیده است.قتادة پس از سکوتی طولانی گفت: به خدا سوگند، من تاکنون، در برابر فقیهان بسیار و نیز پیش روی ابن عباس نشسته ام، ولی آن گونه که اکنون در برابر شما مضطرب شده ام، در مقابل هیچ کدامشان احساس نگرانی و اضطراب نداشته ام.

شریفی



همچنین مشاهده کنید