پنجشنبه, ۳۰ اسفند, ۱۴۰۳ / 20 March, 2025
مجله ویستا

از کارگری تا کارآفرینی


از کارگری تا کارآفرینی

گپی با حسن توکلی طرقی کارآفرین نمونه استان تهران که از هفت سالگی کار کرده است

پول را همه دوست دارند و همه برای به دست آوردن آن تلاش می‌کنند. در این بین عده‌ای دنبال پول‌های بادآورده هستند و دست به دزدی و حتی جنایت می‌زنند و عده‌ای دیگر نیز تلاش می‌کنند تا آن را با همت و توانایی‌های خودشان به دست آورند....

خیلی‌ها هم فکر می‌کنند برای اینکه بتوان ثروتمند شد باید یک خانواده پولدار داشت تا ثروت در بین آنها موروثی باشد در صورتی که خیلی از ثروتمندانی که نامشان در فهرست پولدارترین آدم‌های روی زمین است کسانی بودند که روی پای خودشان ایستادند و از هیچ به همه چیز رسیدند. نمونه‌های ایرانی این افراد نیز کم نیستند، هرچند ثروتشان به ثروت‌های افسانه‌ای بین‌المللی نمی‌رسد اما به اندازه خودشان در کارشان موفق هستند و توانسته‌اند برای تعداد دیگری از هموطنان‌شان اشتغال‌زایی کنند و در راه تولید و خدمت گام بردارند.

از بین این افراد می‌توان به «حسن توکلی طرقی» متولد ۱۳۴۵ اشاره کرد که در حال حاضر چند کارخانه مواد غذایی با ۱۷۰۰ کارگر دارد و به نوعی همه محصولات را از مزرعه تا سفره خودشان تولید می‌کنند. فرآورده‌های خوراکی آنها فرآورده‌های گوشتی و لبنی است و حتی فروشگاه‌های عرضه مستقیم کالای آنها نیز به طور مستقیم محصولات‌شان را به مشتریان می‌فروشند. او در سال ۱۳۸۷ نیز کارآفرین نمونه استان تهران شد و همچنین امسال نیز اختراعی را به ثبت رساند. اختراعی که به زودی به تولید انبوه می‌رسد. دفتر کارش در یکی از خانه‌های قدیمی است که در حیاطش یک کاج بلند سر به آسمان کشیده، دفتر کارش هم پر است از تقدیرنامه‌ها و لوح‌هایی که او طی سالیان گذشته گرفته است. روی یکی از دیوارها عکس بزرگ پدرش به‌چشم می‌خورد و در یکی از ویترین‌های اتاقش عکسی است که چند سال پیش گرفته شده و در آن توکلی بوسه بر پای مادرش می‌زند. پدر او در سال ۱۳۸۱ و مادرش در سال ۱۳۸۵ چشم از جهان فرو بستند.

● سختی‌های زیادی کشیدم

«پدرم در نطنز کشاورزی می‌کرد و ما ۱۰ بچه بودیم که همگی از سن پایین کار می‌کردیم. من هم مثل بقیه برادرهایم از ۷ سالگی کار می‌کردم. همه کاری هم کردم. از جاروکشی تا دستفروشی. ما کار می‌کردیم تا زنده بمانیم.» توکلی در همین رابطه خاطره‌ای را تعریف می‌کند: «از آنجا که من بچه آخر بودم سرسفره که می‌نشستم همیشه خاک نان به من می‌رسید و همین گرسنگی در مدرسه به من فشار می‌آورد و درس را نمی‌فهمیدم. یادم است کلاس اول دبستان بودم، به پدرم گفتم دو زار بده از بوفه مدرسه چیزی بخرم بخورم و او بدون آنکه حرفی بزند یک کشیده محکم زد توی گوشم. بعد از چند روز بهش گفتم شما که پول ندادی چرا بهم کشیده هم زدی؟ ایشان هم گفتند این را زدم که یاد بگیری دستت راجلوی کسی دراز نکنی حتی اگر آن فرد بابات باشد.»با این حال او مدرسه را رها نکرد و با تمام سختی‌ها درسش را خواند. شاید همین سختی‌هایی که او در دوران کودکی؛ نوجوانی و جوانی‌اش متحمل شد باعث شد تا قدر زندگی را بداند و برای داشتن یک زندگی بهتر تلاش کند.

● آغاز یک راه

سال ۱۳۶۶ یک کارگاه میلگرد و مفتول‌سازی در ورامین را راه‌اندازی کرد. البته قبل از آن چند وقتی یک کارگاه تولید گاز پیک نیکی را در زیرخانه پدری اداره می‌کرد. سال ۱۳۷۰ یکی از برادرانش مجموعه فولاد نطنز را راه انداخت و خودش هم به خاطر مشکلات صنعت فولاد، وارادات بی‌رویه و رکود این صنعت در سال ۱۳۷۶، به سمت صنایع غذایی گرایش پیدا کرد.

او می‌گوید: «قبل از ورود به این صنعت، خوب تحقیق و نیازها و توانمندی‌های بازار را پیدا کردم. ایران در حوزه دامپروری و کشاورزی توانایی و مزیت‌های زیادی دارد. تفاوت دما در شمال و جنوب، شرق و غرب باعث می‌شود تا برای تولیدات محصولات کشاورزی و دامی امکانات خوب طبیعی در اختیار داشته باشیم.» او کارش را با یک کارخانه شروع کرد و به تدریج آن را گسترش داد. زمین‌های کشاورزی پدری را هم زیر کشت برده‌اند و برای دام‌هایشان جو، ذرت و یونجه می‌کارند. «من هم مثل خیلی‌های دیگر می‌توانم تاجر شوم یا اینکه سرمایه‌ام را از کشور خارج کنم ولی می‌خواهم تولید داشته باشم. هر انسانی به دنیا آمده تا نقشی از خودش به جای بگذارد و این نقش هرچه موثرتر باشد و سازندگی بیشتری داشته باشد، پایدارتر خواهد بود.»

● رموز موفقیت

«به نظر من اصل موفقیت انسان‌ها در قرار گرفتن آنها در تنگناهاست. گاهی اوقات فکر می‌کنم اگر من آن سختی‌ها را ندیده بودم الان به این موفقیت‌ها نرسیده بودم. غیر از تلاش و همت باید لطف خدا را نیز در نظر داشت که اگر خداوند کمک نمی‌کرد، به جایگاه کنونی‌ام نمی‌رسیدم.»

اما او دعای خیر مادرش را نیز رمز موفقیت خود می‌داند. «مادرمان برای موفقیت همه ما خیلی زحمت کشید. او اصرار داشت تحصیلات عالیه داشته باشیم و کاسب نشویم. برای همین چند نفر از برادرانم به آمریکا رفتند و تحصیلات عالیه انجام دادند و استاد دانشگاه شدند.»

توکلی ادامه می‌‌دهد: «زمانی که مادرم در قید حیات بودند هر وقت برایم مشکلی پیش می‌آمد خدمتش می‌رسیدم، پایشان را می‌بوسیدم و از او می‌خواستم برایم دعا کند و بعد از چند روز مشکلم حل می‌شد. الان هم که فوت کرده‌اند هر وقت مشکلی برایم به وجود می‌آید سر مزارشان می‌روم.»

او می‌گوید: «اعتقاد دارم که عملکرد پدر و مادر در زندگی فرزندان خیلی تاثیر دارد. روزی حلالی که پدر به فرزندانش می‌دهد نیز خیلی موثر است. اگر آنها درستکار باشند بچه‌ها هم درستکار می‌شوند. یادم است هروقت به پدرمان گلایه می‌کردیم که ‌ای کاش وضعیت مالی بهتری داشتیم او به ما می‌گفت من پی زندگی شما را با روزی حلال ساختم. حالا خودتان بروید طبقه‌هایش را بسازید.»

توکلی الان ۲ پسر و یک دختر دارد و امیدوار است که آنچه را که از والدین خود آموخته بتواند با تجربیات خود به فرزندانش منتقل کند.

● سلامت روحی

توکلی آرزو دارد که هیچ جوانی در ایران بیکار نباشد. او می‌گوید: «بیکاری عامل همه بدبختی‌های بشر است و اثر تخریبی‌ای که بیکاری دارد گاهی از بمب‌های هسته‌ای هم بیشتر است. در کشوری که دچار بیکاری باشد آمار طلاق، دزدی و حتی جنایت و ناهنجاری‌های اجتماعی نیز زیاد می‌شود.»

او همچنین معتقد است که اگر بین کارگران و کسانی که برایش کار می‌کنند شادی و نشاط وجود نداشته باشد آنها دل به کار نمی‌دهند و علاوه بر اینکه محیط غمگینی بر فضای کارخانه‌ها حکمفرمانی می‌کند، راندمان کاری نیز کم می‌شود.

توکلی اضافه می‌کند: «سلامت جسمی کارگران خیلی مهم است و باید همه آنها بهداشت فردی را رعایت کنند چرا که نتیجه کار آنها به صورت محصول غذایی در دست مشتری قرار می‌گیرد و باید سالم باشند. هرچند که اصول بهداشتی برای تولید مواد غذایی رعایت می‌شود اما سلامت روحی آنها خیلی مهم‌تر است چرا که اگر خدای ناکرده مشکلی داشته باشند در روحیه خودشان و همکاران‌شان تاثیرگذار است. آنها نباید سختی‌های کار را به خانه ببرند و مشکلات خانه را به سرکار بیاورند.»

او معتقد است هرچه سلامت جسمی و روحی کارگرانش بیشتر باشد سرانه تولید او نیز بیشتر می‌شود و به همین دلیل از سیاست‌های تشویقی مانند انتخاب کارگر نمونه استفاده می‌کند. همچنین تشکیل تیم‌های ورزشی نیز به هدف او در این رابطه کمک می‌کند.

مرجان حاجی رحیمی