شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

تدبیر ملک داری مدیریت و جلوه های آن در آثار سعدی


تدبیر ملک داری مدیریت و جلوه های آن در آثار سعدی

در این مقاله ضمن بیان مقدمه ای راجع به تاریخچه مدیریت در جهان به اندیشه های مدیریتی سعدی و مدیریت مطلوب از دیدگاه سعدی پرداخته شده است اندیشه هایی که سعدی آن را اندوخته و در آثارش برای آیندگان به یادگار گذاشته است

دانش مدیریت استفادهی صحیح از امکانات، نیروی انسانی وقت و جز آن را امکان پذیرمیسازد، از این رو یکی از عناصر مهم درپویایی اجتماع تلقی میگردد. مدیریت به منزله ستونفقرات همهی تشکیلات ونهادهای اجتماعی نظیرخانواده، دولت، سازمانهای اداری است و هیچ سازمانی چه کوچک نظیر خانواده و چه بزرگ نظیر دولت، بدون بهرهمندی از مدیریت صحیح نخواهدتوانست به اهداف خود دست یابد.

کشور پهناور ایران، با توجه به عنایات الهی، منابع سرشاری دارد. و از قدیم کاردانی ایرانیان زبانزد خاص و عام بوده است. لیکن علیرغم داشتن تواناییهای مالی و منابع انسانی هوشمند، بامشکلات فراوانی روبهرو میباشد. کما اینکه بسیاری از کشورها بدون داشتن منابع طبیعی سرشاردارای ثروت و امکانات بهتری هستند و به اصطلاح توسعه یافتهاند و عدم توسعه کشور جز عدماستفاده از دانش مدیریت و استفاده صحیح از منابع انواع خدادادی دلیل دیگری ندارد.

چرا با وجود منابع فراوان، نیروی انسانی هوشمند و توانا با استعدادهایبالقوه نتوانستهایم آن گونه که شایسته است به توسعهی اقتصادی مناسب برسیم و در ردیفکشورهای توسعه یافته قرار بگیریم؟ به عقیدهی اغلب دست اندرکاران دلیل آن این بوده است که بهدانش مدیریت بهای لازم داده نشده و فرهنگ مدیریت در کشور اشاعه نیافته است. افرادی که ازفرهنگ ملی و مواریث فرهنگی و علمی کشورمان بیاطلاعند چارهگری این نابسامانی را در خارج از کشور و غرب جستجو میکنند. در حالی که کشور ما در اعصارگذشته یکی از امپراطوریهای بزرگ جهان بوده است و سالیان متمادی فرمان روایانی مقتدر بر این کشور حکمرانی کردهاند و بیشک این فرمان روایان - اعم از صالح و طالح - بدون داشتننظام مدیریتی کارآمد قادر به ادارهی این امپراطوری عظیم نمیبودند. و بدین لحاظ با قاطعیتمیتوان گفت، اگر چه انتظام علم مدیریت، طبقهبندی و گستردگی آن مربوط به دهههای اخیرمیباشد، لیکن دانش مدیریت و علم اداره امور ریشه در تاریخ بشری دارد و تاریخ آن به تاریخ تشکیلاولین کانون خانواده باز میگردد. و در کشور ما نیز علم مدیریت و ادارهی امور ریشه در اعماق تاریخدارد.

ادبیات و اجتماع از دیرباز رابطه تنگاتنگی با هم داشتهاند و ادبیات در حقیقت بازتاب تحولاتاجتماع است و آثار ادبی تجلیگاه آن تحولات میباشد. دردها،آرزوهای آرمانی، تجارب گرانقیمت بشری و بطور کلی آرمانشهر مردم در آثار ادبی هویدا است و آثارادبی بجا مانده از پیشینیانمان حاوی تجربیات ذیقیمتی است که میتواند راهگشای بسیاری از مسائلامروز ما از جمله مشکلات مدیریت باشد.

سعدی اگرچه جامعه پیرامون خود را بدقت میشناسد باوجوداین به اصطلاح به عنوانجامعهشناس شناخته نمیشود. لیکن مسائل اجتماعی و مدیریتی، تربیتی، اقتصادی و ... عصر خود رابا ریزبینی تمام مورد بررسی قرار داده است و به ویژه تجارب مدیریتی پیشنیان را به بهترین صورتممکن بیان داشته است. و این مقاله در حقیقت ، نظریات و تجربههای عینی سعدی را در بارهیمدیریت به اجمال بیان کرده است.

● ادبیات فارسی و آیین مدیریت

در آثار به جای مانده از دوران قبل از اسلام بعضی از آثار به صورت مستقیم و غیرمستقیمبرای ادارهی امور و مدیریت توصیههاو فرامینی آورده شده است ، که از آن جملهاست: کلیله و دمنه، عهدکسری بهپسرش، عهداردشیر،کتاب سیرت اردشیر، داستان بهرام چوبین و ...

پس از ظهور دین مبیناسلام و ورودش به ایران، آثار تألیف شده تحت تأثیر دین مقدس اسلام قرار گرفتند. در درجه اولقرآن مجید و سیره حضرت رسول (ص)و( ائمه) سپس احادیث معصومین تأثیرات بسزائی در شکلگیری اندیشههایمدیریتی بجای گذاشت، بعضی از آثار تألیف شده در قرون اولیه تحت تأثیر فرهنگ ایرانی قبل ازاسلام بوده است که نمونه بارز آن شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی است. با وجود اینکه در شاهنامه درحقیقت، تاریخ و اسطوره در هم آمیخته است لیکن در جای جای آن نکات مدیریتی و توصیههایبرای ادارهی بهتر امور آمده است. این مطالب بویژه در بخشنامهها در دستورالعملهایی که تحتعنوان اندرزنامههای شاهان به کارداران و کارگزاران و سرداران در شاهنامه آمده، بیشتر جلوهگر است.زندگی حکّام و فرمان روایان اعصار گذشته تاریخ مدیریت و بیانگر سیر تکوین آن است. به عنوانمثال اندرزنامه زیرکه بهرام گور برای کارداران خود صادر نموده است ،نمونه یک دستورالعمل کامل مدیریتی است.

● اندرزنامه نوشتن بهرام گور به کارداران خود

سوم روز بزم ردان ساختند

نویسنده را پیش بنشاختند

به میخوردن اندر چو بگشاد چهر

یکی نامه بنوشت شادان به مهر

سرنامه کرد آفرین از نخست

برآن کو روان را به دانش بشست

خرد بر دل خویش پیرایه کرد

به رنج تن از مردمی مایه کرد

همه نیکویی ها زیزدان شناخت

خرد جست و با مرد دانا بساخت

زدل کیفر و بدخوئی دور کرد

خرد را به هر کار دستور کرد

بداند که از داد جز نیکویی

نیاید نکو بد در بد خوئی

هر آن کس که از کارداران من

سرافراز و جنگی سواران من

بنالد نه بینند جز چاه و دار

و گر کشته افکنده بر خاک خوار

بکوشید تا رنجها کم کنید

دل غمگنان شاد و بیغم کنید

که گیتی نماند و نماند بکس

بیآزاری و داد جویید و بس ...

به هر کار داری و خود کامهای

نوشتیم بر پهلویی نامهای

که با زیردستان جز از رسم و داد

ندارند و از بد نگیرند یاد

هر آن کس که درویش باشد به شهر

که از روز شادی نیابند بهر

فرستید نزدیک ما نامشان

برآریم از آن آرزو کامشان

دگر هر که باشند مرد نژاد

همیگیرد از رفتن چیز یاد

هم از گنج ما بینیازی دهید

خردمند را سرفرازی دهید

کسی را که وامست و دستش تهیست

بهرجای بیارج و بی فرّهیست

هم از کنج ماشان بتوزید وام

به دیوانها بر نویسید نام

زیزدان بخواهید تا همچنین

دل ما بدارد به آیین دین

بدین عهد ما شادمانی کنید

ابر کهتران مهربانی کنید

همان بندگان را مدارید خوار

که هستند هم بندهی کردگار

کسی کش بود مایه و سنگ آن

دهد کودکان را به فرهنگیان

به دانش روان را توانگر کنید

خرد را بدین بر سرافسر کنید

ز چیز کسان دور دارید دست

بیآزار باشید و یزدان پرست

بکوشید و پیمان ما مشکنید

پی وبیخ پیمان بد برکنید......(۱)

در قرن سوم هجری و بعد از آن ، فرهنگ ایرانی تحت تأثیر فرهنگ اسلامی شکوفا گردید و آثاربسیاری در بارة ادارهی امور و کشورداری تألیف شد که حاوی درسها و تجربیات مدیریتی بودهاند.

کتابهای تاریخی اگرچه به نظر نمیآید که با مدیریت وجه اشتراکی داشته باشند، لیکن درحقیقت سرگذشت مدیریتها وسرگذشتنامه مدیران هستند، زیرا صفحات تاریخ را کسانی رقم زدهاندکه مصدر امور بوده ومدیریت را به عهده داشتهاند. بنابراین کتابهای تاریخی خود از این دیدگاه کتابهای مدیریتی نیزهستند.

گذشته از کتابهای تاریخی، کتابهایی نیز صرفاً جهت آموزش، عبرتآموزی مدیران و حکّام واصلاح امور، اصلاح مدیران به روشهای مختلف و تحت عناوین مختلفی از جمله نصیحةالملوک، پندنامه، دستورالوزاره و امثال آن تألیف شده است که هدف آن راهنمایی ، ارشاد وتربیت مدیران و یا اصلاح اعمال دستاندرکاران عصر خودبوده است.

"اینک از دانشمندانی که در این زمینه، بدین روشها به زبان فارسی چیزی نوشته اند نمونه هایی می آوریم:

۱) جاویدان‌ خرد مسکویه‌ رازی‌، در گذشته‌ به‌ سال‌ ۴۲۰، در اخلاق‌، به‌ روش‌ استدلالی‌یونانی‌ آمیخته‌ با روش‌ آزمایشی‌ و پندگویی‌ ایرانی‌ با آوردن‌ سخنان‌ کوتاه‌ بزرگان‌ دین‌؛

۲) سراج‌الملوک‌ طرطوشی‌ ، در گذشته‌ به‌ سال‌ ۴۲۰، به‌ روش‌ دینی‌؛

۳) الاحکام‌ السلطانی‌ ماوردی‌، در گذشته‌ به‌ سال‌ ۴۵۰، به‌ روش‌ کلامی‌ و دینی‌ که‌ ازبهترین‌ دفترها در سیاست‌ اسلامی‌ است‌؛

۴) قابوس‌ نامه‌ عنصرالمعالی‌ کیکاوس‌ زیاری‌، در سال‌ ۴۷۵ به‌ روش‌ پند و اندرز ایرانی‌؛

۵) سیرالملوک‌ (سیاستنامه‌) خواجه‌ نظام‌ الملک‌ طوسی‌، در سال‌ ۴۸۴ به‌ روش‌ پند و اندرزایرانی‌، با گواه‌ها و نمونه‌های‌ تاریخی‌؛

۶) پندیران‌، از سده‌ ۵ به‌ روش‌ داستانی‌؛

۷) کیمیای‌ سعادت‌ محمد غزالی‌ و نصیحة‌الملوک‌ و تحفة‌الملوک‌ او، به‌ روش‌ کلامی‌ وعرفانی‌ و دینی‌ با آوردن‌ داستانها و نمونه‌های‌ تاریخی‌ ایرانی‌ و اسلامی‌؛

۸) کلیله‌ و دمنه‌ ابوالمعالی‌ نصرالله‌ شیرازی‌، در سالهای‌ ۵۴۰-۵۳۸، به‌ روش‌ افسانه‌ وداستان‌ و آن‌ ریشه‌ هندویی‌ دارد؛

۹) داستان‌های‌ بیدپای‌ محمد بخاری‌، در سالهای‌ ۵۴۴-۵۴۱، درست‌ مانند کلیله‌ ودمنه‌ شیرازی‌؛

۱۰) بحرالفوائد، گمنام‌، در سالهای‌ ۵۵۷-۵۴۱، درست‌ مانند کلیله‌ و دمنه‌ شیرازی‌ .

۱۱) روضة‌العقول‌ ملطی‌، در سال‌ ۵۹۸، به‌ روش‌ افسانه‌ و داستان‌ همانند کلیله‌ و دمنه‌ ولی‌ریشه‌ ایرانی‌ دارد؛

۱۲) مرزبان‌ نامه‌ وراوینی‌ در سالهای‌ ۶۲۲-۶۰۷ به‌ همان‌ روش‌ پیشین‌؛

۱۳) ساز و پیرایه‌ شاهان‌ پرمایه‌ افضل‌ الدین‌ محمدکاشانی‌، در گذشته‌ به‌ سال‌ ۶۱۰، به‌روش‌ برهانی‌ و استدلال‌ فلسفی‌؛

۱۴) کلیله‌ و دمنه‌ قانعی‌ در سال‌ ۶۵۸، به‌ روش‌ افسانه‌ای‌ هندویی‌؛

۱۵) جوامع‌ الحکایات‌ و لوامع‌ الروایات‌ سدیدالدین‌ محمد عوفی‌،از سده‌ ۶ و ۷ گویا نزدیک‌به‌ سال‌ ۵۶۰، به‌ روش‌ تاریخی‌ و داستانی‌؛

۱۶) لطایف‌ الحکمة‌ ارموی‌، در سال‌ ۶۰۰، به‌ روش‌ کلامی‌ و دینی‌ در حکمت‌ علمی‌ و عملی‌و گرفته‌ از امام‌ رازی‌؛

۱۷) فرائد السلوک‌ فی‌ فضائل‌ الملوک‌ سجاسی‌ در سالهای‌ ۶۰۹-۶۱۰، به‌ روش‌ داستانی‌با پیروی‌ از کلیله‌ و دمنه‌ و سندبادنامه‌، در ده‌ باب‌؛

۱۸) السیاسة‌ العامة‌ و الخاصة‌ ابوعلی‌ حسن‌ اصفهانی‌، در سال‌ ۶۱۴، در تدبیر منزل‌ وخانه‌داری‌ به‌ روش‌ یونانی‌؛

۱۹) حدائق‌ السیرنظام‌ الدین‌ یحیی‌، در سال‌های‌ ۶۱۶-۶۰۷ به‌ روش‌ استدلالی‌ ایرانی‌ ویونانی‌، با آوردن‌ گواه‌های‌ تاریخی‌ و داستانها و سخنان‌ بزرگان‌ یونان‌ و ایران‌، در ده‌ باب‌ است‌ که‌نخستین‌ آنها در رفتار پادشاهان‌ و سومی‌ در دادگری‌ و ستمگری‌ و چهارم‌ در سیاست‌ وکشورداری‌ و هفتمین‌ در مشاورت‌ و تدبیراست‌؛

۲۰) مرصادالعباد شیخ‌ نجم‌الدین‌ دایه‌ رازی‌، در سال‌ ۶۲۰، در تصوف‌ به‌ روش‌ عرفانی‌، باگفتاری‌ در باره‌ کشورداری‌؛

۲۱) آداب‌ الحرب‌ و الشجاعة‌ از فخر مدبر، در سالهای‌ ۶۳۳-۶۲۶ به‌ روش‌ تاریخی‌ایرانی‌، با آوردن‌ نمونه‌ و گواه‌ها؛

۲۲) ۲۶ اخلاق‌ ناصری‌ خواجه‌ نصیرطوسی‌، در سالهای‌ ۶۶۳-۶۳۳، و اخلاق‌ محتشمی‌ ورساله‌ مالیات‌ او به‌ روش‌ یونانی‌ در نخستین‌، و دینی‌ در دومی‌، و تاریخی‌ در سومی‌؛

۲۳) فرج‌ بعد از شدت‌ حسین‌ دهقانی‌ در سالهای‌ ۶۶۳-۶۵۱ که‌ سراسر آن‌ داستان‌است‌؛

۲۴) فسطاط‌ العدالة‌ فی‌ قواعد السلطنه‌ از محمد خطیب‌، در سال‌ ۶۸۳، به‌ روش‌ تاریخی‌با بهره‌گیری‌ از سیاست‌ نامه‌ خواجه‌ نظام‌ الملوک‌ طوسی‌، در شش‌ باب‌، که‌ نخستین‌ آنها در «اموردولت‌» است‌.

۲۵) تحفة‌ الملوک‌ علی‌ اصفهانی‌، از سده‌ ۷ و ۸ به‌ روش‌ داستانی‌ ایرانی‌» (۲)

۲۶) رساله‌ فی‌ مبادی‌ آراء اهل‌ المدینه‌ الفاضله‌، ابو نصر فارابی‌، (متوفی‌ سال‌ ۳۳۹)

۲۷) دستورالوزراء محمودبن‌ محمدبن‌ الحسین‌ الاصفهانی‌ (متوفی‌ به‌ سال‌ ۶۱۲)

۲۸) آیین‌ شهرداری‌ در قرن‌ هفتم‌ از محمدبن‌ محمد قرشی‌، ترجمه‌ دکتر جعفر شعار،بنیاد فرهنگ‌ ایران‌، ۱۳۴۷

۲۹) دستور الوزراء سلطان‌ حسین‌ استرابادی‌ قرن‌ ۱۱؛

۳۰) تذکرة‌الملوک‌ قرن‌ ۱۱؛ میرزاسمیعا، بکوشش‌ محمد دبیر سیاقی‌، تهران‌، طهوری‌، ۱۳۵۰.

۳۱) و ...

آنچه بر شمردیم نمونه کتابهایی است که در باره مدیریت وادارهی امور در کشورمان توسطدانشمندان و ادیبان تالیف شده است و بیانگر وجود پشتوانههای غنی فرهنگی برای دانش مدیریتدر کشور میباشد. در مورد آثار سعدی در زمینهی مدیریت بطور جداگانه سخنخواهیم گفت.

سعدی به استاد سخن و شاعری و سخن پردازی معروف است. و اغلب تحقیقات انجام شده دربارهی سعدی بر جنبههای زیبایی شناسی آثار شیخ وهمچنین توضیح و تفسیر آن تأکید ورزیدهاند. به عبارت دیگر تحقیقات مزبور اغلب از حوزهی الفاظ وساخت ظاهری کلام فراتر نرفته است. امّا هنر سعدی فقط در آفرینش اشعار و سخنان زیبا نیست،بلکه هنر او و جذابیت آثار او در این است که او معانی و مضامین عالی را در گلبرگی از واژههای زیباپیچیده و عرضه کرده است. به سخن دیگر، ظاهر و مفهوم کلامش، هر دو زیبا و متعالی است .

شخصیت و بنیاد فکری سعدی برچه اصولی استوار میباشد؟ به طور اجمال میتوان گفت:فرهنگ اسلامی دین و مذهب، سفرها، تعلیم و تعلّم در مدرسهی نظامیه، تجربیات چند دههیزندگی، معاشرت با اقوام و ملل گوناگون و اقشار مختلف مردم بویژه حاکمان و امیران در شکلگیری شخصیت و افکارش تأثیرحیاتی داشتهاند. سعدی در حقیقت هم آنچه را دیده، شنیده، خوانده و تجربه کرده است و هم آنچه راکه به عنوان ویژگیهای یک جامعهی آرمانی و مدینهی فاضله در ذهن داشته است، در آثارش آوردهاست.

سعدی به دلیل شهرت بسیارش در شعر و نیز به دلیل اینکه عالم و عارفی بزرگوار است، بین مردمو مدیران و صاحب منصبان حکومتی دارای اعتبار بسیار بوده است. علاوه بر آن به علت مسافرتهایمتعدد، شهرت و وجاهت فردی با علما، عُمّال حکومتی، لشگری، بازرگانان و به طور خلاصه با کلیهیاقشار جامعه حشر و نشر داشته و با چشمان تیزبین و نقّاد اَعمال آنان را زیر نظر داشته است. و مدیرانو شیوههای مدیریتی آنان را در امور سیاسی، نظامی، اقتصادی، آموزشی، اداری و ... مورد بررسی ومطالعه قرار داده است که به آن خواهیم پرداخت. امّا قبل از هر چیز، ذکر چند نکتهضروری به نظر میرسد:

۱) جامعهی امروز ، با جامعهی عصر سعدی تفاوتهای بسیاری دارد. حکومتها، مدیریتها سازمانهای اداری عصر حاضر از حکومتها، مدیریتها و سازمانهای اداری دورهیمذکور پیچیدهتر شدهاند. در دورهی سعدی کلیهی امور حکومتی اعم از امور نظامی، اداری،سیاسی و حتی قضایی در دست سلطان و یا والی و حاکم قرار داشت. بنابراین بعضی از این امورکه امروز تفکیک شدهاند در گذشته تفکیکپذیر نبوده است. و همچنین سعدی روی سخنش باهمهی مدیران و کارگزاران حکومتی میباشد و سطوح مدیریت اعم از مدیریت عالی،مدیریتمیانی و یا مدیریت سرپرستی را از یکدیگر متمایز نکرده است.

۲) نظام حکومتی در قرن هفتم ـ عصر سعدی ـ نظام سلطنتی و ملوک الطوائفی بوده است.و از مسئولین آن نظامها با عناوین سلطان امیر، مَلِک و ... نام برده شده است که بعضی از اینعناوین در حال حاضر مصداق ندارد و یا مصادیق آن منفی و مطرود شناخته میشوند .

۳) سعدی چون در جامعه اسلامی پرورش یافته است بنابراین افکارش از فرهنگ اسلامی نشأت گرفته است. و در حقیقت آثار سعدی تا حدّ زیادی آینهی تمام نمای فرهنگ اسلامی است.امّا به هر صورت بیان سخنان سعدی به معنی تایید همهی نظریات او نیست.

● آثار مدیریتی سعدی

در واقع میتوان گفت آثار سعدی، گنجینهای از دانش و معارف گوناگون است که شیخ آن را چونزنبور عسل گردآورده است. معمولاً در آثار قدیمی کمتر به طبقهبندی موضوعی برمیخوریم. بنابراینبه هیچ وجه نباید انتظار داشت که در آثار سعدی نیز مطالب مربوط به مدیریت طبقهبندی گردیدهباشد. البته این بدان معنا نیست که نتوان آن آثار را طبقهبندی موضوعی نمود لیکن این کار بسیارمشکل و شاید برخلاف میل سعدی علیه الرحمهاست .

به هر حال با توجه به آنچه در این فصل خواهیم آورد سعدی دربارهی مدیریت و انواع آن مطالبیرا در آثار خود اعم از گلستان، بوستان، رسالهی نصیحةالملوک، قصاید و حتی غزلیات آورده است که دراین مقاله سعی شده است آنچه سعدی دربارهی مدیریت گفته است، طبقهبندی و ارائه گردد امّا قبلاز آن ضرورت دارد به معرفی آثار سعدی که در آن راجع به مدیریت مطالبی آمده بپردازیم.

۱و۲ـ گلستان و بوستان

عنوان بابهای گلستان و بوستان به شرح زیر است:

باب ها /گلستان/ بوستان

۱) در سیرت پادشاهان/در عدل و تدبیر و رأی

۲) در اخلاق درویشان/در احسان

۳) در فضیلت قناعت/در عشق و مستی

۴) در فواید خاموشی/د ر تواضع

۵) در عشق و جوانی / در رضا

۶) در ضعف و پیری/ در قناعت

۷) در تأثیر تربیت/ در عالم تربیت

۸) در آداب صحبت/د ر شکر بر عافیت

۹) ـــــ/ در توبه

۱۰) ـــ / مناجات و ختم کتاب

بدان گونه که مشاهده میشود، بابهای اوّل گلستان و بوستان دربارهی کشورداری،ادارهی امور و مدیریت است. و بابهای هفتم گلستان و بوستان دربارهی تربیت و باب سوم گلستان وباب ششم بوستان دربارهی قناعت و استفادهی بهینهی امور مالی آمده است.

با وجود اینکه هرباب تحت عنوان خاصی آمده است امّا حکایات و مطالب مطرح شده در هر بابممکن است با عنوان مناسبتی نداشته باشد. به هر صورت تمام حکایات باب اول گلستان و بوستاندربارهی مدیریت نیست. و از طرفی در بابهای دیگر گلستان و بوستان از جمله احسان، تواضع، ... نیزحکایاتی دربارهی مدیریت آمده است. بنابراین به نظر میرسد که شاعر به دلایل مختلف نخواستهاست بین حکایات یک باب و عنوان آن نظم منطقی ایجاد کند.

۳) رسالهی نصیحة الملوک

رسالهی نصیحة الملوک که در حدود ۱۸ صفحه است در حقیقت یک دستورالعمل کلی برایمدیریت است که سعدی برای زمام داران عصر خود صادر کرده است. و دربارهی کلیهی امورکشورداری توصیههایی آورده است. رسالهی مزبور روی سخنش با مدیران عالی است.

۴) رسالهای تحت عناوین"جواب رسالهی ملک آباقا"،"در نصیحت سلطان انکیانو" که درکلیات سعدی مورد استفاده تحت عنوان "در تربیت یکی از ملوک گوید" آمده است. این رسالهخلاصهای از رسالهی نصیحة الملوک است و در عبارات و مضامین با آن تفاوتی ندارد و در حدود سهصفحه میباشد .

● مدیریت مطلوب سعدی

اندیشهی مدیریت، قدمتی به قدمت تاریخ دارد و سعدی اولین کسی نیست دربارهی مدیریت در کشورمان سخن رانده است. امّا جامعیت سخنش،سادگی گفتار، تسلط او بر علوم اسلامی و آشنایی او به سیاست و کشورداری و ادارهی امور و مدیریت ونیز شجاعت وی در بیان حقایق او را از سایرین ممتاز ساخته است.

همه گویند سخن گفتهی سعدی دگرست

سعدی در آثار خود دربارهی مدیریت و اصول حاکم بر آن و مدیریت امور مختلف و به طور کلیآنچه برای ادارهای امور یک کشور برای مدیران لازم است سخن گفته است و شیوهی مدیریتصحیح را با استفاده از پشتوانههای غنی فکری و فرهنگی در اکثر امور از قبیل امور سیاسی،نظامی،اداری، آموزشی و ... مشروحاً بیان کرده است.

شایسته است پیش از اینکه به طرح سخنان سعدی دربارهی مدیریت و مدیریت مطلوب ازدیدگاه او بپردازیم به این سئوال پاسخ دهیم که آیا نظریههای سعدی دربارهی مدیریت علیرغمتحقیقات و مطالعات صورت گرفته در دهههای اخیر، هنوز نیز کاربرد دارد یا نه؟

میدانیم مدیریت وادارهی امور با انسان به عنوان رکن اساسی جامعه و هر سازمان اجتماعی سر و کار دارد. انسان ونیروی انسانی سنگ زیربنای سازمانها تلقی میگردند. بنابر این هستهی اصلی مباحث مدیریت،انسان است. با وجود اینکه بشر در قرون گذشته و به ویژه دهههای اخیر توانسته است با استفاده ازعلوم به پیشرفتهای شایانی در صنعت، اقتصاد، کشاورزی و ... دست یابد لیکن انسان و فطرتانسانی همواره ثابت بوده وخواهد بود. بنابراین آنچه از دانش مدیریت به انسان و رفتارها و خصوصیت او باز میگردد هموارهثابت و نامتغیر است.

اندیشههای سعدی در خصوص مدیریت نیز به همین گونه است و گذر زمان آن را کهنه و فرسودهنساخته است و آن اندیشهها امروز نیز برای جامعهی مدیریت و مدیران کشور قابل استفاده است. و فراتر از آن، چنانچه بخواهند مدیریت بر طبق اصول و موازین اسلامی منطبق باشد ناگزیر بهرعایت آنند. البته حکایات و مصادیقی را که سعدی در آثار خود بدانها اشاره کرده است، تاریخی استامّا مضمون و پیام هیچگونه ارتباطی به تاریخ و شخصیتها ندارد. به عنوان مثال در حال حاضرضربالمثلی به این مضمون مشهور است که"اگر این میز ماندنی بود به تو نمیرسید" سعدی همینمضمون را بسیار زیبا در حکایتی درباره قزل ارسلان آورده است.

قزل ارسلان قلعهای سخت داشت

که گردن به الوند برمیفراشت....

روزی مسافر جهاندیدهای به دیدار قزل ارسلان میآید او از مسافر با تفاخر میپرسد که چنینقلعه محکمی در جای دیگری دیدهای؟ مسافر جهاندیده با جواب خردمندانهای پاسخ میدهد:

بخندید کین قلعهای خرّمست

ولیکن نپندارمش محکمست

نه پیش از تو گردن کشان داشتند

دمی چند بودند و بگذاشتند

نه بعد از تو شاهان دیگر برند

درخت امید ترا برخورند...

اگر ملک برجم بماندی و تخت

تراکی میسر شدی تاج و تخت

سعدی در دنبالهی این حکایت، میآورد:

چو آلب ارسلان جان به جان بخش داد

پسر تاج شاهی به سر برنهاد

چنین گفت دیوانهی هوشیار

چو دیدش پسر روز دیگر سوار

زهی ملک و دوران سر در نشیب

پدر رفت و پای پسر در رکیب

و نتیجه اینکه :

نکویی کن امسال چون دِه تراست

که سال دگر دیگری دهخداست

اصول و مبانی اندیشههای مدیریتی سعدی

۱) نظام جهان یک نظام الهی است

همهی هستی مخلوق خداوند عزّوجّل است و نظام خلقت نظام احسن است

به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم ازوست

عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست

بنابر این در چنین نظامی انسان ـ به عنوان اشرف مخلوقات ـ حرمت بسیار دارد و در اعمالمدیریت نباید به هیچ فردی کوچکترین ظلمی برود.

میازار عامی به یک خردله و حتی به عقیدهی سعدی سایر موجودات نیز چون مخلوق خدا هستند نباید بر آنها ظلم روا داشتدر حکایتی آورده است که شبلی موری در غلّه خریداری کرده مییابد و تا صبح خواب به چشمانشنمیآید و صبح مور را به مأوای خود میآورد و میگوید

مروت نباشد که این مور ریش

پراکنده گردانم از جای خویش

و دیگری سگی تشنه در بیان مییابد و با کلاه و دستار خویش آب از چاه میکشد و سیرابشمیکند و نتیجه آنکه:

تو با خلق سهلی کن ای نیکبخت

که فردا نگیرد خدا با تو سخت

۲) توجه به معاد

سعدی چون یک عالم مسلمان است اصل بنیادی اعتقادی معاد را به همهی مدیران و کارگزارانموکداً گوشزد میکند و توجه به بازگشت به سوی خدا یکی از ارکان تشکیل دهندهی اندیشههایمدیریتی سعدی است. توجه به معاد و عقاب به نظر او چنان میتواند در اَعمال مدیر تأثیر گذار باشدکه او مواظب اَعمال خود در مقابل مردم و زیردستان باشد.

الا گر جفاکاری اندیشه کن

از آنجایی که مخاطبان سعدی فقط مومنان موحّد نبودهاند او با آوردن تاریخ گذشتگان و حکایاتتلخ و شیرین، مدیران را به عبرت گرفتن از سرانجام آنان فرامیخواند میگوید تحولاّت و بازی روزگاررا به فراموشی نسپارید به زیردستان ظلم و جفا مکنید زیرا:

هرکه به زیردستان نبخشاید به جور زبردستان گرفتار آید.

مِها زور مکن با کهان

که بر یک نمط مینماند جهان

دل زیردستان نباید شکست

مبادا که روزی شوی زیر دست

از اینها گذشته اگر تمام جهان زیردست باشند "دست ملک الموت زبر خواهد بود."

ستم موجب پراکنده شدن مردم از اطراف مدیر خواهد شد بنابراین عقل حکم میکند که اگرمدیری به مدیریت خود علاقمند است و نمیخواند اقتدار و مدیریتش تضعیف گردد به زیردستان ستمروا ندارد و به عقوبت تنهایی و بیکسی گرفتار نگردد.

پادشاهی که دارد ستم بر زیر دست

دوستدارش روز سختی دشمن زور آورست.

دگر کشور آباد بیند به خواب

که دارد دل اهل کشور خراب

۳) رعایت عدالت

سعدی با اینکه تفکر اشعری دارد، امّا آن قدر از عدل گفته است که به نظر میرسد عدلی مذهباست. او در اغلب حکایات و مواعظ و به ویژه در بوستان همه را در همه حال به عدالت فرا میخواند ورعایت عدل و انصاف نیز یکی دیگر از ارکان اندیشههای مدیریتی سعدی است. و بدان گونه که پیشاز این نیز اشاره کردیم ظلم را اگر به موری باشد، روا نمیداند و احسان را اگرچه به سگی باشد، ارجمینهد و به مدیران توصیه میکند:

الا تا نپیچی سر از عدل و رای

که مردم ز دستت نپیچند پای

گریزد رعیت ز بیدادگر

کندنام زشتش به گیتی ثمر

بسی برنیاید که بنیاد خود

بکند آنکه بنهاد بنیاد بد

۴) اساس مدیریت و حکومتها بر انسانها استوار است

انسان و نیروی انسانی در سازمان و مدیریت نقش محوری دارند. هیچ سازمان و حکومتی بدونانسان معنی و مفهوم ندارد. اگرچه برای سازمانهای اجتماعی غیر از نیروی انسانی ارکانی نظیر:قوانین و مقررات تشکیلات و روشها ، آموزش و...قائل هستند امّا انسان ها به منزلهی ستونهای بنای سازمان ومدیریتها هستند و عدم وجود انسانها و یا عدم توجه به آنها موجب فرو ریختن بنای مدیریت خواهدبود. مشروعیت، اقتدار و اعمال حکومت و مدیریت بدون پذیرش قلبی و تمکین مردم امکان پذیرنیست.

سعدی نیز اساس مدیریت را مردم و زیردستان میداند. زیرا اگر زیردستی نباشد مدیر بر کهمدیریت خواهد کرد؟ سعدی در این باره تشبیه زیبایی دارد.

رعیت چو بیخند و سلطان درخت

درخت ای پسر باشد از بیخ سخت

مردم، زیردستان و مرئوسان به منزلهی ریشه و تنهی درخت مدیریتاند. اگر بر آنان ظلمی رود ودر حقشان کوتاهی گردد شاخه و برگ آسیب خواهند دید. و قطع ریشه، نادانی است. مثال مدیریت بدهمچون کسی است که بر شاخهای نشسته و شاخه را میبرد.

یکی بر سر شاخ بن میبرید

خداوند بستان نظر کرد و دید

بگفتا که این مرد بد میکند

نه با من که با خود میکند

سعدی در حکایتی دیگر در گلستان آورده است.

... وزیر ملک را پرسید هیچ توان دانستن که فریدون که گنج و ملک و حشم نداشت چگونهمملکت برو مقرر شد. گفت: آنچنان که شنیدی خلقی برو به تعصّب گرد آمدند و تقویت کردند وپادشاهی یافت. گفت ای ملک چو گرد آمدن خلقی موجب پادشاهیست تو مر خلق را پریشان برایچه میکنی؟ مگر سر پادشاهی نداری؟

سعدی در مورد کلیهی اموری که یک مدیر اعم مدیر عالی یا یک مدیر سرپرست با آن سروکاردارد از قبیل: انتصاب، مشورت، آموزش کارکنان، پرداخت حقوق، ارزشیابی کارکنان، ارتقاء، نظارت،تأمین اجتماعی و بازنشستگی،تنبیه و مجازات کارکنان خاطی و ... نظریات جالبی دارد. او به ویژهدرباره انتصاب و به کارگماری کارکنان بسیار سخن رانده است.

سعدی هم درباره مدیریت عمومی و هم دربارهی مدیریتهای تخصصی از جمله: مدیریتامورمالی و اقتصادی، آموزشی و تربیتی، مدیریت در خانواده، مدیریت بروقت (زمان)، مدیریت امور سپاه،مدیریت امور جهانگردی، قضائی و .... سخن گفته است . که در این مقاله فقط به چند نمونه تجارب وگفتارهای مدیریتی سعدی که جنبه عام دارد اشاره می گردد وعلاقمندان را به تحقیق اصلی ارجاع می دهیم.(۳)

جهان ای برادر نماند به کس

دل اندر جهان آفرین بند و بس

مکن تکیه بر ملک دنیا و پشت

که بسیار کس چون تو پرورد و کشت

چو آهنگ رفتن کند جان پاک

چه بر تخت مردن چه بر روی خاک

.... خیری کن ای فلان و غنیمت شمار عمر، زان پیشتر که بانگ برآید فلان نماند

یکی را از ملوک عجم حکایت کنند که دست تطاول به مال رعیت دراز کرده و جور و اذیت آغازکرده تا به جایی که خلق از مکاید فعلش به جهان برفتند و از کربت جورش راه غربت گرفتند. چونرعیت کم شد ارتفاع ولایت نقصان پذیرفت و خزانه تهی ماند و دشمنان زور آوردند.

هرکه فریادرس روز مصیبت خواهد

گو در ایام سلامت به جوانمردی کوش

بندهی حلقه به گوش ار ننوازی برود

لطف کن لطف که بیگانه شود حلقه بهگوش

باری به مجلس او در، کتاب شاهنامه همی خواندند در زوال مملکت ضحاک و عهد فریدون. وزیرملک را پرسید هیچ توان دانستن که فریدون که گنج و ملک و حشم نداشت چگونه برو مملکت مقررشد؟ گفت: آنچنان که شنیدی خلقی برو به تعصب گرد آمدند و تقویت کردند و پادشاهی یافت. گفت:ای ملک چو گرد آمدن خلقی موجب پادشاهیست تو مر خلق را پریشان برای چه میکنی؟ مگر سرپادشاهی نداری؟.....

پادشاهی کو روا دارد ستم بر زیر دست

دوستدارش روز سختی دشمن زور آورست

با رعیت صلح کن و زجنگ خصم ایمن نشین

زانکه شاهنشاه عادل را رعیت لشکرست

ای زبردست زیر دست آزارگرم تاکی بماند این بازار

به چه کار آیدت جهانداریمردنت به که مردم آزاری

یکی از ملوک را شنیدم که شبی در عشرت روز کرده بود و در پایان مستی همی گفت:

ما را به جهان خوشتر ازین یک دم نیست

کزنیک و بد اندیشه و از کس غم نیست

درویشی به سرما برون خفته بود گفت:

ای آنکه به اقبال تو در عالم نیست

گیرم که غمت نیست غم ماهم نیست؟

یکی از وزرا معزول شد و به حلقه درویشان درآمد اثر برکت صحبت ایشان درو سرایت کرد وجمعیّت خاطرش دست داد. ملک بار دیگر برو دل خوش کرد و عمل فرمود، قبولش نیامد و گفت:معزولی به نزد خردمندان بهتر که مشغولی.

آنان که به کنج عافیت بنشستند

دندان سگ و دهان مردم بستند

کاغذ بدریدند و قلم بشکستند

وزدست و زبان حرف گیران رستند

ملک گفتا هر آینه ما را خردمندی کافی باید که تدبیر مملکت را بشاید گفت: ای ملک نشانخردمند کافی جز آن نیست که به چنین کارها تن ندهد.

هُمای برهمه مرغان از آن شرف دارد

که استخوان خورد و جانور نیازارد

در میر و وزیر سلطان را بی وسیلت مگرد پیرامون

سگ و دربان چو یافتند غریباین گریبانش گیرد آن دامن

عباس رنجبر کلهرودی

منابع ومآخذ

۱) فردوسی طوسی،ابوالقاسم.شاهنامه فردوسی باهتمام ژول مول،ج۵،تهران،انتشارات شرکت سهامی کتابهای جیبی،۱۳۶۹،ص۳۴۵

۲) دانش پژوه،محمد تقی .کشورداری و سیاست درنگارش سعدی، ذکر جمیل سعدی،ج۱،وزارت ارشاد اسلامی ۱۳۶۶ص۳۷۴.

۳) رنجبر کلهرودی ، عباس. اندیشه های مدیریت ایرانی ،مدیریت و جلوه های آن در آثار سعدی،تهران،انتشارات جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران ،۱۳۸۳.

۴) کلیات سعدی ، باهتمام محمد علی فروغی و بهاالدین خرمشاهی ، تهران ، امیرکبیر ،۱۳۶۷.