چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
لطفا با مرگ من موافقت کنید
![لطفا با مرگ من موافقت کنید](/web/imgs/16/145/yjxx51.jpeg)
کار تئاتر بیان واقعیت نیست، بلکه فقط بیان حقیقت است. «ژانپل سارتر»بالاخره این زندگی مال کیه؟ نوشته برایان کلارک، راوی زندگی یک استاد دانشگاه و هنرمند مجسمهساز است که بهعلت تصادف شدیدی که داشته قطع نخاع شده و بدن او مانند یک تکهگوشت، بیحرکت روی تخت بیمارستان افتاده است. او از این وضع خسته شده و تمام تلاش خود را میکند تا پزشکان با مرگ او موافقت کنند
سارتر به چهار جبر در زندگی بشر قایل است: در جهان بودن، در جهان کارکردن، در میان دیگران زیستن، مردن. با نگاهی ساده به عقاید سارتر و اعتقاد او به چهار جبری که نام بردیم باید گفت که زندگی در این دنیا از نظر او چیزی جز جبر همراه با بدترین ذلتها نیست. سارتر روشنفکر فرانسوی، فیلسوفی بوده که به مکتب اگزیستانسیالیسم معتقد بود و زندگی پس از مرگ را عقیدهای پوچ میشمرد. چهکسی خبر دارد؟ شاید بهتر است به توصیه مترلینگ، صبر کنیم تا مرگ فرابرسد و خود به همهچیز پی ببریم.
یکی از ویژگیهای نمایش بالاخره حس عذابآور جاری در طول نمایش است. سرمنشأ این حس بدن بیحرکت کن هریسن - نوید محمدزاده - است و همینطور تقلای او برای فرار از حس ترحمی که دیگران به او دارند. حتی شوخیهای هریسن نیز به شکستن فضای خشک بیمارستان کمکی نمیکند و تمامی این عوامل دست به دست هم میدهند تا تماشاگر با هریسن از کار افتاده همذاتپنداری کند و خود را در ترحم، خشم، ضعف و بسیار چیزهای دیگر او شریک بداند.
تماشاگر نهتنها در این نمایش، بلکه در هر نمایشی حتی با مضمونی غیر از این ابدا نمیخواهد بداند که در ذهن شخصیت چه میگذرد؛ ترجیح میدهد او را در مجموعه اعمالش بسنجد و درباره او قضاوت کند.
در نمایش بالاخره... این پروسه «سرزدن اعمال شخصیت اصلی» -کن هریسون- بهخوبی انجام میگیرد و بهواقع تماشاگر را وا میدارد در انتها، راجع به درستی کار او داوری کند و به حال او دل بسوزاند یا او را مورد شماتت قرار دهد. البته اعمال هریسن فقط در بیان حرفهایی است که او میزند. شاید غیرمنطقی بهنظر برسد ولی او ذهنیات خود را در حروفی که بهکار میبرد بیان نمیکند و با توجه به شرایط جسمی، عملی نیز از او سر نمیزند بلکه محدود تکانی هم که میخورد توسط پزشکان، پرستاران یا مستخدم بیمارستان، جان - محمدهادی عطایی - انجام میشود؛ بنابراین او خیلی زیرکانه اعمالش را بدون اشارهای کامل به ذهنیاتش اذعان میدارد!
در مورد تمهید کارگردانی نیز نگارنده با عبارات و اصطلاحاتی همچون تدوین موازی و قیاس کردن این نوع اجرا که تماشاگر همزمان بر کل صحنه و اتفاقاتی که در آن میافتد واقف است، با سینما مواجه شد. منتها ذکر این نکته و در این مورد بیان تفاوت تئاتر و سینما الزامی است که در سینما نگرشی با عنوان نگرش هدایتشده وجود دارد که تدوینگر مخاطب را به سویی که خودش بخواهد هدایت میکند؛ اما در تئاتر خلاف این موضوع صادق است و مطمئنا از این بابت آزادی بیشتری وجود دارد. زیرا تماشاگر در تئاتر درست بالعکس سینما آنچیزی را که خودش بخواهد نگاه میکند و با نوع طراحی صحنه و کارگردانی در نمایش مورد بحث ما این آزادی بیشتر و مورد پسندتر است. زیرا تماشاگر آزادانه میتواند صحنه و حرکات بازیگری را دنبال کند که صحنه به او مربوط نیست، اما در صحنه مربوط به خود حضور دارد!
ژان کوکتو معتقد بود: «بدترین نوع نمایش این است که صحنه آن پر از میز و صندلی و گلهای بیفایده باشد. بدینترتیب آرایشی وحشتناک و یک نوع «طبیعی» بهوجود میآید.» این نظر کوکتو در مورد نمایش بالاخره... صدق میکند اما فارغ از گفته این استاد تئاتر، نوعی نارضایتی بصری در این نمایش برای تماشاگر بهوجود میآمد که غیرقابل جبران بود.
در مورد بازیها هم نوید محمدزاده در نقش کن هریسن با اینکه بدن ثابتی داشت اما با این وجود توانسته بود نقشش را بهخوبی ایفا کند. او با پذیرفتن نقش هریسن، بهنوعی روی لبه تیغ درحرکت بوده است. زیرا این امکان وجود داشت که با ضعف در کنترل احساسات یک بیمار قطع نخاعی و خارج شدن از فضای تئاتری -نزدیک شدن به بازی سینمایی- به کل اجرا لطمه بزند. اما خوشبختانه انتظارات را برآورد. نکته قابل تامل در بازی محمدزاده، ناخودآگاه او در ارتباط با کمال مطلوبی که در نمایش و کمی قبلتر در نمایشنامه وجود دارد، توانسته بود به المانهای کمال مطلوب که همان «نشان دادن» و «متاثر کردن» است -نمونه آن را بهطور آشکار میتوان در ننهدلاور برشت دنبال کرد- دستیابد. در انتها، نمایش بالاخره این زندگی مال کیه؟ کاری از گروه اِسنیف، بهنویسندگی برایان کلارک و کارگردانی اشکان خلیلنژاد که خرداد و تیر ۹۰ در تالار مولوی ساعت ۲۰ به اجرا میرود از دست ندهید. از کارگردانی این نمایش در چهاردهمین جشنواره بینالمللی تئاتر دانشگاهی ایران تقدیر شده و همچنین جایزه بازیگری اول مرد را هم نصیب خود کرده است.
هومن نیکفرد
عنوان نمایشنامهای از شهرام کرمی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست