پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
تعیین حد و مرزها
براساس تعریفی که در فرهنگ لغات شده است، «حد و مرز» عبارت است از ایجاد محدودیت کردن؛ محدود کردن خود؛ تقسیم بندی خطوط
چیزی که مهم است این است که کلمهی «عدم پذیرش» را در این تعریف نداریم. چرا که از جنبهی فیزیکی، روانشناسی یا احساسی حد و مرز به معنای عدم پذیرش نیست. با این حال اغلب حد و مرز بهعنوان عدم پذیرش تعریف میشود و مردم از ترس اینکه تعیین حد و مرزها بهعنوان عدم پذیرش برخی موارد معنا شود، از تعیین حدود میترسند. یک بار برای همیشه معنای تعیین حد و مرز را به خاطر بسپارید: تعیین حد و مرزها به معنای عدم پذیرش نیست و حتی به این معنا تعریف هم نمیشود. اما چرا تعیین حدود اغلب به گونهای دیگر تعبیر میشود؟
مسئلهی دشواری که در تعیین حدود و مرزها، با آن مواجه میشویم و موضوعی عمومی است این است که تعیین حدود بهعنوان راه حل سیاه و سفید در بین افراد جامعه جا افتاده است. چرا که عموما" از اینکه این تعیین را با عدم پذیرش اشتباه بگیرند از تعیین حدود میترسند.
با تعیین نمودن حدود برای زندگیمان در واقع توانایی مدیریت زندگی شخصی و روابطمان را بهدست میآوریم.
بهعنوان مثال، اگر فرزند خانوادهای این موضوع را برای خانوادهاش جا بیندازد که تنها دو بار در ماه به ملاقات آنها خواهد رفت و نه بیشتر چرا که بسیار درگیر مسائل شغلیاش است، در واقع حد و مرزی را تعیین نموده است. اگر مادر خانواده از این موضوع ناراحت باشد و اعتراض کند که فرزندش را به اندازهی کافی نمیبیند، در واقع با حدود فرزندش دچار مشکل شده است. (افکار سیاه و سفید)
افکار سیاه و سفید به این معنا است که در این بین افکار خاکستری نداریم، یعنی حد وسط نداریم. در مثال مطرح شده شخص معین کرده است که برای همیشه دو بار در ماه به ملاقات خانوادهاش خواهد رفت، نه گاهی اوقات و نه هرگز. کاملا" واضح است که فرزند خانواده دو بار در ماه به دیدنشان میرود و مادرش هم از این موضوع شاکی است. ولی این مادر نمیتواند ادعا کند که هرگز فرزندش را نمیبیند. ولی همیشه این ذهنیت را دارد که فرزندش برای دیدن آنها حد و مرزی را قائل شده است، پس نمیخواهد آنها را ببیند و این اشتباهی است که دچار آن میشود.
وقتی که فرزند خانواده توضیح میدهد که بیش از دو بار در ماه نمیتواند به ملاقاتشان بیاید چرا که حجم کارش زیاد است، مادر میشنود: "من نمیخواهم وقتم را با شما و خانواده بگذرانم و دیگر نمیخواهم شماها را ببینم."
واقعا" درست است؟ آیا واقعا" فرزند خانواده دچار عدم پذیرش خانوادهاش شده است؟ یا او میخواهد زمان بیشتری را برای خودش بگذراند تا موفقیت بیشتری در کارهایش داشته باشد؟ هر کدام ما به زمانهایی احتیاج داریم که فقط برای خودمان صرف کنیم. زمانهایی که صرف سلامتی و کارهای مورد دلخواه خودمان، کنیم و آنچه دوست داریم، انجام دهیم.
حدود و مرزی که فرزند خانواده برای خودش تعیین نموده است، عدم پذیرش خانواده نیست. ولی عکس العمل مادر خانواده کاملا" برعکس است و دچار افکار سیاه شده است و از اینکه فرزندش زیاد به او سر نمیزند ناراحت است. بهترین کاری که هر دو طرف میتوانند انجام دهند این است که فرزند خانواده را راحت بگذارند تا حدود زندگیاش را معین نماید و مادر خانواده را از سوء تفاهم درآورد که این حدود به معنای عدم پذیرش خانواده نیست و او باید به نظر فرزندش احترام گذاشته و حدود او را قبول نماید.
البته تفاوت قائل شدن بین تعیین حدود و عدم پذیرش مسئلهای است که بیشتر مردم با آن درگیرند. خانوادهها معمولا" حد و مرزی برای زندگیشان در نظر نمیگیرند. در نتیجه در سالهای سخت زندگیشان از طرف افراد خانواده، فرزندانشان و کسانی که دوستشان دارند، رد میشوند و مورد قبول قرار نمیگیرند. بچههایی که در چنین خانوادههایی بزرگ میشوند، حساسیت شدیدی به عدم پذیرش از سمت دیگران پیدا میکنند.
هر کدام ما به زمانهایی احتیاج داریم که فقط برای خودمان صرف کنیم. زمانهایی که صرف سلامتی و کارهای مورد دلخواه خودمان کنیم و آنچه دوست داریم، انجام دهیم.
وانگهی بچههایی که در خانوادههای غیر معمولی بزرگ میشوند، معنای حد و مرز را درک نمیکنند و یاد میگیرند که چگونه برای زندگیشان حدودی را تعیین نمایند. بنابراین هر زمانی که کسی که دوستش دارند برای آنها حدودی را تعیین مینماید، ترس وحشتناکی از حدود تعیین شده احساس کرده و در واقع از پذیرش این حدود سر باز میزنند.
نکتهی مهم برای بچهها فهمیدن دلیل حدود است تا اینکه ترسی از این حدود در دل داشته باشند. ولی به محض اینکه دلیل تعیین حدود را میفهمند از پذیرش آن میترسند. بهعنوان مثال وقتی در خانوادهای موضوعی منع میشود و والدین حد و مرزی را تعیین مینمایند در ابتدا فرزندان به دنبال دلیل این موضوع میروند و در انتها با پی بردن به دلایل، خودشان را ملزم به پایبند بودن به اصول و حدود خانواده مینمایند و حداقل در جمع خانواده آن حدود را رعایت مینمایند.
هر چند که برای فرزندان بسیار مشکل است که دلایل حدود خانواده را درک نمایند، ولی پس از مدتی که فواید این حدود را با داشتن زندگی سالم تجربه مینمایند، خودشان در این زمینه پیشرو خواهند بود. با تعیین نمودن حدود برای زندگیمان در واقع توانایی مدیریت زندگی شخصی و روابطمان را پیدا کردهایم. مطمئن باشید که هر وقت که بخواهید حدودی را برای زندگیتان تعیین نمایید یا حدودی را که توسط دیگران تعیین شده است را قبول نمایید، فقط به خاطر خواهید آورد که پذیرش حد و مرز به معنای عدم پذیرش آن مورد نیست.
نویسنده: Mark Sichel
منبع: وبگاه sideroad.com
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست