یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
شریفی نیا مافیا هستم چون قدرتمندم
آرام و باطمأنینه مقابل ما نشست و به سؤالاتمان پاسخ داد. شاید یک ربع طول کشید تا استرسمان بابت آنچه قبلا شنیده بودیم فروکش کند. محمدرضا شریفینیا بسیار بیادعاتر از آنی بود که تصورش را میکردیم. نه مثل نقشهایی که آب زیرکاه به تمام معنا نشان میداد و نه مرد قدرتطلبی که به گواه شایعات سردسته مافیای سینمای ایران است؛ ساده بود و صمیمی؛ راحت و بیدغدغه. آنقدر که از او پرسیدم چرا به شما میگویند مافیای سینمای ایران. بدون اینکه اخمی روی صورتش بنشیند جواب تکتک سؤالهایمان را داد. با اعتمادبهنفس بالایی که البته قابلپیشبینی بود از خود و تواناییهایش دفاع کرد. مردی که با نقش ولید در سریال امامعلی(ع) به شهرت رسید، چندین و چند ستاره تحویل سینمای ایران داد که از همه آنها راضی است. گذشته را که نگاه میکنیم شریفینیا بوده. حالا هم که هست و از قرار در آینده هم با همین قدرت و توانایی خواهد بود. اگر میخواهید از مردی که این روزها بیشتر از سایر همصنفانش به سینما و تلویزیون ایران مسلط شده و معمولا در کارهای اسم و رسمدار دستی بر آتش دارد بیشتر بدانید، این گپ ویژه را از دست ندهید. صحبتهای شریفینیا درباره همه چیز خواندنی است.
● حمله به سـلطان سـلیمان درنمایشگاه کتـاب آمـد!
از قدیم گفته اند جلوی ضرر را از هرجا بگیری منفعت است. وزارت ارشاد با همین رویکرد به جریان توزیع کتابهای «حریم سلطان» و «عشق ممنوع» در نمایشگاه ورود کرد و... در خیلی از کتابخانههای قدیمی پدر و مادرهای ما کتابی هست به نام سلیمان خان قانونی و شاه طهماسب. کتابی که وقتی ترجمههای ذبیحا... منصوری رایج بود، به همراه سینوهه و کنتمونت کریستو، یکی از ترجمههای پرطرفدار و پرفروش او بود و به چاپ چهارم هم رسید اما کسانی که این کتاب را خواندند نمیدانستند سالها بعد کشور ترکیه سریالی درباره این شاه مشهور دولت عثمانی خواهد ساخت که کتابهای دیگری از زندگی او منتشر شود. البته کتاب سلیمان خان قانونی و شاه طهماسب ربط زیادی به سریال ندارد اما کتاب «حریم سلطان» که امسال در نمایشگاه تهران درباره زندگی سلطان سلیمان رونمایی شد کاملا منطبق بر سریال است و در مدت کوتاهی به همراه کتاب «عشق ممنوع» از نمایشگاه کتاب جمعآوری شد.
● سریالها روی کاغذ
نمایشگاه کتاب امسال در روزهای اول مهمان پدیده جالبی بود. توزیع دو کتاب «عشق ممنوع» و «حریم سلطان» که بر اساس آنها دو سریال پرطرفدار از یکی از شبکههای ماهوارهای فارسی زبان خارج از ایران پخش میشود، تعجب زیادی را برانگیخت. پخش سریال «عشق ممنوع» از شبکه ماهوارهای به پایان رسیده و سریال «عصر پرشکوه» که در ایران به «حریم سلطان» معروف است همچنان در حال پخش است. هر دوی این سریالها در این مدت خبرساز بودهاند و حتی در آذرماه سال گذشته تعدادی از دوبلورهای سریال حریم سلطان بازداشت شدند و از نیمه سریال به بعد کار دوبله را افراد دیگری انجام دادهاند. با وجود تمام این حاشیهها چاپ و توزیع دو کتاب با موضوع این سریالها در نمایشگاه کتاب بسیار عجیب بود.
● کتاب حریم سلطان وجود ندارد
کتاب «عشق ممنوعه» رمان قدیمی و بسیار معروفی در ترکیه است. این کتاب نوشته خالد ضیا اوشاقلی گیل، از نویسندگان مشهور ترکیه است که برای اولینبار در سال ۱۸۹۹ و ۱۹۰۰ به صورت پاورقی در مجله فنون ثروت منتشر شد و بعد در سال ۱۹۰۰ به صورت یک کتاب درآمد و بارها تجدید چاپ شد. کتاب عشق ممنوع که در نمایشگاه امسال توزیع شد ترجمه همین رمان است. این کتاب داستان دختری را روایت میکند که عاشق مردی پیر و پسرخوانده اوست اما کتاب حریم سلطان نویسنده مشخصی ندارد و معلوم نیست منبع این کتاب چه بوده است و اصلا کتاب ترجمه است یا تالیف. در واقع کتابی به نام حریم سلطان در ترکیه وجود ندارد و نویسنده این سریال گروهی از فیلمنامهنویسان ترک بودهاند که با توجه به مستندات تاریخی سریال را نوشتهاند. این کتاب درباره زندگی سلیمان اول، سلطان عثمانی و ماجراهای زنان اوست.
● جلوی ضرر را زودتر بگیرید
انتشار این دو کتاب بار اول نبود که به گوش مسئولان میرسید. روز دوم نمایشگاه محمد اللهیاری، معاون امور نمایشگاهی نمایشگاه کتاب در جمع خبرنگاران گفت از توزیع این دو کتاب در نمایشگاه اطلاع ندارد. چند ساعت بعد از دستور جمعآوری کتابها از سوی وزیر ارشاد، مجید حمیدزاده، رئیس کمیته ارزشیابی کتاب گفت هر دوی این کتابها با رعایت تمام ضوابط انتشار کتاب صورت گرفته است و عرضه آنها در نمایشگاه از نظر من بلامانع است. حمیدزاده گفت در مورد این دو کتاب برخوردی با ناشر نخواهد شد و این کتابها میتوانند در نمایشگاه عرضه شوند. حمیدزاده بعد از آن توضیحی درباره تفاوت سینما و ادبیات داد و گفت در حوزه کتاب، طبق ضوابط ارزیابی کتابها، این دو کتاب مشکلی نداشته و مجوز انتشار گرفتهاند. او درباره اظهارات وزیر ارشاد گفت: احتمال اشتباه در کار، در میزان اندک وجود دارد. هر زمانی متوجه خطا شویم باید خطا را اصلاح کنیم و جلوی آن را خواهیم گرفت. جلوی ضرر را از هر جایی بگیریم منفعت است.
● مسئولان کوتاهی کردهاند
روز سوم نمایشگاه محمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با حضور در نمایشگاه و با سؤال خبرنگاران از توزیع این دو کتاب خبردار شد و بلافاصله دستور پیگیری و جمعآوری این دو کتاب را صادر کرد. محمد حسینی گفت ما گروهی برای نظارت بر کتابها داریم. اگر این دو کتاب مجوز چاپ نداشته باشند و در نمایشگاه عرضه شوند، با ناشر آن برخورد میشود ولی اگر مجوز داشته باشند ماجرا متفاوت میشود. اگر این کتابها مجوز نشر گرفته باشند و با مجوز ارشاد در حال عرضه در نمایشگاه باشند، یعنی قبلا در بررسی کتابها از سوی مسئولان کوتاهی صورت گرفته است. پس از آن وزیر ارشاد گفت من به دوستان تذکر میدهم که درباره توزیع این آثار بررسی لازم را داشته باشند.
(انسان دوست دارد چیزی را که او را از آن منع میکنید، ببیند) خیلی از موارد در جامعه ما منع است. ما به خیلی از مسائلی که مشکل آدمها و جوانهای ماست، نمیپردازیم و به هر دلیلی آنها را طرح نمیکنیم. با اینکه میشود در مورد هر کدام از این دلیلها یکییکی حرف زد، به همین دلیل آدمها دوست دارند در مورد همه معضلات جامعه بدانند و وقتی که از زبان خود ما طرح نمیشود، به زبان بیگانه پناه میبرند و مینشینند آنها را میبینند
● چه بسازیم که مخاطب بپسندد؟
فکر نمیکنم ما موظف باشیم چپ و راست در جامعه سریال بسازیم! من فکر میکنم یکی از مشکلاتی که الان در جامعهمان داریم نبود برنامههای تفریحی است. در خارج از کشور و ماهوارهها میبینید یکسری مسابقهها انجام میدهند که برای آنها خیلی زحمت میکشند. کارهای هیجانانگیز میسازند. مثلا ۶ نفر میآورند برای یک مسابقه و بین این ۶ نفر کارهای خیلی سخت و عجیب به وجود میآورند. کارهایی که دیدنشان برای ما خیلی جذاب است و تواناییهای خیلی بالایی میخواهد تا شما به آن مرز برسید. اما در مملکت ما کارهای تفریحی به این شکل ساخته نمیشود. مثلا همین برنامههای بهترین آواز، بهترین موسیقی و بهترین صدا! خب بله در یک بخشهایی مشکل داریم اما در بخشهای دیگر که میتوانیم این کار را انجام دهیم خب انجام دهیم! مثل انتخاب بهترین بازیگر و بهترین نقش. حالا ممکن است سیاست تلویزیون این نباشد. شما ۵۰۰ تا از آدمهای علاقهمند به بازیگری را بیاورید بازی کنند، مردم دربارهشان نظر بدهند، یکی یکی حذف شوند. با بازیگرها حرف بزنند و صحنههای مختلف فیلمها را بازی کنند. همین کارهای تفریحی هستند که میتواند تماشاگرها را جذب کند. نه به دلیل اینکه (این برنامه را جایگزین ماهواره کنیم) بلکه آذوقه را درست فراهم کنیم و به تماشاچیمان بدهیم. اوقات فراغت مخاطبمان را با برنامههایی پر کنیم که برایشان جذاب است.
● چرا سریالهای ماهوارهای دیده میشوند؟
سریالهای خارج از کشور هم به لحاظ شکل ظاهری و هم به لحاظ محتوا جذابیتی دارند (و در آنها) مطالبی را مطرح میکنند که یک مقدار برای ما ممنوعه است. یک بخشی بهخاطر حدیث الانسان حریص علی ما منع (انسان دوست دارد چیزی را که او را از آن منع میکنید، ببیند) خیلی از موارد در جامعه ما منع است. ما به خیلی از مسائلی که مشکل آدمها و جوانهای ماست، نمیپردازیم و به هر دلیلی آنها را طرح نمیکنیم. با اینکه میشود در مورد هر کدام از این دلیلها یکییکی حرف زد، به همین دلیل آدمها دوست دارند در مورد همه معضلات جامعه بدانند و وقتی که از زبان خود ما طرح نمیشود، به زبان بیگانه پناه میبرند و مینشینند آنها را میبینند. اما اینکه سریالهای آنها باعث میشود سریالهای ما دیده نشود را قبول ندارم، به دلیل اینکه هم تکرار آنها خیلی زیاد است و هم تکرار سریالهای ما زیاد است. به هرحال لازم است ببینیم چه چیزهایی موردتوجه آدمهای ما قرار میگیرد یا دشمن با چه شیوهای جامعه ما را هدف قرار داده است و دارد روی خانوادهها و جوانهای ما کار میکند. وقتی جسم کسی ناتوان باشد و به غذا احتیاج داشته باشد باید برود غذا تهیه کند. اگر شما به او غذای مناسب و مطلوب بدهید، میخورد. اگر ندهید بالاخره از یک جایی پیدا میکند. همه هم که مقید به یکسری اعتقادات و اصول نیستند. به هر حال بعضیها در این مسیر قرار میگیرند و در حقیقت ذهن و فکرشان براساس همان چیزی میشود که برایشان نقشه کشیده شده است. مشکل ما از آنجاست که این کار را نمیکنیم. اصلا شما الان تمام ماهوارهها را ببندید ولی وقتی طرف از سریالی که به او میدهید خوشش نیاید و دوستش نداشته باشد، نگاه نمیکند! قطع میکند! از بیرون سیدی میخرد و مینشیند فیلم یا شو میبیند. هجوم ماهوارهها در جامعه ما اخیرا خیلی زیاد شده و هر کدام دارند تلاش میکنند با هر شیوهای یک قشر را جذب کنند.
● هدیه تهرانی از کجا آمد؟
خیلی چهرههای جدیدی داشتهایم که با شیوهها و بحثهای مختلف وارد این عرصه شدهاند. خانم هدیه تهرانی بهعنوان کسی که یکباره وارد این عرصه شد، آقای پارسا پیروزفر همینطور، خانم لیلا حاتمی که یکی، دو تا کار در دوره نوجوانی و پیش خانوادهاش انجام داده بود ولی بعد جذب شد. خود آقای ابوالفضل پورعرب. بازیگرانی که به این شکل و با معرفی وارد این عرصه شدند. یکسری هم بچههای تئاتر بودند که این موقعیت را داشتند تا جذب سینما شوند و بهعنوان یک چهره مطرح شوند. خیلیها را از تئاتر معرفی و وارد سینما کردیم. آمدند و خیلی هم موفق بودند. میدانید که بحث سینما و تئاتر و تلویزیون متفاوت است. بعضیها اصلا به درد سینما نمیخورند همانطور که بعضی از سینماییها اصلا به درد تئاتر نمیخورند یا بعضیها که اصلا به درد تلویزیون نمیخورند. هر کدام ویژگیهایی دارند که خیلی ریز و دقیق هستند. تهیهکنندههای بخشهای خصوصی و دولتی باید بپذیرند که از چهرههای جدید استفاده کنند تا بتوانیم این کشتی که آرام آرام به گل مینشیند را به حرکت دربیاوریم.
● مشکلات دخترم خانوادگی نیست
من وبلاگ مهراوه را میخوانم. همیشه خیلی چیزهای جالبی مینویسد. یک بار نوشته بود خیلی دلم گرفته بود. خیلی گریه کردم. رفتم پیش بابا حالم خوب شد. میخواهم درمورد مسئولیت پدری بپرسم. شما خودتان را از بیرون چطور پدری میبینید؟
این را باید از مهراوه بپرسید که چه اتفاقی افتاد که حالش خوب شد. به هر حال کسی که در یک سن و سالی است، میآید پیش کسی که حداقل ۲۰ سال، ۲۵ سال از خودش بزرگتر است. یک دورهای را طی کرده. مشکلات سن ما مشکلات تئاتر و حجم کار زیاد است. من همه این مشکلات را پشتسر گذاشتهام و میتوانم وقتی مینشینیم با هم حرف میزنیم و صحبت میکنیم به او آرامش بدهم. گیری که مهراوه دارد گیر کاری است، خانوادگی نیست. به دلیل اینکه موقعیت خانواده با موقعیت بیرون متفاوت است. در خانواده نمیتواند هیچ وقت ناراحت باشد یا گیری پیدا کند. مسائل کاری و مشکلاتی که در حرفه ما وجود دارد معمولا آدمها را آزرده میکند. میشود با بحث و صحبت و حرف آرامشی برای طرف مقابل ایجاد کنی. به دلیل ارتباط خیلی زیادی که در زندگیام با کتاب داشتهام این موقعیت به مهراوه و بچهها هم انتقال پیدا کرده است.
● پدر و مادر برای بچهها مثل کتاب هستند
بله، یک بازیگر باید به تمام علوم مسلط باشد. باید همه شیوهها، ذهنیتها، سبکها و نگاهها را بشناسد. به دلیل اینکه باید در جایگاه همه آدمها قرار بگیرد. باید به همان میزان که میخواهی در جایگاه این آدمها قرار بگیری اطلاع داشته باشی. این به حرفه ما کمک میکند. به شما انرژی میدهد و شما را به کار مسلط میکند. وقتی این را به جوانترها انتقال داده باشی آرام آرام با آن انس میگیرند و با همان بیان و همان تجربهای که در یک کتاب هست، میآیند در کنار این ماجرا قرار میگیرند. وقتی شما یک کتاب را میخوانید یک زندگی را از ابتدا تا پایانش طی میکنید. یعنی انگار یک بار زندگی کردهاید. کتاب بعدی یک زندگی دیگر است. اگر میخواهی بدانی وارد فلان کار که میشوی چه اتفاقی میافتد با خواندن کتابی که آن شخصیت در آن است، میبینی قهرمان داستان با چه احساساتی برخورد کرد و چه رفتاری داشت و چه سیاستی را درپیش گرفت. وقتی مطالعه کرده باشی، میتوانی درمورد زندگیهای مختلف حرف بزنی، نظر بدهی و در حقیقت یک خرده راهگشا باشی و باعث آرامش طرف شوی. یادم میآید در دوران دانشجوییام کتاب جنگ و صلح را شروع کردم. باید این فضا را در خانه و خانوادهات به بچههایت بدهی. در حقیقت پدر و مادر باید برای بچهها مثل یک کتاب باشند.
● وقتی افسردهام کتابهایم را تمیز میکنم
خودم هر وقت دلم خیلی میگیرد یا افسرده میشوم یا حوصله ندارم، میروم کتابهایم را میخوانم و تمیز میکنم. وقتی کتابهایم را تمیز میکنم، کتابها را درمیآورم صفحههایشان را باز و نگاه میکنم. گاهی وقتها میبینی همین طور ۳ ساعت ایستادهام! چون بدون آنکه متوجه باشم چند ساعت است که میخوانم و جلو میروم. یکدفعه میبینم ۳، ۴ ساعت از وقتم گذشته و ذهن و روحم تغییر میکند. از شاملو دو تا شعر خواندهام، کدکنی را دیدهام، بهمنی را دیدهام، دو تا رمان را برداشتهام و ورق زدهام. اصلا وقتی ورق میزنم لذت میبرم و حس و حال خوبی پیدا میکنم. به نظرم آدمها باید برای بچههایشان پر از تجربه و مطلب و حرف باشند که وقتی بچه کنار پدرش میآید و میخواهد با او حرف بزند آنقدر برایش حرف داشته باشی که انگار آب سردی روی این شرایطی که برایش به وجود آمده، ریخته شده و او آرام شود. حالا چه گریه کرده باشد چه خیلی شاد باشد در هر دو صورت زیاد فرقی نمیکند. (میخندد)
● مهراوه وسواس دارد
هر نقشی یک کلید دارد. وقتی آن کلید را پیدا کنی با دوربین راحتی. بعد پیرامون آن را هم میسنجیم که الان این فیلم چه تاثیری دارد. چه موقع قرار است پخش شود. خود مهراوه خیلی روی نقشهایی که کار میکند، حساس است. به سادگی نقش انتخاب نمیکند و سر هر کاری هم به سادگی نمیرود. بهدلیل مسائل مالی یا اینکه در کاری باشد و بازی کند به هیچ عنوان فیلمی را انتخاب نمیکند. حتما باید آن کار به او انرژی بدهد و آن را دوست داشته باشد و حس کند کاری که دارد انجام میدهد یک تاثیر مثبتی دارد.
گروه و کارگردان و فضایی که دارد در آن کار میکند برایش مهم است و در مورد اینها با هم بحث و صحبت میکنیم.
● ملیکا دنبال خودش میگردد
ملیکا غیر از بحث بازیگری کار نقاشی و ماسکسازی و کارهای دیگری هم دارد یک خرده خودش را مشغولتر از مهراوه میداند. ملیکا بیشتر دارد نقشهای مختلف را تجربه میکند تا ببیند در کدام بخش میتواند ثمربخش باشد. نقشهای کمیک کار میکند، نقش آدمهای معمولی را بازی میکند تا ببیند در کدام بخش به نتیجه میرسد. تکلیف مهراوه در بازیگری با خودش روشنتر از ملیکاست.
● از بازیگری متنفرم
من ۱۲-۱۰ کتاب برای نوجوانها چاپ کردهام که در زمان خودش پرفروشترین کتاب بوده اما متاسفانه در حال حاضر درگیر بازی در فیلم و سریال هستم. بازیگری که بسیار از آن متنفرم! از روز اول هم به بازیگری علاقه نداشتم. برای آن خیلی انرژی گذاشتم اما واقعیت این است که هیچوقت دوستش نداشتم. راستش را بخواهید خیلی از نقشها را دوست دارم بازی کنم اما آن را بازی نمیکنم. مثل نقش دیوانه. رویم نمیشود آن را بازی کنم. خیلی از نقشها را دوست ندارم بازی کنم بهترین نقشی که میتوانم قبول کنم نقش میرزا رضایی است که در کلاه پهلوی بازی میکنم. ترجیح میدادم همیشه فقط این نقشها را بازی کنم. آن نقش ریاکاری که بازی میکنم را هم دوست دارم چون جامعه ما پر است از این جنس آدمها. فکر میکنم بازی در آن نقش وظیفهام است. اگر نقش مرا در رسوایی ببینید متوجه میشوید با چه قدرتی آن را بازی کردهام. چون چنین کاراکتری تا دلتان بخواهد در جامعه وجود دارد. نقش حاجی بازاری که در دنیا بازی کردم نقش یک مرد ساده است که کلک ندارد و به راحتی مرعوب یک دختر میشود. ولی نقش رسوایی یک ناتوی به تمام معناست. باید چنین نقشهایی ساخته شود که مردم بدانند فقط از این دست افراد ضربه میخورند. تعداد دوروها خیلی زیاد است طرف جلوی تو یک جور است پشتت جور دیگر این دوروها هستند که آدمها را نابود میکنند. به همین دلیل نقش ریاکارانه را دوست دارم بازی کنم. البته کاراکتر دیگری هم هست مرد زن داری که دو، سه زن دارد آن نقش هم جذاب است. (میخندد) در کل معتقدم بازیگری دیگر کار من نیست امثال سامان گوران باید بیایند و بازی کنند.
● این مافیا که می گویی یعنی چی؟
آخه مافیا بازی یعنی چی؟ اینکه هر کسی میآید یک گروهی دارد؟ اگر اینطور باشد اتفاق خیلی خوبی افتاده است. واقعا باید دعا کنیم که در مملکت ما کار بر اساس گروه پیش برود. اما اصلا نمیتوانیم با گروه کار کنیم. مشکل جامعه ما این است که گروه همیشه شکست میخورد. در کارهای فردی همه ما استاد هستیم! ولی دو نفر که کنار هم قرار میگیریم همه چیز به هم میریزد. در دنیا کارهای هنری با گروه اداره میشود مگر رشته هایی مثل نقاشی، مجسمهسازی و خطاطی. ما واقعا در این کارهای انفرادی برندهایم! در وزنهبرداری و کشتی خوب هستیم ولی به محض اینکه به گروه میرسد نابود میشویم! در کار گروهی یا میخواهیم به هم ضربه بزنیم یا به هم اعتماد نداریم. اگر بتوانیم چنین گروههایی جذب کنیم که برنده ایم. بینید حرفه ما، کاری نیست که بتوانید هر کسی را در آن چپاند! امکان ندارد و موفق هم نخواهید شد. مثلا شما مجری هستی. دو نفر را برمیداری و به عنوان مجری میآوری. وقتی طرف بلد نیست حرف بزند و شش تا تپق می زند آبرویت میرود و باید او را دور بیندازی!
● مافیا هستم، چون قدرتمندم
بازیگرهایی هم هستند که به آنها میگویی ۱۰تا کار بازی کردهای و دیده نشدهای. حالا برو این کار را بازی کن ببین چه میشود. خود بهرام رادان مدتها بود که میگفت یک چیزی کار کنیم. گفتم صبر کن. یک دفعه به سنتوری آمد. آن کار را با همه کارهای او مقایسه کنید. مثال دیگر علی مصفاست. شما او را با کارهای قبلیاش، مثل همه دختران مقایسه کنید! به او گفتم بیا من کارت دارم. گفت چشم. باید مسیر را عوض میکرد و باعث رشد جوانترها میشد تا اتفاقی بیفتد چون میدانستم مصفا استعدادش را دارد، خانوادهاش درست است. پشتوانه ادبیات و فرهنگ در این خانواده وجود دارد ولی به دلایلی به سمت دیگری رفته. شما این شرایط را ایجاد میکنی و او را به اوج میرسانی. این کار سخت و مشکلات زیادی دارد. اینکه یک نفر را بیاوری و او را به دیگران بقبولانی. باید قدرت داشته باشی، به این معنا که کاری که قبلا کردهای نتیجه داده باشد. مافیا چیست؟ نگاهی است که تو به کسی داشتهای و آن آدم را معرفی کردهای و جواب داده است. این میشود قدرت تو. مافیایی وجود ندارد. مورچه چه هست که کلهپاچهاش باشد. مافیایی که به من میگویند یک قدرت معنوی و فرهنگی و فکری است که دارم. اما برای اینکه من را در جامعه خراب کنند، میآیند میگویند باند دارد!
● از من تعریف می کنند ولی فحش هم می دهند
شریفی نیا: اگر باند دارم چه کار میکنم در این باند؟ وقتی من میگویم این بازیگر نه، آن یکی بیاید، درست میگویم که نتیجه میدهد. امین حیایی رفیق و دوست من است. آقای امینی و عباسیزاده در کارهایشان گفتند امین حیایی را برای آن نقش بیاور. گفتم امین حیایی خیلی خوب است. الان سر کار است میتوانیم صبر کنیم تا بیاید. ولی الان که من یک آدم دیگر برایتان دارم! او از امین حیایی به من نزدیکتر که نبود. همین آقای گوران. نه پسرخاله من است نه فامیل من. نه در ارتباط با ما کاری کرده. او را آوردم، قراردادش را هم بستم که از همان روز اول پولش را بگیرد و کارش را انجام دهد. نه پولی داده نه چیزی. چرا؟ انتخابش کردم چون شایستگی داشت. من هم او را براساس شایستگیاش دیدم. حس کردم که میتوان در بخش بازیگری از او استفاده شود. درست است که شومن است و ممکن است به کار او جور دیگری نگاه کنید یا بگویید کارش سخیف است. ولی من اینجوری به او نگاه نکردم. بهعنوان یک استعداد به او نگاه کردم، او را جذب کردم و به این کار آوردم. منظورم این است اگر کارت را درست انجام بدهی، نگاهت درست باشد و آدمهای درست و حرفهای را در این کار به پروژهها معرفی کنی موردتوجه قرار میگیری. حتی دشمنان فحشت میدهند ولی میگویند شریفینیا کارش درست است! دشمنم هم وقتی گیر میکند به من زنگ میزند. آنهایی که این حرفها را میزنند متاسفانه (من را) نمیشناسند. ما خیلی از آدمها را در سینما نمیشناسیم، نمیبینیم و اصلا با ما ارتباطی ندارند.
● معلم کلاس اول دبستان بودم
من معلم بودم. کار تخصصیام این بود که در کلاس اول دبستان درس بدهم. طرف (شاگردم) الان بهترین پزشک مملکت شده هنوز روز معلم را به من تبریک میگوید و احوالم را میپرسد. خیلیها. شاید ۷۰،۶۰ نفر از شاگردانم تحصیلاتشان تمام شده و موفق هستند. در عرصه هنر هم دست خیلیها را برای اولینبار یا دومینبار در مسیر گرفتهایم و قدرشناس کار هستند. تماس میگیرند و احوالپرسی میکنند. یکسری هم نه. چون معمولا وقتی شما کسی را راهنمایی میکنید اگر نتیجه خوب باشد یادش میرود ولی به محض اینکه در چاله بیفتد میآید سراغ تو و میگوید برآن ذاتت لعنت که ما را در این مسیر انداختی. فکر میکنم در همه شغلها این اتفاق وجود دارد.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
حسین امیرعبداللهیان مصر سازمان همکاری اسلامی دولت امیرعبداللهیان سیستان و بلوچستان انتخابات جنگ مجلس شورای اسلامی دولت سیزدهم حجاب مجلس
تهران سیل شهرداری تهران هواشناسی بارندگی سازمان هواشناسی باران فضای مجازی یسنا آتش سوزی هلال احمر آموزش و پرورش
هوش مصنوعی یارانه تورم خودرو قیمت خودرو قیمت دلار قیمت طلا مسکن دلار بازار خودرو بانک مرکزی حقوق بازنشستگان
تلویزیون صدا و سیما مسعود اسکویی مهران غفوریان موسیقی صداوسیما سریال سینمای ایران سازمان صدا و سیما
غزه رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین جنگ غزه آمریکا اوکراین انگلیس یمن نوار غزه ایالات متحده آمریکا جنگ اوکراین
فوتبال رئال مادرید پرسپولیس استقلال سپاهان لیگ برتر بازی باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس علی خطیر جواد نکونام بایرن مونیخ
اینستاگرام اپل ناسا عکاسی تبلیغات گوگل کولر
کبد چرب