جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا

سیمرغی که بیست و شش ساله شد


سیمرغی که بیست و شش ساله شد

مروری بر بیست و پنج دوره جشنواره فیلم فجر

اکنون در آستانه بیست و ششمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر هستیم. جشنواره‌ای که برای خیلی از سینماروها، چه از نسل قدیم و چه از نسل بعد از انقلا‌ب و جوانان و نوجوانان کنونی، سرشار از خاطرات، شیرینی‌ها و تلخی‌های ریز و درشت بوده است. در این گزارش سعی شده تا به کارنامه این ماراتن سینمایی نگاهی اجمالی بیندازیم و به نکات برجسته و خاص هر دوره آن و فیلم‌های مهم و بحث‌‌انگیز اکران شده در طول ادوار مختلف جشنواره اشاره‌ای داشته باشیم.

● دوره اول: تولد سیمرغ در بطن بحران

در بهمن ۱۳۶۱ نخستین دوره جشنواره فیلم فجر در حالی برگزار شد که کشور در اوج التهاب دوران جنگ و پیامدهای درگیری‌های مسلحانه داخلی قرار داشت. در آن زمان به نظر می‌رسید که برپایی جشنواره‌ای در ایام دهه فجر با گنجاندن انواع و اقسام فیلم‌های سطحی سیاسی داخلی و فیلم‌های کم مایه خارجی با پس‌زمینه ضد امپریالیستی تنها بهانه‌ای برای عرض اندام ‌در عرصه فرهنگی و هنری بود و کمتر کسی گمان می‌کرد این جشنواره، که عده‌ای آن را ما به‌ازای فستیوال بین‌المللی فیلم تهران می‌پنداشتند، بعدها به عنوان مهمترین جشن فرهنگی و هنری سال، مکانی برای عرضه و قضاوت ماحصل یک سال زحمت و تلا‌ش دست‌اندرکاران سینمای ایران باشد. اولین دوره جشنواره تنها پنج فیلم در بخش مسابقه حضور داشت که سه فیلم از این آثار متعلق به کارگردانان موج نو سینمای ایران بودند: مرگ یزدگرد (بهرام بیضایی)، خط قرمز (مسعود کیمیایی) و حاجی واشنگتن (مرحوم علی حاتمی)که دو فیلم اول برای همیشه در محاق توقیف ماندند و فیلم مرحوم حاتمی‌پس از شانزده سال; زمانی اجازه اکران گرفت که کارگردانش رخت از این جهان بر بسته بود. از نکات قابل اشاره نخستین جشنواره فیلم فجر عدم برگزاری مراسم اهدای جایزه به برگزیدگان فیلم‌های بخش مسابقه بود. به جز بخش قابل ملا‌حظه «سینمای ایتالیا از نئورئالیسم از ابتدا تاکنون» گنجاندن سایر بخش‌های جنبی همانند «چشم انداز سینمای کوبا» یا «سیمای سرخپوستان و سیاهپوستان در سینما» بیشتر از آنکه با هدف در نظر گرفتن جنبه‌های ناب سینمایی و هنری باشد، کارکردی تبلیغاتی و سیاسی داشتند.

● دوره دوم: تولد یک نسل

در این دوره شاهد اولین فیلم‌های کارگردانانی بودیم که بعدها به عنوان فیلمسازان مطرح و پرکار پس از انقلا‌ب شناخته شدند. خسرو سینایی (که پیش از آن فیلم «زنده یاد» را هم ساخته بود)، محمدعلی سجادی، رسول صدرعاملی، حسن هدایت، محمدرضا اعلا‌می‌‌و محسن مخملباف از جمله این کارگردانان بودند. در این دوره خسرو سینایی برای فیلم «هیولا‌ی درون»، لوح زرین بهترین کارگردانی را کسب کرد و فیلم دیار عاشقان (حسن کاربخش) موفق به دریافت جایزه ویژه هیئت داوران شد. از نکات جالب توجه این دوره عدم برگزیده شدن بهترین بازیگر زن و نیز حضور محسن مخملباف با سه فیلم (توبه نصوح، استعاذه، دو چشم بی سو) و علیرضا داوودنژاد با دو فیلم (خانه عنکبوت و جایزه) بود.

● دوره سوم: یکه تازی ملودرام

در این دوره برای اولین بار طیف وسیعی از ژانرها (گونه‌ها) مختلف در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمدند; از فیلم‌های حادثه‌ای و جنگی نظیر سناتور و پایگاه جهنمی‌ تا فیلم‌های ملودرام و سوزناک مثل گل‌های داوودی و مترسک.

فیلم‌های شاخص این دوره مردی که زیاد می‌دانست (یدالله صمدی)، تاتوره (کیومرث پوراحمد) و کمال الملک (مرحوم علی حاتمی) بودند; اما در کمال حیرت منتقدان و نویسندگان سینمایی، این گل‌های داوودی (رسول صدرعاملی) و مترسک (حسن زاهدی) بودند که لوح‌های زرین را درو کردند!

● دوره چهارم: پیش به سوی جشنواره‌های جهانی

در این دوره نیز به مانند سه سال قبل فیلم‌های خارجی در بخش‌های جنبی و غیر رقابتی به نمایش در آمدند و داعیه بین‌المللی بودن جشنواره را زیر سئوال بردند. اما در بخش مسابقه سینمای ایران سه فیلم دونده (امیر نادری)، جاده‌های سرد (مسعود جعفری جوزانی) و مادیان (علی ژکان) پدیده‌های جشنواره محسوب شدند و راه خود را برای حضور در جشنواره‌های برون مرزی هموار کردند و برای اولین بار در پس از انقلا‌ب موفق به کسب جوایز متعدد از جشنواره‌های معتبر جهانی شدند.

از نکات قابل ملا‌حظه و شک‌برانگیز این دوره، نادیده گرفته شدن بازی درخشان و ماندگار سوسن تسلیمی‌در فیلم مادیان از سوی هیئت داوران بود که اعتراض خیلی‌ها را به دنبال داشت. در این دوره مرحوم رسول ملا‌قلی پور پس از ساخت فیلم «نینوا»، با «بلمی ‌به سوی ساحل» برای اولین بار در جشنواره شرکت کرد و فیلم‌های اتوبوس (یدالله صمدی) و تنوره دیو (کیانوش عیاری) برندگان اصلی لوح زرین جشنواره بودند.

● دوره پنجم: بزرگان وارد گود می‌شوند!

در این سال نیز از بخش رقابتی سینمای بین‌الملل خبری نبود و تنها چند فیلم مهم خارجی در بخش‌های نمایش‌های ویژه اکران شد و مورد استقبال قرار گرفت که از جمله آنها می‌توان اشاره کرد به فیلم‌های ۱۹۸۴ (مایکل رادرفورد) که بر مبنای رمان معروف و تکان دهنده جرج اورول ساخته شده بود و نیز فیلم‌هایی از آندری وایدا، فیلمساز مشهور لهستانی.

اما در بخش سینمای ایران عباس کیارستمی ‌با ساخت فیلم ماندگار «خانه دوست کجاست؟» همه نگاه‌ها را به سمت خود جلب کرد و سبب‌ساز جریانی در سینمای ایران شد که اثرات آن را هنوز هم در سال‌های اخیر، درقالب فیلم‌های ساده و بی‌تکلف موسوم به «فیلم‌های جشنواره‌ای» می‌توان مشاهده کرد (البته هیچکدام از این فیلم‌ها نتوانسته‌اند در حد و اندازه‌های خانه دوست کجاست؟

و دیگر ساخته‌های کیارستمی‌قد علم کنند.). ناصر تقوایی نیز با اقتباسی از داستان معروف «داشتن و نداشتن» (ارنست همینگوی) فیلم خوش پرداخت و حرفه‌ای «ناخدا خورشید» را ساخت که با استقبال منتقدان و تماشاگران در جشنواره روبرو شد. مسعود جعفری جوزانی هم با «شیر سنگی» نشان داد که فیلمسازی کاربلد است.

اما داریوش فرهنگ با دومین ساخته‌اش، طلسم، امید را در دل‌ها به عنوان یکی از خوش آتیه‌ترین فیلمسازان سال‌های آتی سینمای ایران زنده کرد (که البته با ساخته‌های بعدی‌اش روند تدریجی افت کیفی کارنامه فیلمسازی او را شاهد بودیم). طلسم; دو بازی خوب و حساب شده از سوسن تسلیمی‌ و سوگند رحمانی داشت که به همراه بازی کوتاه اما قابل توجه پروانه معصومی‌در ناخدا خورشید از امیدهای کسب جایزه بهترین بازیگر زن بودند که در کمال بی‌سلیقگی هیئت داوران هیچ یک از بازیگران زن شایسته دریافت جایزه نشدند!

مسعود کیمیایی هم با فیلم «تیغ و ابریشم» باعث ایجاد صف‌های طویل هواداران مشتاق‌اش در مقابل سینماها شد که البته نتوانست انتظارات درصد قابل توجهی از آنان را برآورده کند. حتی هیئت داوران فیلم را به بخش مسابقه راه نداد. با این وجود فیلم کیمیایی با وجود برخی کاستی‌ها، بازی خیره‌کننده فریماه فرجامی‌ را به همراه داشت که متاسفانه در هیاهوی مسائل حاشیه‌ای گم شد و چندان به چشم نیامد. داریوش ارجمند و سعید پور صمیمی‌ برای فیلم ناخدا خورشید لوح زرین بهترین بازیگر نقش اول و مکمل مرد را دریافت کردند.

«خانه دوست کجاست؟» جایزه بهترین کارگردانی و لوح ویژه هیئت داوران را کسب کرد. «شیرسنگی» موفق به کسب لوح زرین بهترین فیلمنامه شد و جایزه بهترین فیلم به پرواز در شب (مرحوم رسول ملا‌قلی پور) رسید. از دیگر نکات قابل اشاره این دوره به کنار گذاشتن فیلم ارزشمند دستفروش (محسن مخملباف) از بخش مسابقه و نمایش آن در بخش مرور یک سال سینمای ایران می‌توان اشاره کرد.

● دوره‌ششم:آغازخط‌کشی‌های‌متولیان‌سینمایی

این دوره بر خلا‌ف سال گذشته; فیلم‌ها افت کیفی محسوسی داشتند. کیانوش عیاری با ساخت فیلم بسیار خوش ساخت «آن سوی آتش» توجه‌ها را به سوی خود معطوف کرد. بهرام بیضایی نیز با «شاید وقتی دیگر» رونق خاصی به جشنواره و حال و هوای آن و صف‌های طویل مشتاقان و علا‌قمندان بخشید. اما متاسفانه فیلم را به دلیل شباهت‌هایی با مارنی (آلفرد هیچکاک) چندان تحویل نگرفتند و یکبار دیگر بازی درخشان سوسن تسلیمی ‌مورد بی‌مهری هیئت داوران قرار گرفت! از سویی دیگر سیف‌الله داد فیلم جنگی «کانی مانگا» را ساخت که به دلیل بالا‌ بودن سطح صحنه‌های اکشن‌اش با استقبال نسبی منتقدان و تماشاگران روبرو شد و توانست در چند رشته برنده لوح زرین شود.

داریوش مهرجویی نیز با ساخت فیلم ناموفق «شیرک» نتوانست انتظارات را برآورده کند. رخشان بنی‌اعتماد نیز با اولین ساخته‌اش، «خارج از محدوده»، به عنوان یکی از معدود فیلمسازان زن تاریخ سینمای ایران پا به عرصه رقابت گذاشت اما این پوران درخشنده، دیگر فیلمساز زن حاضر در جشنواره بود که با ملودرام سوزناک «پرنده کوچک خوشبختی» توانست دل داوران جشنواره را به دست آورد.

در این دوره از جشنواره بخشی به فیلم‌های استاد سینمای مدرن اروپا و جهان، آندری تارکوفسکی، اختصاص داده شد که عنوان آن را نیز «امید، ایثار، سینمای آندری تارکوفسکی» انتخاب کردند که با استقبال بی‌نظیر منتقدان و تماشاگران روبرو شد.

البته سوای ارزش بالا‌ی کیفی این فیلم‌های ماندگار، گنجاندن چنین بخشی در دل جشنواره بیانگر خط مشی‌های فرهنگی متولیان و سیاست‌گذاران سینمایی آن سال‌ها برای سوق دادن سینمای ایران به سمت سینمای عرفانی و معنوی نیز بود که اثرات آن تا چند سال بعد در نحوه تهیه و تولید فیلم در سینمای ایران قابل مشاهد بود. در این دوره از جشنواره هیچ فیلمی ‌را به عنوان بهترین فیلم به مفهوم مطلق انتخاب نکردند. ضمن اینکه برای اولین بار به مواد تبلیغاتی فیلم‌ها نیز جوایزی اهدا شد.

● دوره هفتم: کنار گذاشتن بزرگان!

در این دوره دیگر جنگ تحمیلی به اتمام رسیده بود و کشور می‌رفت تا به سمت ثبات در تمام زمینه‌ها از جمله در بخش فرهنگ و سینما پیش برود. با این حال در این دوره از جشنواره فیلم‌های مشق شب (عباس کیارستمی)، باشو غریبه کوچک (بهرام بیضایی)، مدرسه‌ای که ما می‌رفتیم و حیاط پشتی مدرسه عدل آفاق (ساخته داریوش مهرجویی)، آب، باد، خاک (امیر نادری) و جعفر خان از فـــرنــگ بــــــــــرگشـته (مــــــــــرحوم علی حاتمی ‌و محمد متوسلا‌نی) از بخش مسابقه کنار گذاشته شدند و به جای آنها فیلم‌هایی مورد حمایت قرار گرفتند که از مضامین عرفانی و مورد علا‌قه مسئولین سینمایی بهره‌مند بودند. اوج این نگاه یک طرفه را می‌توان در کاندیدا شدن فیلم نار و نی (سعید ابراهیمی‌فر) ردیابی کرد که در بیشتر رشته‌ها کاندیدای دریافت جایزه بود و سرانجام هم جایزه ویژه هیئت داوران را از آن خود کرد. از نکات به یاد ماندنی این دوره می‌توان به جایگزین کردن سیمرغ بلورین به جای لوح زرین اشاره کرد که به عنوان نماد جشنواره تاکنون مورد استفاده قرار گرفته است.

از میان کارگردانان صاحب نام پیش از انقلا‌ب تنها مسعود کیمیایی با یکی از بهترین فیلم‌های پس از انقلا‌ب خود، سرب، در بخش مسابقه پذیرفته شد و توانست سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری (محمود کلا‌ری) و دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول زن (فریماه فرجامی) را از آن خود کند.

محسن مخملباف هم با دو فیلم عروسی خوبان و بای‌سیکل ران در بخش مسابقه سر و صدای بسیاری به پا کرد و فیلم‌هایش دیدگاه‌های ضد و نقیض زیادی را در میان منتقدان و نویسندگان سینمایی برانگیخت. ابراهیم حاتمی‌کیا نیز برای اولین بار با فیلم دیده‌بان در بخش مسابقه فیلم‌های سینمای ایران شرکت کرد و با استقبال هیئت داوران روبرو شد. در این دوره سیمرغ بلورین بهترین فیلم به «در مسیر تندباد» (مسعود جعفری جوزانی) اعطا شد. در بخش‌های جنبی خارجی مرور فیلم‌های روبر برسون، آندری وایدا، یاسو جیرو اوزو و سرگئی پاراچانف گنجانده شد که از بین آنها فیلم‌های تغزلی و شاعرانه پاراچانف را می‌توان در ادامه روند عرفان گرایی متولیان سینمایی قلمداد کرد.

● دوره هشتم: رقابت بهترین‌ها

این دوره از جشنواره که از لحاظ نمایش فیلم‌های خارجی ماندگار در بخش‌های جنبی حرف چندانی برای گفتن نداشت، با فیلم‌های ایرانی خوبی روبرو شد که در کارنامه فیلمسازی کارگردانان شان به عنوان نقاطی عطف به شمار می‌آید.‌

هامون (داریوش مهرجویی)، دندان مار (مسعود کیمیایی)، مادر (مرحوم علی حاتمی)، ای ایران (ناصر تقوایی)، کلوزآپ (عباس کیارستمی)، مهاجر (ابراهیم حاتمی‌کیا) از جمله این آثار بودند که در کنار جستجوگر (محمد متوسلا‌نی) و عبور از غبار (پوران درخشنده) و نیز اولین حضور تهمینه میلا‌نی با فیلم بچه‌های طلا‌ق و احمدرضا درویش با فیلم آخرین پرواز یکی از بهترین دوره‌های جشنواره را در طول این سال‌ها رقم زدند. توجه داوران به فیلم ماندگار‌ هامون نشان از تعدیل دیدگاه یکسویه مدیران فرهنگی کشور بود و افقی روشن را برای سینمای ایران ترسیم کرد.

خسرو شکیبایی با بازی در نقش حمید ‌هامون به عنوان یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران قد علم کرد و داریوش مهرجویی برای کارگردانی و فیلمنامه‌ هامون موفق به کسب سیمرغ بلورین شد. عنوان بهترین فیلم از آن مهاجر شد و کلوزآپ و‌ هامون به طور مشترک جایزه ویژه هیئت داوران را کسب کردند. از نکات برجسته این دوره جدا کردن فیلم‌های اول و دوم کارگردانان در یک بخش رقابتی جدا بود که تا به امروز به طور جسته و گریخته این روند ادامه داشته است.

● دوره نهم: روند رو به‌رشدوایجادافق‌های‌تازه

برای اولین بار در این دوره بخش رقابتی بین‌الملل با عنوان مسابقه بین‌المللی فیلم‌های اول و دوم راه‌اندازی شد که از میان داوران آن تنها داریوش مهرجویی به عنوان یک ایرانی حضور داشت. این تمهید مسئولین سبب شد که جشنواره فیلم فجر در بین جهانیان آرام آرام شناخته شود و عنوان بین‌المللی بودن آن شکلی رسمی ‌به خود بگیرد.

واروژ کریم مسیحی با فیلم معمایی‌ تاریخی پرده آخر اعتبار خاصی به بخش مسابقه سینمای ایران بخشید و در سیزده رشته کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین شد که در هشت مورد از آن موفق عمل کرد. اما بی‌شک جنجالی‌ترین فیلمساز این دوره جشنواره محسن مخملباف بود که با دو فیلم نوبت عاشقی و شب‌های زاینده‌رود سر و صدای زیادی به راه‌انداخت، به طوری که کار به اظهارنظر جناح‌های سیاسی کشیده شد و مخملباف به پشت کردن به آرمان‌هایش متهم شد. رسول ملا‌قلی پور هم با ساخت فیلم مجنون فیلمسازی در عرصه دفاع مقدس را رها کرد و به دل جامعه آمد و نظرات انتقادی و اجتماعی خود را بیان کرد.

ضمن اینکه برای اولین بار فیلم عروس (بهروز افخمی) بحث عشق میان یک دختر و پسر را به نمایش گذاشت و دو ستاره (نیکی کریمی‌و ابوالفضل پورعرب) را به سینمای ایران معرفی کرد. استقبال داوران از فیلم افخمی‌نشان می‌داد که در آستانه دهه هفتاد دیگر می‌توان آهسته آهسته تابوها را شکست و فیلم‌هایی ساخت که هم کیفیت قابل ملا‌حظه‌ای دارند و هم در جذب مخاطب موفق هستند. ضمن اینکه فیلم مرحوم شهریار پارسی پور، نقش عشق، که در ادامه موج فیلم‌های عرفانی ساخته شده بود، مورد توجه هیئت داوران قرار گرفت.

یدالله صمدی با فیلم آپارتمان شماره ۱۳ یکی از بهترین فیلم‌های کمدی پس از انقلا‌ب را در این دوره از جشنواره عرضه می‌کند و سیمرغ بلورین بهترین فیلم را کسب کرد. دو فیلم با یک بلیت (داریوش فرهنگ) هم دیپلم افتخار بهترین فیلم را از آن خود کرد. یکی از پدیده‌های این جشنواره سایه خیال (حسین دلیر) بود که توانست نظرات مثبت نویسندگان سینمایی را جلب کند و در بخش مسابقه بهترین فیلم‌های اول و دوم برنده سیمرغ بلورین شد. هنوز خیلی‌ها منتظر دیدن فیلمی‌دیگر از حسین دلیر هستند. راستی کسی خبری از او ندارد؟

● دوره دهم: تثبیت و ادامه رشد پس‌ازیک‌دهه

در کنار بخش بین‌الملل که بار دیگر غیررقابتی بود و از مهمترین بخش‌های آن می‌توان به بزرگداشت اینگمار برگمان و آکیرا کوروساوا اشاره کرد، رقابت در بخش سینمای ایران بسیار داغ بود. بهرام بیضایی با فیلم مسافران توانست نظر مثبت منتقدان، تماشاگران و هیئت داوران را به خود جلب کند.

رخشان بنی اعتماد پس از ساخت سه فیلم با نرگس در جشنواره دهم حضور پیدا کرد و با رویکردی نو به مضمونی مشابه با سینمای خیابانی و اعتراض‌آمیز پیش از انقلا‌ب; همگان را به این باور رساند که می‌تواند یکی از بهترین‌های سینمای ایران باشد. کسب سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی تاکیدی بر این گواه بود. محسن مخملباف در ادامه رویکردی مغایر با سال‌های ابتدای فیلمسازی‌اش، تاریخ سینمای ایران را با «ناصرالدین شاه آکتور سینما» مرور کرد که به شدت مورد پسند تماشاگران قرار گرفت. مرحوم علی حاتمی ‌نیز با فیلم «دلشدگان» نشان داد که به راستی شاعر سینمای ایران است. مهدی صباغ‌زاده بهترین فیلم کارنامه فیلمسازی‌اش را تا به امروز در جشنواره دهم فجر ارائه کرد: «خانه خلوت». این فیلم گیرا و دوست‌داشتنی حاوی یکی از بهترین بازی‌های کارنامه عزت الله انتظامی‌است که برایش سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را به همراه داشت.

یکی از پدیده‌های جشنواره این سال مجید مجیدی بود که پس از ده سال بازیگری در آثار نه چندان مطرح دهه شصت، با ساخت فیلم «بدوک» راه خود را به عنوان یک کارگردان مطرح در سینما باز کرد. علیرضا داوود نژاد نیز با فیلم نیاز یکی از بهترین آثار کارنامه فیلمسازی خود را رقم زد و سیمرغ بلورین بهترین فیلم را از آن خود کرد. از دیگر فیلم‌های خوب این دوره می‌توان به «هور در آتش» (عزیز الله حمیدنژاد) اشاره کرد. از نکات قابل توجه و جالب این سال از جشنواره فیلم فجر نمایش دو فیلم اسکاری آن سال‌ها، «با گرگها می‌رقصد» (کوین کاستنر) و «رانندگی برای خانم دیزی» (بروس برسفورد)، بود که فیلم کاستنر اجازه نمایش عمومی‌را هم یافت و رکورد فروش را در تهران شکست.

● دوره یازدهم: آغاز سایه گستری فیلم‌های حادثه‌ای

این دوره از جشنواره نیز در بخش فیلم‌های خارجی بسیار ضعیف عمل کرد و به جز نمایش چند فیلم از کارگردانان مطرح سینمای جهان در قسمت جشنواره جشنواره‌ها حرفی برای گفتن نداشت. در بخش سینمای ایران یکه تاز فیلم‌های اکشن که درصد قابل ملا‌حظه‌ای از فیلم‌ها را تشکیل می‌دادند، فیلم «افعی» (محمدرضا اعلا‌می) بود که کپی نعل به نعلی از سری فیلم‌های رمبو بود و سر و صدا و انتقادات فراوانی را برانگیخت. اما در میان فیلم‌های قابل ملا‌حظه آن سال، می‌توان به «سارا» (داریوش مهرجویی)، «ردپای گرگ» (مسعود کیمیایی)، «یکبار برای همیشه» (سیروس الوند)، «بانو» (داریوش مهرجویی)، «هنرپیشه» (محسن مخملباف) و «از کرخه تا راین» (ابراهیم حاتمی‌کیا) اشاره کرد که در آرای منتقدان و نویسندگان سینمایی بهترین رده‌ها را از آن خود کردند.

کیومرث پوراحمد که با مجموعه خاطره‌انگیز «قصه‌های مجید» دل خیلی‌ها را به دست آورده بود، سه اپیزود جدید از آن داستان‌ها را در قالب فیلم صبح روز بعد و اپیزودی طولا‌نی از آن را با عنوان فیلم «شرم» به جشنواره ارائه کرد و توانست جایزه ویژه هیئت داوران را کسب کند.

سیمرغ بلورین بهترین فیلم این دوره به «از کرخه تا راین» رسید وبه سیروس الوند و داریوش مهرجویی به ترتیب سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی و فیلمنامه اهدا شد. از نکات قابل توجه این دوره نادیده گرفته شدن بازی فوق‌العاده فرامرز قریبیان در «ردپای گرگ» از سوی هیئت داوران بود که به جای آن برای فیلم «بندر مه‌آلود» این جایزه را کسب کرد. اما آشنایان به مناسبات سینمای ایران می‌دانستند که بنا به دلا‌یل فرامتنی این جایزه برای بازی او در فیلم «کیمیایی» بوده است. ضمن اینکه فیلم «بانو» برای هفت سال توقیف شد و در زمان دولت اصلا‌حات اجازه اکران پیدا کرد.

● دوره دوازدهم: خنثی و بی حاشیه

این دوره از سال‌های سوت و کور پرواز سیمرغ بر فراز آسمان سینمای ایران بود. بزرگان حضور نداشتند و فیلم‌های حادثه‌ای کم مایه و ضعیف عرصه را برای یکه تازی خود مناسب دیده بودند. در این بین محمد بزرگ نیا برای «جنگ نفتکش‌ها» جایزه بهترین کارگردانی را گرفت و «حماسه مجنون» (جمال شورجه) مورد تقدیر هیئت داوران قرار گرفت. اما در بخش جشنواره جشنواره‌ها فیلم‌های قابل ملا‌حظه‌ای همچون «عجیب‌تر از بهشت» (جیم جارموش)، «مادادایو» (آکیرا کوروساوا) و «آخرین امپراتور» (برناردو برتولوچی) به نمایش در آمدند.

● دوره سیزدهم: کمی ‌بهتر از پارسال!

دوره سیزدهم همراه با نمایش آثار قابل ملا‌حظه‌ای همانند «پری» (داریوش مهرجویی)، «روز واقعه» (شهرام اسدی)، «سلا‌م سینما» (محسن مخملباف)، «کیمیا» (احمدرضا درویش) و «روسری آبی» (رخشان بنی اعتماد) توانست برای خود کمی‌آبرو دست و پا کند. در این بین احمدرضا درویش با پرداخت خوب صحنه‌های جنگی فیلمش، خود را به عنوان کارگردانی مسلط مطرح کرد. سیمرغ بلورین بهترین فیلم به روز واقعه رسید و داریوش مهرجویی برای فیلم «پری» جایزه بهترین کارگردانی را از آن خود کرد. بزرگداشت کنجی میزوگوچی، فیلمساز بزرگ ژاپنی و سرگئی ایزنشتین، فیلمساز صاحب سبک سینمای شوروی در دهه بیست میلا‌دی از بخش‌های جالب توجه بخش بین‌المللی جشنواره بود.

حضور ایرج قادری کارگردان و بازیگر کهنه کار سینمای پیش از انقلا‌ب با فیلم «می‌خواهم زنده بمانم»، پس از بیش از ده سال ممنوع‌الکار بودن، از نکات جالب توجه و بحث انگیز جشنواره سیزدهم بود. «می‌خواهم زنده بمانم» به خاطر داستان بالقوه جذابش و پرداخت خوب صحنه‌هایش، سوای استقبال تماشاگران توانست تائید نسبی منتقدان و نویسندگان سینمایی را به همراه داشته باشد و راه را برای ادامه فعالیت قادری هموار سازد که البته خود او نیز در سال‌های بعد نتوانست این موفقیت را تکرار کند.

امین رضا نوری پرتو


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.