شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
مجله ویستا

شاعر حماسه سرای ایران


شاعر حماسه سرای ایران

حکیم فردوسی شاهنامه با اصول اسلامی ماندگار و همراه شده است

در زمانی که اکثریت قریب به اتفاق مردم در قرون دهم و یازدهم از حدود مرزهای سیاسی و فرهنگی- قومی ایران و ترکیب اجزاء آن بی خبر بودند و هویت به معنا و پهنای امروزی وجود نداشت، ابوالقاسم فردوسی با آگاهی کامل، درد خود و خویشان را تقریبا مکتوم می کند. او همانند کودکی در دامن مادر با ایران می خندد و با ایران می گرید و مردم را به خاطر جانبازی در راه ایران برمی انگیزد.

دریغ است ایران که ویران شود

کنام پلنگان و شیران شود

همه سر به سر تن به کشتن دهیم

از آن به که ایران به دشمن دهیم

مهم ترین ارزش فردوسی، شاعر ملی بودن است و شاعر ملی کسی است که در سراسر کلام خود ملت را سرمایه سخن قرار داده و مهمات تاریخی و سیاسی و ویژگی های اجتماعی و اخلاقی ملت خود را در شعر حماسی و ابدی حفظ نموده باشد. تصور ملت در ذهن فردوسی ایرانی است. او تاریخ ملی قدیم ایران را تحریر کرد و وقایع تاریخی و سیاسی و حوادث ملی را به صورت تلمیح و اشاره به منظور عبرت انگیزی بیان می کند. در کلام او، مطالب حکیمانه و نکات فیلسوفانه به فراوانی وجود دارد. اگر ابوالقاسم فردوسی به «حکیم» ملقب و معروف شد بدین سبب بود که علاوه بر سخن سرایی، بر حکمت و علم نظری زمان خویش سلطه داشته است و شعر حماسی را در زمان محنت ایران، وسیله ای برای بیان علم و الم عمیق خود ساخته است.

عمق دریغ گفتن حکیم نتیجه دانش ژرف و عشق بی شائبه ای است که به ایران و تاریخ و فرهنگ سترگ آن دارد و دریغش می آید که آن را در حال زوال ببیند. فردوسی رسالت خویش را در احیاء زبان فارسی و فرهنگ ایران ، به عنوان قباله و شناسه هویت قومی می داند و به عنوان یک روشنفکر متعهد و مبارز زمان خویش به نیکی چنین رسالت سترگ را با سرافرازی به فرجام می رساند. وی از عظمت کاری که به انجامش کمر بسته است از همان آغاز شاهنامه آگاه است.

اگر زندگانی بود دیرباز

بدین دین خرم بماند دراز

که یک میوه داری بماند زمن

که بارد همی بار او بر چمن

قسمت اساسی حماسه شاهنامه، یعنی قسمت پهلوانی، از هر حیث لایق نام «حماسه ملی» و «حماسه انسانی» است.

ناگفته نماند که:

«این قبول عام و تجلیل از مقام فردوسی، توأم با افسانه حرمان و بی خانمان شدن و در فقر و تنگدستی مردنش که در افواه افگنده بودند، چنان او را در خاطره ها عزیز کرده بود که به ناچار موجب رشک بعضی شعرا نیز می شد.»

اما حسادت ها و بغض ها هیچ گاه نتوانست از مقبولیت فردوسی و شاهنامه، که حاصل عمر توأم با رنج و زحمت سراینده آن است، بکاهد.

بسی رنج بردم بدین سال سی

عجم زنده کردم بدین پارسی

از مهم ترین ویژگی های شاهنامه، پرداختن به هویت ایرانی است. از دیگر خصوصیات شاهنامه، زیبایی شناسی ادبی و زبانی است. شاهنامه از نظر زبانی، کتابی است بی نظیر و استحکام زبان فردوسی سبب گردیده است که زبان فارسی زنده شود. از دیگر مشخصات شاهنامه، مضامین جهانی آن است، زیرا مسائلی نظیر شجاعت، ایثار، استقامت، پاکدامنی، پاک زبانی، خرد و حکمت فراوان تأکید شده است و این ها چیزی نیست که به محیط و دوره ای خاص تعلق داشته باشد.

آری فردوسی با سرودن شاهنامه، سنگ بنای انقلاب فرهنگی و احیای هویت در ایران را بنیاد گذاشت.

کهن گشته این داستان ها ز من

کنون نو کند روزگار کهن

اما اهمیت شاهنامه با نحوه زندگی و منش و کردار و تفکر فردوسی در ارتباط است. این ویژگی ها روی هم سبب گردیده است که اسطوره متن شاهنامه جاودانه شود و اثری عمیق بر فکر ایرانیان و تأثیرات فرافرهنگی بر اقوام دیگر، به جا گذارد.

ما بدین باوریم که شاهنامه یک اثر «انسیکلوپدیک»، یعنی جامع العلوم در جامه حماسی منظوم است و می توان آن را فرهنگ نامه اقوام ایرانی، تورانی، تازی و... تلقی کرد.

به طور خلاصه، حکیم، استادی خود را در زمینه های علمی زیر در شاهنامه به ثبوت رسانده است:

اسطوره نگاری؛ تاریخ نگاری؛ جامعه نگاری قشربندی اجتماعی؛ جامعه نگاری انقلاب؛ جامعه نگاری سیاست؛ قوم نگاری؛ خصیصه نگاری قومی؛ صحنه نگاری قومی؛ جنگ نگاری قومی و شخصیت نگاری فردی.

یکی از علت های ماندگاری شاهنامه در دوره اسلامی این است که شاهنامه ویرایشی از ایران باستان در عصر اسلامی است؛ به این معنا که شاهنامه هرگز در مقابل اصول اسلامی قرار نگرفته است و به دلیل هماهنگی ای که با اصول اسلامی داشته، ماندگار شده و مورد پذیرش قرار گرفته است و چنانچه مقدمه خوبی که نسبت به ستایش خداوند، اسلام، پیامبراکرم (ص) و نیز اهل بیت( ع) در شاهنامه موجود است، از مهم ترین علت های ماندگاری آن در فضای ایرانی و اسلام است. در ضمن حکیم در بیان مضامین و مطالب عبرت آمیز به معانی و مفاهیم قرآنی نیز توجه ویژه داشته است.

شاهنامه دارای ظرفیت های فراوانی است و خود شاهنامه به این مسئله اشاره دارد.

تو این را دروغ و فسانه مدان

به رنگ فسون و بهانه مدان

از او هرچه اندر خورد با خرد

دگر بر ره رمز معنی برد

(شاهنامه همواره در جریان است و با ما گفت وگو دارد.)

از سویی شاهنامه فقط به بازسازی و احیای زبان فارسی نپرداخته، بلکه منبع و خاستگاهی برای حکمت و عرفان بوده است. اگر شاهنامه نبود، نقالی به وجود نمی آمد و نیز هنرهایی مانند نگارگری و خوشنویسی به این حد از رشد و تعالی نمی رسید. از سویی، حجم سازی ها، کاشی کاری ها و نقاشی های دوره مدرن، همگی از داستان ها و روایت های شاهنامه تأثیر پذیرفته اند. در واقع شاخه هنری ای نیست که از شاهنامه تأثیر نپذیرفته باشد. دریای جاودانه و بی کرانه شاهنامه از دیدگاه های گوناگون ارزشمند و درخور بررسی است. یکی از این دیدگاه ها رازهای نهفته در شاهنامه است. برای نمونه راز جشن نوروز.

فردوسی درباره چگونگی برپایی جشن نوروز آورده:

سر سال نو هرمز فرودین

بر آسوده از رنج تن دل ز کین

(راز نهفته همین واژه رنج است که در زمان جمشید سراسر ایران زمین را رنج فرا گرفته بود) بررسی ویژگی های شاهنامه از دید موسیقی شعر بر پایه قافیه و ردیف، یکی از راه هایی است که می تواند میزانی برای سنجش هنر شاعری فردوسی و توان سخن پردازی او باشد و از رهگذر آن می توان به نوعی قانونمندی علمی در شاهنامه دست یافت و بر پایه آن سره را از ناسره بازشناخت.

اما انسان کامل در شاهنامه به زیور یگانه پرستی، آزادی از تعلقات، اعتقاد به کیفر الهی، بخشندگی، بردباری، خاموشی، راست کرداری، خدمت به خلق، فریادرسی مظلوم، خردمندی، دادگری، رضا و خرسندی، شرم و آزرم، فروتنی، گفتار نیک و نیکنامی آراسته است.

در شاهنامه اشاره به خدایی می شود که یکتاست و همیشه مجال سخن گفتن با او حتی در سخت ترین شرایط و موقعیت ها وجود دارد.

از اوی است نیک و بد و هست و نیست

همه بندگانیم و ایزد یکی است

فردوسی تأکید می ورزد که شناخت خدا و به جای آوردن ستایشی سزاوار او، ناشدنی است و تمام آنچه می توانیم بکنیم این است که هستی اش را بپذیریم.

شخصیت های شاهنامه به سرنوشتی که خداوند برای آنها رقم زده سخت پای بندند و برحسب ایمانی که دارند به راحتی خود را تسلیم اوامر خداوند می کنند که بی شک چنین عقیده ای ناشی از ایمانی قوی است. چنانکه رستم با همه توانایی هایش هیچ گاه خدا را از یاد نمی برد و فر و هنر را از او می داند.

از مسائل قابل توجه در شاهنامه، بررسی احوال مظلومان و علل مظلومیت آنان است. مظلوم در شاهنامه، افرادی هستند که مصداق این بیت فردوسی اند:

اگر حاصل زندگی بندگی است

دو صد بار مردن به از زندگی است

(مظلوم واقعی در شاهنامه کسی است که حقوق فردی و اجتماعی او به صورت های مختلف زیر پا گذاشته می شود.)

اما تمام تلاش حکیم فردوسی این بود تا «خرد» را حاکم بر انسان و سرنوشت خود کند، زیرا اگر خرد جلودار ملت باشد، این همه درگیری ها، کشت و کشتار و جنگ بین حاکمان در سرزمین های مختلف پیش نمی آید. همت فردوسی بر آشنا کردن خود محوران به عقل و اندیشه است و از جنگ و خون ریزی گریزان است، ولی باید داستان رزم و رزم آوران را بیاورد تا بلکه طبع سیری ناپذیر انسان در گسترش قدرت و حفظ آن به هوش آید. حرکت فردوسی در دل داستان های جنگی، صلح و آشتی است که از ضمیر خرد برمی خیزد. اماگسترش عدل و داد از دیگر اهداف حکیم است از آنجایی که دادگری با سرشت انسان سازگار است و انسان ها طالب آن هستند و از ظلم و ستمگری متنفرند، زیرا عدل و داد در طول تاریخ موضوع مهمی برای فرهیختگان متمایل به سیاست بوده است. فردوسی در شاهنامه از امیری به امیر دیگر می پردازد، که بیانگر زودگذر بودن اقتدار دنیوی است.

نگر تا نباشی به جز بردبار

که تندی نه خوب آید از شهریار

ببری سر بی گناهان چنین

ندانی که جوید جهان از تو کین

کوتاهی عمر انسان و اینکه در این مدت اندک، آدمی با چه ناکامی هایی روبه روست در شاهنامه دیده می شود.

جهانا ندانم چرا پروری

چه پرورده خویش را بشکری

در شاهنامه پیش گویی هایی هست که برآمده از ستاره شماری و رویا نیست و بنیادهای دگر دارد؛ یکی دیدار با سروش است در بیداری و سخن گفتن با او و آگاهی یافتن از نهانی ها.

توجه به اعداد که بنیادی شگفت انگیز نیز دارند، در شاهنامه بسیار است چنانچه سور و عزا و شادی، هفت روز است؛ از ۳۶۰فراوان یاد می شود؛ عدد ۴۰ در شاهنامه عدد کمال است و ۴۰سالگی کمال آدمی است.

در اغلب داستان های شاهنامه، می توان ردپای اندیشه های عامیانه را یافت. اعتقاد به انواع موجودات اهریمنی، درندگان، پرندگان و انواع درختان شگفت انگیز و موجودات خیالی که در اندیشه ایشان وجود خارجی نیز دارند و با قدرت فرابشری خود بر همه امور تسلط دارند و تنها پهلوانان توان مقابله با آنها را دارند. در شاهنامه داستان های عاشقانه در نهایت سادگی و به دور از تجمل و در خدمت حماسه است و توصیفات فردوسی در حالات روحی و روانی عاشق و معشوق، طبیعی و هنرمندانه است:

روانش خرد بود، تن جان پاک

تو گفتی که بهره ندارد ز خاک

از خصوصیات زنان در شاهنامه پایداری آنها در عشق پاک است و همین امر موجب دل گرمی پهلوانان حادثه ساز شاهنامه می شود. از محسنات دیگر زنان، دانایی و هوشمندی و فراست های زیرکانه زنان است.

در شاهنامه عشق، همچون سایه ای است که در پس پندارهای شگرفی چون تقدیر، انتقام، خیانت، مرگ و... رخ می نماید و گویی است که سرانجامش منتهی به میدان رزم می گردد و عاشقان، رهگذران کوی عشق تا میدان حماسه اند.

اما قهرمان قهرمانان شاهنامه تقدیر است که چاره ساز زندگی همگان است و مرگ، جان پهلوان بی مانند و شکست ناپذیر در میدان های رزم شاهنامه و کاخ های امیران، همه را درمی یابد و هر کس را هم که مرگ درنیابد، چون رهگذری در جریان حوادث ظاهر می شود و آنگاه ناپیدا می گردد، چنانکه گویی هیچ نبوده است. در خاتمه باید گفت که پیام شاهنامه، پیامی انسانی و جهانی است و کارکرد آن را نمی توان در دایره تنگ یک ملت و یک سرزمین محصور کرد و از همین روست که عده بی شماری از دانشمندان و صاحبان خرد در دیگر کشورهای جهان، شیفته فردوسی و شاهنامه او شده و عمری را در شناخت و تحقیق درباره آن صرف کرده اند.

ناهید زندی پژوه

منابع:

۱- پیامنی، بهناز. فراز و فرودهای شخصیت زن در شاهنامه. کیهان فرهنگی، شماره۱۶۵، تیر.۱۳۷۹

۲- خاکپور، محمد. سیمای مظلومان در شاهنامه. کیهان فرهنگی، شماره۱۷۷، تیر.۱۳۸۰

۳- رسمی. سکینه. کشش ها و کنش های همسو در شاهنامه و مثنوی. نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریز، شماره۱۷۲، پاییز .۱۳۷۸

۴- سبزیان پور، وحید. نگاهی به دو ضرب المثل، تأملی در اندیشه های باستانی ایران. کتاب ماه ادبیات، شماره ۳۷، اردیبهشت .۱۳۸۹

۵- شعبانزاده، مریم. تجلی انسان آرمانی در آفرین (تحلیلی بر آرزوها در شاهنامه)، مجله دانشکده علوم انسانی دانشگاه سیستان و بلوچستان، شماره۱۱، شهریور .۱۳۷۹

۶- شیخاوندی، داور. تکوین و تحول تدریجی تمدن در اساطیر شاهنامه. نشریه بازارچه، شماره۳، تیر و خرداد .۱۳۸۲

۷- معصومی، الهام. تقابل دعا و جادو در اساطیر. فصلنامه تخصصی ادبیات: پرنیان، شماره۶ و ۵، تابستان و پاییز .۱۳۸۷

۸- نامور مطلق، بهمن. داستان یک اسطوره متن، کتاب ماه ادبیات، شماره۳۸، خرداد.۱۳۸۹

۹- نقوی، نقیب. کلک هنرآفرین، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، شماره سوم و چهارم، پاییز و زمستان.۱۳۷۷

۱۰- وحیدی، حسین. راز جشن نوروز در شاهنامه. چیستا، شماره۶و ۷، اسفند و فروردین .۱۳۸۷

۱۱- یاسری، حسین. جلوه های عشق و دلدادگی در شاهنامه فردوسی. کتاب ماه ادبیات، شماره۳۷، اردیبهشت .۱۳۸۹