پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آمیزه تقدیر و مصلحت گرایی


آمیزه تقدیر و مصلحت گرایی

نگاهی به فیلم «قربانی»

«قربانی» بعد از «وداع، محبوبم» و «همیشه شیفته» سومین اثر چن کایگه است که به صحنه تئاتر مربوط می‌شود. این فیلم اقتباسی است از «یتیم ژائو»، اولین اپرای چینی که در اروپا شناخته شد.

این داستان درباره یک پزشک است که پسر خود را برای حفظ یک سلسله اشرافی قربانی می‌کند. نسخه سینمایی این داستان به یک تراژدی درباره انتقام با پیرنگی تو در تو تبدیل شده که حتی مینوتور (شخصیتی در اساطیر یونان-م.) هم نمی‌تواند خود را از ‌هزارتوی آن بیرون بکشد. «قربانی» به مدت ۱۶ روز مقام یک جدول فروش در گیشه سینماهای چین را داشته و فروش آن تقریبا به ۷/۲۷ ‌میلیون دلار رسیده است. ورای مناطقی که به زبان چینی در آنها صحبت می‌شود، این فیلم فقط می‌تواند به شهرت آقای چن در محافل فیلمخانه‌ای متکی باشد. فیلم، بی‌روح‌ترین کارگردانی چن را دارد اما داستان مسحور‌کننده‌اش به تنهایی می‌تواند تماشاگر را به دنبال خود بکشد. قهرمانان داستان، قدرت و پیچیدگی روانشناختی قهرمانان شکسپیر را دارند و گزینش ماهرانه بازیگران هم بر حس پیچیدگی اخلاقی شخصیت‌هایی که با وجدان و منافع شخصی خود کلنجار می‌روند، افزوده است.

داستان فیلم در زمان سلطنت خاندان جون در سال ۵۸۳ میلادی می‌گذرد. صدراعظم ژائو تون سرپرستی خاندان باستانی و بلندآوازه ۳۰۰ نفری خود را برعهده دارد. پسر او، شوئو یک قهرمان جنگ است که با ژوانگجی، خواهر شاه ازدواج کرده است و این زوج انتظار کودکی را می‌کشند. رقیب آنها در دربار، تو آنگو (وانگ زکی) نمی‌تواند روزگار خوش آنها را تاب بیاورد و نقشه‌ای برای از میان بردن قوم و قبیله ژائو طراحی می‌کند که آنقدر ماهرانه است که سر تماشاگر گیج می‌رود و توطئه قتل با ابزارهایی مانند سگ هار، پشه‌ای که با زهر تغذیه شده و اسب افسارگسیخته به اجرا در می‌آید و این همه در مدت ۲۰ دقیقه از روایت بی‌هیچ مانعی پیش می‌رود. اما این تازه مقدمه داستان است. وقتی ائتلافی از چند شخصیت، پسر نوزاد ژوانگجی را نجات می‌دهند، پیچ و خم داستان بسیار بیشتر می‌شود... آخرین پرده در زمانی که فیلم به سوی پایانی احساس‌برانگیز و بیانگر معنای واقعی قربانی کردن می‌رود، انباشته از تعلیق است.

«یتیم ژائو» یک اثر سنتی دوره فئودالی بود در تمجید وفاداری به اشرافیت، اما اقتباس چن جنبه انسانی بیشتر و اخلاقگرایی کمتری دارد. در این فیلم آمیزه‌ای از تقدیر و مصلحت‌گرایی است که سبب می‌شود تا برخی شخصیت از خود گذشتگی نشان بدهند. چن همچنین شخصیت یاگو مانند (یاگو شخصیت منفی نمایشنامه اتللو شکسپیر است-م.) «تو» را با ارتباط دادن حسادتش به ژائو که قرار است پدر شود، به مرگ پسر خودش، عمق و پیچیدگی بیشتری می‌بخشد.

مساله قربانی کردن چِنگ با توجه به مساله تک‌فرزند بودن خانواده‌های چینی، عمق و شدت خاصی پیدا می‌کند، مخصوصا در پرده دوم که به یک کارگاه تربیت فرزندان بدل می‌شود. فیلم حکیمانه به این نکته اشاره می‌کند که والدین هرچقدر هم برای آینده فرزندان‌شان برنامه‌ریزی و پیش‌بینی کنند، باز هم آن فرزندان طبق میل و اراده خودشان عمل خواهند کرد.

کشتارهای خونین و شمشیربازی به میزان قابل توجهی در فیلم وجود دارد. با این حال، این صحنه‌ها همراه با صحنه‌پردازی و طراحی لباس فاخر و فیلمبرداری خوش آب و رنگ به عنوان پس‌زمینه‌ای برای یک درام پر و پیمان عمل می‌کنند. فقط موسیقی است که با نوای غمناک و کورال‌های ناله‌مانندش توی ذوق می‌زند و بیشتر مناسب یک فیلم اپیک شمشیر و صندل هالیوودی است.

منبع: هالیوود ریپورتر

مگی لی