جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

حیات تازه غیرمتعهدها


حیات تازه غیرمتعهدها

از سال ۱۹۶۱ که سازمانی با پرچم سبز مستقل بودن در شهر بلگراد تولد یافت تا به امروز که ایام میانسالی این نهاد را شاهد هستیم بنیان گذاران این جنبش درست نیم قرن را در آرزوی برافتادن اندیشه سلطه به سر کرده اند

از سال ۱۹۶۱ که سازمانی با پرچم سبز مستقل بودن در شهر بلگراد تولد یافت تا به امروز که ایام میانسالی این نهاد را شاهد هستیم بنیان گذاران این جنبش درست نیم قرن را در آرزوی برافتادن اندیشه سلطه به سر کرده اند.

رهبران و اعضای این جنبش در این ۵۰ سال ایام توفانی جهان سیاست، بار ها درباره کارآمدی و توانایی این نهاد دچار تردید شده اند. اما گویی زیستن در سایه تهدید جزو عوامل ذاتی حیات این جنبش بوده است. یکه تازی دوبلوک قدرت در سه دهه ایام جنگ سرد - واشنگتن و مسکو- و یک جانبه گرایی قدرتی دیگر پس از فروپاشی شوروی همانند دو موج سهمگین بودند که حیات این سازمان را با تلاطم و خطر مواجه ساختند. اما غیر متعهد ها در دوران پرمخاطره پس از سقوط امپراتوری شرق نیز بر دوش همان پایه گذاران دیرینش ادامه حیات داد.

اکنون در فردای پانزدهمین اجلاس این جنبش که صدای هویت خواهی آن رساتر از هر زمان به گوش می رسد، می توان با نگاهی تازه دراین پرسش اندیشه کرد که دلایل ماندگاری این نهاد چیست و سازمانی که به تعبیر وزیر خارجه ایران چند سال را در رکود به سر برد چگونه بر بحران هویت و بقا فایق آمده است؟

در پاسخ این سؤال دلایل گوناگونی مطرح می شود. برخی ظرفیت های اقتصادی و اقلیمی اعضای ۱۱۴ گانه این نهاد را به خاطر می آورند و می گویند این جنبش۶۰ درصد خاک جهان؛ ۲۰ درصد تولید ناخالص ملی را داراست. کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها، دو سوم از کشورهای جهان را تشکیل می دهند یا آنکه رشد اقتصادی بیشتر کشورهای عضو این سازمان در دهه ۹۰ و ۲۰۰۰ میلادی بیشتر از گذشته بوده است.

یا آن که برخی دیگر از تحلیلگران به تلاش و مجاهدت پیشقراولان جدید و قدیم جنبش از هند و مصرایام گاندی ها و ناصرها تا ایران و مالزی و کوبای تحت رهبری امام خمینی(ره)، ماهاتیر محمد و فیدل کاسترو اشاره می کنند و می گویند همچنان که این جنبش بر شالوده تفکر درخشان رهبرانی چون: تیتو، سوکارنو ونهرو پایه گذاری شد اکنون نیز به همت کشورهای مهم واستقلال طلب منطقه راه خویش به سوی ایفای نقش در قرن جدید را هموار ساخته است.

اما بی آن که نقش هرکدام از این عوامل را در بقا و پویایی این نهاد نادیده بگیریم عامل حیات بخش سازمان غیر متعهد ها را همانا باید در تفکری جست که مانند ریسمانی ناگسستنی در هر برهه زمانی کاروان کشورهای جهان سوم یا درواقع قطب جنوب را به زیر بیرق غیرمتعهد ها می کشاند.

کم نبودند کسانی که درفردای فروپاشی سازمان ها و نهادهای عصر جنگ سرد همانند ورشو یا سنتو زنگ فروپاشی غیر متعهد ها رابه صدا درآوردند یا آنکه پس از قدرت یابی آمریکا از زوال قطعی این نهاد سخن گفتند اما این محاسبات و پیش بینی ها یک عامل جوهری را در حیات عدم تعهد به حساب نیاورد وآن این که این سازمان فلسفه وجودی فراتر از سازمان ها یا ترتیبات امنیتی یا سیاسی دوران جنگ سرد دارد.

● فرضیاتی که ابطال شد

اغلب کسانی که در فروپاشی جهان دو قطبی، ختم حیات غیر متعهد ها را اعلام کردند نظرشان بر این پایه استوار بود که فلسفه وجودی این سازمان، اعتراض به تقسیم جهان میان دوقطب بود و لذا نتیجه می گرفتند که با یکدست شدن جهان دیگر هیچ دلیلی برای ماندن سازمانی که می خواست نیروی سوم درمیان دو اردوگاه چپ وراست باشد نمی ماند. حتی بسیاری از نظریه پردازان که در افق قرن جدید فقط سیطره آمریکای واحد را می دیدند براین گمان بودند که قافله غیر متعهد ها یکی پس از دیگری راه پیوستن به نهادهای نام آشنای اروپایی و غربی چون ناتو را پیش خواهند گرفت.

ای بسا دراین مدت باب همکاری های جدید میان برخی کشورهای عدم تعهد با طرف های اروپایی و آمریکا گشوده شد اما هیچ کدام از اعضای خانواده بزرگ این سازمان ورود درهمکاری های تازه را به بهای لغو عضویت خویش در جرگه غیر متعهد ها مشروط نکردند.

پرسش اصلی نیز اینجا نهفته است که چرا با وجود پا گیری چندین نهاد و سازمان نوین منطقه ای و فرامنطقه ای، ۱۱۴ عضو عدم تعهد حاضر به ترک این نهاد نشدند؟ چه انگیزه ای موجب شد که حتی در بدترین روزهای تضعیف و تحقیر سازمان های بین المللی، اعضای کشور ها وملت های موسوم به جهان سوم به تعطیلی این نهاد تن ندهند؟

دست کم بر کارشناسان سیاسی پوشیده نیست که دیپلماسی بلوک غرب بویژه در دو دهه اخیر گرایشی نیرومند برای جذب خیل کشورهای چپ گرای دیروز که با فروپاشی شوروی دچار بحران خلأ قدرت شدند به کار بستند. در این مسیر آنها حتی از اعطای انواع مشوق های سیاسی و اقتصادی برای پیشبرد جذب کشورهای سرگردان یا بلاتکیف جنوب دریغ نکردند اما هیچ کدام از این تلاش ها به فروپاشی اردوی عدم تعهد منجر نشد.

دو دهه پس از جنگ سرد برای حافظان بیرق عدم تعهد بسی دشوارتر از ایام جنگ سرد بود.

غلبه براین ذهنیت شبه یقین که جهان راهی جز حرکت روی ریل تفکر راست ندارد امری سخت و طاقت فرسا بود.

در این جهان نو که از خاکستر فروپاشی شوروی وسپس برج های فرو ریخته نیویورک برخاست ونسل تازه نظریه پردازان نو محافظه کار آمریکا شالوده تئوری آن را ریختند لیبرالیسم به عنوان نه فقط «گفتمان غالب» یا اندیشه برتر که به صورت تنها نظام فکری - حکومتی ممکن و موجود معرفی شد.

کشورهایی که مسیر سیاست خارجی خویش را به سمت قبله لیبرالیسم تغییر ندادند از آن جمله بسیاری از دولت های عضو عدم تعهد با سرسختانه ترین تنبیهات و تحریم ها روبرو شدند. البته این روندی است که اکنون نیز کمابیش ادامه دارد و آنگونه که خبر ها حکایت دارد حتی در دور جدید اجلاس عدم تعهد نیز، واشنگتن دیپلماسی تهدید و فشار خویش برای بر هم زدن آهنگ همکاری اعضای سازمان غیر متعهد ها را تداوم بخشیده است.

بنابراین پرسش مبنایی دیگر این است که در عصر جدید روابط بین الملل که جهان در نگاه بازیگران به دو طایفه دوستان و دشمنان لیبرالیسم تبدیل شد سازمان عدم تعهد چگونه توانست بر بحران بقا غلبه کند؟ و این بار چرا انبوه کشورهایی که در پیمان های امنیتی گوناگونی برای جنگ ترور وارد شدند همچنان تابعیت خویش را به عنوان عضوی از آحاد غیرمتعهد حفظ کردند ؟

اجلاس تهران بیش از همیشه این سؤال بنیادین را دامن زد که در اوج جنگ ترور، کشور های عضو سازمان در نشستی گردآمدند که درآن سیاست های آمریکا ومناسبات حاکم بر سیاست بین الملل به صورت آشکاری به چالش کشیده شد.

پاسخ این پرسش در نکته ای نهفته است که از دوران نهرو تاکنون شاه بیت بیانیه های این سازمان است وآن این که عدم تعهد در پی تغییر نظام ناعادلانه توزیع قدرت به صحنه آمده است. با این تعریف، سازمان غیرمتعهد ها رشته حیات خویش را به مهم ترین خواسته فطری و دینی انسان ها و جوامع گره زده است.

درواقع جهان بینی این جنبش همان خط سیر همه نهضت های جاودانه ای است که در طول تاریخ در پی مهار افسار قدرت های سلطه جو بوده اند. با همین نگاه است که همه دست اندرکاران دیروز و امروز جنبش به تلاش خویش در حفظ و مرمت این عمارت، رنگ قداست می بخشند. حتی مخالفان حرفه ای سازمان های منطقه ای نیز نمی توانند این واقعیت را نادیده بگیرند که خانواده سازمان عدم تعهد با وجود گرایشات گوناگون عقیدتی و سیاسی و با وجود داشتن انواع مراودات سیاسی واقتصادی بلوک غرب همچنان هویت خویش را زیر پرچم این سازمان تعریف می کنند.

بنابراین وقتی میزبان ایرانی اجلاس عدم تعهد از قداست این نهاد سخن گفت هیچ کس در این گفته ها به دیده یک شعار یا تعارف سیاسی ننگریست. آرمان هایی که ۵۰ سال پیش سازمان عدم تعهد برشالوده آنها بنا شده است هنوز مقدس است و ای بسا شرایط و اوضاع نوین جهانی درجه وجوب و قداست این آرمان ها را افزون تر ساخته است.

اکنون می توان به سراغ پاسخ آن پرسش دیرین رفت که چرا در عصر افول سازمان ها و دوران زوال ائتلاف های جهانی، سازمان عدم تعهد با اتفاقی متفاوت به سوی جلو گام برمی دارد. بالاترین وجه ممیز این سازمان همان است که این مجموعه برخلاف بسیاری از نهادهای مرسوم منطقه ای و فرامنطقه ای بیش از منافع اقتصادی یا مصلحت اندیشی های زودگذر بر بنیان یک اندیشه بشری شکل گرفته است. این اندیشه در واژه زیبای عدالت خواهی و نفی سلطه تبلور یافته است. با تکیه بر همین خیمه مستقل بودن است که این سازمان نیم قرن برابر مناسبات و معادلات ناعادلانه سیاسی و نظامی قرار می گیرد.

اگر خواست و تلاش قدرتهای مختلف در برهه های گوناگون برای حذف این سازمان از گردونه سیاست بین الملل مؤثر نیفتاده از آن روست که آرمان جهان عادلانه و عاری از سلطه از بینش انسان ها قابل حذف نیست. حتی در شرایط امروز می توان تناسبی برقرار کرد میان آهنگ فزون خواهی قدرت ها و تلاش بی وقفه ملت ها برای تقویت سازمان غیر متعهد ها به عنوان تنها نهاد مجسم عدالت خواهی.

● عناصر حیات بخش جنبش

پانزدهمین نشست نمایندگان جنبش عدم تعهد در تهران در دوره ای متفاوت و عصری تازه تشکیل شد. شاید بتوان این مسأله را به حساب اقبال خوش ایرانی ها گذاشت که رویگردانی از ائتلاف ها و سازمان هایی که پس از ۱۱ سپتامبر قارچ گونه شکل گرفتند شتاب گرفته است. طبیعی است نتیجه این رویگردانی چیزی جز تقویت رویکرد همکاری وتعامل در درون سازمان های دیرپایی چون جنبش عدم تعهد نخواهد بود.

نطق های مدعوین اجلاس تهران به وضوح چشم انداز تازه این نهاد را در عصرجدید نشان می دهد. وجه مشترک سخن این دیپلمات ها این بود که جهان در پیمودن راه صلح و امنیت به مسیر خطا رفته است. آنها در حقیقت به مدیریت تحولات جهانی نقد روا داشتند و این که جهان به دلیل یک سلسله انتخاب های نادرست وتصمیم های اشتباه سر از این بحران های مهیب درآورد.

بنابراین اگر در زبان برخی ناظران اجلاس تهران یک مبدأ برای شروع حرکت جدید و سرآغاز فصل نو در حیات این سازمان دیده شد از آن روست که امروز یک اجماع بی سابقه بر سر ضرورت اصلاح مناسبات ناعادلانه جهانی شکل گرفته است. وهمه فلش های نقد واعتراض متوجه همان مرکزیت سیاست جهانی است که باعث شده پروژه صلح و امنیت به بن بست های خونبار بینجامد. حتی محافظه کار ترین اعضای جنبش که ای بسا نامشان به عنوان شرکای آمریکا مطرح است به این پروژه اصلاح طلبی جهانی پیوسته اند.

بنابراین می توان امیدوار بود که آهنگ تجدید نظر خواهی که در اجلاس تهران به گوش رسید در نشست های آینده تداوم یابد زیرا که روند تحولات جهانی این الزام را پدید آورده است.

● میدان جدید حرکت جنبش

اجلاس تهران موضوعی بدیع را در دستور کار قرارداد. موضوعی که به طور سنتی رکن ثابت نشست های طرفهای غربی بوده است و در مشرق زمین غریب و مهجور مانده است و این موضوع بدیع همان است که برپرچم اجلاس نقش بست یعنی حقوق بشر و تنوع فرهنگی.

ورود غیر متعهد ها درحیطه این دو مبحث از آن جهت منشأ تحولات جدید است که جهان غرب نقطه آسیب مشرق زمینیان را در این دو محور جسته است. ازنگاه اعضای سازمان دور نبود که بویژه دراین ۵۰ سال آمریکا و اروپا از ۲ عامل حقوق بشر وتکثر به عنوان اهرم فشاری مستمر و مؤثر برای پیشبرد خواسته هایش بهره جسته است.

گشودن فصل جدید همکاری درباره این ۲ مقوله نو درتهران این پیام نیکو را نیز همراه داشت که غیرمتعهدها درباره این ۲ مسأله چالش انگیز جهانی همچون ایران می اندیشند و یا برآنند که همسو با تهران می کوشند این مفاهیم، حیات تازه خویش را متکی برمبانی عقاید دینی وبومی ملت ها ونه تفسیر قدرت ها تجربه کنند.

این نکته در حرکت نوین جنبش عدم تعهد شایان توجه است که طراحان و گردانندگانش برای پویایی آن به خلق ابتکاراتی تازه دست زده اند، ابتکاراتی که چند نمونه چشمگیر آن را پیش از این در اجلاس های قبلی دیدیم چنان که پس از نشست دوربان، سازوکاری تحت عنوان تروئیکای عدم تعهد شکل گرفت که در ۲ سطح وزیران امور خارجه و سران، رایزنی هایی را با اعضا برای اجرای مصوبات یا حداقل پیگیری آنها آغاز کرد. در حال حاضر تروئیکای عدم تعهد متشکل از آفریقای جنوبی، مالزی و کوباست که به عنوان رؤسای قبلی، فعلی و آینده سفرهایی نیز به برخی کشور ها از جمله ایران درباره موضوع فعالیت های هسته ای داشته اند.

جدی ترین ره آورد این کار گروه ، تلاش جنبش عدم تعهد برای حرکت از حاشیه به متن معادلات بین المللی حمایت قاطعانه ۱۳ کشور عضو جنبش عدم تعهد در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی موسوم به گروه نم از فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران است. با این ابتکار عمل بود که جنبش در اجلاس سیزدهم خود به اقدامی مهم درباره عراق دست زد و جنبش عدم تعهد تلاش کرد مانع چنین حمله ای بشود.

جنبش غیرمتعهد ها چند سال پس از پایان جنگ ایران و عراق که به این سازمان تحرک داده بود، شاهد فروپاشی شوروی و افول تعریف این سازمان شد و پانزده سال را در انزوا سپری کرد تا این که باز هم پرونده ای مرتبط با ایران، جنبش غیرمتعهد ها را فعال کرد.

با طرح پرونده اتمی ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی، جنبش تلاش کرد با شکل دادن به گروهی از کشور ها که از حق هسته ای ملت ها حمایت می کنند، بر سیاست تبعیض آمیز کشورهای غربی تأثیر بگذارد.

اما در مرحله جدید بدون تردید جنبش باید به سوی زدودن مشکلات بنیادین دیگری گام بردارد، مشکلاتی که از یک سو منشأ سلطه قدرت های غربی شده وازسوی دیگر به بروز برخی ناهنجاری ها وتندروی ها انجامیده است. به باور کارشناسان؛ فقر مالی برخی اعضا و پراکندگی فرهنگی، سیاسی و جغرافیایی کشورهای عضو این سازمان به انسجام این سازمان لطمه زده است. درمان این دست مشکلات سازمان به یقین میزان تأثیرگذاری تصمیم های جنبش بر فضای بین المللی و جامعه جهانی را دوچندان خواهد کرد.جنبش عدم تعهد چنان که اجلاس تهران تأکید دارد پرونده ای از بحران های بزرگ را دردست دارد، بحران هایی که اقلیم های سوق الجیشی خاورمیانه را فراگرفته است و هرکدام به نحوی نیازمند برداشتن گام تازه این سازمان است.

محمد بخشنده