پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا

برشت جایی برای احساسات باقی نمی گذارد


برشت جایی برای احساسات باقی نمی گذارد

برشت، دگرگونی را دگرگون ساختن می‌داند. دگرگون ساختن مناسبات، نه این که تنها نوسازی معنوی . در جوانی ضمن ناسازگاری بامحیط کوشش می‌کرد خود را با آن تطبیق دهد. او در مورد این که …

برشت، دگرگونی را دگرگون ساختن می‌داند. دگرگون ساختن مناسبات، نه این که تنها نوسازی معنوی . در جوانی ضمن ناسازگاری بامحیط کوشش می‌کرد خود را با آن تطبیق دهد. او در مورد این که هم شاعر است و هم نمایشنامه نویس می‌گوید: «شعر من بیشتر منش شخصی دارد. برای همراهی با پیانو ساخته شده است و احتیاج به اجرای میمیک دارد. در نمایشنامه‌نویسی برعکس، حالات خود را منعکس نمی‌کنم، بلکه حالات جهان را منعکس می‌سازم...» او با سرودن شعر و نوشتن نمایشنامه به نوعی تضاد تمایلات درونی خویش را بیان می‌کند. درمورد نمایشنامه‌هایش می‌گوید: «من وقایع را برهنه طرح می‌کنم تا تماشاچی خود امکان اندیشیدن داشته باشد. از این رو احتیاج به تماشاچی زیرک دارم که بداندچگونه ببیند و شوق به کار انداختن هوش خود را داشته باشد.»

وی در ابتدا به مخالفت با زیبایی شناسی بورژوازی تکیه می کرد که معتقد بود طبقه‌ای مسخ شده است. ضدیت با اسطوره در این نظریه‌ جای بزرگی داشت. ولی مناسبات او با پدیده دگرگونی با گذشت زمان سخت دگرگون می‌شود.

در روزگار جوانی مرگ در طبیعت و تاریخ برایش نوعی جاذبه داشت و او را مفتون خود کرده بود.

برشت سرآغاز تغییرات بسیاری در نمایشنامه بوده است و نوعی از تئاتر با عنوان «تئاتر حماسی» را گسترش داد که در آن نکات اخلاقی از اهمیت بالایی برخوردار است. او همچنین کارگردان موفقی نیز بوده و شعرهای نمایشی برشت از مهم‌ترین آثارش به شمار می‌رود. شعرهایی که به صورت سرود یا تصنیف در نمایشنامه‌های او وجود دارد و به مناسبت‌های خاصی برای اثرگذاری بیشتر نمایشنامه در آغاز آن یا در مؤخره و یا در میان متن قرار گرفته‌اند. شعرهایی که اکثر آنها مایه طنز دارند و در پس پرده طنز مفهوم‌هایی بسیار جدی و نقدهایی دقیق از اجتماع را به مخاطب عرضه می‌کنند. او با تئاتر ارسطویی مخالف بود. به نظر او در تئاتر ارسطویی مخاطب با نمایش همراه می‌شود و با آن همزادپنداری می‌کند و این همزادپنداری باعث درگیری عاطفی و حسی بیننده با نمایش می‌شود و این همراهی و همزادپنداری‌ جایی را برای عقل بیننده باقی نمی‌گذارد. به همین سبب او در پی آفرینش تئاتری بودکه در مقابل تئاتر ارسطویی قرار بگیرد. برشت بر آن بود که عقل مخاطب اثرش به تمامی با اثر او همراه باشد و جایی برای عواطف و احساسات نگذارد.