جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به زندگی و آرای علامه حسن مصطفوی


نگاهی به زندگی و آرای علامه حسن مصطفوی

چهارم شعبان ۱۲۹۷ هنگامی كه آقا شیخ عبدالرحیم فرزندش را در آغوش گرفت تا اذان را بر گوشش نجوا كند, شاید خود نیز نمی پنداشت كه فقط بیست و پنج سال بعد این بار پسر بر گرد مریدان از اشارات و كنایات عرفانی روایت می كند راقم كتاب رهنمای گمشدگان علامه حسن مصطفوی در ۲۵ سالگی كتابی به طبع رسانید كه همچنان پس از سال ها از متون قابل احترام در سیر و سلوك است

علامه حسن مصطفوی در شهر تبریز به دنیا آمد. پدرش آقا شیخ عبدالرحیم از دانشمندان شهر و مشهور به زهد و تقوا بود. پدر با اینكه به لحاظ علمی صاحب رای بود اما در سكوت و تواضع زیست، خصلتی كه پسر نیز آن را به ارث برده بود، بی نام زیست و حتی تصویر و عكسی نیز از او منتشر نشد.علامه در ضمن دروس مدرسه و اخذ دیپلم، شروع به خواندن دروس ادبیات عربی و علوم انسانی نمود به گونه ای كه در سن پانزده سالگی تا پایان كتاب رسائل و مكاسب خوانده بود. سپس وارد دانشكده الهیات (معقول و منقول قدیم) شد و با درجه دكترا از آنجا فارغ التحصیل شد. در این میان از دروس حوزوی نیز غافل نشد، از سن شانزده سالگی تا بیست سالگی در قم بود و سپس به نجف عزیمت كرد تا تحصیلات علوم دینی و اسلامی خود را كامل كند. اما علاقه اش به قرآن و تفسیر او را به قم فراخواند تا هم بیاموزد و هم به شیوه ای بدیع آن را تفسیر كند.

او در قم از محضر آیت الله حجت كوه كمری (در فقه و اصول) و در نجف از آیت الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی و آیت الله آقا میرزا حسین نائینی و آقا شیخ محمدحسین اصفهانی استفاده كرد. اما شوق و عطش در كسب سیر و سلوك عرفانی او را به درس اخلاق آیت الله سید علی آقای قاضی كشانید. او اگرچه دكترای الهیات داشت و به درجه اجتهاد نائل گشته بود اما طریقت را به طبیعت، دارالمأوی را به دارالهوان و ثری را به ثریا برگزید و پای از دنیا برگرفت و لقای حق را پیشه خود ساخت. در همین سال ها علامه كه در تهران اقامت كرده بود به همنشینی با بزرگان عرفان پرداخت و آمد و شد با آنها را اهتمام داشت. افرادی چون حاج ملا آقاجان زنجانی، حاج میرزا جواد آقا انصاری همدانی، جناب حاجی محبوب و جناب آقا شیخ نورالدین خراسانی كه هر یك از این بزرگان دارای فضائل و كرامات خاص و انسان های والامقام و معنوی بوده اند. علامه مصطفوی با وجود آنكه در آن اوان، دهه سوم زندگی را تجربه می كرد اما در میان بزرگان عرفان و طریقت همواره از وجاهت و احترامی قابل توجه برخوردار بود. او كه خدو بر جبین روزگار افكنده بود و با ذوق حضور دل به ترنمات روح فزای قدسی سپرده بود، زندگی اش را فارغ از قیل و قال مدرسه و بحث كشف و كشاف، وقف معرفت و حقیقت كرد تا شاید زیباترین رنگ های خداوند را بر قلب های بی حركت نقش زند.علامه مصطفوی در زمینه های مختلف علوم الهی تالیفات و نوشته هایی گرانقدر دارد كه به حدود پنجاه جلد می رسد. مانند تحقیق در واژه ها و لغات قرآن، تفسیر قرآن، تاریخ اسلام، تحقیق راجع به زندگانی و فرمایشات و سیره و روش امامان معصوم، تحقیق راجع به دیگر ادیان الهی، علم كلام، علم رجال، علم اخلاق، عرفان و سیر و سلوك و حقایق و معارف الهی. علامه معتقد بود كه حقایق و معارف واقعی تغییرناپذیر است و مهم این است كه چشم ما آنها را ببیند و به درستی مشاهده كند، بدین دلیل آنچه را كه در نوشته های تحقیقی و عرفانی خود مرقوم فرموده بود در طول زمان در آنها تغییری ایجاد نكرده بود. از نوشتن اولین كتاب (رهنمای گمشدگان) تا پایان عمر، معانی و مبانی او یكی بود و گاه به نوعی دیگر به توضیح آنها پرداخته بود. مطالبی كه در نوشته های ایشان مشهود است جملگی در پی كشف حقایق و بهتر زیستن معنوی و شناخت پیدا كردن به عالم خلقت و هستی است. حقایقی كه در تمام ادیان به نوعی وجود دارد و به جز مرتبطان با عالم غیب و شهود، برای هیچ كس قابل فهم و رویت نیست. روح، عالم برزخ، عالم ملكوت، عالم جبروت و نحوه ارتباط انسان با این عوالم و اصولاً چگونه زیستن و سیر انسان در عوالم معنوی و یا آسمان ها و برج هایی كه در آن است كه خداوند به آنها قسم یاد می كند و صدها حقایق و معارف مهم و اساسی دیگر كه توضیح راجع به آنها فقط از آن اولیای خداست و بازگویی آنها محتاج كشف و شهود است.رساله لقاءالله از كتاب های بسیار ارزشمند ایشان است كه علامه در آن به بیان خصوصیات منازلی كه به مقام لقاءالله منتهی می شود و آثار و علائم هر یك از آنها و آنچه بعد از وصول حاصل می شود، پرداخته است.او در مقدمه كتاب رساله لقاءالله در منازل سیروسلوك می نویسد: «آنچه را كه خود درك كرده و به یقین حق دیده ام در این كتاب اظهار نموده ام.»

علامه مصطفوی در زمینه لقای خداوند متعال معتقد است: در موجودات عوامل خلق سه نوع حد دیده می شود.

۱- حدود برانگیخته شده از مواد اشیاء: چنان كه در اجسام مادی طبیعی این محدودیت و تقید موجود است و آزادی فعالیت هر كدام از افراد عالم جماد و نبات و حیوان در محدوده طبیعت و مواد آنها است. در عالم ماده هیچ گونه اختیاری برای توسعه دایره قدرت و فعالیت خود اضافه بر اقتضای طبیعت مادی ندارد. یك فرد مادی می تواند فقط در حدود استعداد و قدرت ماده مخصوص خود عمل و پیشرفت كرده و نمی تواند ماده خود را با نیروهای مافوق خود تقویت نماید.

۲ _ حدود زمان و مكان: چنانكه در اجسام به طور كلی خواه لطیف باشند و یا كثیف موجود است زیرا هر جسمی قهراً در هستی خود محتاج به بعد طولی زمان و بعد عرضی مكان بوده و با این دو حد محدود خواهد بود و در این جهت اختلاف در مفهوم زمان و مكان فرقی ندارد. پس هر جسمی با حدود و خصوصیات زمان و مكان محدود است.

۳ _ حدود ذاتی: این حد و محدودیت از لحاظ ذات و وجود در همه ممكنات و مراتب موجودات و بالخصوص در عالم عقول موجود است و عقول با آنكه از حدود جسمانیت بیرون هستند، ولی ذاتاً و از جهت پیدایش و وجود محدود هستند و انسان استعداد آن دارد كه در اثر تربیت و سلوك روحانی و تكمیل نفس، از حدود جسمانی بیرون رفته و حتی از محدودیت ذاتی خود نیز منصرف گشته و غرق و فنای عالم لاهوت شود.

آری در اینجا منزل لقای پروردگار متعال محقق شود.یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربك راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی.

و از خصوصیات منازل این سیر الهی است، تا سالك به سرمنزل لقا واصل شود.

و البته سخن علامه با اشخاصی است كه توجه به این مراحل داشته و اعتقاد و علاقه به موضوع لقا دارند و اما آنان كه مخالف و منكر هستند: با این بحث ارتباطی نخواهند داشت.

ایشان در مقدمه تفسیر روشن می نویسد: «چطور انسان می تواند بدون ارتباط با عالم غیب و معنا كلام خداوند را تفسیر كند.» در این تفسیر تمامی واژه ها و مفاهیم و حقایق كلام خداوند به صورتی محكم و مستدل بیان شده است كه متفاوت از تمام تفاسیری است كه تا به حال نوشته شده است. البته ایشان قبل از این كتاب كه تفسیر قرآن به زبان فارسی است، كتابی با نام «التحقیق فی كلمات القرآن» در چهارده جزء به زبان عربی نوشته است كه در آنجا معتقد است تمام كلمات در قرآن به معنای حقیقیه آنها استعمال شده و معنی مجازی در كلام خداوند متعال نیست. در كتاب تفسیر روشن موضوعاتی را كه علامه مدنظر داشته است به شرح زیر است:

۱- نفی تحریف در قرآن

ایشان معتقدند قرآن آسمانی و كلام الله مجید نازل به رسول اكرم همین قرآن كریم موجود در میان مسلمین است و هیچ گونه كم و زیاد و تحریفی در آن صورت نگرفته و دست به دست و سینه به سینه ما رسیده است و روایات دیگر همه در مقام تاویل بوده و یا از جهت دلالت و یا سند، ضعیف و قابل اعتماد نباشند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.