پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

پاداشهایی نا گفته برای مومنان


پاداشهایی نا گفته برای مومنان

در قرآن به مؤمنان پاداش های عظیمی چه در دنیا و چه برای آخرت وعده داده شده است , اما نکته ای که جالب است در سوره سجده , آیه ۱۷ خداوند بیان می کند که پاداش مؤمنان راستین بر هیچ کس معلوم نیست و تا روز قیامت نیز معلوم نخواهد بود

در قرآن به مؤمنان پاداش های عظیمی چه در دنیا و چه برای آخرت وعده داده شده است ، اما نکته ای که جالب است در سوره سجده ، آیه ۱۷ خداوند بیان می کند که پاداش مؤمنان راستین بر هیچ کس معلوم نیست وتا روز قیامت نیز معلوم نخواهد بود .

در آیه ۱۷ سوره مبارکه سجده خداوند به بیان پاداش عظیم و مهم مؤمنان راستین که دارای نشانه‏های خاص در دو آیه قبل هستند پرداخته ، با تعبیر جالبی که حکایت از اهمیت فوق العاده پاداش آنان می‏کند سخن گفته و می فرماید : « فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ ؛ هیچکس نمی‏داند چه پاداشهای مهمی که مایه روشنی چشمها می‏گردد برای آنها نهفته شده است ! - این پاداش فوق العاده عظیم- جزای بر اعمالی است که انجام می‏دادند.» (سجده ۱۷)

تعبیر به " هیچکس نمی‏داند" و نیز تعبیر به " قُرَّةِ أَعْیُنٍ" (آنچه مایه روشنی چشمها است) بیانگر عظمت بی حساب این مواهب و پاداشها است ، و همه نفوس را شامل می‏گردد حتی فرشتگان مقرب خدا و اولیای پروردگار را .

تعبیر به " قرة اعین" بدون اضافه به " نفس" اشاره به این است که این نعمتهای الهی که برای سرای آخرت به عنوان پاداش مؤمنان راستین تعیین شده چنان است که مایه روشنایی چشم همگان می‏گردد .

" قرة" از ماده " قر" (بر وزن حر) به معنی سردی و خنکی است ، و از آنجا که معروف است اشگ شوق همواره سرد و خنک ، و اشک غم و حسرت داغ و سوزان است .

تعبیر به " قرة اعین" در لغت عرب به معنی چیزی است که مایه خنک شدن چشم انسان می‏گردد ، یعنی اشک شوق را از دیدگانش جاری می‏سازد و این کنایه لطیفی است از نهایت خوشحال ، ولی در فارسی این تعبیر وجود ندارد . بلکه می‏گوئیم : مایه روشنی چشم او شد، ممکن است این تعبیر فارسی امروز از داستان " یوسف" و" یعقوب" از قرآن گرفته شده باشد که به گفته قرآن ، هنگامی که بشارت دهنده نزد یعقوب آمد و پیراهن یوسف را بر صورت او افکند چشمان نابینای او ناگهان روشن شد ! (سوره یوسف ، آیه ۹۶) و این تعبیر نیز کنایه از شدت سرور دارد .

در حدیث می‏خوانیم که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) می‏گوید :« ان اللَّه یقول اعددت لعبادی الصالحین ما لا عین رأت ، و لا اذن سمعت ، و لا خطر علی قلب بشر! : خدا می‏فرماید: من برای بندگان صالحم نعمتهایی فراهم کرده‏ام که هیچ چشمی ندیده ، و هیچ گوشی نشنیده ، و بر فکر کسی نگذشته است ! » (این حدیث را بسیاری از مفسران از جمله ؛ طبرسی در " مجمع البیان " و آلوسی در" روح المعانی " و قرطبی در تفسیرش نقل کرده‏اند . محدثان مشهور بخاری و مسلم نیز آن را در کتب خود آورده‏اند .)

● مخفی نگه داشته شدن پاداش های عظیم!

در اینجا سؤالی پیش می‏آید که مفسر بزرگ مرحوم طبرسی در" مجمع البیان" آن را مطرح کرده و آن اینکه: چرا این پاداش عظیم مخفی نگاه داشته شده است؟

سپس او سه جواب برای این سؤال ذکر می‏کند:

۱) امور مهم و بسیار پر ارزش چنان است که با الفاظ و سخن به آسانی حقیقت آن را نمی‏توان درک کرد ، و با این حال گاهی اخفا و ابهام آن نشاط انگیزتر است و از نظر فصاحت ، بلیغ تر.

۲) اصولاً چیزی که مایه روشنی چشم ها است آن قدر دامنه‏اش گسترده است که علم و دانش آدمی به تمام خصوصیات آن نمی‏رسد.

۳) چون این پاداش برای نماز شب که مخفی است قرار داده شده است ، متناسب این است که جزای عمل نیز بزرگ و مخفی باشد (توجه داشته باشید که در آیه‏ قبل جمله" تَتَجافی‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ" اشاره است به مسأله نماز شب).

در حدیثی از امام صادق (ع) می‏خوانیم : « ما من حسنة الا و لها ثواب مبین فی القرآن ، الا صلاة اللیل ، فان اللَّه عز اسمه لم یبین ثوابها لعظم خطرها ، قال : فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ : هیچ عمل نیکی نیست مگر اینکه ثواب روشنی در قرآن برای آن بیان شده ، مگر نماز شب که خداوند بزرگ ، ثواب آن را روشن نساخته به خاطر اهمیت آن ، لذا فرموده است : هیچکس نمی‏داند چه ثوابهایی که مایه روشنایی چشمان است برای آنها نهفته شده است .» (مجمع البیان ، ذیل آیات مورد بحث.)

ولی از همه اینها گذشته به طوری که قبلا نیز اشاره کرده‏ایم عالم قیامت عالمی است فوق العاده گسترده‏تر از این جهان ، و حتی گسترده‏تر از زندگی دنیا در برابر زندگی جنین در شکم مادر، و اصولاً برای ما محبوسان در چهار دیوار دنیا ابعادش قابل درک نیست ، و برای کسی قابل تصور نمی‏باشد .

در حدیث می‏خوانیم که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) می‏گوید :« ان اللَّه یقول اعددت لعبادی الصالحین ما لا عین رأت ، و لا اذن سمعت ، و لا خطر علی قلب بشر! : خدا می‏فرماید: من برای بندگان صالحم نعمتهایی فراهم کرده‏ام که هیچ چشمی ندیده ، و هیچ گوشی نشنیده ، و بر فکر کسی نگذشته است!»مؤمن و فاسق یکسان نمی باشند!

آیه بعد(۱۸ سجده) مقایسه‏ای را که در آیات گذشته بود ، به طور صریحتر روشن می‏سازد و می فرماید : « أَ فَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً لا یَسْتَوُونَ ؛ آیا کسی که مؤمن است همانند کسی است که فاسق می باشد ؟! نه هرگز این دو برابر نیستند .»(سجده ۱۸)

جمله به صورت استفهام انکاری مطرح شده ، استفهامی که پاسخ آن از عقل و فطرت هر انسانی می‏جوشد که این دو هرگز برابر نیستند ، در عین حال برای تاکید ، با ذکر جمله" لا یستوون" این نابرابری را مشخص‏تر می‏کند .

در این آیه ،" فاسق" در مقابل" مؤمن" قرار گرفته ، و این دلیل بر آن است که فسق، مفهوم گسترده‏ای دارد که هم کفر را شامل می‏شود ، و هم گناهان دیگر را ، چرا که این کلمه در اصل از جمله " فسقت الثمرة" (یعنی میوه از پوستش خارج شد و یا در موردی که هسته خرما از گوشت آن جدا می‏شود و به بیرون می‏افتد) گرفته شده ، سپس به خارج شدن از اطاعت فرمان خدا و عقل ، اطلاق گردیده است ، و می‏دانیم هر کس کفر می‏ورزد و یا مرتکب گناهانی می‏شود از فرمان پروردگار و خرد ، خارج شده است .

این نکته نیز قابل توجه است ، که میوه مادامی که در پوست خود قرار دارد سالم است ، همین که از پوست خارج شد ، فاسد می‏شود ، و بنا بر این فاسق شدنش همان و فاسد شدنش همان !

● مجازات به جای پذیرایی و تهدید جایگزین بشارت برای دوزخیان!

آیه بعدی(۱۹ سجده) ، این عدم مساوات را به صورت گسترده‏تری بیان می‏کند، می‏فرماید: « أَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوی‏ نُزُلاً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ ؛ اما آنها که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند باغهای بهشت جاویدان از آن آنها خواهد بود .» (سجده ۱۹)

سپس می‏افزاید: " این جنّات ماوی ، وسیله پذیرایی خداوند از آنها است ، درمقابل اعمالی که انجام می‏دادند ؛ (نُزُلًا بِما کانُوا یَعْمَلُونَ) " .

تعبیر به " نزل" که معمولاً به چیزی گفته می‏شود که برای پذیرایی مهمان آماده می‏کنند ، اشاره لطیفی است به این جهت که از مؤمنان در بهشت دائماً همچون میهمان پذیرایی می‏شود ، در حالی که دوزخیان همچون زندانیانی هستند که هر وقت هوس بیرون آمدن کنند باز گردانده می‏شوند ! و اگر می‏بینیم در آیه ۱۰۲ سوره کهف چنین آمده: « إِنَّا أَعْتَدْنا جَهَنَّمَ لِلْکافِرِینَ نُزُلًا : ما جهنم را برای پذیرایی کافران آماده ساختیم .» در حقیقت از قبیل « فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ » است ، کنایه از اینکه بجای پذیرایی ، آنها را مجازات و بجای بشارت آنها را تهدید می‏کند .

بعضی معتقدند که" نزل" نخستین چیزی است که با آن از میهمان تازه وارد پذیرایی می‏شود (همان چای و شربت در زمان ما) بنا بر این اشاره لطیفی است به اینکه جنات ماوی با تمام نعمتها و برکاتش نخستین وسیله پذیرایی از این میهمانان الهی است، و به دنبال آن مواهب در برکات دیگری است که هیچکس جز خدا نمی‏داند!.

خداوند در قرآن می‏فرماید: « أَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوی‏ نُزُلاً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ ؛ اما آنها که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند باغهای بهشت جاویدان از آن آنها خواهد بود» تعبیر به" فَلَهُمْ جَنَّاتُ" می‏تواند اشاره به این نکته نیز باشد که خداوند باغهای بهشت را عاریتی به آنها نمی‏دهد ، بلکه برای همیشه به آنها تملیک می‏کند ، به گونه‏ای که هرگز احتمال زوال این نعمتها ، آرامش فکر آنها را بر هم نمی‏زند .

و در آیه بعد به نقطه مقابل آنها پرداخته می‏گوید : « وَ أَمَّا الَّذِینَ فَسَقُوا فَمَأْواهُمُ النَّارُ کُلَّما أَرادُوا أَنْ یَخْرُجُوا مِنْها أُعِیدُوا فِیها وَ قِیلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذابَ النَّارِ الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ ؛ اما کسانی که فاسق شدند و از اطاعت پروردگارشان بیرون رفتند جایگاه همیشگی آنها آتش دوزخ است .» (سجده ۲۰)

« آنها برای همیشه در این جایگاه وحشتناک زندانی و محبوسند به گونه‏ای که : هر زمان بخواهند از آن خارج شوند آنها را باز می‏گردانند ؛(کُلَّما أَرادُوا أَنْ یَخْرُجُوا مِنْها أُعِیدُوا فِیها) »

و به آنها گفته می‏شود :« بچشید عذاب آتشی را که پیوسته انکار می‏کردید ؛ (وَ قِیلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذابَ النَّارِ الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ) »

بار دیگر در اینجا می‏بینیم که عذاب الهی در برابر" کفر و تکذیب" قرار گرفته و ثواب و پاداش او در برابر" عمل".

● نتیجه گیری:

این نکته نهایی را می توان از این آیات در یافت کرد که ؛" ایمان" به تنهایی کافی نیست ، بلکه باید انگیزه بر عمل باشد ، اما " کفر" به تنهایی برای عذاب کافی است هر چند عملی همراه آن نباشد .

آمنه اسفندیاری

منابع:

۱- تفسیر نمونه، ج ۱۷

۲- تفسیر مجمع البیان

۳- تفسیر روح المعانی