چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

گیاهخواری یا بهانه یی برای عذرخواهی


گیاهخواری یا بهانه یی برای عذرخواهی

تمایل به دریافت غذاهای ساده تر, تازه تر و طبیعی تر یا ابراز مخالفت با سوءرفتارهای موجود علیه حیوانات و به طور کلی محیط زیست, کدام یک از این دلایل می تواند انگیزه محکمی برای انتخاب روشی در تغذیه باشد که به گیاهخواری مشهور است

تمایل به دریافت غذاهای ساده تر، تازه تر و طبیعی تر یا ابراز مخالفت با سوءرفتارهای موجود علیه حیوانات و به طور کلی محیط زیست، کدام یک از این دلایل می تواند انگیزه محکمی برای انتخاب روشی در تغذیه باشد که به گیاهخواری مشهور است. با اینکه بسیاری معتقدند نتیجه کار فرقی ندارد و هر دو گروه در نهایت گیاهخوارند، اما می توان از دلایل برگزیده شدن گیاهخواری به عنوان یک رژیم سالم تر بهره گرفت و ثابت کرد که گیاهخواری در اعتراض به وضعیت موجود با گیاهخواری به دلیل لذت بردن از طبیعت تفاوت بسیاری با یکدیگر دارند.

شاید این حرف علمی نباشد و شاید هم علمی تر از این نباشد که در تعامل موجودات با یکدیگر (مانند رابطه انسان و گیاهی که خورده می شود) حس حاکم بر رابطه، میزان سلامت آن را رقم می زند. شما چه گیاهخوار باشید چه همه چیز خوار باید ارزش جایگاهی سایر موجودات را دانسته و به آن احترام بگذارید. کاری که تمام انسان های پیشین آن را انجام می دادند.

داستان ها و اسطوره های بی شمار باقی مانده در فرهنگ های مختلف حاکی از همین است که حتی شکارچیان بدوی قبل از شکار و حتی قبل از خوردن گوشت حیوان، رابطه صمیمانه و نیایش گونه یی را با حیوان برقرار می کردند تا روح و جان موجود در حیوان در بدن خورنده آن حلول کند، اما متاسفانه امروز دیگر از این احترام ها و ارزش ها خبری نیست.

افزایش بیماری های عجیب ناشی از مصرف فرآورده یی گوشتی در دو سه قرن اخیر هر دلیل علمی و متدی داشته باشد بی تاثیر از تغییر نگرش آدم ها به محیط زیست و موجودات به ظاهر پست تر از خودش نیست.

اینکه گیاهخواری بهتر است یا همه چیز خواری تفاوت زیادی نمی کند، تنها به شرطی که احترام آفرینش موجودات از سوی موجودی که خود را اشرف مخلوقات می داند حفظ شود. گمان بر این است که گذشتگان هم همین نگرش را داشتند.

وجود نام هایی مانند بودا، زرتشت، فیثاغورث، سقراط، افلاطون، مولانا و عطار نیشابوری در زمره گیاهخواران به چیزی بیشتر از اعتراض به از بین بردن حقوق حیوانات مربوط می شود، چیزی که در حال حاضر تمام ارزش های خود را از دست داده است. به طوری که امروز دیگر گیاهخواری یک رابطه احساسی بین طبیعت و انسان نیست که بیشتر حرکتی فرهیخته و اجتماعی است که اهدافی غیر از آنچه خود طبیعت با آن اصرار دارد دنبال می کند. البته دلایل دیگری هم می توان به گرایش زیاد افراد به گیاهخواری یافت که شاید هیچ کدام به اندازه سلامت رابطه انسان و گیاه، در برابر رابطه وحشیانه انسان و حیوان موثر نباشد.

شاید هم بشر برای رهایی از مصرف گرایی وحشتناکی که خود را دچار آن کرده، به دنبال موقعیتی است که خود را در مقام خالق و آفریننده ببیند و از آنجا که هیچ چیزی جز طبیعت قدرت بازسازی و خلق دوباره خود را ندارد، مجبور می شود دست به دامان آن شود. رابطه خوراکی با گیاه به عنوان یکی از پدیده های طبیعی می تواند نشانه نزدیک شدن انسان به زمین و مادرانه بودن آن مربوط شود که سال ها است نوع بشر آن را از یاد برده است.

گویا همه دلایل گیاهخواران را کنار هم بگذارید تفکری حاصل می شود که انسان را وادار می کند تا در مقابل تمام موجودات رفتار خوبی داشته باشد. به طوری که هیچ خشونتی علیه آنها به کار گرفته نشود. شاید به همین دلیل است که خوردن غذاهای گوشتی که مستلزم کشتن حیوانات و خشونت علیه آنها است در این نوع تفکر مطرود شمرده شده و به شدت نفی می شود.

گیاهخواران معتقدند برای تهیه محصولات غذایی از حیوانات، آنها را در بد ترین شرایط نگهداری می کنند به عنوان نمونه در پرورش مرغ معمولاً هیچ استراحتی به حیوان داده نمی شود و مرغداران شب و روز مرغ را وادار به تغذیه می کنند تا هر چه سریع تر رشد کرده و به مرحله بهره برداری برسد. همین عمل باعث افزایش اسیدلاکتیک در بدن مرغ و در نهایت منجر به تاثیرات نامطلوب در بدن انسان می شود.

اینکه گیاهخواران در مقابله با شکارچیان و مخربان محیط زیست اعتراض خود را این گونه نمایش می دهند که یک حرکت گروهی و منسجم است و در جای خود محل بحث و گفت وگو، اما حقیقت این است که شرایط رشد و نمو گیاهان بسیار طبیعی تر از حیوانات است. گیاهان در شرایط طبیعی رشد می کنند، به طوری که تمام اندام های حیاتی آنها به مرحله کمال خود می رسند.

آنچه باعث رشد این گیاهان می شود، آب و خاک و خورشیدی است که انرژیک ترین آفریده های خداوند محسوب می شوند. از این رو حتی نداشتن آگاهی و سواد علمی هم، باعث نمی شود که کسی از خوردن میوه و سبزیجات احساس نشاط و سرزندگی نکند.

البته در این مورد معلوم نیست تاثیر ناخودآگاه آدمی در سرزنده دیدن رنگ سبز چقدر است که با کمترین استثناهایی تمام سبزها شاد، روحیه بخش و پرطراوت هستند.

به این مورد هم می توان حس لطیف گونه پرورش سبزیجات را افزود تا معلوم شود در مقابل رفتارهای خشونت آمیز انسان در برابر حیوانات هیچ حس بدی در برابر بهره برداری از گیاهان به محیط اطراف متشعشع نمی شود.

بهنام همایونی