پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

كشف حزب «ملل اسلامی»


سیدمحمدكاظم موسوی بجنوردی, طلبه ایرانی مقیم نجف, سرانجام به ایران آمد تا حزب مخفی سیاسی ــ نظامی خود را راه اندازی كند او هسته اولیه حزب ملل اسلامی را با چند تن از دوستان و بستگانش راه انداخت و به مرور بر گستردگی تشكیلاتی و عضوی آن افزوده شد

سیدمحمدكاظم موسوی‌بجنوردی، طلبه ایرانی مقیم نجف، سرانجام به ایران آمد تا حزب مخفی سیاسی ــ نظامی خود را راه‌اندازی كند. او هسته اولیه حزب ملل اسلامی را با چند تن از دوستان و بستگانش راه انداخت و به‌مرور بر گستردگی تشكیلاتی و عضوی آن افزوده شد. به‌نظر می‌آید آنها درجستجوی تحقق نظامی بودند كه اكنون حكومت اسلامی یا جمهوری اسلامی ایران آن را به ظهور رسانده است؛ اما تفاوتهایی در شكل و محتوای حكومت اسلامی مدنظر آنها با جمهوری اسلامی وجود داشت. سرانجام آنها قبل از انجام فعالیتهای موثر، توسط نیروهای رژیم ‌شاه دستگیر شده و تا سالهای نزدیك به انقلاب در حبس و تبعید به‌سر بردند. هركدام از اعضای اصلی آن سرنوشتی پیدا كردند كه بررسی هریك از آنها در نوع خود بسیار جالب است؛ برخی به سازمانهای دیگر پیوستند و برخی نیز با جریان انقلاب اسلامی تحت رهبری امام‌خمینی(ره) همراهی كردند و هم‌اكنون در نظام جمهوری اسلامی ایران مسئولیتها و فعالیتهایی را سامان می‌بخشند.

روزنامه‌های عصر آخرین روز دی‌ماه ۱۳۴۴ در تیتر اول خود نوشتند: «حزب مخفی جدیدی در تهران كشف شد»، «كشف شبكه یك حزب مسلح مخفی در تهران»[i] و... . این خبر افكار عمومی را به خود جلب كرد، روزنامه‌ها به‌سرعت فروش می‌رفت و اخبار آنها دهان به دهان می‌چرخید: «در پایتخت چه خبر است؟!» متن خبر حاوی نكاتی قابل تامل بود. سرتیپ فرسیو، معاون وقت دادستانی ارتش، در یك مصاحبه مطبوعاتی اطلاعات درست و غلطی از ماجرا ارائه كرد. وی مدعی شد ماموران از مدتی پیش به رفت‌وآمدهای عده‌ای جوان مشكوك شده و آنها را تحت مراقبت قرار دادند، تااینكه در ساعت سه بعد از نیمه‌شب بیست‌وسوم مهرماه، جوانی به نام محمدباقر صنوبری، هنگام خروج از خانقاهی در شهرری به همراه كیفی سیاه (محتوی مدارك، جزوات و نشریاتی از حزب ملل اسلامی) دستگیر گردید. در ادامه تحقیقات، تعداد نفرات دستگیرشده افزایش یافت و به دنبال آن، تعدادی به ارتفاعات شمال شمیران پناهنده ‌شدند، ولی سرانجام محل اختفای ایشان توسط مامورین محاصره شد و اعضای متواری حزب دستگیر گردیدند. فرسیو در این مصاحبه گفت: «با بهره‌برداری از دفاتر حزبی كه نام كلیه اعضا به‌طوررمز در آن ثبت شده بود، كلیه اعضای این جمعیت دستگیر و منازل آنان با رعایت تشریفات قانونی بازرسی شد و مدارك قابل توجه دیگری نیز در اختیار مامورین قرار گرفت.»[ii]

روزنامه شانزده‌صفحه‌ای كیهان، با آب‌وتاب فراوان به شرح و تفصیل كشف حزب ملل اسلامی پرداخت و با درج عكسهایی از رهبر و اعضای حزب و نیز تصاویری از محاصره كوهستان، بر هیجان ماجرا افزود. روزنامه مذكور درخصوص علت تاخیر سه‌ماهه در انتشار اخبار حادثه می‌نویسد: «خبرنگاران كیهان كه از روزهای اول فعالیت مامورین، لحظه‌به‌لحظه دنبال ماجرا بودند، درهمان‌موقع مطالب جالبی از تلاش و جستجوی مامورین تهیه كردند ولی چون انتشار آن مطالب، ممكن بود به تحقیقات مامورین از نظر كشف قضیه لطمه بزند، بعد از تحقیقات كافی، امروز گزارش خبرنگاران ما به نظر خوانندگان می‌رسد.»[iii]

فرسیو[iv] در مصاحبه مطبوعاتی خود توضیح داد كه حزب مذكور كاملا مخفی و زیرزمینی بوده و اصول استتار و پنهان‌كاری را به‌نحوبسیارماهرانه‌‌ای در شئون این جمعیت مراعات كرده‌اند. وی هدف این حزب را قیام مسلحانه، ایجاد جنگ اعصاب و ترور، اغتشاش، آشوبگری و خونریزی برشمرد. او تعداد دستگیرشدگان را شصت‌ونه نفر اعلام كرد. برای چهارده نفر از ایشان منع پیگرد صادر شده بود و پرونده اتهامی پنجاه‌وپنج نفر دیگر نیز تنظیم گردید و به‌همراه كیفرخواست به دادگاه فرستاده شد. فرسیو خبر از به‌دست‌آمدن ده قبضه سلاح از دستگیرشدگان داد و سن متوسط دستگیرشدگان را بیست‌ویك سال اعلام كرد و گفت: رهبر حزب، فردی به نام محمدكاظم موسوی بجنوردی، بیست‌وچهارساله است.

سیدمحمدكاظم موسوی‌بجنوردی، فردی كه از او به‌عنوان رهبر حزب یاد می‌شود، متولد ۱۳۲۱.ش در شهر نجف اشرف است. وی فرزند مرحوم آیت‌الله سیدمیرزاحسن موسوی‌بجنوردی (از بزرگان حوزه علمیه نجف و از مراجع تقلید) می‌باشد كه در نوجوانی با فعالیتهای سیاسی آشنا شد و به عضویت حزب‌الدعوه عراق درآمد. او پس از تحصیلات متوسطه، برای كسب علوم دینی وارد حوزه علمیه نجف اشرف شد. بجنوردی در چهارده‌سالگی به اتفاق چند نفر از همسالان خود كتابخانه‌ای تاسیس ‌كرد و در شانزده‌سالگی، پس از مطالعه مجموعه‌ای از كتابهای تاریخی، اجتماعی و سیاسی، اندیشه انقلاب مسلحانه و تشكیل حكومت اسلامی در ذهن وی شكل گرفت و در پی آن، به‌ برگزاری جلسات آموزش علوم سیاسی و تفسیر وقایع روز اقدام نمود. وی در هیجده‌سالگی به ایران آمد و دروس حوزوی خود را در مدرسه سپهسالار (مدرسه عالی شهید مطهری) پی گرفت.[v]

بجنوردی در ایران با توجه به اندیشه‌هایی كه از هنگام اقامت او در عراق و فعالیتش در حزب‌الدعوه در ذهن او شكل گرفته بودند، به فكر راه‌اندازی یك تشكیلات و سازماندهی مخفی افتاد تا بتواند افراد همفكر خویش را در آن سازماندهی و انسجام بخشد و برای اهدافی كه در سر داشت، با كمك آنها برنامه‌ریزی نماید. او ابتدا به سراغ دوستان دوران كودكی و نیز بستگان خویش رفت و به‌این‌ترتیب در اواخر سال ۱۳۴۰ اولین گامها به سوی تشكیل حزب ملل اسلامی برداشته ‌شد. حسن عزیزی، دوست دوران كودكی كاظم بجنوردی، اولین كسی بود كه پس از بجنوردی به حزب پیوست. عزیزی نیز پسردایی خود، سیدمحمودی (سیدمحمد سیدمحمودی‌طباطبایی قمی) را معرفی كرد. هاشم، قاسم و كاظم آیت‌الله‌زاده اصفهانی (پسردایی‌های بجنوردی)، محمد مولوی، محمدصادق عباسی و شهبازی را نیز می‌توان جزو پیشكسوتان حزب به حساب آورد كه به اتفاق همه ایشان، اولین جلسه كمیته مركزی حزب در اسفند ۱۳۴۰ در منزل هاشم آیت‌الله‌زاده تشكیل گردید. اما پس‌ازآن، محل تشكیل جلسات كمیته مركزی به آپارتمانی واقع در خیابان صفاری منتقل گردید.[vi]

ابوالقاسم سرحدی‌زاده درخصوص پیدایش فكر تشكیل یك سازمان مسلحانه اسلامی، می‌گوید: «بدون‌شك هر كاری یك نقطه شروع دارد و نقطه شروع حزب ملل اسلامی، آقای محمدكاظم موسوی‌بجنوردی بود. ایشان از ایرانیان ساكن عراق بودند... او دریافته بود كه حكومت شاهنشاهی جز با اعمال فشار ریشه‌كن نخواهد شد و چون در آن زمان جوان بود، طبیعتا راه‌حل مسلحانه به ذهنش رسید و با چنین دریافتی، به فكر تشكیل یك حزب و گروه افتاد. با همین فكر، برای ادامه تحصیل به ایران آمد و پس از مدتی متوجه شد كه خیلی‌ها آمادگی حركت دارند. در ابتدا حزب با تعداد اندكی شروع به كار كرد... .»[vii]

لازم به ذكر است كه حزب در سالی شكل ‌گرفت كه دولت علی امینی بر سر كار بود؛ دولتی كه بر اثر فشارهای دولت جان اف. كندی (رئیس‌جمهور وقت ایالات‌متحده امریكا) بر سر كار آمده و در یك حركت رفرمیستی، به دنبال ایجاد فضای باز سیاسی بود، فضایی كه جبهه ملی می‌توانست تجدید حیات كند و برای خود جلسه و میتینگ برگزار نماید و نهضت آزادی هم اعلام موجودیت كند؛ پس منطقی می‌نماید كه در این برهه، تمایلات سیاسی به‌صورت‌آشكار و پیدا ــ نه مخفی و زیرزمینی ــ دنبال شوند. اما بجنوردی كه در سال ۱۳۳۹ وارد ایران شده بود، نتوانست در عرض یك تا دو سال ارزیابی صحیحی از وضعیت و شرایط سیاسی جامعه داشته باشد. اندیشه سیاسی وی درواقع در خارج از كشور شكل گرفته بود و او از جریان امور ایران تاحدودی به دور بود؛ به‌ویژه‌آنكه عضویت در حزب‌الدعوهٔ عراق[viii] در شانزده سالگی نظرگاههای دیگری را به روی او گشوده بود: «در حزب‌‌الدعوه بااینكه من نوجوان بودم، به‌خاطر سطح بالای مطالعات و آگاهی نسبی كه داشتم، مسئول سه حوزه حزبی شدم.

بعضی از اعضای حوزه‌ها سن‌وسالشان از من بیشتر بود. پیدا بود كه روی من حساب می‌كردند. حالا دیگر برای خودم در مسائل سیاسی صاحب‌نظر شده بودم و می‌توانستم اوضاع سیاسی را تحلیل و تفسیر كنم. در همان روزها در عراق ژنرال عبدالكریم قاسم كودتا كرد و خاندان سلطنتی را برانداخت و در عراق رژیم جمهوری برقرار شد. ... كودتای قاسم با استقبال عمومی مواجه شد. ما از این ماجرا سخت هیجان‌زده شده بودیم ... یك‌بار به مسئولم گفتم كه در عراق ... دیگر امكان برپایی انقلاب اسلامی نیست، ولی در ایران به دلیل شرایطی كه پس از كودتای بیست‌وهشتم مرداد به‌وجود آمده، این امكان و احتمال خیلی بیشتر است.»[ix]


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 7 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.