یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

زندگی پس از سرمایه داری سوسیالیسم از منظری اقتصادی


زندگی پس از سرمایه داری سوسیالیسم از منظری اقتصادی

جنبش نوین برای جهانی دیگر درست سه سال پیش از سیاتل آغاز شد ویژگی این جنبش در گردهم آوردن جنبش های متعدد و مختلف, جدید و قدیمی برسر مسائلی نظیر بدهی ها, فقر در كشورهای جهان سوم, نابودی محیط زیست, میلیتاریسم

جنبش نوین برای جهانی دیگر درست سه سال پیش از سیاتل آغاز شد. ویژگی این جنبش در گردهم آوردن جنبش های متعدد و مختلف، جدید و قدیمی برسر مسائلی نظیر بدهی ها، فقر در كشورهای جهان سوم، نابودی محیط زیست، میلیتاریسم، حقوق اساسی، بیكاری، نابودی حقوق كارگران و جلب توجه آن ها به دشمنی مشترك با یك نظام جهانی گسترده به نام” جهانی سازی شركتی“ است كه گرفته است.

مردم به حق از وحدت برای ایجاد جنبش عظیم چه از نظر كمی و چه كیفی در پوست خود نمی گنجیدند. این جنبش بین المللی تر از هر جنبشی ست كه از دهه ۱۹۷۰ به بعد دیده شده. این ویژگی است كه باعث می شود جنبش از سیاتل به پورت الگره و از مجمع اجتماعی جهانی در پورت الگره به مجمع جنوا فراروید. همین توانایی است كه باعث می شود جنبش از شوك ۱۱ سپتامبر بیرون بیاید و تظاهرات عظیم علیه نظام جهانی و جنگ را در سال گذشته در بارسلون، سویل, فلورانس و سراسر جهان برپا دارد.

این پیروزی ما را برآن می دارد كه از طریق بحث های دوستانه مشخص سازیم برای چه مبارزه می كنیم و علیه چه چیزی اقدام می نمائیم. این بسیار مهم است. از یك سو با خطر جنگ و واقعیت بحران اقتصادی فاجعه بار در سراسر جهان و بویژه در سال گذشته در آرژانتین مصادفیم، و از سوی دیگر جنبش عظیم ضد جنگ و گرایش به چپ در آمریكای لاتین مانند لائولا[۱] در برزیل، گاتیرز[۲] در اكوادور، و چاوز در ونزوئلا را شاهدیم.

در بحث های سیاتل و پس از آن سه روش برای تشریح صریح آنچه ما برله و آنچه برعلیه آنیم ، و اینكه چه بدیل هایی را در پیش رو داریم مطرح شده است.

●جهانی سازی و تمركزگرایی

ابتدا كانون توجه را به جهانی سازی معطوف می سازیم و سپس بدیل آن را حركت به سوی تمركزگرایی تولید، به ویژه حمایت از كشاورزی، موسسات و مشاغل محلی و در نهایت فراخوان برای چیزی كه یكی از مولفین بریتانیایی آن را:”حمایت گرایی جدید“ می نامد.

طرفداران این نگرش نقدهایی جدی از نظام موجود كرده اند. آن ها اذعان می دارند كه این چیزی جز اتلاف منابع و ایجاد آلودگی در اثر حمل و نقل كالاهایی ست كه می تواند در محل تولید شود و از آن سر دنیا آورده نشود. این روش تولید انبوهی ست كه بوسیله موسسات زراعی بزرگ بدون توجه به شرایط محلی با حذف مهارت ها و دانش های محلی در سراسر جهان بكارگرفته می شود و در نهایت به نابودی زندگی مردم می انجامد.اما این نگرش سئوال های مهمی را بی پاسخ می گذارد.

تكیه بر كشاورزی محلی همواره مردم را در معرض خطراتی نظیر شرایط آب و هوایی، خشكسالی و سرمازدگی و آفات قارچی و حشره ای قرارداده است. در بسیاری از نقاط دنیا غیرممكن است كه بدون تكیه به محصولات وارداتی از خارج رژیم غذایی مناسبی را سازمان داد. همچنین مناطقی وجود دارند كه طی قرن ها بطور جدی برای تولید محصول خاصی ( نظیر نیشكر، قهوه، چای، شراب، گندم، برنج و گوشت) سازماندهی شده اند كه تكیه كردن فقط بر تولید كشاورزی داخلی ممكن است موجب دشواری های جدی و جابجایی اقتصادی شود. این مسائل همچنین در مناطقی صدق می كند كه كارگران آن شدیدا به شغل های موجود در صنایع غول پیكر وابسته اند.

بعلاوه اینكه اگر در جایی تكیه بر تولید داخلی قدمی به پیش قلمداد شود، این خط مشی به هیچ عنوان با محدودیت هایی كه بر سر مردم از سوی سیستم های گسترده تر تحمیل شده مانند فشار حاصل از بدهی یا آسیب وارده به محیط زیست به واسطه پدیده گلخانه ای ( كه خشكسالی، طوفان وسیل های بسیاری را باعث شده) نمی تواند مقابله كند. این خط مشی همچنین نمی تواند جلوی جنگ هایی را بگیرد كه هر نیرویی چه آمریكا چه مثلا هند و پاكستان راه می اندازند. این روش همچنین برای مقابله با تخریب حاصل از داد و ستد های كوچك و متوسط كارایی ندارد. هیچ شاهدی مبنی براهمیت دادن واحدهای تجاری كوچك به رفاه عمومی مردم و یا اثرات عملكردشان بر محیط زیست وجود ندارد. در واقع آن ها در خط اول حركت های سیاسی جناح راست و جنبش های ضد اتحادیه ای قرار دارند. معمولا توجه به منافع تجارت بزرگ سرآغازی برای انجام معاملات پرسود با آن است.

به این دلایل” تمركزگرایی“ به خودی خود استراتژی مناسبی برای جنبش نیست.

●حكومت و نولیبرالیسم

نگرش دوم دشمن را مجموعه سیاست های اقتصادی ای می داند كه طی ۳۰ سال اخیر بوسیله بیشتر دولت ها كوچك و بزرگ تحت نام نولیبرالیسم مورد پذیرش قرارگرفته و در ” توافقنامه واشنگتن“[۳] تبلور یافته است.

این نگرش مدعی ست كه اقتصاد جهان و بیشتر بخش های تشكیل دهنده آن طی دوره ۱۹۷۴ - ۱۹۵۴بسیار سریع تر از سه دهه اخیر رشد كرده است. در دوره اول حكومت های ملی هدایت و كنترل كامل اقتصاد ملی را در دست داشتند، اما برعكس طی ۳۰ سال اخیر لغو گسترده قوانین دولتی و بویژه كنترل جدی جریان پول از مرز ها، راه هر كوششی برای كنترل جریان روزانه مالی در سطح ملی را بسته است. بنابراین تمركز جنبش باید بر ایجاد كنترل دولتی بر جریان های مالی – با اولویت قائل شدن برای مالیات توبین[۴] – و مقاومت در مقابال ایجاد تجارت آزاد بوسیله سازمان تجارت جهانی باشد.

این شیوه برخورد نسبت به”تمركزگرایی“ برتری هایی دارد كه عبارتست از :

-بر تصویر كلان توجه دارد، یعنی بر آنچه شركت های فراملی و دولت ها خود را با آن هماهنگ می كنند.

- این شیوه برخورد در مورد توزیع ثروت و درآمد اقتصادی جهان، سنگینی و فشار بدهی ها، گسترش فقر در مناطق مختلف، رشد بیكاری در سراسر جهان، كالا شدگی جریان زندگی بشر سؤال هایی را برمی انگیزد. اما با این وجود نقاط ضعف آشكاری دارد.

شاید اقتصاد در دوران پیش از گسترش نولیبرالیسم از رشد بالاتری نسبت به زمان كنونی برخوردار بوده باشد، اما به طور قطع برای توده های مردم دورانی طلایی نبوده است. طی این دوره اتفاقات زیر در جهان به وقوع پیوست: حاكم شدن نظامی ها در آمریكای لاتین، وقوع دو جنگ بین هند و پاكستان و پدید آمدن قحطی در برخی از مناطق شبه قاره هند، افزایش بسیار زیاد هزینه نظامی در كشورهای پیشرفته صنعتی، وقوع یك سری جنگ های امپریالیستی نظیر فرانسه علیه ویتنام و الجزایر، آمریكا علیه ویتنام، و حمله اتحاد انگلو – فرانسوی به مصر، حاكم شدن دیكتاتوری در كره جنوبی، تایوان و سایر كشورهای جنوب شرقی آسیا مشهور به ببر ها، وقوع قحطی گسترده در چین در بین سال های ۱۹۵۸ و ۱۹۶۰ و آشوب های حاصل از ”انقلاب فرهنگی“ و ادامه ظلم رژیم استالینی بر اروپای شرقی و روسیه.

تازه این همه جریان نیست. نولیبرالیسم نه تنها با مقاومت مدل های اقتصادی از قبل حاكم روبرو نشد، بلكه این مدل اقتصادی زمانی ریشه گرفت كه مناطق مختلف جهان یكی بعد از دیگری با بحران روبرو شدند. بحران اقتصادی جهانی در اواسط دهه ۱۹۷۰ و پیش از آن به وقوع پیوست كه كشورهای اروپایی سیاست نولیبرالی را درپبش گیرند.

قبل از آن كه روسیه و لروپایی شرقی به سیاست بازار روی آورند، ركود اقتصاد آن ها را دچار مصیبت كرده بود. در آرژانتین پیش از اینكه رژیم نظامی اواخر دهه ۱۹۷۰ تبدیل به رژیمی طرفدار نولیبرالیسم شود، مدل وارداتی توسعه اقتصادی عللئم بحران را از خود نشان داده بود.

نولیبرالیسم پاسخ به بحران هایی بود كه شرایط را سخت تر و بدتر می كرد. این چیزی نبود كه در كشورهای بدون مشكل، بحران بیافریند. به همین دلیل است كه معمولا همان مداخله جویان سابق در احزاب حاكم و پشتیبانان آن ها یا افرادی از درون حكومت های پوپولیستی و احزاب مختلف در آمریكای لاتین، یا احزاب سوسیال دمكرات و دمكرات مسیحی اروپای غربی، از استالینیست های معروف قدیمی در اروپای شرقی وجمهوری های اتحاد شوروی سابق معرفی كنندگان نولیبرالیسم بودند.

بازگشت به مدلی كه خودش در بحران، بیكاری و فقر به اوج خود رسیده بود، و با پاسخ نولیبرالیسم روبرو شد برای بحرانی كه امروزه با آن روبرو هستیم، بدیل مناسبی نیست.و اما خطرهایی در این مدل وجود دارد:

- این مدل برنقش دولت های موجود تاكید می كند. اما دولت های موجود نیز درست به همان اندازه شركت های فراملی دشمن مسائلی هستند كه ما برای آن ها مبارزه می كنیم. اقدامات حكومت ایتالیا در جنوا و عملكرد امروزه آمریكا و انگلیس دلیلی بر این مدعاست.

- علاوه بر این، اكثر اوقات گرایشی وجود دارد كه تنها سرمایه مالی را دشمن می بیند نه سرمایه صنعتی را و به همین دلیل تاكید بر بستن مالیات توبین دارد كه تقریبا منحصرا بر سرمایه های مالی اعمال می شود. اما سرمایه صنعتی هم به اندازه سرمایه مالی مضر است. موارد نیوز اینترناشنال[۵](امپراطوری ماردوك[۶])، مونسانتو[۷]، مایكروسافت، بوئینگ و یا شركت های دارویی این مهم را نشان داده است. هر جا استراتژی تكیه بر سرمایه صنعتی علیه سرمایه مالی را تجربه شده، سرآخر به این منجر شده كه با شركت های مالی و شركت های فراملی هم مانند سرمایه های صنعتی سازش شود. و این بدین علت است كه امروزه سرمایه های صنعتی در همه جا به میزان كم و یا زیادی به ائتلاف خود با سرمایه های مالی وابسته اند.

نویسنده: كریس هارمن

برگردان: احمد جواهریان

[۱] Lula

[۲] Guttierez

[۳] Washington Consensas

[۴] Tobin Tax

[۵] News International

[۶] Murdoch

[۷] Monsanto

[۸] Pat Devine


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.