شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

زمانی برای داغ کردن هرکول ها


چند روز قبل از دوشنبه هفته پیش علی مرادی , رئیس فدراسیون وزنه برداری مثلا در محفل خصوصی به یکی می گوید بهمن زارع مربی تیم ملی را به اردوی بلغارستان نمی برد

چند دقیقه بعد این خبر به گوش وزنه برداران می رسد. آنها جا خورده اند. نمی دانند مرادی این حرف را زده. آنها انتظار داشتند اسم هر کسی از اردو خط بخورد، بجز زارع مربی. قیافه هایشان دیدنی است.

مرادی شانس آورده که دم دست آنها نیست.همه عصبانی اند. می گویند: «چرا، مگر زارع چکار کرده؟» و هر کدام در حمایت از او چیزی می گویند: «وقتی ایوانف (سرمربی بلغاری تیم ملی وزنه برداری) نبود، زارع تیم را جمع و جور کرد»، «یادتان هست هر مربی ای که می آمد. چند روز بیشتر دوام نمی آورد. بلد نبود کار کند و می رفت»، «روزهایی را بگویید که مادرش مریض بود و باید در خانه می ماند، اما به خاطر ما خودش را به سالن می رساند»، «هیچ وقت هم نشان نمی داد که ناراحت است» و...

آخر حرف ها این است که یکی از آنها پیش مرادی برود و دلایل حذف زارع را از خودش بشنود.

یک روز بعد: یکی از آن وزنه بردارها کنار مرادی نشسته. بدون رودربایستی می پرسد: «چرا خطش زدی» و پاسخ می شنود: «خوب کار نکرده. در لیگ ضعیف بود.»

این وزنه بردار، نزدیک است دود از گوش هایش بیرون بزند. چند بار پیش خودش تکرار می کند: «زارع در لیگ بد کار کرده!» نمی تواند باور کند که مرادی این حرف را زده. چطور باید باور کند.

همین چند ماه پیش بود که زارع در جام باشگاه های آسیا بهترین مربی شد. قبل از آن هم در مسابقه های دانشجویان جهان باز هم او بهترین مربی بود. حالا این بهترین مربی ضعیف شده بود. این وزنه بردار در دلش می گوید: «آره جون تو، راست می گی!»

دوشنبه هفته گذشته: دوباره جلسه تشکیل می شود. همه عصبی اند اما دلیلی را که برای خط خوردن سرمربی شنیده اند، مسخره می کنند. چکار می توانند بکنند.

می گویند: «زارع برای ما خیلی زحمت کشیده. نمی شود تنهایش بگذاریم.» یاغی ترینشان یک راه حل پیدا می کند: «تیم ملی را تحریم می کنیم.» پیشنهاد خوبی است. تصمیمش عملی می شود فقط با چند تلفن... هستی؟...آره. تنهایش نمی گذاریم... و چند تلفن دیگر... سردفتر روزنامه... یک خبر مهم داریم.

ما تیم ملی را تحریم کرده ایم و... تلفن به خبرگزاری... و همان خبر تکراری. روح مرادی هم خبر ندارد که چه در انتظارش است.

فردای صبح دوشنبه: خبر خیلی زود پخش شده. رادیو و تلویزیون اول صبح هوار زده اند که وزنه برداران تیم را تحریم کرده اند و مرادی منتظر است پاسخ بدهد: «من با ورزشکار سالاری برخورد می کنم. اتفاقی نیفتاده. ایوانف گفته زارع را نمی خواهد. من که نمی توانم مربی را به او تحمیل کنم. حالا هم هر کس نمی خواهد بیاید، نیاید.»

این دیگر آخرش است. مرادی وضعیت را بدتر کرده است. وزنه برداران آرزو می کنند که با رئیس فدراسیون وزنه برداری روبه رو شوند.کار از عصبانیت گذشته. آنها که تا شب قبل می گفتند موضوع را دوستانه حل می کنیم ، حالا راحت حرف دلشان را نمی زنند.

کوروش باقری می گوید: «یعنی چه. هر کس نمی خواهد به اردو برود، نرود. آنها هیچ دلیلی برای حذف زارع ندارند. یک دلیل قانع کننده بیاورند. ما همه قبول می کنیم.»

کوروش اصلا قرار نیست با تیم به بلغارستان برود، اما خودش را قاتی کرده است. موضوع یک اردو یا یک مسابقه نیست. آنها یکی شده اند تا از مربی شان حمایت کنند.

یک مربی ایرانی که در این چند ماهه همیشه همراه آنها بوده است. این برای خود زارع خیلی مهم است. تنها چیزی که می گوید این است که از آنها تشکر کند. «باور کنید به خاطر خودم نمی گویم. اما این حرکت آنها واقعا جای تشکر دارد. یک مربی ایرانی هیچ وقت حمایت نشده. فدراسیون وزنه برداری باید افتخار کند که مربی اش را اینقدر قبول دارند.»

همه داغ کرده اند، نمی توانند حرفهای مرادی را باور کنند،اما احترامش را نگه می دارند. به هر حال رئیس فدراسیون است. همه حرفهایی که می زنند یک نتیجه می دهد: «چیزی که مرادی می گوید حقیقت ندارد.»

دلیلشان هم این است: «روزی که ایوانف ، سرمربی سابق تیم ملی وزنه برداری دوباره به ایران برگشت تا دوباره تیم را تحویل بگیرد در فرودگاه پرسید زارع کجاست.

۳ هفته ای هم که اردو داشت ، زارع مربی اش بود. او در ایران بجز زارع هیچ کس را قبول ندارد. حالا چطور مرادی می تواند بگوید که ایوانف او را قبول ندارد.»

دلیل دیگری که مرادی می آورد این است: «مدیران باشگاه ها موافق حضور مربیان لیگ در تیم ملی نیستند. زارع هم سرمربی سایپاست و نمی تواند در تیم ملی مربیگری کند.»

دلیل ، منطقی به نظر می رسد ؛ اما وزنه برداران قبول ندارند: «برای اولین بار نیست که زارع مربی تیم ملی شده. سالهای پیش هم همین وضعیت را داشت. چرا آن موقع کسی مخالفت نمی کرد. اگر چنین موضوعی هست ، باید اعتراض کتبی مدیران باشگاه ها را به ما نشان بدهند.»

چند روز بعد: قات اصلی را گنده هرکول زد: حسین رضازاده. روز اول آرام بود. حالا او هم به صدا درآمده است. گفته بود من هم هستم اما حرفی نمی زد. معلوم نیست چه اتفاقی افتاده که بدجوری به فدراسیون حمله می کند: «آقایان نمی دانند اندازه میله وزنه برداری چقدر است ، برای ما تصمیم می گیرند. آنها در این حد و اندازه نیستند.»

بیشتر از همه ، این حرف که گفته بود، هر کس نمی خواهد نیاید مشکلی نیست ، به او برخورده بود: «ما نیاییم کی می خواهد مدال بگیرد. مگر الکی است که بگوید، نیایید. پول بیت المال را خرج کرده اند و با این پول روی ما سرمایه گذاری شده. نمی شود که پول به هدر برود.»

همه این حرفها و اعتراض ها نشان می دهد این وزنه برداران تحت هیچ شرایطی کوتاه نمی آیند. یا باید زارع برگردد یا هیچ کس به بلغارستان نمی رود. مرادی می گوید: «بچه های نوجوانان و جوانان هستند.»

اما برای مسوولان ورزش انگار این موضوع مهم شده است. گفته می شود آنها طرف تیم ملی را گرفته اند و حتی به مرادی هم اولتیماتوم داده اند که هر چه زودتر موضوع را حل کند.

اولین کار رئیس فدراسیون این است که عبدالرضا اسدی را به جای زارع به تیم ملی دعوت می کند تا شاید یاغی ها برگردند، اما فایده ای ندارد. آنها زارع را می خواهند. نه این که بخواهند آشوب به پا کنند. می گویند فدراسیون برای یک بار هم که شده به حرف ما گوش بدهد.

این بار نماینده شان رضازاده است: «فدراسیون باید تصمیم درستی بگیرد. این طور که نمی شود مشکل را حل کرد. ما همیشه به فدراسیون احترام گذاشته ایم و خواسته هایشان را انجام داده ایم. حالا هم نه موضوع ورزشکارسالاری است ، نه ما می خواهیم جو را به هم بزنیم. خواسته ای داریم و می خواهیم فدراسیون به ما احترام بگذارد و زارع را به تیم ملی برگرداند.»

مثل این که برای فدراسیونی ها افت دارد از حرفی که زده اند، برگردند. آنها حاضر نیستند زارع به تیم ملی بیاید. ترفند دیگری را به کار می گیرند. یکی از کارمندان فدراسیون مامور شده و به همه زنگ می زند... آقای... چرا پاسپورتتان را نمی آورید؟ همه پاسپورتشان را آورده اند... آقای... شما نمی خواهید به بلغارستان بروید؟ فقط شمایید که پاسپورت را به فدراسیون نداده اید و...

این بار هم تیرشان به سنگ می خورد. بچه ها سنگ تر از این حرفها هستند. شنبه شب جوان ترها به بلغارستان می روند و قدیمی ها در تهران می مانند. مرادی هم هست. می داند که چطور مشکل را حل کند.

می داند که مسوولان آرام نشسته اند و خودشان دست به کار شده اند. کمیته ملی المپیک که می داند بدون رضازاده ، توکلی ، باقری ، فلاحتی و... در بازیهای کشورهای اسلامی ، دوحه قطر... به مشکل می خورد، یکی را مامور کرده تا به موضوع رسیدگی کند. قرار است او با همه صحبت کند و براساس گزارشی که می دهد درباره فدراسیون تصمیم گرفته شود.

موضوع اصلی این است که همه می دانند این وسط حق با وزنه برداران است. چیزی که بارها مسوولان در حرفهایشان تکرار کرده اند، اما خواسته اند که جایی مطرح نشود.باید منتظر تصمیم آخر ماند.



همچنین مشاهده کنید