جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نژادپرستی به سبک « یک خانواده محترم »


نژادپرستی به سبک « یک خانواده محترم »

در متن و حاشیه یک فیلم ضدایرانی

سینمای ایران روزهای پرتلاطم و حاشیه زده ای را می گذراند. گرچه وفور حاشیه جزو طبیعت عرصه سینما در هر کشوری محسوب می شود، اما آنچه جای نگرانی دارد، غلبه حواشی بر متن است که می توان آن را یک بیماری مزمن به نام حاشیه زدگی دانست. درست مانند آنچه طی ماه های اخیر در سینمای کشورمان حاکم بوده است. در حالی که سینمای ما از فقر فیلم خوب و موثر و عدم استقبال مردمی از آثار رنج می برد اما بازار حواشی وتنش ها و درگیری ها به شدت گرم است.

فیلم «یک خانواده محترم» و جنجال های آن، متأخرترین حاشیه بروز یافته در این عرصه است که در دو مقطع، فضای سینمای ایران را تحت الشعاع خود قرار داد. یک بار اوائل سال بود که حضور این اثر به عنوان نماینده کشورمان در جشنواره فرانسوی کن اعتراض های فراوانی را برانگیخت. در حالی که هنوز هیچ کس در داخل از این فیلم اطلاع نداشت اما خبرهای رسیده حاکی از این بود که تماشاگران ایرانی فیلم، با سلائق و دیدگاه های متفاوت، نگاه توهین آمیز جاری در آن را تاب نیاورده و حتی عده بسیاری نتوانستند فیلم را تا انتها تماشا کنند. در مقطع دوم، حضور «یک خانواده محترم» در جشنواره ابوظبی و تقدیر شدن این فیلم از سوی این جشنواره اماراتی جنجال برانگیز شد. تا آنجا که برخی از رسانه های عرب زبان دشمن با کشورمان، به استقبال این فیلم رفته و آن را اثری ضدایرانی و فیلمی علیه انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره) توصیف کردند. برخی در داخل نیز فیلم مذکور را در ردیف آثاری همچون «بدون دخترم هرگز» قرار دادند و عده ای بغض ضدانقلابی «یک خانواده محترم» را شدیدتر از آن فیلم آمریکایی دانستند.

البته این اثر برخلاف سایر فیلم هایی از این دست، نه خارج از کشور ساخته شده و نه مراحل تولید آن پنهانی و زیرزمینی بوده، بلکه با تهیه کننده مشخص و با طی مراحل قانونی تولید شده است.

اما درباره این فیلم دو نکته قابل تأمل است:

اول اینکه رویکرد کاسب کارانه و جاه طلبانه برخی از فیلم سازها به حدی رسیده که برای جبران ناتوانی ها و ضعف های کار خود دست به ترفندهایی می زنند که بیشتر شبیه به نوعی خودزنی است. اگر تا چند سال پیش فیلم سازهای ایرانی سعی می کردند تا با تکیه بر شاخصه های بومی و ارزش های انسانی در جهان بدرخشند، متأسفانه مدتی است که برخی از آن ها با توهین به مردم و کشور خود در تلاش هستند تا به جایزه های جشنواره های خارجی برسند.

«یک خانواده محترم» فیلمی به شدت ضعیف و خام دستانه است که با وجود تلخی حاکم بر آن به خاطر ناشی گری های کارگردان بارها مایه خنده و مضحکه مخاطب می شود. مثلا در یکی از سکانس های فیلم می بینیم که در یک آزادراه دو خودرو به طور شاخ به شاخ با هم تصادف کرده اند. با توجه به اینکه آزادراه ها یک طرفه هستند، معلوم نیست این اتفاق براساس کدام منطق عقلانی شکل گرفته است. یا هر بار که تصاویر فیلم، خیابان های ایران را نشان می دهد، مردم در حال کتک زدن همدیگر هستند! در یکی از سکانس های ابتدایی فیلم، نشان داده می شود که کلاس های دانشگاه های ایران با دوربین مداربسته کنترل می شود و مدیران دانشگاه ها تمام وقت در دفتر خود نشسته و در حال تماشای تصاویر این دوربین ها هستند. بعد هم یک استاد دانشگاه را تنها به خاطر نمایش دادن یک فیلم در سر کلاس با بدترین لحن ممکن هدف برخورد قرار می دهند! از این گونه موارد در فیلم به وفور دیده می شود.

علاوه بر این ها، «یک خانواده محترم» یک فیلم سطحی و شعارزده و دروغ گو است. انگار که کارگردان همه شاخص های مورد پسند جشنواره های غربی را فهرست کرده و تمام آن ها را در حدود ۱۰۰ دقیقه به تصویر کشیده است. از کودک آزاری و شکنجه در زندان های ایران گرفته تا سانسور و فرار مغزها و علاقه جوانان ایرانی به مهاجرت به غرب و توهین به نماز و قرآن و حمایت از فتنه و...! «یک خانواده محترم» فیلمی نژادپرستانه است که ایرانیان، به ویژه مردم متعهد به ارزش های اسلامی را افرادی متوحش و رذیل نشان می دهد. چرا همه افراد متدین در این فیلم فاسد و دزد و بیمار هستند؟ پاسخ روشن است؛ چون تهیه کننده و کارگردان فیلم مجبور بوده اند برای کسب جایزه های جشنواره های خارجی این گونه تصویرسازی کنند. چطور می توان باور کرد که این صحنه اتفاقی شکل گرفته و سازنده های فیلم، هیچ غرضی نداشته اند؛ یک زن که از بیماری روانی رنج می برد و حتی ذره ای مهر مادری هم در وجودش نیست، نماز شب می خواند و در حالی که صوت قرآن فضا را دربرگرفته است، فرزندش خوردن قرص را به او یادآوری می کند!

در کدام خاطره و تذکره ای از مادران شهید آمده که آن ها پس از شهادت فرزندانشان، با شوهر خود دست به یقه می شدند که تو باعث کشته شدن جگرگوشه من شدی؟! آیا دروغی بزرگتر از این می توان گفت؟ فیلم بطور غیرمستقیم از تحریم و تهدید ایران حمایت می کند؛ این گونه القا می کند که ایرانیان حتی به فرزندان و نزدیک ترین های خود نیز رحم نمی کنند، چه رسد به دیگر ملل!

نکته دوم این که فیلم «یک خانواده محترم« باز هم ضعف ها و گسست های نظارتی و حمایتی تولید فیلم در ایران را برملا کرد. اینکه یک فیلم ابتدا با یک فیلمنامه دیگر مجوز ساخت و حتی بودجه دولتی می گیرد و در حین ساخت از یک فیلم دفاع مقدسی به فیلمی ضداسلامی و ضدایرانی تغییر ماهیت می دهد و بعد بطور رسمی به عنوان نماینده ایران در جشنواره های خارجی معرفی می شود همه نشانه هایی از مشکل دار بودن سیستم هدایتی و نظارتی سینمای ماست. چطور ممکن است که بر یک پروژه سینمایی که مجوز و بودجه گرفته هیچ نظارتی نشود و بعد چطور بدون هیچ کنترل و بازدیدی، این فیلم به عنوان سفیر کشورمان در آن سوی مرزها معرفی می شود؟ آیا چنین اتفاقاتی گویای این نیستند که وقت یک خانه تکانی اساسی در شیوه های کهنه و فرسوده هدایتی و نظارتی در سینمای ایران رسیده است؟

آرش فهیم