شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
مجله ویستا

چالش های نقدینگی سرگردان


چالش های نقدینگی سرگردان

نقدینگی های سرگردان که امروزه به اسبی چموش در اقتصاد مبدل شده, با جولان در بازارهای گوناگونی که برای مردم جذابیت دارد, در حال خدشه به اقتصاد است مساله ای که تداوم و تعمیق رکود اقتصادی و چرخش وارونه سرمایه ها از بازارهای مولد به بخش دلالی را در پی دارد

نقدینگی های سرگردان که امروزه به اسبی چموش در اقتصاد مبدل شده، با جولان در بازارهای گوناگونی که برای مردم جذابیت دارد، در حال خدشه به اقتصاد است؛ مساله ای که تداوم و تعمیق رکود اقتصادی و چرخش وارونه سرمایه ها از بازارهای مولد به بخش دلالی را در پی دارد.

در حالی که مقامات ارشد دولتی از وزیر امور اقتصادی و دارایی تا رئیس کل بانک مرکزی به مردم توصیه می کنند که تحت تاثیر تب و هیجان بازارهای گوناگون قرار نگیرند، بعضاً شاهد التهاب های گوناگون در بازارها هستیم.

در طول یک سال گذشته نوسان هایی در بازارهای گوناگون به دلیل حضور نقدینگی های سرگردان رخ داده است؛ از بازار ارز در سال گذشته گرفته تا بازار سکه و طلا در سال جاری و سرایت آن دوباره به بازار ارز. حتی کنترل این بازارها در مقاطعی به سختی صورت می گرفت و آثار آن همچنان ادامه دارد. در این گزارش به بررسی این موضوع می پردازیم:

● دردسر نقدینگی

چالش بازار ارز در سال گذشته، اوج التهاب و تشنگی مردم برای خرید دلار بود؛ زمانی که دلار حتی به قیمت ۱۲۵۰ تومان هم رسید و به هیچ وجه حاضر نبود از پله های افزایش قیمت پایین بیاید.

در آن شرایط، روز به روز به تعداد خریداران در صف های صرافی ها افزوده می شد و بازار ارز در تب گرانی می سوخت. دلالان بازار هم که مسیر نهایی دلارهای دولتی بودند، حاضر بودند دلار را با قیمت بالاتری از مردم بخرند و با این شیوه، نقدینگی را از دست مردم جمع می کردند. به این ترتیب با تقاضای کاذبی که در بازار شکل گرفته بود، قیمت دلار روز به روز بالا می رفت.

اما بالاخره با تزریق نامحدود ارز به بازار که تدبیری از سوی بانک مرکزی بود، تا حدودی وضعیت به وجود آمده کنترل شد و درروزهای پایانی آبان، در مرز ۱۰۵۰ تومان قرار گرفت.

بازار ارز در آن دوره کنترل شد، اما هنوز چهارماه از این داستان نگذشته بود که اواسط ماه ابتدایی سال ۹۰، همان شرایط بازار ارز، به بازار سکه و طلا منتقل شد. چنان رونقی به این بازار افتاد که در وانفسای رکود اقتصادی، عده ای با هر آنچه پول نقد که در چنته داشتند، راهی بازارها شدند تا سهمی از شلوغی بی وقفه بازار سکه و طلا ببرند. هر روز صف خریداران سکه و طلا طولانی تر می شد و انگار عطش کاذب تقاضا برای انباشت سکه پایان پذیر نبود.

این وضعیت ادامه پیدا کرد تا این که بالاخره سی ام فروردین،ربع سکه با رشد نامتعارف، به قیمت ۱۶۵ هزار تومان رسید و در واقع در طول یک ماه، سکه از رشدی ۱۲ درصدی برخوردار شد.

اما این که «مردم تحت تاثیر بازار سکه قرار نگیرند» و «مردم برای خرید سکه به بازار هجوم نیاورند؛ چرا که دلالان از این وضعیت سوءاستفاده می کنند»؛ هشدارهایی بود که در همان ایام وحتی در هفته های اخیر از سوی دو مقام ارشد اقتصادی کشور، یعنی وزیر امور اقتصادی و دارایی و رئیس کل بانک مرکزی شنیده می شد.

با این حال در مقابل تاکیدهای مقام های مسئول به مردم که نقدینگی هایتان را به سوی بازارهای مولد هدایت کنید، بعضاً سرمایه ها به بازار سکه و دلالی منتقل می شد؛ در شرایطی که تصمیمات ناگهانی مردم می توانست سرمایه ها را دچار خطر کند.

به اعتقاد کارشناسان بازار پولی و مالی، از آن جا که طلا و سکه، دارایی های امن به حساب می آیند، افزایش تقاضا برای خرید سکه، که عموما منجر به افزایش قیمت آن می شود، می تواند نشان دهنده بی اعتمادی مردم به شرایط اقتصادی و بازارهای گوناگون باشد.

اما تداوم این وضعیت مبهم در بازار سکه منجر به این شد که بار دیگر بانک مرکزی با استفاده از راهکاری که بازار ارز را با آن کنترل کرده بود، این بازار را سامان دهد: «سکه به طور نامحدود به بازار تزریق شد.»

محمود بهمنی معتقد بود که اگر روند افزایشی قیمت سکه به صورت کاذب ادامه پـیدا کند، برای به تعادل رسیدن بازار، از طریق سوپرمارکت ها هم سکه در اختیار مردم قرار خواهند داد.

البته پس از حدود یک ماه و نیم از این وضعیت مبهم، در حال حاضر بازار سکه به آرامش رسیده است.

اما در روزهای اخیر شاهد اتفاق تازه ای در بازارها بودیم و آن اینکه التهاب و نوسان بازار سکه مجدداً به بازار ارز منتقل شد.

دلار که آخر سال ۸۹ در بازار آزاد ۱۱۰۰ تومان بود، تا ۱۱۹۰ تومان هم رفت و نگرانی ها در باب عواقب نقدینگی سرگردان را افزایش داد.

البته نقدینگی های سرگردان تنها آثار خود را درمدت اخیر نشان نداده است؛ از همان ایام دور می دیدیم که مردم حتی اگر پول کمی در اختیار داشتند، به سراغ بازاری همچون موبایل می رفتند و هر آنچه در اختیار داشتند، وارد این بازار می کردند که هیچ سودی برای آنها نداشت.

همان طور که دیدیم، این نقدینگی که حجم فعلی آن بالغ بر ۳۰۰ هزار میلیارد تومان است و با تصویب بودجه سال۹۰، حدود ۱۷۰هزار میلیارد تومان دیگر به آن اضافه می شود، تبدیل به اسب چموشی شده که با جولان در بازارهای گوناگونی که برای مردم جذابیت دارد، درحال آسیب به اقتصاد است؛ مسئله ای که به تداوم و تعمیق رکود اقتصادی و چرخش وارونه سرمایه ها از بازارهای مولد به بخش دلالی محدود می شود.

محمدباقرصدری، عضو انجمن اقتصاددانان ایران دراین باره می گوید: خصلت نقدینگی سرگردان این است که در بازارهای گوناگون می چرخد و به جایی می رود که سود بیشتری عاید خود کند، البته این مسئله را نه تنها درایران شاهد نیستیم و جایی که نقدینگی سرگردان وجود داشته باشد، به سمت بازارهای پرسودده می رود. اما درکشور ما حجم نقدینگی های سرگردان درحال طغیان است.

صدری که معتقد است افزایش نقدینگی درکشور به هدفمندکردن یارانه ها ربطی ندارد؛ چرا که پول مردم در قبال قبوض حامل های انرژی هزینه می شود، می گوید: عمده دلیل افزایش نقدینگی درکشور، مربوط به سیاست های بانک مرکزی است و آنچه که امروز در حال خودنمایی است، مسئله افزایش حجم نقدینگی های سرگردان است. به اعتقاد وی، اقدام های بانک مرکزی از جمله فروش نامحدود سکه و ارز هم نمی تواند در مهار نقدینگی موثر باشد.

علی رضا بحرینی، کارشناس بازار پولی و مالی هم معتقداست: نقدینگی در کشورما در اکثر سال های گذشته سرگردان بوده و این سرگردانی کمتر به سود اقتصاد و بیشتر به زیان کشور عمل کرده است.

از نگاه او، وجود بیش از ۳۰۰هزار میلیارد تومان نقدینگی در کشور، پیامدهایی به دنبال دارد؛ به طوری که اگر دولت بتواند آن را به سمت تولید و نه دلالی هدایت کند، تاثیر بسیاری در افزایش نرخ رشد اقتصادی و اشتغال و کاهش نرخ تورم خواهدداشت، اما اگر این نقدینگی به سمت بازارهای غیرمولد همچون تولید و بورس سوق پیدا نکند، نتیجه ای غیر از بیکاری و تورم نخواهدداشت و احتمالا عده ای سوداگر در این بین سودهای سرشار و کلان کسب خواهندکرد.

● سرمایه گذاری های سخت

اما این که چرا نقدینگی مردم همواره به بازارهای دیگری همچون دلالی وارد می شود، پرسشی است که علی رضا بحرینی این گونه پاسخ می دهد: درحال حاضر تولید، از سودآوری به مراتب کمتر از دلالی برخوردار است و همین مسئله باعث می شود تا اکثر پولها سر از بازار دلالی درآورد و بسیاری از تسهیلاتی هم که بانک ها به نام تولید پرداخت می کنند، به جای سرمایه گذاری در بخش تولید، جای دیگری سرمایه گذاری شود که نتیجه ای جز تورم درپی ندارد.

او تأکید می کند: تا زمانی که دولت بستر مناسب برای سرمایه گذاری سودآور تولیدمحور و اشتغال زا فراهم نکند، این نقدینگی سرگردان هرازگاهی از یک بازار سردرآورده و موجب گرانی و تورم در آن بخش می شود.

محمدباقر صدری هم رشد دلالی درکشور را نتیجه نامطلوب بودن فضای سرمایه گذاری در کشور می داند و مدعی است: در کشورما یک استراتژی صنعتی مشخص، فراگیر و مستمر وجود ندارد و نیز به دلیل این که ریسک سرمایه گذاری در کشور زیاد است، کمتر سراغ بخش تولید می روند.

وی درباره بازار مولدی همچون بورس هم می گوید: بورس می تواند در کنترل و مهار نقدینگی های سرگردان موثر باشد، اما تعداد سهامداران بورس همچنان محدود وکمتر از ۳ میلیون نفر است درحالی که بورس می تواند با افزایش تعداد سهامداران سرمایه های سرگردان بین مردم را براساس دستورالعمل های اصل ۴۴ جمع آوری کند.

مریم فکری