یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

صادرات چین, چالش ها و امیدها


صادرات چین, چالش ها و امیدها

ترکیب تجاری سرمایه گذاری هنگفت داخلی روی کالاهای سرمایه ای, ورود قابل ملاحظه سرمایه مستقیم خارجی FDI و ارتقای دائم تکنولوژی همگی ترکیب تجاری چین را تغییر داده است

ترکیب تجاری سرمایه گذاری هنگفت داخلی روی کالاهای سرمایه ای، ورود قابل ملاحظه سرمایه مستقیم خارجی (FDI) و ارتقای دائم تکنولوژی همگی ترکیب تجاری چین را تغییر داده است. زمانی (تا ۱۰ سال پیش) کالاهای مصرفی کارتر (پوشاک، اسباب بازی و غیره) بخش عمده صادرات چین را تشکیل می داد اما اکنون سهم این بخش به کمتر از ۲۰ درصد کاهش پیدا کرده است. صدور کالاها و قطعات سرمایه ای به نحو قابل ملاحظه ای افزایش پیدا کرده و بیش از ۴۰ درصد صادرات امروز چین را شامل می شود. این در حالی است که سهم کالاهای سرمایه ای در صادرات چین تا یک دهه قبل از ۱۵ - ۱۰ درصد کل صادرات این کشور فراتر نمی رفت. این تغییر نشانگر تغییرات تجاری و نیز تغییراتی است که در حال حاضر در ساختار تولیدی چین جریان دارد.

هدف این تغییرات تولید کالاهای سرمایه بر و فرآورده های پیشرفته تر و پیچیده تر فنی است.از این گذشته طی دهه اخیر صادرات چین (مانند واردات این کشور) پیچیده تر شده است. این پیچیدگی از «شاخص رودریک» به خوبی هویداست: تعیین پیچیدگی هر فرآورده از طریق نسبت میانگین توزین شده تولید ناخالص سرانه به قدرت خرید کشورهای واردکننده فرآورده مفروض بر حسب مزیت نسبی هر کشور توزین مجدد می شود. شاخص پیچیدگی برای کل تجارت یک کشور را نیز می توان از طریق میانگین توزین شده شاخص های پیچیدگی همه فرآورده های صادراتی نسبت به سهم توزین شده هر یک از این فرآورده ها از کل صادرات آن کشور به دست آورد. براین اساس کالاهایی که چین وارد می کند، بسیار پیچیده تر از اقلامی است که صادر می کند و این شکاف نشانگر وابستگی روزافزون چین به واردات اقلام پیشرفته در برخی بخش هاست. - حساسیت تراز بازرگانی اتکا به منابع داخلی برای صادرات و پیچیده تر شدن فزاینده اقلام صادراتی چین چه تاثیری بر تراز بازرگانی این کشور و حساسیت آن در قبال شوک های خارجی برجای می گذارد؟ در این رابطه باید به دو مساله اشاره کرد.

آیا رابطه میان واردات و صادرات سست شده است؟ به عبارت دیگر آیا افزایش ظرفیت تولید داخلی ارتباط نزدیک و سنتی میان واردات کالاهای واسطه ای و صدور کالاهای نهایی را متزلزل کرده است؟ باید از داده های تجاری جهت یک گروه از زیربخش ها (به ویژه در صنایع الکترونیک، ماشین آلات و تجهیزات حمل و نقل) برای توضیح این ارتباط استفاده کرد. این اطلاعات نشان می دهند حدود نیمی از واردات چین را قطعات و اجزا تشکیل می دهند. تصویری که از این طریق به دست می آید خود به دو بخش مساوی تقسیم می شود تا بتوان از طریق آن به رابطه میان واردات و تقاضای خارجی از یکسو و تقاضای داخلی از سوی دیگر پی برد. این رابطه در هر دو بخش به شدت دستخوش تغییر و تحول شده است. حاصل کار نشان دهنده آن است که واردات قطعات و اجزا با صدور فرآورده های نهایی در هر بخش رابطه مستقیم دارد اما این ارتباط به لحاظ آماری فقط در نیمه نخست دهه گذشته از قوت و ثبات کافی برخوردار بود و در نیمه دوم دهه مزبور هیچ رابطه آماری قابل ملاحظه ای میان این دو بخش مشاهده نمی شود. در واقع در نیمه دوم دهه اخیر واردات قطعات و اجزا بیشتر از تقاضای داخلی تاثیر پذیرفته و این به آن معنی است که نیازهای تولید داخلی بیشتر از تقاضای خارجی مورد توجه قرار گرفته است.

بنابراین نگرش متعارف به چین که نقش این کشور را در تجارت بین المللی به مرکز مونتاژ جهان محدود می کند، دیگر چندان معقول به نظر نمی رسد. در این شرایط احتمال اینکه شوک های خارجی بر تراز تجاری چین اثر منفی برجای بگذارد، بسیار زیاد است زیرا این کشور دیگر مانند گذشته نمی تواند کاهش صادرات خود را از طریق کاهش واردات جبران کند چراکه واردات این کشور دیگر برای صادرات صورت نمی گیرد بلکه تامین نیازهای تولید داخلی را مدنظر قرار می دهد. آیا پیچیدگی محصولات چینی برحساسیت تجاری این کشور می افزاید؟ به عبارت دیگر ویژگی فرآورده های چینی (به خصوص پیچیدگی فزاینده آنها) چه تاثیری بر پاسخ تجاری این کشور به شوک های خارجی دارد؟ بررسی داده های آماری نشان می دهد هرچه یک محصول پیچیده تر شود، تقاضای جهانی برای آن نیز افزایش می یابد و بر حساسیت این محصول در برابر تغییرات نرخ ارز افزوده می شود.

در جبهه واردات نیز هرچه محصول پیچیده تر شود تقاضا برای آن افزایش می یابد و از حساسیت محصول در برابر تغییرات نرخ ارز کاسته می شود. بنابراین با افزایش سطح پیچیدگی تولیدات چینی بر حساسیت صادرات این کشور در برابر تقاضا و نوسانات قیمت در بازارهای جهانی نیز افزوده می شود. خلاصه اینکه نقش صادرات در پیشرفت شگفت انگیز سالیان اخیر چین برکسی پوشیده نیست. بررسی نگارنده نشان می دهد بخش بزرگی از این پیشرفت مدیون تغییرات ساختاری است که اقتصاد چین تاکنون از سرگذرانده و می گذراند. مهم ترین این تغییرات افزایش غنای بومی محصولات صادراتی چین است. از سوی دیگر همه شواهد و قرائن حاکی از آسیب پذیری بیشتر چین در برابر شوک های خارجی (افزایش یا کاهش بهای ارز، تغییر تقاضای جهانی و...) است. مقابله با این شوک ها مستلزم توجه بیشتر به تقاضای داخلی و کاستن از اتکا به سرمایه خارجی و بازارهای جهانی است. تغییرات ساختاری که هم اکنون در چین جریان دارد، پیامدهای گسترده ای نیز برای آسیا و شبکه های تولید در منطقه دارد.

در سالیان اخیر بازار صادراتی آمریکا دیگر مقام اول را در تجارت خارجی چین اشغال نمی کند. این بازار جای خود را به بازار آسیا داده است. بدون تردید تجارت درون منطقه ای در آسیا نیز که شکل غالب آن تجارت کالاهای واسطه ای است از تحولات اقتصادی چین تاثیر می پذیرد. در واقع طی دهه اخیر سه پنجم از کل تجارت آسیا به این اقلام اختصاص یافته است. بدیهی است به موازات تخصصی شدن و پیچیده تر شدن زنجیره تولید در چین این کشور واردات کالاهای واسطه ای از منطقه را کاهش خواهد داد. این تحول پیوندهای تجاری درون منطقه ای را سست خواهد کرد.اما توسعه بالقوه بازار داخلی چین فرصت های نوینی را نیز رویاروی منطقه و جهان قرار می دهد.

کشورهای منطقه می توانند از طریق تولید آن دسته از کالاهای پیچیده و تخصصی که چین درآ ینده نزدیک قادر به تولید آنها نیست، از بازار این کشور منتفع شوند. شاید تحولات داخلی چین کشورهای آسیایی را نیز وادار کند برای بهره مندی از بازار بزرگ چین بر کیفیت زنجیره تولید خود بیفزایند. از سوی دیگر به موازات کمرنگ شدن مزایای نسبی چین (نیروی کار ارزان و هزینه اندک تولید) ممکن است دیگر کشورهای کم درآمد جنوب شرقی آسیا بتوانند به تدریج جای چین را در منتهی الیه پایینی شبکه های تولیدی جهان اشغال کنند.

منبع:www.imf.org



همچنین مشاهده کنید