شنبه, ۹ تیر, ۱۴۰۳ / 29 June, 2024
مجله ویستا

امام خمینی و میراث حكمت عرفانی اسلام


امام خمینی و میراث حكمت عرفانی اسلام

باید تاكید كرد كه علاقه امام خمینی به فلسفه عرفانی اسلامی در مراحل اولیه دوران تحصیلش, نه چیزی بدیع است و نه امری احساسی با این كه منابع مربوط در دسترسند, پیش از این, هیچ محققی به تحلیل منظم نظرات عرفانی و مابعدالطبیعی امام خمینی نپرداخته است آنچه در پی می آید كوششی است در جهت ادای حق این جنبه از میراث امام خمینی

●مقدمه

در سال ۱۹۶۸ پنج‏سال پس از اخراج آیت‏الله روح‏الله خمینی از ایران، ساواك، پلیس امنیتی شاه، به خانه او در قم یورش برد و اوراق و نوشته‏های وی، از جمله شروح و تفاسیری را كه در دهه ۱۹۳۰ در باب عرفان نوشته بود، ضبط و توقیف كرد.

پانزده سال بعد، در سال ۱۹۸۳، پاره‏ای از آثار مفقود خمینی را یكی از طلاب در همدان پیدا كرد.

او، كه نامش هرگز در گزارشهای بعدی این واقعه ذكر نمی‏شود، دو كتاب از فروشنده‏ای دوره‏گرد خرید كه، چون نتوانسته بود در بازار شهر خریداری بیابد، به یكی از مدارس دینی آمده بود تا آنها را به مبلغ پنجاه تومان بفروشد.

یكی از این دو كتاب، چاپ سنگی‏ای از شرح شرف‏الدین محمود قیصری

(متوفای ۷۵۱/۱۳۵۰) بر فصوص الحكم ابن‏عربی بود كه در قرن نوزدهم در مصر انتشار یافته بود; و خود این قیصری، هم متفكر عرفانی استثنایی و هم از شارحان پرآوازه مكتب ابن‏عربی است.

در حواشی كتاب، این طلبه ،تعلیقات دست‏نوشته بسیاری دید كه، بر طبق سنت دیرپای دستنویسی مسلمانان، در عین حال، هم شرح‏الشرحی بود بر متن اصلی فصوص‏الحكم و هم شرحی بر كتاب قیصری.

طلبه مذكور، با كمال تعجب، پی برد كه تعلیقات حاشیه، كه به زبان عربی نوشته شده بود، امضای سید روح‏الله خمینی نیز را در پای خود داشت.

او، كه آنچه را دیده بود باور نمی‏كرد، كتاب‏ها را به سرعت نزد آیت‏الله حسین‏نوری، امام‏جمعه همدان برد، و او بی‏درنگ خط [امام] خمینی را در حواشی تشخیص داد.

و اما كتاب دیگر، معلوم شد كه رساله‏ای همراه با شرح و تفسیر است در باب كلام شیعی، كه پسر ارشد آیت الله خمینی سید مصطفی، بر آن تعلیقاتی نوشته بود.

چندین محقق مسلمان، به سرعت دست‏به كار انتشار این آثار به‏تازگی كشف شده گشتند.

این محققان آثار مذكور را متعلق به موضوعات و مطالب عرفانی قلمداد كردند.

ظاهرا متن شرح‏الشرح آیت الله خمینی، به خودی خود، به چشم گردآورنده و ویراستار به اندازه كافی با ابهت جلوه نكرد. چراكه وی تصمیم گرفت كه آن را با شرح‏الشرح دیگری كه آیت الله خمینی در حواشی مصباح الانس نوشته بود تكمیل كند، و این مصباح الانس شرحی است كه محمد بن حمزه فناری (متوفای ۸۳۴/۱۴۳۱)، عالم مشهور عثمانی، بر مفتاح الغیب صدرالدین قونی (متوفای ۶۷۳/۷۴-۱۲۷۳) نگاشته است.

این دو شرح‏الشرح كاملا باهم سازگارند و تصوری از دیدگاه عرفانی و فلسفی احتمالا بزرگ‏ترین، یا دست‏كم بانفوذترین، رهبر سیاسی مسلمان در قرن بیستم به ما می‏دهند. با توجه به جایگاه نویسنده، گردآورنده و ویراستار ،پیش‏نویس دست‏نوشته‏ای را كه به خوبی استنساخ شده بود برای آیت الله خمینی فرستاد تا وی تصحیح و تایید كند.

آیت الله خمینی، پس از اعمال چند تغییر جزئی مربوط به سبك نوشته، اجازه انتشار آن را داد.

گردآورندگان و ویراستاران، از چاپهای سنگی متون اصلی، آن قطعاتی را كه وی بر آنها شرح نوشته بود حفظ كردند.

با این همه، كوشش در جهت فهم استدلالهای پیچیده نویسنده، بدون رجوع به متون اصلی‏ای كه آن استدلالها بر آنها توقف دارند، كار نسبتا دشواری است.

بنابراین، برای فهم و ارزیابی درست موضع آیت الله خمینی در قبال قیصری و فناری و كل فلسفه عرفان، متون این دو متفكر لازمند.

از همین آغاز، باید تاكید كرد كه علاقه آیت الله خمینی به فلسفه عرفانی اسلامی در مراحل اولیه دوران تحصیلش، نه چیزی بدیع است و نه امری احساسی.

با این‏كه منابع مربوط در دسترسند، پیش از این، هیچ محققی به تحلیل منظم نظرات عرفانی و مابعدالطبیعی ایشان نپرداخته است.

آنچه در پی می‏آید كوششی است در جهت ادای حق این جنبه از میراث بنیانگذار جمهوری اسلامی كه، هرچند به اندازه دستاوردهای سیاسی‏اش مورد توجه واقع نشده ،درخور مداقه‏ای جدی است.

●خاستگاه و تحصیلات

[امام]خمینی در ۲۴ سپتامبر ۱۹۰۲ در شهر خمین، كه شهری كوچك در جنوب غربی تهران است، در میان خاندانی روحانی از سلاله پیامبر(ص)، برآمد.

علوم دینی را با برادر بزرگ‏تر خود، آیت‏الله مرتضی پسندیده، شروع به فراگیری نمود و از تعلیم و تربیت دینی استواری برخوردار گردید; در سنین نوزده سالگی به شهر اراك، كه در نزدیكی خمین بود، عزیمت كرد و در آنجا در حوزه درس عبدالكریم حائری (متوفای ۱۳۵۵ه ق./ ۱۹۳۷م.)، كه یكی از علمای بزرگ شیعی بود، شركت نمود.

وقتی كه حائری در سال ۱۹۲۱ به قم دعوت شد،این طلبه جوان نیز به دنبال وی رهسپار قم گردید و به زودی با میرزا محمدعلی شاه‏آبادی (۱۲۹۲ ۱۳۶۹ /۱۸۷۵-۱۹۵۰)، جامع معقول و منقول، آشنا شد.

این استاد، به همراه متفكر دینی تا حدی جنجال‏برانگیزی همچون میرزا علی‏اكبر حكیم [شاگرد مرحوم حاج ملاهادی سبزواری (۱۸۷۸/۱۲۹۵)] (۱۹۲۵/۱۳۴۴) و احتمالا چندتن دیگر از علما، خط سیر مطالعات عرفانی او را مشخص نمودند; این اساتید و مشایخ ایشان، آیت‏الله آینده را به سنت دیرپای تعلیم و تربیت اسلام ایرانی پیوند دادند.

این سنت گرایشهای عرفانی و حكمی‏ای را باهم تلفیق می‏كرد كه سابقه‏شان به تعالیم شخصیتهای مؤثری در تاریخ فكری شیعه، مانند میرداماد (متوفای ۱۰۴۰/۱۶۳۰) و ملاصدرا (متوفای ۱۰۵۰/۱۶۴۰) می‏رسد. این دو تن نیز از سلف عظام، همچون حیدر آملی (متوفای حدود ۷۸۷/۱۳۸۵)، ابن‏عربی و یحیی سهروردی،(كشته شده به سال ۵۸۷/۱۱۹۱) الهام گرفته‏اند.

با این مقدمات، كاملا طبیعی به نظر می‏رسد كه كتاب الاسفار صدرا اولین اثر عرفانی‏ای بوده است كه امام خمینی زیر نظر شاه‏آبادی فراگرفته است.

ملاصدرا در این اثر، سیر و سلوك معنوی‏ای را كه سالك طریق عرفان دارد تشریح كرده است. و بر وظایف عارف در قبال جماعت اهل ایمان، كه ناشی از سیر و سلوك ظاهرا فردگرایانه اوست، تاكید ورزیده است.

صدرا این سیر و سلوك معنوی را به چهار مرحله تقسیم كرده، كه از سویی، مطابق با مرتبه توفیق معنوی سالكند و، از سوی دیگر، مطابق با شان او به عنوان پیام‏آور الهی.

سفر اول سیر من النفس والخلق الی الحق، سفر دوم من الحق الی الحق و تردد و آمد و شد میان ذات و صفات الهی، سفر سوم من الحق الی الخلق والنفس، و سفر چهارم من الخلق الی الخلق است كه در آن، سالك موهبت جدیدی از سنخ امور معنوی و اخلاقی به جامعه خود ارزانی می‏دارد.

این الگو از سرنوشت انسان كه مورد توصیف ملاصدرا و مورد قبول [امام] خمینی قرار گرفت، سابقه‏اش به آموزه‏های تصوف متقدم بازمی‏گردد.

مثلا توصیف ملاصدرا از اسفار چهارگانه، یادآور نظرات ابن‏عربی در مورد انسان كامل است، از این حیث كه بر نقش انسان كامل به عنوان رهبر دینی جماعت اهل ایمان تاكید خاص دارد نقشی كه بعضی از محققان غربی خواسته‏اند بی‏اهمیت جلوه‏اش دهند، و در عوض، تمام توجه خود را به نقش انسان كامل در نیروی جهانی بسیار مهمی كه حلقه اتصال مبدا و معاد است، معطوف كرده‏اند.

متن درسی بعدی آیت الله خمینی در مورد عرفان، شرح فصوص الحكم قیصری است. این اثر همراه با شرح فصوص الحكم عبدالرزاق كاشانی (استاد قیصری) ظاهرا از معروف‏ترین و مؤثرترین شروحی می‏باشد كه بر شاهكار ابن‏عربی نوشته شده است.

لیكن شرح قیصری آثار عمیق و دیرپایی در شكل‏گیری نظرات آیت الله خمینی، عموما، و آراء مابعدالطبیعی وی، خصوصا، داشته است. او در آثار عرفانی خویش از این شرح استفاده‏های زیادی كرده است.

بعد از مطالعه شرح قیصری، آیت الله خمینی توجه خویش را به سرچشمه و منبع اصلی سنت تفسیر عقلی و استدلالی میراث ابن‏عربی، كه به صورت چكیده در آثار قونوی دیده می‏شود، معطوف نمود. قونوی مرید و شاگرد مستقیم ابن‏عربی است. اولین برخورد آیت الله خمینی با تعالیم قونوی به احتمال قوی از طریق شرح فناری بر مفتاح الغیب قونوی بوده است.

فناری سالیان متمادی قاضی‏القضات بورسا بوده است.

فناری ادعا كرده كه اجازه تدریس مفتاح الغیب را از پدرش دریافت نموده است. و ظاهرا پدر فناری یكی از شاگردان قونوی بوده است.

متن مفتاح الغیب همراه با شرح و تفسیر فناری، در برنامه درسی سنتی مدارس ایران بعد از فصوص الحكم ابن‏عربی و اسفار ملاصدرا تدریس می‏شده و عالی‏ترین اثر در مابعدالطبیعه به شمار می‏آمده است .

تحصیلات آیت الله خمینی در قم زیر نظر شاه‏آبادی، حداقل شش سال (یعنی تا زمانی كه آن مدرس عرفان به تهران عزیمت نمود) به طول انجامید.

آیت الله خمینی ،به مطالعه آثار فلاسفه و عارفان مسلمان قرون وسطی ادامه داد. محتمل به نظر می‏رسد كه وی بعضی از ریاضتهای عملی مراحل اولیه طریقه تصوف، همچون اعراض از لذات و تمنیات دنیوی، زهدورزی و قناعت، دقت و وسواس در تشخیص حلال و حرام، را به كار می‏بسته است.

●تذكره‏نویسان در شرح اوصاف و احوال

آیت الله خمینی بدین نكته اشاره دارند كه ساده‏زیستی و ریاضت‏كشی وی، كه در زمان تحصیل او در قم كسب شده بود، همچنان تا روزگاری كه به زعامت و رهبری ایران رسید ادامه داشت و هیچ‏گونه تغییری نیافت.

مراحل ارتقا و رشد معنوی و فكری آیت الله خمینی، همچنین كتابهای درسی او عمیقا سنتی است. وی از راه و روش بسیاری از متفكران دینی سلف خود متابعت می‏كرد.

این راه و روشها در كتابهای تراجم و شرح‏حال علمای قرون وسطی ذكر شده است.

از آموختن رسمی و مرسوم فقه و كلام شروع نموده، آنگاه به ریاضت و تهذیب می‏پرداختند و این تهذیب و ریاضت معمولا سالك طریق را به سنورانیتزی الهی و شهود بی‏واسطه حقایق جهان و حضرت حق رهنمون می‏گشت.

مشابه این تكامل و ترقی معنوی و فكری احتمالا از زندگی‏نامه خودنوشت متكلم بزرگ اهل‏تسنن، محمد غزالی (متوفای ۵۰۵/۱۱۱۱) و همچنین از شرح احوال حیدر آملی و ملاصدرا، دو نماینده عمده طریقت عرفانی شیعه، استنباط می‏گردد.

●آثار و تاثیرپذیریها

نتیجه مطالعات فلسفی و ریاضتهای معنوی آیت الله خمینی در قم، به صورت اختصاری و موجز در كتاب شرح دعاء السحر به سال ۱۹۲۸ و همچنین در اولین رساله مستقل عرفانی او مصباح الهدایهٔ الی الخلافهٔ والولایهٔ كه یك سال بعد از كتاب پیشین نوشته شده، بیان شده است.

كتاب مصباح‏الهدایهٔ حاوی شرحی نسبتا منسجم از نظرات خمینی در مورد فلسفه و عرفان اسلامی است كه نیازمند بررسی دقیق‏تری است.

با مروری گذرا به نقل‏قولهایی كه وی در كتابش ذكر كرده است، می‏توان دریافت كه وی وامدار منظومه فكری ابن‏عربی است.

آیت الله خمینی بیشتر شیفته تفاسیر و شروح عقلی و استدلالی تعالیم ابن‏عربی كه به ابتكار قونوی صورت گرفته، می‏باشد. این شروح از قرن چهاردهم به این طرف، مورد تایید متفكران شیعی دارای نظریات عرفانی قرار گرفته است.

آیت الله خمینی سوای مشایخ و اساتید مستقیم خود، یعنی شاه‏آبادی و سعید قمی، كه هر دوی ایشان از پیروان سنت وجودی واحدی می‏باشند، تمایل خاصی نسبت‏به فصوص الحكم و الفتوحات المكیهٔ ابن‏عربی، مفتاح الغیب قونوی، شرح فصوص الحكم قیصری و شرح قصیدهٔ ابن‏الفارض از كاشانی و اصطلاحات الصوفیه ابراز می‏دارد.

وی همچنین مكرر، به الاسفار الاربعه ملاصدرا ارجاع می‏دهد. حتی بدون این نقل‏قولهای علنی، اتكای آیت الله خمینی به این متفكران را می‏توان از ویژگیهای سبك‏شناختی و اصطلاحات متن مصباح‏الهدایهٔ كه ویژگیها و اصطلاحاتی خاص مكتوبات مكتب ابن‏عربی است، استنتاج كرد.

در عین حال،آیت الله خمینی به مناسبتهایی، اسامی بعضی از متصوفان را كه خارج از نت‏شیخ اكبر (محیی‏الدین) می‏باشند نیز ذكر كرده است. مثلا سوای سهروردی مقتول، كه به صورتی گذرا و بدون ارجاع به هیچ یك از آثارش مورد نقل‏قول واقع می‏شود، آیت الله خمینی دو شعر عرفانی، یكی از [خواجه] عبدالله انصاری (متوفای ۴۸۱/۱۰۸۹) صوفی حنبلی مشهور هرات و دیگری از [ملای] رومی نقل می‏كند. ابیات مزبور به زبان فارسی نقل‏قول شده است.

این روش را آیت الله خمینی در آثار بعدی عرفانی‏اش نیز به كار گرفته است. وی ظاهرا برای زبان فارسی در انتقال ظرایف و دقایق تجارب عرفانی مزیت و رجحان قائل است; حال آن‏كه نظرپردازیهای مابعدالطبیعی و بیانات علمی او همواره در قالب اصطلاحات و تعابیر كلامی و عرفانی عربی بیان شده است و این روشی است كه در میان نسلهای زیادی از اسلاف و پیشینیان وی از مقبولیت‏برخوردار بوده است.

جالب است ‏بدانیم كه عنوان اولین رساله عرفانی آیت الله خمینی مطابق است‏با عنوان كتاب راهنمای مشهور صوفیه كه توسط عزالدین محمود كاشانی (متوفای ۷۳۵ / ۳۵-۱۳۳۴) نگاشته شده و اقتباسی است از عوارف المعارف كه به زبان عربی، توسط شهاب‏الدین عمر السهروردی (متوفای ۱۲۳۴/۶۳۲) یك قرن پیشتر از زمان كاشانی تالیف شده است.

البته این تشابه عناوین می‏تواند از باب توارد باشد; چراكه جنبه‏های عملی و اخلاقی تصوف كه برای مصباح كاشانی اهمیت محوری دارند، كاملا با علایق مابعدالطبیعی‏ای كه مطالب مصباح آیت الله خمینی از آنها حكایت می‏كنند، فرق دارند.

به فهرست‏بزرگانی كه در مصباح الهدایه از آنها نقل‏قول شده است، باید احادیث و روایاتی از امامان شیعه، و عمدتا علی[ع] و حسین بن علی[ع] را نیز اضافه كرد; و نیز روایات و احادیثی را كه از طریق راویان معتبر و موثقی همچون كلینی (متوفای ۳۲۹/ ۴۱-۹۴۰) و ابن‏بابویه صدوق (متوفای ۳۸۱/ ۹۲-۹۹۱) نقل شده است.

مولف : الكساندر كنیش مترجم: محمد امجد

پی‏نوشت:

۱. مقدمه این مقاله توسط استاد مصطفی ملكیان ترجمه گردیده و ترجمه جناب آقای امجد نیز به دقت توسط ایشان با متن اصلی مقابله گردید. بدین وسیله از استاد ملكیان نهایت‏سپاسگزاری را داریم. نقدونظر

شایان ذكر است كه مقاله، حاوی پی‏نوشتهای مفصل نویسنده نیز هست كه تعدادشان به ۸۳ مورد می‏رسد; ولی به دلیل كمبود جا حذف شده‏اند. این پی‏نوشتها در بایگانی فصلنامه موجود است.

مرجع: مجله «نقد ونظر‌» - شماره ۲۲و ۲۱


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.