سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
پول بادآورده چگونه خرج می شود

یکی را دادهای صد ناز و نعمت
یکی را قرص نان آغشته بر خون
«بابا طاهر»
دوستی میگفت، گرانترین هتل دوبی، هتل هفت ستارهی برجالعرب است که قسمتی از آن هم زیر دریا قرار دارد. رستوران بالای برج بسیار شیک اما خیلی گران است. مثلا یک آب پرتقال ساده پنجاه هزار تومان به پول ما میشود. گاهی از هموطنان ما که به پولهای بادآورده رسیدهاند، برای صرف غذا به آنجا میروند.
دوبی بهصورت سوئیس کوچکی کنار گوش ما درآمده و تعداد زیادی شرکت ایرانی آنجا وجود دارد و هر روز هم زیادتر میشوند. تعدادی از مرفههای بیدرد آنجا آپارتمان هم خریدهاند و مانند تکزاس و لاسوگاس به زدوبند و پولشویی و سایر فعالیتهای پرسود تجاری مشغول هستند.
در کنار این فعالیتهای پرسود، کافه و کاباره و دیسکو هم وجود دارد تا این مردم زحمتکش بتوانند قدری در آنجا خوشگذرانی و استراحت کنند.
مافیای بینالمللی فحشاء هم سخت آنجا فعال است، برای این که در نظام سرمایهداری زن یک کالای جنسی است تا جایی که این کالاهای جنسی خود را کارگران جنسی مینامند!!
این دوست میگفت، یکی از مرفههای بیدرد عروسی نور چشمی خود را در یکی از کابارههای دوبی گرفته بود و برای گرم شدن مجلس هم از لوسآنجلسیها دعوت کرده بود به هزینهی ایشان به دوبی آمده و شور و حالی به مجلس بدهند!
از همه مهمتر این که با اجاره کردن یک هواپیما، مهمانان را از تهران به دوبی آورده بود و در هتل ۵ ستارهای هم برای آنها جا گرفته بود و بعد از مراسم هم آنها را با همان پرواز به تهران برگرداند! تا کور شود هر آن که نتواند دید!
اصولا هر وقت صحبت برج و برج سازی و این حرفها میشود یاد عبارت «برج زهرمار» میافتم که بین کارمندان دولت رایج است. بدین ترتیب که کارمندان به ماه فروردین برج زهرمار میگویند چون عیدی و پاداش و حقوق شب عید و هر چه هست در فروردین تمام میشود و علی میماند و حوضش و تا گرفتن حقوق اردیبهشت، خلق آنها مثل زهر مار میشود و جان به لب میشوند.
حاج احمد، بنگاهی محل ما که وضعش توپ توپ است میگوید: شما کارمندها همیشه امثال ما را چشم زده و بد نگاه میکنید و کمتر از خودتان میپرسید که این بساز بفروشی و برج سازها، چقدر خون دل خوردن تا به اینجا رسیدهاند. وقتی شما در اداره چای میخوردید و با هم صحبت میکنید ما در گرما و سرما سر ساختمان با عمله و اکره و کارگر و نقاش و غیرو سرو کله میزنیم و جان میکنیم. میخواهید بشمارم که چندتا بساز بفروش و برج ساز سر ساختمان یا هنگام کار سکته کرده و مردند؟ مگر سروکله زدن با کارگر جماعت کار آسانی است؟ خیلی بیچشم و رو و نمک نشناس هستند. چشم برگردانی از کار میدزدند، باز خدا پدر این افغانیها را بیامورزد که گاهی به داد ما میرسند وگرنه کلاه ما پس معرکه بود!!
من از بچگی پای ساختمان کار میکردم، گل لگد میزدم و حالا که به صنار سه شاهی پول رسیدم بعضیها چشم ندارند ما را ببینند!! پول ما پول کارگری است نه کلاهبرداری و مفت خوری!!
کسانیکه حاجی را میشناختند میگفتند او تمام دنیا را گشته و همه جا خانه و ویلا دارد. پارسال برای معالجهی دندانهای خود رفت انگلستان. حداقل ۱۴ دندان برای او کاشتند! گاهی هم در مجالس خصوصی از سفرهای تفریحی خود به تایلند و جنوب فرانسه برای همه تعریف میکرد.
دوستان او میگویند؛ تمام عشرتکدههای لوکس دنیا را مثل کف دست میشناسد. یک دفعه که کارمند یک بانک چون او را نمیشناخت درست تحویلش نگرفته بود، چک کشید که موجودی خود را از آن بانک درآورد که رئیس بانک با هزار خواهش و التماس مانع شد و کارمند مربوطه را تنبیه کرد.
حاجی خیلی وقت است که بساز بفروشی را کنار گذاشته و فقط برج سازی میکند و از وقتی شایعهی حملهی آمریکا به ایران قوت گرفت مقدار زیادی از سرمایهی خود را به اروپا و دوبی منتقل کرد.
وکلای درجه یکی دارد که در هر دادگاهی او را برنده میکنند. هر وقت با کسی اختلاف پیدا میکند و کارشان به دادگاه میکشد با ته لهجهی یزدی میگوید اگر علی ساربونه میدونه کجا شتر را بخوابونه!!
بدترین خاطرات حاجی مربوط به انقلاب است که تعریف میکرد: از ترس خواب نداشتم هر لحظه منتظر بودم که سراغ من بیایند و دار و ندار من را بگیرند. در اسلام مالکیت محترم است. آن شعارهای انحرافی را کمونیستهای ملعون یادشان داده بودند خوشبختانه مردم مسلمان زیر بار این حرفها نرفتند و شورویها هم بساط کمونیستی را جمع کردند و به راه راست آمدند!!
بعضیها میگفتند که حاجی تو جنگ ایران و عراق و زلزلههای رودبار و بم خیلی سود برد. اما خود حاجی میگفت اینها حرف دشمنان من است. به قول معروف کافر همه را به کیش خود پندارد، چه آن وقت که بساز و بفروشی میکردم چه حالا که تو کار برج سازی هستم کلی کارگر و مهندس و کارمند را به یک لقمه نان حلال رساندم، حتا اگر اینجا کمونیستی میشد برای من که از اول بچگی کارگری کردم فرقی نمیکرد.
ما مردم اهل کار کردن نیستیم وگرنه هر کس میتواند از راه حلال هم کاسبی کند!! یک دفعه تو شهرداری به یک مهندس ناظر گفتم ترا به خدا از زیر کار در نروید و مردم را سرندوانید، کاری کنید حقوقی که از بیتالمال میگیرید حلال باشد، همهی ما باید آخر تو یک وجب زمین بخوابیم...
منوچهر بصیر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست