چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

كمیته انتقالی از جان فوتبال ایران چه می خواهد


كمیته انتقالی از جان فوتبال ایران چه می خواهد

۶ نفری كه اعضای كمیته انتقالی را تشكیل می دادند و اغلب آنها فوتبالی نبودند, خود اقدام به تهیه اساسنامه كردند و پس از چند بار بازبینی در مقر فیفا, نهایتاً عنوان شد مشكلی بابت حركت فوتبال طبق دستور العمل جدید وجود ندارد گرچه لزوم ارایه اساسنامه در هیأت دولت مسأله ای است كه خود پرسش های دیگری را به همراه دارد

می گویند اساسنامه فدراسیون فوتبال ایران توسط مقامات فیفا مورد تأیید قرار گرفته كه این خبر به نوع خود خوشحال كننده می باشد اما نباید از نظر دور داشت كه تا به امروز نه در سایت فیفا و نه در سایت كنفدراسیون هیچ مطلبی در این مورد به چشم نخورده است. فارغ از این مقدمه، با فرض آنكه همه چیز روال عادی خود را طی می كند و اساسنامه به تأیید نهایی رسیده، مسایل دیگری در این میان مطرح می شود كه هر یك جای سؤال دارد.

اولاً اینكه ای كاش مفاد اساسنامه فدراسیون فوتبال به اطلاع عموم می رسید تا همگان بدانند قوانین حاكم بر فوتبال ایران چیست و واضعین آیین نامه جدید چه طرحی برای فوتبال كشورمان اندیشیده اند. طبیعتاً در صورت علنی شدن قضیه، اشكالاتی كه اهالی فن و كارشناسان خبره فوتبال می توانستند به مفاد آن وارد ساخته و ایضاً نظرات سازنده خود را در حد پیشنهاد ارایه دهند، عیان شده و اساسنامه ای بهتر تدوین می شد.

البته در عمل چنین نشد. ۶ نفری كه اعضای كمیته انتقالی را تشكیل می دادند و اغلب آنها فوتبالی نبودند، خود اقدام به تهیه اساسنامه كردند و پس از چند بار بازبینی در مقر فیفا، نهایتاً عنوان شد مشكلی بابت حركت فوتبال طبق دستور العمل جدید وجود ندارد؛ گرچه لزوم ارایه اساسنامه در هیأت دولت مسأله ای است كه خود پرسش های دیگری را به همراه دارد. اگر قرار است فوتبال ایران به طور مستقل عمل كرده و فقط تحت نظر فدراسیون باشد، تأیید اساسنامه آن در هیأت دولت دیگر چه صیغه ای است؟

اما شبهه ای كه این روزها بیشتر روی آن بحث می شود، مسأله اراده محسن صفایی فراهانی به عنوان رییس كمیته انتقالی در جهت خط و ربط دادن به فوتبال كشور است. صفایی فراهانی روزی كه می خواست صندلی ریاست فدراسیون را ترك كند، طوری صحبت می كرد كه یعنی فوتبال باعث بسته شدن دست و پایش شده و فوتبال ایران به او بدهكار است اما این روزها میل و اشتیاق زیادی به حضور دوباره در این عرصه دارد.

نشان به آن نشان كه به عضویت یكی از كمیته های اجرایی كنفدراسیون درآمد، در برخی مسایل جاری فوتبال وارد عمل شد و حالا صحبت از این است كه نكند محسن صفایی فراهانی قصد بازگشت به فوتبال را دارد؟ حتی عده ای كه البته زیاد به مسایل خوشبین نیستند، عنوان می كنند نكند مفاد اساسنامه طوری تنظیم شده كه از این پس نفرات خاصی می توانند روی صندلی ریاست فدراسیون بنشینند؟

درواقع نهادینه شدن فرمول كنونی شركت در انتخابات فدراسیون فوتبال به معنای محدود شدن فضای آن و افزایش شانس افرادی خاص خواهد شد كه شاید عمدتاً وجهه سیاسی داشته باشند یا از اهرم های حمایتی خاص بهره ببرند. اینكه نامزدها باید ابتدا رأی اعتماد اقلیتی از اعضای مجمع را به دست آورند، از دیگر نكات جالب اساسنامه جدید می باشد و به این ترتیب باید اذعان داشت با سرمشق قرار دادن مفاد دستورالعمل جدید، جامعه آماری كسانی كه می توانند به این فوتبال كمك كنند كوچكتر شده و در نقطه مقابل، بیشتر افراد شانس تصدی امور فوتبال را خواهند یافت كه فارغ از ورزشی بودن، صرفاً سابقه مدیریتی داشته باشند.

به هر حال آنچه از اساسنامه سربسته و دربسته (البته برای ما و فوتبالدوستان) فدراسیون فوتبال ایران می توان استنباط كرد (و یا حداقل حدس زد) اینكه مدیریت فوتبال از این پس رنگ و بوی دیگری به خود گرفت و چه بسا این شمشیر دو لبه به ضرر اهداف عالیه فوتبال عمل كند. متأسفانه در این میان فدراسیون جهانی فوتبال موضعی منفعلانه گرفت و در انتخاب نمایندگان خود برای عضویت در كمیته انتقالی، تحقیقات جامعی به عمل نیاورد كما اینكه اگر غیر از این بود، بالطبع نخبگان فوتبال وریش سپیدان خاك خورده این رشته برای تدوین اساسنامه گزینش می شدند.

درنهایت آنكه فضای پیش روی فوتبال را چندان روشن و امیدواركننده نمی بینیم اما امیدواریم دغدغه های موجود جدی گرفته شوند و حداقل اگر روزی دست اندركاران امر به حرف ما رسیدند، در ادامه راه حداقل برای یافتن راه نجات به پندها و اندرزهای اهالی فن توجه كنند.