چهارشنبه, ۲۲ اسفند, ۱۴۰۳ / 12 March, 2025
دلایل واهی در شمول همسران پیامبر ص

ما قصد داریم این فصل را به طرح استدلالهای كسانی اختصاص دهیم كه عقیده دارند در آیه تطهیر، زنان پیامبر(ص) به تنهایی - چنان كه عكرمه پیرو مذهب خوارج میگفت و یا همراه اصحاب كساء، آنگونه كه سایر اهل سنت عقیده دارند - اراده شدهاند.
● زنان پیامبر(ص)
گروهی از عالمان سنی بر این عقیده خود كه زنان پیامبر(ص) به تنهایی اهلبیتند یا با دیگران، به چند چیز استدلال كردهاند. ما آن امور را بیان و به مناقشههایی كه بر آن وارد است یا دانشمندان بر آن وارد كردهاند اشاره میكنیم.
● دلیل اوّل: دلالت سیاقی
مهمترین چیزی كه اینان در اثبات عقیده خود بدان استدلال كردهاند، سیاق آیات است؛ زیرا آیات پیش و آیات پس از این آیه خطاب به آنان است. بنابراین، تطهیر هم فقط از برای اینان باشد. خداوند متعال فرموده: یا نساء النبی لستّن كأحد من النساء إن اتقیتنّ فلا تخضعن بالقول... إنّما یرید اللّه لیذهب عنكم الرجس... واذكرن ما یتلی فی بیوتكن...(۱)
در این باره میگوییم:
. پیش از این دانستیم كه سیاق آیات از انحصار آیه تطهیر در اصحاب كساء ابا ندارد و بلكه ظاهر كلام و متعیّن از آن هم همین است؛ چه مراد بودن زنان پیامبر(ص) از این آیه یا حتی شامل آنان بودن هم به محذورهای متعددی برخورد میكند و بلكه به سبب عدم تناسب بین لحن خطاب در آیات پیش و پس از آیه تطهیر و لحن خطاب در آیه تطهیر، موجب خلل در سیاق است. این گذشته از محذورهای دیگری است كه پیش از این آوردیم و نیازی به تكرار آن نمیبینیم.
. دانستیم كه در صحت اطلاق عبارت اهلبیت بر زنان پیامبر(ص) مناقشه بزرگی وجود دارد. بعضی از پیشوایان لغت، به عدم صحّت آن تصریح كردهاند. تصریح زید بن ارقم هم خواهد آمد كه میگوید: اطلاق این عبارت بر زنان پیامبر(ص) نادرست است.
. پرسش ام سلمه از پیامبر(ص) كه آیا او هم از اهلبیت است و یا اینكهاز پیامبر(ص) خواست تا او را هم از اهلبیت قرار دهد، مؤید عدم صدق این عبارت بر زنان پیامبر(ص) است و گرنه شك و پرسش و یا درخواست ام سلمه از پیامبر(ص) موجه نبود.
به این نكته هم اشاره میكنیم كه بر حسب تصریح روایات، پیامبر(ص) پذیرفت كه امسلمه از اهل و از همسران او باشد، اما این را كه از اهلبیت او باشد رد كرد. بدین ترتیب روشن میشود كه این ادعا بیمورد است كه میگوید: وقتی كه ام سلمه دید پیامبر(ص) اهلبیت خود را زیر پارچه جمع كرده، دراینباره به شك افتاد و همین شك او را بر آن داشت تا از پیامبر(ص) پرسش كند. مگر این كه فهمیده باشد كه مراد خانه مسكونی خاصی است كه پیامبر(ص) اهلبیتش را در آن جمع كرد و ام سلمه خود را از آن بیرون دید و رسولخدا(ص) او را از ورود بدان بازداشت. این در ردّ كلام و نیز ادعای آنان مبنی بر دخول زنان پیامبر(ص) در حكم آیه مؤكّدتر است.
. اگر بپذیریم كه سیاق آیات در مخاطب بودن زنان پیامبر(ص) ظهور دارد، باز دانستیم كه بایستی به واسطه روایاتی كه اهلبیت را منحصر در آلعبا میداند، از این ظهور دست برداشت.
. حتی اگر وجود اختلاف سیاق را بپذیریم، با استطراد و اعتراض، نه منافاتی با بلاغت كلام دارد و نه از ارزش و قوت آن میكاهد.
. تغییر ضمیرها از مؤنث به مذكر و سپس آوردن لفظ بیت محلّی به «الف» و «لام» عهد و این مطلب كه وقتی خانههای زنان پیامبر(ص) را اراده كرده، از آن به صیغه جمع مضاف به «كنّ» یاد كرده: «بیوتكن»، همه مؤید این است كه زنان پیامبر(ص) مخاطب آیه تطهیر نیستند.
این جدای از سایر مطالبی است كه پیرامون این نكته بیان داشتیم كه خطاب آیات، متوجّه پیامبر(ص) و بیت نبوت است و سخن زنان حضرت بر سبیل التفات به آنان آمده و یا استمرار خطاب پیامبر(ص) به آنان است، درجهت امتثال فرمان خداوند متعال در ابلاغ آن امور به زنان خود.
● دلیل دوم: بیت، به معنای خانه مسكونی
اینان در اثبات عقیده خود مبنی بر ورود زنان پیامبر(ص) در مفاد آیه استدلال كردهاند كه منظور از بیت در این آیه، خانههای مسكونی زنان اوست؛ زیرا خداوند فرموده: «واذكرن ما یتلی فی بیوتكن» در اینجا بیت [خانه] را به زنان اضافه كرده، بنابراین، باید زنان پیامبر(ص) در مدلول این آیه داخل باشند؛ زیرا آنان ساكن در خانههای پیامبرند.(۲)
آن گونه كه زمخشری و بیضاوی گفتهاند: دست كم این آیه ناظر به این است كه بیت (خانه) اعم از خانه نسبی و خانه مسكونی است. بنابراین، زنان پیامبر(ص) را هم در بر میگیرد.(۳)
امّا این استدلال هم بنا به دلایلی ناتمام است. ما به چند مورد اشاره میكنیم:
. پیش از این دانستیم كه مراد از بیت، بیت نبوت و مركز رسالت(۴) است. دست كم ظاهر مطلب، هرچند به نحو احتمال چنین است؛ زیرا احتمال اینمعنا موجب میشود كه استدلال بدان بر مراد بودن خانه مسكونی و آنگاه استدلال بر این كه خطاب آیه متوجه زنان پیامبر(ص) است سست و ضعیف باشد.
اگر هم به فرض بپذیریم كه مراد خانه مسكونی است، باز «الف» و «لام»، «الف» و «لام» عهد خارجی و آن خانهای است كه اهل كساء با پیامبر(ص) در آن اجتماع كردند. بنابراین، هر كس در آن موقع داخل آن خانه نبود، از مفاد آیه بیرون میشود، خصوصاً كه بنا به نص روایات، پیامبر(ص) ام سلمه و دیگران را بیرون كرد.
. بارها بیان كردهایم كه كلمه «أهل البیت» در این آیه مفرد محلّی به «الف» و «لام» عهد آمد، بر خلاف خانه مسكونی كه دو بار پیش و پس از آیهتطهیر با صیغه جمع مؤنث آمده است. این دلالت دارد كه در این آیه، مراد از بیت، خانه مسكونی نیست.
. پیش از این آمد كه صحت اطلاق «اهل البیت» بر زنان پیامبر(ص) مورد وثوق نیست. انكار آن توسط زید بن ارقم هم خواهد آمد. پرسش ام سلمه از پیامبر(ص) را هم آوردیم كه پرسید: آیا او هم از اهلبیت است و میتواند در جمع آنان وارد شود؟ امّا پیامبر(ص) آن را رد كرد. اگر این استعمال مجازی است باید قرینه داشته باشد.
● دلیل سوم: حدیث ام سلمه
اینان در اثبات عقیده خود به روایتی استدلال كردهاند كه از ام سلمه نقل شده است. در این روایت آمده وقتی كه پیامبر(ص) اهلبیتش را زیر پارچه جمع كرد و در ارتباط با آیه تطهیر - كه فعلاً مورد بحث ماست - در حق آنان چیزی بیان فرمود، ام سلمه به او گفت: آیا من از اهلبیت تو نیستم؟ پیامبر(ص) گفت: چرا، ان شاء الله.(۵)
در این باره چند نكته را بیان میكنیم:
. همین پرسش ام سلمه اشاره دارد كه كلمه «اهل البیت» برای دلالت بر ورود وی در مدلول آیه تطهیر كفایت نمیكند وگرنه سؤالش بی مورد بود؛ زیرا در آن صورت شكی در این نبود كه وی از اهلبیت است. آنچه روایات دیگر بیان داشته، مبنی بر این كه پیامبر(ص) ام سلمه را از اهل و از زنان خود دانست، نه از اهلبیتش، جایی برای این ادعا باقی نمیگذارد كه اقدام پیامبر(ص) در جمع آن افراد زیر پارچه، این شبهه را برای او پیش آورد و در اثر همین شبهه بود كه آن سؤال را مطرح كرد؛ زیرا این كار پیامبر(ص) بر خروج ام سلمه از دایره شمول اهلبیت مؤكّدتر است. چه نه به درخواستش پاسخ مثبت داد و نه شبهه حاصله برای او را نفی نمود، البته اگر بتوان نام آن را شبهه گذاشت.
. پاسخ پیامبر(ص) به ام سلمه در روایتی كه هم اكنون مورد بحث است؛ یعنی عبارت «إن شاء الله»، شك در صدق عبارت «أهلبیت» بر زنان پیامبر(ص) را تقویت میكند؛ زیرا اگر آنان داخل در مدلول آیه بودند، تعلیق آن بر مشیت خداوند بیمعنا بود. این گفته كه «اِن» به معنای «اذ» است، هیچ توجیهی ندارد، مگر تمایل شدید آنان، مبنی بر این كه زنان پیامبر(ص) از اهلبیت باشند.
اگر بپذیریم كه «اِن» به معنای «اذ» است، باز دلالت دارد كه آنان در حال حاضر از اهلبیت نیستند، بلكه هنگامی كه مشیت الهی بدان تعلق گیرد. دست كم دلالت دارد كه اگر مشیت الهی تعلق نگیرد، كلمه «أهل البیت» بر ورود آنان در دایره آن دلالت نمیكند.
. این حدیث معارض احادیث فراوانی است كه تصریح دارد زنان پیامبر(ص) از دایره اهلبیت خارج هستند. این مطلب از چندین طریق صحیح از ام سلمه روایت شده است؛ این حدیث قادر به معارضه با احادیث نفی كننده نیست؛ زیرا بین این حدیث و آن احادیث، هیچ گونه تناسبی، چه از جهت سند و چه از جهت دلالت وجود ندارد.
. این حدیث با زیادتی روایت شده كه دلالت دارد پیامبر(ص) ام سلمه را زیر پارچه وارد نكرد تا او را در آنچه كه خداوند به اهلبیت اختصاص داده شریك سازد، بلكه منظورش خشنودی امسلمه و طیب خاطر او بود. آمده است كه امسلمه پس از فرموده پیامبر(ص) در پاسخ او كه فرمود: چرا، گفت: پیامبر(ص) وقتی او را زیر پارچه برد كه دعایش برای پسرعمو، دختر و دو نوادهاش تمام شده بود.در این باره به منابعی كه در فصل دوم بخش اوّل بیان كردیم مراجعه فرمایید.
. اگر وارد كردن ام سلمه در اهلبیت درست باشد، باز اخص از مدعای آنان است؛ زیرا تنها بر این دلالت دارد كه امسلمه از اهلبیت است نه سایر همسران پیامبر، چرا كه ممكن است امسلمه را خصوصیتی باشد كه به واسطه آن مستحق ورود به دایره اهلبیت پیامبر(ص) شده است، كاملاً مثل سلمان فارسی كه به خاطر خصوصیتی كه داشت، پیامبر(ص) فرمود: سلمان از ما اهلبیت است. آنچه دلالت میكند كه این كار به خاطر خصوصیتی در امسلمه بود، روایتی است كه میگوید: پیامبر(ص) عایشه و زینب را از ورود به دایره اهلبیت خود منع كرد. داشتن این خصوصیت از امسلمه آن زن با اخلاص مجاهد بعید نمینماید.
● دلیل چهارم: حدیث زید بن ارقم
همچنین در اثبات ورود زنان پیامبر(ص) در مفاد آیه تطهیر به حدیث زید بن ارقم استدلال كردهاند. هنگامی كه زید حدیث ثقلین را در سیاق روایت خویش از حدیث غدیر روایت كرد، به او گفتند: آیا زنان پیامبر(ص) از اهلبیت او نیستند؟ پاسخ داد: زنانش از اهلبیت اویند، ولیكن اهلبیت او كسانی هستند كه پس از وی صدقه بر آنان حرام شده است؛ یعنی آل علی، آلعقیل، آل جعفر و آل عباس.(۶)
ما در پاسخ میگوییم: این استدلال هم به چند دلیل نادرست است. ماگذشته از متون صحیح و صریحی كه آوردیم و بیان میداشت كه اهلبیت پیامبر(ص)، آل عبا و امامان دوازدهگانه(ع) هستند، دلایل زیر را بیان میكنیم:
. این تفسیر زید بن ارقم اجتهاد اوست، لذا در مقابل نص وارده از رسولخدا(ص) كه در آن اهلبیت خویش را در اهل كساء و امامان دوازدهگانه محدود كرده، به آن عمل نمیشود.
. ما در صحّت انتساب این روایت به زید بن ارقم تردید داریم؛ زیرا خواهد آمد كه وی منكر این بود كه زنان پیامبر(ص) از اهلبیت باشند و بر این انكار خود استدلال میكرد. ما انكار زید را به هنگام بحث پیرامون نظریه، قائل به این كه اهلبیت پیامبر(ص) بنی هاشم هستند كه صدقه بر آنان حرام شده است خواهیم آورد.
. از سیاق عبارت منقول از زید در این استدلال به دست میآید كه زید این عقیده را كه زنان پیامبر(ص) از اهلبیت او باشند نفی كرده است. دلیل آن این است، وی بیان داشته كه مراد از اهلبیت كسانی است كه پس از پیامبر(ص) صدقه بر آنان حرام شد، در حالی كه زنانش از صدقه محروم نشدند، بلكه فقط بنیهاشم بودند كه از صدقه محروم گشتند.
. ظاهراً زید كلامش را با صیغه استفهام انكاری آورده است و ادات استفهام را حذف و آن را در تقدیر گرفته است. گویا گفته است: آیا زنانش از اهلبیت او هستند؟ آنچه بدین مطلب اشاره دارد این است كه عبارت (ولكن) را به دنبال آن آورده است. معنای این عبارت آن است كه آنچه پس از آن آمده درست است. در غیر این صورت، مناسبتر این بود كه عبارت اینگونه باشد: «زنانش از اهلبیت اویند و همین طور (كذا) كسانی كه پس از او از صدقه محروم شدند.»
. ر.ك: فتح القدیر، ج۴، ص۲۷۹ - ۲۸۱؛ تهذیب تاریخ دمشق، ج۴، ص۲۰۸؛ احكام القرآن، ج۵، ص۲۳۰؛ نفحات اللاهوت، ص۸۵؛ الكلمهٔ القراء فی تفضیل الزهراء، ص۲۱۳؛ بحار الانوار، ج۳۵، ص۲۳۴؛ المواهب اللدنیه، ج۲، ص۱۲۳؛ السیرهٔ النبویه، ج۲، ص۳۰۰؛ دلائل الصدق، ج۲، ص۹۴؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۱۱؛ مجمع البیان، ج۸، ص۳۵۶.
. ر.ك: فتح القدیر، ج۴، ص۲۷۸ و ۲۸۰؛ الصواعق المحرقه، ص۱۴۱؛ لباب التأویل، ج۳، ص۴۶۶؛ الجامع لاحكام القرآن، ج۱۴، ص۱۸۲؛ التسهیل لعلوم التنزیل، ج۳، ص۱۳۷؛ اسعاف الراغبین، ص۱۰۸؛ السنن الكبری، ج۲، ص۱۵۰؛ نظریهٔ الامامه، ص۱۵۱ و ۱۸۲ (به نقل از: التحفهٔ الاثنی عشریه، ص۲۰۲).
. ر.ك: اسعاف الراغبین، ص۱۰۸.
. ر.ك: مجمع البیان، ج۸، ص۳۵۶؛ تأویل الآیات الظاهره، ج۲، ص۴۵۶.
. السنن الكبری، ج۲، ص۱۵۰؛ ینابیع الموده، ص۲۲۸ - ۲۲۹ و ۲۹۴؛ تفسیر فرات، ص۳۳۵؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۳۳۱؛ مسند احمد، ج۶، ص۲۹۶؛ بحار الانوار، ج۳۵، ص۲۲۰ و ج۴۵، ص۱۹۹؛ ذكر اخبار اصبهان، ج۲، ص۲۵۳؛ اسد الغابه، ج۵، ص۵۲۱ و ۲۸۹؛ مناقب ابن المغازلی، ص۳۰۶؛ مشكل الآثار، ج۱، ص۳۳۳ و ۳۳۵؛ الصواعق المحرقه، ص۱۴۲ و ۲۲۷؛ مناقب خوارزمی، ص۲۳؛ مختصر التحفهٔ الاثنی عشریه، ص۱۴۹؛ احقاق الحق، ج۲، ص۵۶۸.
. ر.ك: الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۹؛ صحیح مسلم، ج۷، ص۱۳۰؛ كنز العمال، ج۱۳، ص۶۴۱؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۳۲۴؛ الصواعق المحرقه، ص۲۲۶ - ۲۲۸؛ السنن الكبری، ج۲، ص۱۴۸؛كتاب سلیم بن قیس، ص ۱۰۴؛ السیرهٔ النبویهٔ، ج۲، ص۳۰۰؛ بحار الانوار، ج۳۵، ص۲۲۹؛ اسد الغابه، ج۲، ص۱۲؛ المستدرك علی الصحیحین، ج۳، ص۱۰۹.
۷. ر.ك: كفایهٔ الطالب، ص۵۴؛ خلاصه عبقات الانوار، ج۲، ص۶۷و ۳۷۱ به نقل از آن.
. همان.
. ر.ك: فتح القدیر، ج۴، ص۲۷۹ - ۲۸۰.
۰. برای دیدن روایاتی كه از ابن عباس نقل شده ر.ك: الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۹؛ فتح القدیر، ج۴، ص۲۸۰؛ كتاب سلیم بن قیس، ص۱۰۴؛ كفایهٔ الطالب، ص۳۷۷؛ الصواعق المحرقه، ص۱۴۲؛ ینابیع الموده، ص۱۵؛ اسعاف الراغبین، ص۱۰۸؛ مجمع البیان، ج۹، ص۱۳۸؛ بحار الانوار، ج۳۷، ص۳۵ و ج۹، ص۵۳۶، مستدرك حاكم، ج۳، ص۱۳۲؛ الغدیر، ج۱، ص۵۰ و ج۳، ص۱۹۶؛ قاموس الرجال، ج۶، ص۴۰۳.
۱. ر.ك: الدر المنثور، ج۵، ص۱۸۹.
۲. ر.ك: الجامع لاحكام القرآن، ج۴، ص۱۸۲ - ۱۸۳؛ فتح القدیر، ج۴، ص۲۷۹؛ تهذیب تاریخ دمشق، ج۴، ص۲۰۴.
۳. الغارات، ج۲، ص۵۷۶؛ ابن ابی الحدید شرح نهج البلاغه، ج ۴، ص ۱۰۲، ج۴، ص۱۰۲.
۴. قاموس الرجال، ج۶، ص۳۰۰.
۵. ابن ابی الحدید شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۳.
۶. همان، ص۶۴؛ قاموس الرجال، ج۶، ص۲۹۹.
۷. صفهٔ الصفوه، ج۲، ص۸۵؛ تهذیب التهذیب، ج۷، ص۱۸۲؛ حلیهٔ الاولیاء، ج۲، ص۱۷۶؛ تذكرهٔ الحفاظ، ج۱، ص۶۲؛ خلاصه تذهیب تهذیب الكمال، ص۲۶۵.
۸. الترغیب و الترهیب، ج۴، ص۳۸۲؛ احیاء العلوم، ج۳، ص۱۵۹.
۹. ر.ك: میزان الاعتدال، ج۳، ص۹۳ - ۹۶؛ شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۷۶؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۶؛ الاعلام، ج۴، ص۲۴۴؛ الطبقات الكبری، ج۵، ص۲۹۲ - ۲۹۳؛ قاموس الرجال، ج۶، ص۳۲۶ - ۳۲۷؛ وفیات الاعیان، ج۳، ص۲۶۵؛ المعارف، ص۴۵۷.
۰. سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۲۰ - ۲۱، ۳۰.
۱. سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۲۱؛ میزان الاعتدال، ج۳، ص۹۶؛ فتح الباری (مقدمه) ص۴۲۵ - ۴۲۶.
۲. سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۲۲؛ میزان الاعتدال، ج۳، ص۹۵ - ۹۶.
۳. قاموس الرجال، ج۶، ص۳۲۷؛ مختصر تاریخ دمشق، ج۱۷، ص۱۴۴؛ فتح الباری (مقدمه)، ص۴۲۵.
۴. الطبقات الكبری، ج۵، ص۲۸۸ - ۲۸۹؛ میزان الاعتدال، ج۳، ص۹۳ - ۹۷؛ قاموس الرجال، ج۶، ص۳۲۷.
۵. میزان الاعتدال، ج۳، ص۹۴؛ فتح الباری (مقدمه)، ص۴۲۵.
۶. در این باره به گفته مسیب به غلامش «برد» و گفته پسر عمر به غلامش «نافع» در منابع مذكور در بالا مراجعه كنید.
۷. قاموس الرجال، ج۶، ص۳۲۷؛ المعارف، ص۴۵۶؛ شذرات الذهب، ج۱، ص۱۳۰؛ مختصر تاریخ دمشق، ج۱۷، ص۱۵۱؛ فتح الباری (مقدمه)، ص۴۲۵؛ وفیات الاعیان، ج۳، ص۲۶۵ - ۲۶۶.
۸. میزان الاعتدال،ج ۴، ص۱۷۳؛ المجروحون، ج۳، ص۱۵؛ تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۱۶۴ - ۱۶۸؛الجرح و التعدیل، ج ۸، ص ۳۵۴؛ الضعفاء الكبیر، ج۴، ص۲۳۹؛ قاموس الرجال، ج۹، ص۱۰۹؛ وفیات الاعیان، ج۵، ص۲۵۶.
۹. المجروحون، ج۳، ص۱۴؛ مختصر تاریخ دمشق، ج۲۵، ص۲۰۰؛ شذرات الذهب، ج۱، ص۲۲۷؛ الضعفاء الكبیر، ج۴، ص۲۳۹؛ وفیات الاعیان، ج۵، ص۲۵۶.
۰. الجرح و التعدیل، ج۸، ص۳۵۵؛ مختصر تاریخ دمشق، ج۲۵، ص۱۹۸، ۱۹۹ - ۲۰۰ و ۲۰۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۲۰۲؛ وفیات الاعیان، ج۵، ص۲۵۵.
۱. میزان الاعتدال، ج۴، ص۱۷۵؛ وفیات الاعیان، ج۵، ص۲۵۷.
۲. ر.ك: وفیات الاعیان، ج۵، ص۲۵۶ - ۲۵۷؛ و شرح حال وی در منابع فوق الذكر و سایر منابع.
۳. المجروحون، ج۳، ص۱۶؛ مختصر تاریخ دمشق، ج۲۵، ص۲۰۱؛ تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۱۶۴.
۴. ر.ك: الصواعق المحرقه، ص۱۴۱ (به نقل از ابن كثیر)؛ تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۴۸۳؛ المواهب اللدنیه، ص۱۲۲.
۵. احكام القرآن، ج۵، ص۳۳۰.
۶. مختصر التحفهٔ الاثنی عشریه، ص۱۵۲.
۷. توبه (۹) آیه ۱۰۳.
۸. احزاب (۳۳) آیه ۴۳.
۹. بقره (۲) آیه ۱۵۷.
۰. توبه (۹) آیه ۹۹.
۱. هود (۱۱) آیه ۷۳.
۲. طه (۲۰) آیه ۱۰؛ نمل (۲۷) آیه ۷؛ قصص (۲۸) آیه ۲۹.
۳. منهاج السنه، ج۴، ص۲۱.
۴. همان.
۵. فصل چهارم، بخش اوّل.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست