شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

دلایل واهی در شمول همسران پیامبر ص


دلایل واهی در شمول همسران پیامبر ص

گروهی از عالمان سنی بر این عقیده خود كه زنان پیامبر ص به تنهایی اهل بیتند یا با دیگران, به چند چیز استدلال كرده اند

ما قصد داریم این فصل را به طرح استدلال‏های كسانی اختصاص دهیم كه عقیده دارند در آیه تطهیر، زنان پیامبر(ص) به تنهایی - چنان كه عكرمه پیرو مذهب خوارج می‏گفت و یا همراه اصحاب كساء، آن‏گونه كه سایر اهل سنت عقیده دارند - اراده شده‏اند.

● زنان پیامبر(ص)

گروهی از عالمان سنی بر این عقیده خود كه زنان پیامبر(ص) به تنهایی اهل‏بیتند یا با دیگران، به چند چیز استدلال كرده‏اند. ما آن امور را بیان و به مناقشه‏هایی كه بر آن وارد است یا دانشمندان بر آن وارد كرده‏اند اشاره می‏كنیم.

● دلیل اوّل: دلالت سیاقی

مهم‏ترین چیزی كه اینان در اثبات عقیده خود بدان استدلال كرده‏اند، سیاق آیات است؛ زیرا آیات پیش و آیات پس از این آیه خطاب به آنان است. بنابراین، تطهیر هم فقط از برای اینان باشد. خداوند متعال فرموده: یا نساء النبی لستّن كأحد من النساء إن اتقیتنّ فلا تخضعن بالقول... إنّما یرید اللّه لیذهب عنكم الرجس... واذكرن ما یتلی فی بیوتكن...(۱)

در این باره می‏گوییم:

. پیش از این دانستیم كه سیاق آیات از انحصار آیه تطهیر در اصحاب كساء ابا ندارد و بلكه ظاهر كلام و متعیّن از آن هم همین است؛ چه مراد بودن زنان پیامبر(ص) از این آیه یا حتی شامل آنان بودن هم به محذورهای متعددی برخورد می‏كند و بلكه به سبب عدم تناسب بین لحن خطاب در آیات پیش و پس از آیه تطهیر و لحن خطاب در آیه تطهیر، موجب خلل در سیاق است. این گذشته از محذورهای دیگری است كه پیش از این آوردیم و نیازی به تكرار آن نمی‏بینیم.

. دانستیم كه در صحت اطلاق عبارت اهل‏بیت بر زنان پیامبر(ص) مناقشه بزرگی وجود دارد. بعضی از پیشوایان لغت، به عدم صحّت آن تصریح كرده‏اند. تصریح زید بن ارقم هم خواهد آمد كه می‏گوید: اطلاق این عبارت بر زنان پیامبر(ص) نادرست است.

. پرسش ام سلمه از پیامبر(ص) كه آیا او هم از اهل‏بیت است و یا این‏كه‏از پیامبر(ص) خواست تا او را هم از اهل‏بیت قرار دهد، مؤید عدم صدق این عبارت بر زنان پیامبر(ص) است و گرنه شك و پرسش و یا درخواست ام سلمه از پیامبر(ص) موجه نبود.

به این نكته هم اشاره می‏كنیم كه بر حسب تصریح روایات، پیامبر(ص) پذیرفت كه ام‏سلمه از اهل و از همسران او باشد، اما این را كه از اهل‏بیت او باشد رد كرد. بدین ترتیب روشن می‏شود كه این ادعا بی‏مورد است كه می‏گوید: وقتی كه ام سلمه دید پیامبر(ص) اهل‏بیت خود را زیر پارچه جمع كرده، دراین‏باره به شك افتاد و همین شك او را بر آن داشت تا از پیامبر(ص) پرسش كند. مگر این كه فهمیده باشد كه مراد خانه مسكونی خاصی است كه پیامبر(ص) اهل‏بیتش را در آن جمع كرد و ام سلمه خود را از آن بیرون دید و رسول‏خدا(ص) او را از ورود بدان بازداشت. این در ردّ كلام و نیز ادعای آنان مبنی بر دخول زنان پیامبر(ص) در حكم آیه مؤكّدتر است.

. اگر بپذیریم كه سیاق آیات در مخاطب بودن زنان پیامبر(ص) ظهور دارد، باز دانستیم كه بایستی به واسطه روایاتی كه اهل‏بیت را منحصر در آل‏عبا می‏داند، از این ظهور دست برداشت.

. حتی اگر وجود اختلاف سیاق را بپذیریم، با استطراد و اعتراض، نه منافاتی با بلاغت كلام دارد و نه از ارزش و قوت آن می‏كاهد.

. تغییر ضمیرها از مؤنث به مذكر و سپس آوردن لفظ بیت محلّی به «الف» و «لام» عهد و این مطلب كه وقتی خانه‏های زنان پیامبر(ص) را اراده كرده، از آن به صیغه جمع مضاف به «كنّ» یاد كرده: «بیوتكن»، همه مؤید این است كه زنان پیامبر(ص) مخاطب آیه تطهیر نیستند.

این جدای از سایر مطالبی است كه پیرامون این نكته بیان داشتیم كه خطاب آیات، متوجّه پیامبر(ص) و بیت نبوت است و سخن زنان حضرت بر سبیل التفات به آنان آمده و یا استمرار خطاب پیامبر(ص) به آنان است، درجهت امتثال فرمان خداوند متعال در ابلاغ آن امور به زنان خود.

● دلیل دوم: بیت، به معنای خانه مسكونی

اینان در اثبات عقیده خود مبنی بر ورود زنان پیامبر(ص) در مفاد آیه استدلال كرده‏اند كه منظور از بیت در این آیه، خانه‏های مسكونی زنان اوست؛ زیرا خداوند فرموده: «واذكرن ما یتلی فی بیوتكن» در این‏جا بیت [خانه‏] را به زنان اضافه كرده، بنابراین، باید زنان پیامبر(ص) در مدلول این آیه داخل باشند؛ زیرا آنان ساكن در خانه‏های پیامبرند.(۲)

آن گونه كه زمخشری و بیضاوی گفته‏اند: دست كم این آیه ناظر به این است كه بیت (خانه) اعم از خانه نسبی و خانه مسكونی است. بنابراین، زنان پیامبر(ص) را هم در بر می‏گیرد.(۳)

امّا این استدلال هم بنا به دلایلی ناتمام است. ما به چند مورد اشاره می‏كنیم:

. پیش از این دانستیم كه مراد از بیت، بیت نبوت و مركز رسالت(۴) است. دست كم ظاهر مطلب، هرچند به نحو احتمال چنین است؛ زیرا احتمال این‏معنا موجب می‏شود كه استدلال بدان بر مراد بودن خانه مسكونی و آن‏گاه استدلال بر این كه خطاب آیه متوجه زنان پیامبر(ص) است سست و ضعیف باشد.

اگر هم به فرض بپذیریم كه مراد خانه مسكونی است، باز «الف» و «لام»، «الف» و «لام» عهد خارجی و آن خانه‏ای است كه اهل كساء با پیامبر(ص) در آن اجتماع كردند. بنابراین، هر كس در آن موقع داخل آن خانه نبود، از مفاد آیه بیرون می‏شود، خصوصاً كه بنا به نص روایات، پیامبر(ص) ام سلمه و دیگران را بیرون كرد.

. بارها بیان كرده‏ایم كه كلمه «أهل البیت» در این آیه مفرد محلّی به «الف» و «لام» عهد آمد، بر خلاف خانه مسكونی كه دو بار پیش و پس از آیه‏تطهیر با صیغه جمع مؤنث آمده است. این دلالت دارد كه در این آیه، مراد از بیت، خانه مسكونی نیست.

. پیش از این آمد كه صحت اطلاق «اهل البیت» بر زنان پیامبر(ص) مورد وثوق نیست. انكار آن توسط زید بن ارقم هم خواهد آمد. پرسش ام سلمه از پیامبر(ص) را هم آوردیم كه پرسید: آیا او هم از اهل‏بیت است و می‏تواند در جمع آنان وارد شود؟ امّا پیامبر(ص) آن را رد كرد. اگر این استعمال مجازی است باید قرینه داشته باشد.

● دلیل سوم: حدیث ام سلمه

اینان در اثبات عقیده خود به روایتی استدلال كرده‏اند كه از ام سلمه نقل شده است. در این روایت آمده وقتی كه پیامبر(ص) اهل‏بیتش را زیر پارچه جمع كرد و در ارتباط با آیه تطهیر - كه فعلاً مورد بحث ماست - در حق آنان چیزی بیان فرمود، ام سلمه به او گفت: آیا من از اهل‏بیت تو نیستم؟ پیامبر(ص) گفت: چرا، ان شاء الله.(۵)

در این باره چند نكته را بیان می‏كنیم:

. همین پرسش ام سلمه اشاره دارد كه كلمه «اهل البیت» برای دلالت بر ورود وی در مدلول آیه تطهیر كفایت نمی‏كند وگرنه سؤالش بی مورد بود؛ زیرا در آن صورت شكی در این نبود كه وی از اهل‏بیت است. آنچه روایات دیگر بیان داشته، مبنی بر این كه پیامبر(ص) ام سلمه را از اهل و از زنان خود دانست، نه از اهل‏بیتش، جایی برای این ادعا باقی نمی‏گذارد كه اقدام پیامبر(ص) در جمع آن افراد زیر پارچه، این شبهه را برای او پیش آورد و در اثر همین شبهه بود كه آن سؤال را مطرح كرد؛ زیرا این كار پیامبر(ص) بر خروج ام سلمه از دایره شمول اهل‏بیت مؤكّدتر است. چه نه به درخواستش پاسخ مثبت داد و نه شبهه حاصله برای او را نفی نمود، البته اگر بتوان نام آن را شبهه گذاشت.

. پاسخ پیامبر(ص) به ام سلمه در روایتی كه هم اكنون مورد بحث است؛ یعنی عبارت «إن شاء الله»، شك در صدق عبارت «أهل‏بیت» بر زنان پیامبر(ص) را تقویت می‏كند؛ زیرا اگر آنان داخل در مدلول آیه بودند، تعلیق آن بر مشیت خداوند بی‏معنا بود. این گفته كه «اِن» به معنای «اذ» است، هیچ توجیهی ندارد، مگر تمایل شدید آنان، مبنی بر این كه زنان پیامبر(ص) از اهل‏بیت باشند.

اگر بپذیریم كه «اِن» به معنای «اذ» است، باز دلالت دارد كه آنان در حال حاضر از اهل‏بیت نیستند، بلكه هنگامی كه مشیت الهی بدان تعلق گیرد. دست كم دلالت دارد كه اگر مشیت الهی تعلق نگیرد، كلمه «أهل البیت» بر ورود آنان در دایره آن دلالت نمی‏كند.

. این حدیث معارض احادیث فراوانی است كه تصریح دارد زنان پیامبر(ص) از دایره اهل‏بیت خارج هستند. این مطلب از چندین طریق صحیح از ام سلمه روایت شده است؛ این حدیث قادر به معارضه با احادیث نفی كننده نیست؛ زیرا بین این حدیث و آن احادیث، هیچ گونه تناسبی، چه از جهت سند و چه از جهت دلالت وجود ندارد.

. این حدیث با زیادتی روایت شده كه دلالت دارد پیامبر(ص) ام سلمه را زیر پارچه وارد نكرد تا او را در آنچه كه خداوند به اهل‏بیت اختصاص داده شریك سازد، بلكه منظورش خشنودی ام‏سلمه و طیب خاطر او بود. آمده است كه ام‏سلمه پس از فرموده پیامبر(ص) در پاسخ او كه فرمود: چرا، گفت: پیامبر(ص) وقتی او را زیر پارچه برد كه دعایش برای پسرعمو، دختر و دو نواده‏اش تمام شده بود.در این باره به منابعی كه در فصل دوم بخش اوّل بیان كردیم مراجعه فرمایید.

. اگر وارد كردن ام سلمه در اهل‏بیت درست باشد، باز اخص از مدعای آنان است؛ زیرا تنها بر این دلالت دارد كه ام‏سلمه از اهل‏بیت است نه سایر همسران پیامبر، چرا كه ممكن است ام‏سلمه را خصوصیتی باشد كه به واسطه آن مستحق ورود به دایره اهل‏بیت پیامبر(ص) شده است، كاملاً مثل سلمان فارسی كه به خاطر خصوصیتی كه داشت، پیامبر(ص) فرمود: سلمان از ما اهل‏بیت است. آنچه دلالت می‏كند كه این كار به خاطر خصوصیتی در ام‏سلمه بود، روایتی است كه می‏گوید: پیامبر(ص) عایشه و زینب را از ورود به دایره اهل‏بیت خود منع كرد. داشتن این خصوصیت از ام‏سلمه آن زن با اخلاص مجاهد بعید نمی‏نماید.

● دلیل چهارم: حدیث زید بن ارقم

هم‏چنین در اثبات ورود زنان پیامبر(ص) در مفاد آیه تطهیر به حدیث زید بن ارقم استدلال كرده‏اند. هنگامی كه زید حدیث ثقلین را در سیاق روایت خویش از حدیث غدیر روایت كرد، به او گفتند: آیا زنان پیامبر(ص) از اهل‏بیت او نیستند؟ پاسخ داد: زنانش از اهل‏بیت اویند، ولیكن اهل‏بیت او كسانی هستند كه پس از وی صدقه بر آنان حرام شده است؛ یعنی آل علی، آل‏عقیل، آل جعفر و آل عباس.(۶)

ما در پاسخ می‏گوییم: این استدلال هم به چند دلیل نادرست است. ماگذشته از متون صحیح و صریحی كه آوردیم و بیان می‏داشت كه اهل‏بیت پیامبر(ص)، آل عبا و امامان دوازده‏گانه(ع) هستند، دلایل زیر را بیان می‏كنیم:

. این تفسیر زید بن ارقم اجتهاد اوست، لذا در مقابل نص وارده از رسول‏خدا(ص) كه در آن اهل‏بیت خویش را در اهل كساء و امامان دوازده‏گانه محدود كرده، به آن عمل نمی‏شود.

. ما در صحّت انتساب این روایت به زید بن ارقم تردید داریم؛ زیرا خواهد آمد كه وی منكر این بود كه زنان پیامبر(ص) از اهل‏بیت باشند و بر این انكار خود استدلال می‏كرد. ما انكار زید را به هنگام بحث پیرامون نظریه، قائل به این كه اهل‏بیت پیامبر(ص) بنی هاشم هستند كه صدقه بر آنان حرام شده است خواهیم آورد.

. از سیاق عبارت منقول از زید در این استدلال به دست می‏آید كه زید این عقیده را كه زنان پیامبر(ص) از اهل‏بیت او باشند نفی كرده است. دلیل آن این است، وی بیان داشته كه مراد از اهل‏بیت كسانی است كه پس از پیامبر(ص) صدقه بر آنان حرام شد، در حالی كه زنانش از صدقه محروم نشدند، بلكه فقط بنی‏هاشم بودند كه از صدقه محروم گشتند.

. ظاهراً زید كلامش را با صیغه استفهام انكاری آورده است و ادات استفهام را حذف و آن را در تقدیر گرفته است. گویا گفته است: آیا زنانش از اهل‏بیت او هستند؟ آنچه بدین مطلب اشاره دارد این است كه عبارت (ولكن) را به دنبال آن آورده است. معنای این عبارت آن است كه آنچه پس از آن آمده درست است. در غیر این صورت، مناسب‏تر این بود كه عبارت این‏گونه باشد: «زنانش از اهل‏بیت اویند و همین طور (كذا) كسانی كه پس از او از صدقه محروم شدند.»

. ر.ك: فتح القدیر، ج‏۴، ص‏۲۷۹ - ۲۸۱؛ تهذیب تاریخ دمشق، ج‏۴، ص‏۲۰۸؛ احكام القرآن، ج‏۵، ص‏۲۳۰؛ نفحات اللاهوت، ص‏۸۵؛ الكلمهٔ القراء فی تفضیل الزهراء، ص‏۲۱۳؛ بحار الانوار، ج‏۳۵، ص‏۲۳۴؛ المواهب اللدنیه، ج‏۲، ص‏۱۲۳؛ السیرهٔ النبویه، ج‏۲، ص‏۳۰۰؛ دلائل الصدق، ج‏۲، ص‏۹۴؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۶، ص‏۳۱۱؛ مجمع البیان، ج‏۸، ص‏۳۵۶.

. ر.ك: فتح القدیر، ج‏۴، ص‏۲۷۸ و ۲۸۰؛ الصواعق المحرقه، ص‏۱۴۱؛ لباب التأویل، ج‏۳، ص‏۴۶۶؛ الجامع لاحكام القرآن، ج‏۱۴، ص‏۱۸۲؛ التسهیل لعلوم التنزیل، ج‏۳، ص‏۱۳۷؛ اسعاف الراغبین، ص‏۱۰۸؛ السنن الكبری، ج‏۲، ص‏۱۵۰؛ نظریهٔ الامامه، ص‏۱۵۱ و ۱۸۲ (به نقل از: التحفهٔ الاثنی عشریه، ص‏۲۰۲).

. ر.ك: اسعاف الراغبین، ص‏۱۰۸.

. ر.ك: مجمع البیان، ج‏۸، ص‏۳۵۶؛ تأویل الآیات الظاهره، ج‏۲، ص‏۴۵۶.

. السنن الكبری، ج‏۲، ص‏۱۵۰؛ ینابیع الموده، ص‏۲۲۸ - ۲۲۹ و ۲۹۴؛ تفسیر فرات، ص‏۳۳۵؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏۳، ص‏۳۳۱؛ مسند احمد، ج‏۶، ص‏۲۹۶؛ بحار الانوار، ج‏۳۵، ص‏۲۲۰ و ج‏۴۵، ص‏۱۹۹؛ ذكر اخبار اصبهان، ج‏۲، ص‏۲۵۳؛ اسد الغابه، ج‏۵، ص‏۵۲۱ و ۲۸۹؛ مناقب ابن المغازلی، ص‏۳۰۶؛ مشكل الآثار، ج‏۱، ص‏۳۳۳ و ۳۳۵؛ الصواعق المحرقه، ص‏۱۴۲ و ۲۲۷؛ مناقب خوارزمی، ص‏۲۳؛ مختصر التحفهٔ الاثنی عشریه، ص‏۱۴۹؛ احقاق الحق، ج‏۲، ص‏۵۶۸.

. ر.ك: الدر المنثور، ج‏۵، ص‏۱۹۹؛ صحیح مسلم، ج‏۷، ص‏۱۳۰؛ كنز العمال، ج‏۱۳، ص‏۶۴۱؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏۳، ص‏۳۲۴؛ الصواعق المحرقه، ص‏۲۲۶ - ۲۲۸؛ السنن الكبری، ج‏۲، ص‏۱۴۸؛كتاب سلیم بن قیس، ص ۱۰۴؛ السیرهٔ النبویهٔ، ج‏۲، ص‏۳۰۰؛ بحار الانوار، ج‏۳۵، ص‏۲۲۹؛ اسد الغابه، ج‏۲، ص‏۱۲؛ المستدرك علی الصحیحین، ج‏۳، ص‏۱۰۹.

۷. ر.ك: كفایهٔ الطالب، ص‏۵۴؛ خلاصه عبقات الانوار، ج‏۲، ص‏۶۷و ۳۷۱ به نقل از آن.

. همان.

. ر.ك: فتح القدیر، ج‏۴، ص‏۲۷۹ - ۲۸۰.

۰. برای دیدن روایاتی كه از ابن عباس نقل شده ر.ك: الدر المنثور، ج‏۵، ص‏۱۹۹؛ فتح القدیر، ج‏۴، ص‏۲۸۰؛ كتاب سلیم بن قیس، ص‏۱۰۴؛ كفایهٔ الطالب، ص‏۳۷۷؛ الصواعق المحرقه، ص‏۱۴۲؛ ینابیع الموده، ص‏۱۵؛ اسعاف الراغبین، ص‏۱۰۸؛ مجمع البیان، ج‏۹، ص‏۱۳۸؛ بحار الانوار، ج‏۳۷، ص‏۳۵ و ج‏۹، ص‏۵۳۶، مستدرك حاكم، ج‏۳، ص‏۱۳۲؛ الغدیر، ج‏۱، ص‏۵۰ و ج‏۳، ص‏۱۹۶؛ قاموس الرجال، ج‏۶، ص‏۴۰۳.

۱. ر.ك: الدر المنثور، ج‏۵، ص‏۱۸۹.

۲. ر.ك: الجامع لاحكام القرآن، ج‏۴، ص‏۱۸۲ - ۱۸۳؛ فتح القدیر، ج‏۴، ص‏۲۷۹؛ تهذیب تاریخ دمشق، ج‏۴، ص‏۲۰۴.

۳. الغارات، ج‏۲، ص‏۵۷۶؛ ابن ابی الحدید شرح نهج البلاغه، ج ۴، ص ۱۰۲، ج‏۴، ص‏۱۰۲.

۴. قاموس الرجال، ج‏۶، ص‏۳۰۰.

۵. ابن ابی الحدید شرح نهج البلاغه، ج‏۴، ص‏۶۳.

۶. همان، ص‏۶۴؛ قاموس الرجال، ج‏۶، ص‏۲۹۹.

۷. صفهٔ الصفوه، ج‏۲، ص‏۸۵؛ تهذیب التهذیب، ج‏۷، ص‏۱۸۲؛ حلیهٔ الاولیاء، ج‏۲، ص‏۱۷۶؛ تذكرهٔ الحفاظ، ج‏۱، ص‏۶۲؛ خلاصه تذهیب تهذیب الكمال، ص‏۲۶۵.

۸. الترغیب و الترهیب، ج‏۴، ص‏۳۸۲؛ احیاء العلوم، ج‏۳، ص‏۱۵۹.

۹. ر.ك: میزان الاعتدال، ج‏۳، ص‏۹۳ - ۹۶؛ شرح نهج البلاغه، ج‏۵، ص‏۷۶؛ تنقیح المقال، ج‏۲، ص‏۲۵۶؛ الاعلام، ج‏۴، ص‏۲۴۴؛ الطبقات الكبری، ج‏۵، ص‏۲۹۲ - ۲۹۳؛ قاموس الرجال، ج‏۶، ص‏۳۲۶ - ۳۲۷؛ وفیات الاعیان، ج‏۳، ص‏۲۶۵؛ المعارف، ص‏۴۵۷.

۰. سیر اعلام النبلاء، ج‏۵، ص‏۲۰ - ۲۱، ۳۰.

۱. سیر اعلام النبلاء، ج‏۵، ص‏۲۱؛ میزان الاعتدال، ج‏۳، ص‏۹۶؛ فتح الباری (مقدمه) ص‏۴۲۵ - ۴۲۶.

۲. سیر اعلام النبلاء، ج‏۵، ص‏۲۲؛ میزان الاعتدال، ج‏۳، ص‏۹۵ - ۹۶.

۳. قاموس الرجال، ج‏۶، ص‏۳۲۷؛ مختصر تاریخ دمشق، ج‏۱۷، ص‏۱۴۴؛ فتح الباری (مقدمه)، ص‏۴۲۵.

۴. الطبقات الكبری، ج‏۵، ص‏۲۸۸ - ۲۸۹؛ میزان الاعتدال، ج‏۳، ص‏۹۳ - ۹۷؛ قاموس الرجال، ج‏۶، ص‏۳۲۷.

۵. میزان الاعتدال، ج‏۳، ص‏۹۴؛ فتح الباری (مقدمه)، ص‏۴۲۵.

۶. در این باره به گفته مسیب به غلامش «برد» و گفته پسر عمر به غلامش «نافع» در منابع مذكور در بالا مراجعه كنید.

۷. قاموس الرجال، ج‏۶، ص‏۳۲۷؛ المعارف، ص‏۴۵۶؛ شذرات الذهب، ج‏۱، ص‏۱۳۰؛ مختصر تاریخ دمشق، ج‏۱۷، ص‏۱۵۱؛ فتح الباری (مقدمه)، ص‏۴۲۵؛ وفیات الاعیان، ج‏۳، ص‏۲۶۵ - ۲۶۶.

۸. میزان الاعتدال،ج ۴، ص‏۱۷۳؛ المجروحون، ج‏۳، ص‏۱۵؛ تاریخ بغداد، ج‏۱۳، ص‏۱۶۴ - ۱۶۸؛الجرح و التعدیل، ج ۸، ص ۳۵۴؛ الضعفاء الكبیر، ج‏۴، ص‏۲۳۹؛ قاموس الرجال، ج‏۹، ص‏۱۰۹؛ وفیات الاعیان، ج‏۵، ص‏۲۵۶.

۹. المجروحون، ج‏۳، ص‏۱۴؛ مختصر تاریخ دمشق، ج‏۲۵، ص‏۲۰۰؛ شذرات الذهب، ج‏۱، ص‏۲۲۷؛ الضعفاء الكبیر، ج‏۴، ص‏۲۳۹؛ وفیات الاعیان، ج‏۵، ص‏۲۵۶.

۰. الجرح و التعدیل، ج‏۸، ص‏۳۵۵؛ مختصر تاریخ دمشق، ج‏۲۵، ص‏۱۹۸، ۱۹۹ - ۲۰۰ و ۲۰۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج‏۷، ص‏۲۰۲؛ وفیات الاعیان، ج‏۵، ص‏۲۵۵.

۱. میزان الاعتدال، ج‏۴، ص‏۱۷۵؛ وفیات الاعیان، ج‏۵، ص‏۲۵۷.

۲. ر.ك: وفیات الاعیان، ج‏۵، ص‏۲۵۶ - ۲۵۷؛ و شرح حال وی در منابع فوق الذكر و سایر منابع.

۳. المجروحون، ج‏۳، ص‏۱۶؛ مختصر تاریخ دمشق، ج‏۲۵، ص‏۲۰۱؛ تاریخ بغداد، ج‏۱۳، ص‏۱۶۴.

۴. ر.ك: الصواعق المحرقه، ص‏۱۴۱ (به نقل از ابن كثیر)؛ تفسیر القرآن العظیم، ج‏۳، ص‏۴۸۳؛ المواهب اللدنیه، ص‏۱۲۲.

۵. احكام القرآن، ج‏۵، ص‏۳۳۰.

۶. مختصر التحفهٔ الاثنی عشریه، ص‏۱۵۲.

۷. توبه (۹) آیه ۱۰۳.

۸. احزاب (۳۳) آیه ۴۳.

۹. بقره (۲) آیه ۱۵۷.

۰. توبه (۹) آیه ۹۹.

۱. هود (۱۱) آیه ۷۳.

۲. طه (۲۰) آیه ۱۰؛ نمل (۲۷) آیه ۷؛ قصص (۲۸) آیه ۲۹.

۳. منهاج السنه، ج‏۴، ص‏۲۱.

۴. همان.

۵. فصل چهارم، بخش اوّل.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.