جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
شعر و شاعران از نگاه افلاطون
افلاطون بدون تردید یکی از بزرگترین فیلسوفان جهان است و نوشتههای او تقریبا شامل تمامی مسایل . بنیادینی است که بشر حتی هنوز هم با آنها درگیر است . یکی از مهمترین جنبههای شخصیت افلاطون، این است که او علاوه بر دقت و چیرهدستی در حل مسایل غامض فکری، قلمی روان و نثری پاکیزه، فرهیخته و درخور ستایش دارد . بسیاری از منتقدان ادبی معتقدند که آثار افلاطون گذشته از فلسفه، به لحاظ ادبی هم یک شاهکار است .
جدای از این که نظر او را بپذیریم یا نه باید اعتراف کنیم که افلاطون شعر را خوب میشناخت و درباره آن بسیار اندیشیده بود . مقاله حاضر همین جنبه از شخصیت افلاطون را مدنظر قرار میدهد و اطلاعات مختصر و مفیدی درباره آن در اختیار خوانندگان میگذارد .
یونانیان، سخنرانان بزرگی بودند و میتوان گفت که بیشتر از هر موضوعی در باب شعر سخن گفتهاند . بنابراین برای ارایه نظری کلی درباره ادبیات، ناگزیریم از افلاطون شروع کنیم . بررسی و مطالعه نظاممند ادبیات در اروپا با نوشتههای وی شروع شد و کاش از جای دیگری آغاز میشد، چرا که این جرقه ادبی قهرمانان و حامیان پر و پا قرص ادبیات را دچار سراسیمگی و اضطراب کرد . افلاطون، شاعرترین فیلسوف، از دشمنان شعر بود و قصد داشت که شاعران (به استثنای عدهای قلیل) را از جمهوری مطلوب خویش بیرون براند . این حقیقت تکاندهندهای است که بسیاری زیر بار آن نرفتهاند و بر این باور بودهاند که افلاطون با خصومت فوقالعاده خود در کتاب جمهوریت (Republic) از ادبیات تخیلی و نقد ادبی جانبداری کرده است . عدهای نیز شهامتبه خرج داده و چنین موضوعی را انکار کردهاند . کاش این افلاطون شیرین سخن، این قدر به شعر بدبین نبود .
ما اثر مستقلی از افلاطون در دست نداریم که منحصرا به ادبیات بپردازد، بلکه او در طول عمر خود، مکررا در میان اندیشهها و دغدغههای اولیهاش پیرامون تعلیم و تربیت، اخلاقیات، الهیات و متافیزیک، مسایلی را مطرح ساخته است .
بنابراین به سادگی نمیتوان نظریهای مستقل و قابل فهم از نگارشهای افلاطون در باب شعر یا ادبیات، بیان کرد . در زمان حیات افلاطون، دیدگاههای وی، گستردگی و دگرگونیهایی در پی داشته ولی ممکن استبا خصوصیت مسلم و انکارناپذیر ادبیات به نسبت موقعیتی که مورد بحث قرار گرفتهاند، برخوردهای نامناسب صورت گرفته باشد . با این وجود از این که شاعران واقعیت را نشان نمیدهند و خوانندگان را به رفتارهای ناروا رهنمون میشوند، دغدغه فکر افلاطون بوده است .
افلاطون نظر خود را به طور آشکار و بیپرده در کتاب جمهوریت اعلان کرده است . در این اثر سترگ، افلاطون قبل از هر چیزی درباره تعلیم و تربیتسخن میگوید که برای نگهبانان جامعه آرمانی او ضروری است . از نظر افلاطون اخلاق و سیاست دوروی یک سکهاند . او تلاش کرده است تا با تثبیت تعلیماتی برای حکمرانان و نگهبانان آینده جامعه آرمانی خود، روشن سازد که شاعران شایسته مربیگری افراد جامعه نیستند . افلاطون دریافته بود که شعر برای جوانان جذاب است و اثرگذار . در اینجاست که او احساس خطر میکند . تمام دیدگاههای افلاطون به اینجا ختم میشود که «شعر خطرناک است .»
حال تردید ما در این است که میل پرشور افلاطون به تقوا و ورع، تاوان ترک لذت ادبیات است، زیرا به شعر، عشق میورزیدند وگرنه اینقدر واهمه نداشت .
شاعران، زنده یا مرده، دشمنان افلاطون بودند . همگان باور داشتند که شعرا، آموزگاران جامعه هستند و شعر به آنها الهام میشود و همین امر کافی بود که افلاطون، شاعران را از جامعه طرد کند . زیرا مگر نه این است که حقیقت جز از طریق عقل و منطق حاصل نمیشود؟ او در رساله ایون (۱) (Ion) نظریه جامع خود در باب شعر را اینگونه توصیف میکند:
«شاعر موجودی فروغبخش، چند سویه و مقدس است، هیچ ابتکار و اختراعی در او نیست، مگر به حکم الهام و خارج گشتن از حالت معمولی . مادامی که شاعر پشتبه احساسات ظاهری نکرده، قادر به بیان الهامات خود نیست . خیلی از کلمات شاعر، نجیب و متعالی است همچون کلمات ما، در باب هومر . اما شاعر بر مبنای موازین هنری، شعر نمیسراید . تنها زمانی شاعر میتواند شعر عالی بگوید که تحت تسخیر و الهام میوز (۲) (muse) قرار گرفته باشد; آنگاه نیز شاعری سرود مستانه سر میدهد، دیگری سرود پرستش و دیگری قطعات موسیقی دلنشین و آن دیگری اشعار حماسی یا ایمبیک (۳) (imbic) میسراید . پس شاعری که در سرودن نوع خاصی از شعر مهارت دارد، در سرایش گونه دیگر ناتوان است زیرا شعر او، نه از رهگذر قوانین هنری، بلکه به واسطه الهام است .
افلاطون، مفهوم ظاهرا متعالی شعر را علیه خود شاعران به کار میگیرد . ارابهرانان در مقایسه با هومر درباره ارابهرانی بیشتر میدانند . هر صنعتگری نسبتبه رشته کاریاش بیش از شاعر به آن واقف است . پس شاعر به عنوان مربی در مقایسه با صنعتگر، در مرتبه نازلی قرار دارد . زیرا شاعر نه به حکم علم و آگاهی، بلکه به حکم الهام یا جنون که هر دو به نظر افلاطون مترادفند - سخن میگوید و بنابراین مورد اعتماد نیست .
در واقع جایگاه شاعر آنگاه که در زیر ذرهبین متافیزیکی افلاطون قرار میگیرد بالاتر از این نیست . هراس افلاطون از ادبیات نیرنگ مابانه، آنگاه که در کتاب جمهوریت از منظر متافیزیکی به مساله نگاه میکند، بیشتر مشهود است .
درحالیکه تاثیر شاعر بر روی جوانان بحث محوری افلاطون است . اینبار هتحمله را با طرح مساله تقلید (mimesis) تغییر میدهد .
افلاطون معتقد است که تقلید به خاطر عمق سرشت واقعیت و محدودیت فهم ما از آن کار عبث و گمراهکنندهای است، چون طبق نظریه مثل افلاطونی (Theogofideas) کائنات این جهانی تصویر ناقصی از عالم علوی است که در بیرون از عالم زمان و مکان قرار دارد .
آفرینشهای شعری و هنری به اعتقاد افلاطون، صرفا تقلیدی از یک تقلید دیگر است و در واقع دو مرحله از واقعیت تا حقیقت دور است که هیچ ارزشی ندارد . مثالی که افلاطون در این مورد ذکر میکند رختخواب است: خدا ایده و اندیشه رختخواب را آفریده است و نجار با درک ناقصی که از این ایده دارد به ساختیک رختخواب واقعی در جهان خارج - تختخواب - مبادرت میکند و آنگاه شاعر یا هنرمندی که از مهارتهای ظاهری به کاررفته در لابهلای رختخواب چیزی سراغ ندارد، یا از ایدههایی که در پشت این وسیله خوابیده است چیزی نمیداند . شعری میسراید، یا اثری هنری میآفریند . افلاطون میگوید که شاعر یا هنرمند، چیزی زبانی یا تجسمی درباره رختخواب به ما میگوید و احساسات ما را با نازلترین اشکال شعری یا هنری اشباع میسازد .
چنین کاری به نظر افلاطون حتی از واقعیت عملی و کاربری رختخواب ساخته نجار نامناسبتر بوده و فوقالعاده از حقیقتخردمندانه ایده رختخواب به دور است .
از دیدگاه افلاطون، والاترین حقیقت، حقیقت مبتنی بر پارسایی، دقت و خردمندی است و شاعر نه تنها از چنین حقیقتی حرف نمیزند، بلکه ما را از این مسیر منحرف میسازد . درواقع افلاطون به برداشتی ثابت و تغییرناپذیر از حقیقت - که شامل شعر نیز میشود - شک میورزد . افلاطون به پیروی از استاد خویش، سقراط، به شکل انعطافپذیر و بیپایان گفتوگو معتقد است که بهترین شیوه دستیابی به حقیقت است و همه ما واقعا قادر به چنین کاری هستیم .
افلاطون در خصوص اخلاق و کردار بر این باور است که افراد میتوانند به هرکس جز شاعران مراجعه کنند . زیرا شاعران در مورد خداوند دروغ میگویند و انسانها را موجوداتی پست و شریر توصیف میکنند . در اشعار هومر، خداوند طوری بازنمایی شده که گویی اعمال ضداخلاقی مرتکب شده است، از این رو زئوس (۴) (Zeus) خوشبختی و سعادت را به عده قلیلی و بدبختی و شقاوت را به گروه کثیری نازل میکند . آتنه (۵) (Athene) و زئوس، پیمانشکنان کفرگو و خدایان دیگر، عاملان شر و اندوه در میان توده عوام توصیف میشوند .
هومر، نه تنها به خدایان نسبت دروغ میدهد، بلکه اشعارش افراد جامعه را به گمراهی و شرارت میکشاند . قانون باید شعرا را از بیان این که خدا اسباب شر ستباز دارد، یا اگر خدا را عامل شر میدانند باید برای این کار دلایل عقلانی عرضه کنند . او باید بگوید خداوند آنچه میکند عادلانه و به حق است و اشرار، خود مستحق عقابند . شاعر حق ندارد بگوید مجازات شوندگان مفلوکاند و خداوند عامل بدبختی آنهاست . در جمهوری نظام یافته افلاطون، چنین ادبیاتی مخرب، ویرانگر و کفرآمیز است .
اما مصداقهایی که شاعران به جامعه عرضه میکنند کدامند؟ زنان، مردان شریر و چهرههای فرومایهای مثل «آهنگران، پیشهوران، پاروزنان، یا ... و امثالهم، در حقیقت آنچه ک به طبع توده عوام خوشایند است . البته نباید فراموش کرد که شعر، احساسات را تحریک میکند و چنین چیزی باید ازریشه خشکانده شود . پس اگر قرار ستخوشبختی و سعادت انسانها افزون گردد، باید بر احساسات مسلط بود . وقتی شاعری که همه چیز را تقلید میکند . وارد شهری میشود ممکن است اختیار از کف داده و او را چون موجودی مقدس و خارقالعاده ستایش کنیم . ولی باید او را از این امر آگاه سازیم که امثال او در شهر ما، حق زیستن ندارند و چون قانون این اجازه را نمیدهد . سرانجام وقتی که شاعر را به خوبی رسوا و خوار ساختیم . او را روانه شهر دیگری میکنیم . خلاصه کلام این که، شاعر در جمهوری افلاطون رانده شدهای بیش نیست .
حال آیا نباید هیچ شعری سروده شود؟ پاسخ افلاطون به چنین پرسشی این است که چرا؟ اما به شعری که با نظارت حاکمان سروده شده باشد .
تنها شاعرانی از چنین حقی برخوردارند که به لحاظ سیاسی مورد وثوق و اعتمادند حتی آنها نیز محدود به سرودن اشعار «رسمی» هستند .
رویکرد افلاطون به شعر سودجویانه و انتفاعی است . وی در بسیاری از موارد، نشان داده است که هر وقت قدرت و لطافتشعر آسمانی و الهی مانند اشعار هومر و هسیود را درک کرده یا از آن لذت برده، به وادی گمراهی افتاده است . با توجه به باحثسیاسی افلاطون میتوان فهمید که او اساسا مجذوب و دلداده محتوای ادبیات و تاثیر آن بر خوانندگان بویژه جوانان و افراد احساساتی است . او شیفته آرایش هنری ادبیاتی است که صرفا شعر مکلف پدید میآورد . در این صورت، شعر الهامی، شعری مبتذل و بیبندوبار خواهد بود . افلاطون ابدا اعتنایی به ساختار شعر نداشت، مگر نمایشنامه . شاید این مورد یکی از آسیبپذیرترین رویکرد افلاطون به شعر و ادبیات است .
روشن است که رویکرد افلاطون به ادبیات مثل همه موضوعات دیگر کاملا خودکامه و مستبدانه است . افلاطون در زیر علاقهمندیهای ظاهرا مهربانانهاش، آزادی و آفرینندگی هنر را فدای اولیگارشی کاملا مهار شده ساخت . پوشیده نیست که افلاطون با سانسور ناعادلانه ادبیات، حکومتهای خودکامه مدرن را ترسیم نکرد، بلکه بین شیوه تفکر خود و آنها در باب مساله شعر و ادبیات، موازنه ایجاد کرد که به همین سادگی قابل گذشت نیست .
ایوب محرمی
پی نوشت:
این مقاله کوتاه، ترجمه و تلخیصی از دو کتاب زیر است:
۱. Dutton Richard: An Introductionto Literary Criticism. Lonyman . Hong Kong, ۱۹۸۴.
Hall, Vernon: A short History of Literary Criticism. The Merlin press, London, ۱۹۶۴.
۱ - رسالهای از افلاطون که محور اصلی آن گفتوگوی سقراط با ایوان است .
۲ - یکی از نه الهه یونانی که دختران Zeus و Mnemosn (یا (Memory بودند هر کدام از این نه نفر عهدهدار و مسوول یک فعالیت هنری بودند و او الهه شعر بود .
۳ - نوعی شعر یونانی با وزنی از یک هجای کوتاه و یک هجای بلند .
۴ - خدای آسمان، هوا، رعد و برق .
۵ - الهه عقل و خرد .
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست