پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

عشق و سیاست


عشق و سیاست

از یک منظر, تاریخ, خطی است که از عملکرد یک سیاستمدار به عملکرد دیگری پیوند خورده است به درجه ای که سیاستمدار, بزرگ آفریده شده باشد و در زمان مناسبی به مدیریت و هدایت موضوعات تعیین کننده پرداخته باشد, نقطه و کانون تاریخی برجسته ای را به جای می گذارد

شکسپیر می‌گوید: «برخی انسانها بزرگ آفریده شده‌اند؛ برخی بزرگی را به دست می‌آورند و بر گروهی، بزرگی ناخواسته سوار می‌شود.» عرصه سیاست در دو کانون اندیشه و سیاستمداری خلاصه می‌شود. هرچند صاحبان اندیشه عموماً در دایره متفاوتی از سیاستمداران فعالیت می‌کنند، اما سیاستمدارانی نیز هستند که اندیشه هم تولید می‌کنند و دو کانون اندیشه و سیاستمداری را در میدان بزرگ‌تری گرد آورده‌اند.

از یک منظر، تاریخ، خطی است که از عملکرد یک سیاستمدار به عملکرد دیگری پیوند خورده است؛ به درجه‌ای که سیاستمدار، بزرگ آفریده شده باشد و در زمان مناسبی به مدیریت و هدایت موضوعات تعیین‌کننده پرداخته باشد، نقطه و کانون تاریخی برجسته‌ای را به جای می‌گذارد. تفاوت میان مدیریت و سیاستمداری این است که مدیر، کارها را درست انجام می‌دهد اما سیاستمدار، کار درست را انجام می‌دهد. این تفکیک به قدری اهمیت دارد که سرنوشت و جهت‌گیری ملتها را مشخص می‌کند.

دوگل، گاندی و نلسون ماندلا به دنبال قدرت رفتند تا کاربزرگی را انجام دهند. این سیاستمداران در مقاطعی خاص ظهور کردند تا مسیر و جهت‌گیری کشورهای خود را به نفع ملت و مصالح و منافع کشور هدایت کنند. شماری، چون دلبسته مقامند به دنبال قدرت می‌روند، اما كسانی که می‌خواهند در تاریخ نقطه عطفی پدید آورند، تحقق هدف یا هدفهایی را مقدم بر سمت و سمت‌یابی تعریف می‌کنند.

تاریخ همه‌گونه سیاستمدار دارد و همان‌طوری که شکسپیر تقسیم‌بندی می‌کند، عده‌ای سعی می‌کنند بزرگی را به دست آورند و در عین حال، انبوهی از صاحبان مقام در سایه پیش‌آمدها، بزرگی را از آن خود می‌کنند. گروه اول شکسپیر، یعنی انسانهایی که بزرگ آفریده شده‌اند، کیفیت و جهت‌گیری تاریخ را شکل می‌دهند؛ کسانی که حتی اشتباهاتشان در فرآیندهای تاریخی، زاینده پویایی است.

تمرکز این نوشتار در عرصه سیاستمداری و سیاستمداران بزرگ است. سیاستمداری مانند گذرگاه عمومی نیست که همه از آن عبور کنند. بحرانها، چالشها و رویدادهای مهم، سیاستمداران برجسته و تاریخ‌ساز را از انبوه شهروندانی که با عادتها زندگی می‌کنند، گلچین می‌کند و سخن و رفتار و تصمیم آنها را بر جوامع مستولی می‌گرداند.

تحقق هیچ کار مهمی بدون وجود انسانهای بزرگ امکان‌پذیر نیست. انسانهای بزرگ، اراده می‌کنند و انسانهای متوسط در آرزوهای خود غوطه‌ورند. مهم‌ترین کاری که سیاستمداران بزرگ تاریخ برای کشور خود به مرحله عمل رسانده‌اند، افزایش قدرت است.

ارتقاء موقعیت و سطح قدرت و توانمندیهای یک کشور، دشوارترین چالش سیاستمداری است که از برجستگی علم سیاست و هنر سیاسی مایه می‌گیرد و مقیاس و پیچیدگی آن غیرقابل مقایسه با مهندسی، پزشکی و یا حتی اختراعات است. دنگ شائوپینگ در یکی از ماندنی‌ترین جمله‌های خود اظهار داشت: «چین برای قدرتمند شدن نیازمند پنجاه سال صلح با نظام بین‌الملل است.»

این سخن شالوده اجماعی است که تمامی اقشار اجتماعی، تخصصی و امنیتی چین را گرد یک محور برای چندین دهه جمع کرده است. بدترین و بی‌فایده‌ترین افراد در عرصه سیاست، آنانی هستند که مجموعه عملکرد آنها برای حفظ سمت و موقعیت خود است. صدام‌ها، برژنف‌ها و کاستروهای تاریخ صرفاً برای خود، قدرت را خواستند و در واقع، فکر و عمل را در حد غریزه به‌کار گرفتند.

کاسترو اخیراً در مرز هشتاد سالگی و با انبوهی از بیماریها، قدرت را به طور «موقت» به برادرش منتقل نمود. کاسترو که خود سالها علیه دیکتاتوری باتیستا جنگیده بود، نظام دیکتاتوری به ظاهر متفاوتی را بنیان گذاشت و اکنون بیش از ۴۵ سال است که بر آن دیکتاتوری حکم می‌راند. کوبا در ۴۵ سال گذشته، در اختیار یک فرد عمل کرده است و بدون تردید نویسندگان علم سیاست در آینده، دستاوردی برای کاسترو قایل نخواهند شد.

برای به انجام رساندن کارهای بزرگ داشتن قدرت ضروری است. کسب قدرت فی‌نفسه نكوهیده نیست. سیاستمداری درابتدا یعنی کسب قدرت و حفظ آن، ولی تفاوت سیاستمداری و داشتن سمت در این است که افراد، قدرت را برای چه منظوری می‌خواهند. موشکافیها، ظرافتها، ابزارهای تاریخی و نظری و مفهومی علم سیاست، محقق را آنچنان به روش فهم رفتارها مجهز می‌کند که بتواند سیاستمداری و علاقه‌مندان به سمت را از یکدیگر تجزیه و تفکیک کند.

نلسون ماندلا پس از ۲۷ سال زندانی شدن درنهایت به آرزوی خود یعنی شکست آپارتاید دست یافت و در پرتو موقعیت ممتازی که پیدا کرد، در نظام جدید سیاسی آفریقای جنوبی، رییس جمهور شد. هرچند تمامی شرایط داخلی و بین المللی مساعد انتخاب مجدد او برای چهار سال دیگر برای ریاست جمهوری بود، اما ماندلا به واسطه اینکه در عرصه سیاست غریزی عمل نمی‌‌كرد و می‌خواست نماد آزادی‌خواهی را حفظ کند، از نامزدی دوباره سرباز زد و فراتر از هر سیاستمداری در آفریقای جنوبی و بر فراز هم‌عصران خود باقی ماند.

ماندلا برای شکست آپارتاید مبارزه کرد، نه برای احراز پست ریاست جمهوری زیرا که آرمان او به مراتب فراتر از یک مسند و موقعیت بود. او برای کشورش قدرت آفرید، احترام کسب کرد و نیروی تازه‌ای برای تحرک و پیشرفت به ارمغان آورد. بدیهی است که در تاریخ از نلسون ماندلا به نیکی یاد خواهد شد.

در مقابل، ویل دورانت در رابطه با مرگ لویی پانزدهم این‌گونه می‌آورد: «در ۷ مه ۱۷۷۴، طی تشریفات رسمی در برابر درباریان، پادشاه اظهار داشت از اینکه برای اتباع خود مایه رسوایی شده، نادم است... وی در دهم ماه مه ۱۷۷۴[سه روز بعد] در سن شصت و چهارسالگی درگذشت. جسدش که هوا را آلوده می‌کرد، به سرعت و بدون تشریفات خاص و در میان اظهارات طعن‌آمیز جمعیتی که در اطراف مسیر صف کشیده بودند، به مقبره سلطنتی سن‌دنی برده شد.

باردیگر، مانند سال ۱۷۱۵، فرانسه از مرگ پادشاهش شادی کرد.» نلسون ماندلا و لویی پانزدهم دو نماد در عرصه سیاست هستند: اولی با اعتقاد، تدبیر و عشق عمل کرد و دومی به پایین‌تر از سطح غریزه سقوط نمود.

واژه عشق را برای ماندلا به‌کار بردیم؛ حالت و صفتی که می‌توان به گاندی، دوگل، چوئن‌لای، دنگ شائو‌پینگ، ماهاتیرمحمد، امیرکبیر، مارگارت تاچر و جان‌اف کندی اطلاق کرد؛ کسانی که با تدبیر و هوش، وابستگی عمیق به کشور و عشق به پیشرفت سیاستمداری کردند و شرایط و سطح قدرت کشور خود را ارتقاء بخشیدند.

فراتر از عشق، نیرویی وجود ندارد. انرژی عشق است که به تدبیر و هوش، ساختار و جهت‌گیری و هویت می‌بخشد. توقف در مرحله غریزه و عشق به عظمت یک کشور، دو کانون قطبی در عرصه سیاست است. هانس دیتریش گنشر در پایان جنگ سرد و پس از اتحاد دو آلمان، پس از ۱۸ سال مدیریت سیاست خارجی، از سمت وزیر خارجه آلمان استعفا داد.

او در پاسخ به چرایی استعفای خود اظهار داشت که«برای ۱۸ سال تلاش کرد تا دو آلمان متحد شوند و چون این هدف تحقق پیدا کرده است، انگیزه دیگری برای حضور در سیاست ندارد.» گنشر فراتر از غریزه و حفظ سمت وزیر خارجه می‌اندیشید و به گونه‌ای عمل کرد که مورخین، در پاراگراف مربوط به او، به نیکی از عملکرد و افق دید و اهتمام او یاد خواهند کرد.

در تضاد با روش گنشر، شیوه فرانکو است؛ هنگامی که وی پس از چهل سال دیکتاتوری درگذشت، اسپانیا مانند کبوتری از قفس آزاد شد و طی سی سال گذشته در مسیری حرکت کرده است که پیش‌بینی می‌شود در مقیاس اروپا، از ایتالیا پیشی گیرد. مرگ، زمان خروج فرانکو از دایره قدرت را تعیین کرد و تصمیم و انتخاب، زمان استعفای گنشر را. در وضعیت اول، غریزه و سکون تاریخ را رقم زدند و در وضعیت دوم، عشق به کشور و عقلانیت سیاسی هدایتگر رفتار بود.

ساختار موجود سیاسی اسپانیا دیگر اجازه نمی‌دهد صاحبان قدرت تا لحظه مرگ بر مسندهای خود باقی بمانند و هر فردی که برای مدتی پا به عرصه سیاست و سیاستمداری می‌گذارد، با عقل وعشق، تدبیر و انرژی روحی، برنامه و حساسیت به میراث تاریخی و با درایت و میهن‌دوستی، درجه‌ای از کیفیت برای نام و حزب و کشور خود به جای خواهد گذارد. وقایع جنگ تحمیلی، نمونه‌ای دیگر از تدبیر و عشق و باورهاست. فداکاری هزاران جوان و فرمانده در دفاع از خاک و کشور به مدت هشت سال، اوج دلبستگی و تعلق قلبی آنها به این مرز و بوم را به نمایش گذاشت.

از دید زیبایی شناسی، اینکه اسلام علاقه به وطن را جزء ایمان می‌داند، تحیرآور است و به‌نظر می‌رسد میان خاک و خدا پیوند برقرار کرده است و عقل و عشق و طبیعت و ماوراءالطبیعه را به‌هم آمیخته و محاسبه‌گری و نیروی قلب را به‌هم تنیده است. با این نگاه است که می‌توانیم میان عشق زمینی که نماد آن در میهن‌دوستی صرف است، و عشقی که سرچشمه آن خداوند است، تفکیک قایل شویم. در این میان، مهم‌ترین مرز شناخت، اعتقاد به غیب و یا عدم اعتقاد به غیب است.

آنان كه موحدند اساس شناخت خود را از هستی، اعتقاد به غیب و ایمان به غیب و سپس یقین به غیب قرار می‌دهند. حصول قطعی غیب در اعتقاد، قلب و عمل انسان، محتاج درك عقلی، طهارت نفس و تداوم عمل صالح است. به سخن دیگر، شناخت وحدانیت حق تعالی دو مجرای پیوسته عقلی و قلبی دارد. به اندازه‌ای كه عقل روابط علت و معلولی پدیده‌های هستی را كشف كرده و متوجه شود، محدود بودن، وابسته بودن و عبودیت انسان را به اثبات می‌رساند.

در انتهای این روند، ضعف آدمی متجلی می‌گردد. اگرچه انسان اختیار دارد و از طریق مجاری عقلی و غریزی انتخابگر است، درنهایت در یك مستطیل بزرگ هستی سیر می‌كند.

دكتر محمود سریع القلم

استاد دانشگاه شهید بهشتی

منبع: مجله مدرسه


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.