چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
نگاهی متفاوت به فیلم قلمرو بهشت
اخیراً در برنامه «راز» که یکی از برنامه های دیدنی رسانه ملی است به تحلیل فیلم سینمایی «قلمرو بهشت» که یکی از محصولات هالیوود است پرداخته شد. شخصیت های برجسته این تحلیل به نکات مهم و قابل توجهی اشاره کردند؛ این نوشته نگاهی است متفاوت به فیلم قلمرو بهشت به کارگردانی ریدلی اسکات، فیلمی که برخلاف آن چه از ظاهر و لایه رویی این فیلم برداشت می شود درصدد تخریب دین و تفکر دینی است. این فیلم که دوره کوتاهی از دوران طولانی جنگ های صلیبی را به تصویر کشیده است سعی می کند با تأیید و وجهه دادن ظاهری به مسلمانان و نشان دادن آنها به عنوان مردمان صلح طلب، راه مقبولیت خود را هموار کند، زیرا هدف دیگری در باطن دارد که در این مختصر بیان می شود:
شروع فیلم از دوران قرون وسطی در اروپا (فرانسه) است، دوران حاکمیت پاپ و کلیسا. سکانس های اولیه فیلم به خوبی وخامت اوضاع در اروپا و ظلم و ستم ناروای به ظاهر روحانیون مذهبی را به تصویر می کشد، در همان سکانس هاست که کشیش اعظم خطاب به یکی از کشیش های رده پایین تر می گوید: «اگر خود مسیح هم بود این قدر سخت گیری نمی کرد.» و این نشان دهنده ظلم بیش از حد حاکمان به ظاهر دینی است و شئون حکومتی دین را با خشونت همراه می داند.
در ادامه فیلم بازیگر نقش اصلی بالین (با بازی orlando bloom) از سرزمین خود به همراه پدرش که یکی از لردهای اورشلیم است به سمت سرزمین مقدس حرکت می کند. این شخص، خود جزء کسانی است که از ظلم کلیسا ضربه خورده است.
در اورشلیم به همراه کشیشی که در سپاه پدرش بود به سمت اداره مارشال های اورشلیم می رود که با رؤسای حکومت دیدار کند، در راه کشیش که استثنائاً انسان شریفی است برای او پیرامون صلحی که میان پادشاه و صلاح الدین ایوبی منعقد شده صحبت می کند... در این هنگام «بالین» با اتفاق عجیبی روبه رو می شود؛ عده ای با طناب به دار آویخته شده اند و قرار است اعدم شوند؛ در همین حین کشیش به مأمورین اعدام اشاره می کند و می گوید: «این ها سربازان وابسته به معبد Templars هستند که اعراب را می کشند.» «بالین» می پرسد: «آیا به فرمان پاپ این کار را می کنند؟»
کشیش در پاسخ می گوید: بله؛ اما نه شاه چنین دستوری داده و نه مسیح.
این بدان معناست که شاه که حاکمی است سیاسی و با دیانت کاری ندارد و مسیح که با حکومت کاری نداشته (البته در دیدگاه مسیحیت منحرف) هر دو صلح طلب هستند. اما پاپ که در اینجا نماد اختلاط دین و سیاست است؛ خشونت طلب، خونریز و تهدیدی است برای صلح.
در سکانس بعدی در جایی که «تایبریاس» با «بالین» مشغول صحبت است به او می گوید: «صلاح الدین دائماً برای جنگ انگیزه پیدا می کند و این به خاطر افراد متعصب مذهبی است و این سکانس با این جمله تمام می شود که با ادامه این صلح می شود دنیای بهتری داشت. یعنی اگر دین از سیاست جدا شد، دنیای بهتری خواهیم داشت.
مسلمین در این فیلم به این دلیل موجه نشان داده می شوند که در بین آنها دین از سیاست جدا شده است و جالب آن که در طول فیلم از صلاح الدین به عنوان خلیفه که عنوان یک حاکم مذهبی است یاد نمی شود بلکه از عناوینی مثل (king)شاه، (lord) سلطان و (master) رئیس استفاده می شود حال آنکه در زبان انگلیسی برای کلمه خلیفه معادل وجود دارد (claiph) که نشان می دهد به زعم فیلم، حکومت منطقی و قابل ستایش، حکومتی است که در آن دین از سیاست جداست.
البته این بدان معنا نیست که در سراسر فیلم، مسلمانان انسان هایی تأیید شده و با افکاری صحیح نشان داده شده اند. بلکه در سکانسی از سکانس های فیلم می بینیم که ملکه با «بالین» مشغول صحبت است و به او می گوید: پیامبر مسلمانان به آنان گفته است «تسلیم باشید» و عیسی گفته است «تصمیم بگیرید»! یعنی ازنظر فیلم دین اسلام دین تفکر نیست، بلکه باید چشم و گوش بسته آن را پذیرفت، اما مسیحیت دین تفکر و تصمیم گیری است. حال آن که واقعیت دقیقاً برعکس است.
در بین ارتش صلاح الدین هم شخصیتی افراطی وجود دارد که ازنظر لباس و چهره شباهت زیادی به روحانیون شیعی دارد و صلاح الدین را به خاطر صلح سرزنش می کند.
صلاح الدین در جواب او می گوید که سرنوشت جنگ ها به خدا، تدارکات، تعداد، عدم بیماری و دسترسی به آب وابسته است. این حرف نشان می دهد که سردار پیروز مسلمین در جنگ نقشی برای خدا قائل نیست و فقط به صورت صوری از خدا نام می برد و نیز هنگامی که مرد متعصب در پاسخ به این سؤال صلاح الدین که چند جنگ را خدا قبل از من برای شما فتح کرده؟ می گوید: چون ما گناه کار بودیم، صلاح الدین با طعنه می گوید نه، چون آماده نبودید. و این همان نفی تأثیر خدا در خارج از حوزه شخصی است و تأکید بر اصالت انسان است در بخش پایانی فیلم، وقتی ارتش صلاح الدین (پس از شکست ارتش اورشلیم) به دروازه های شهر می رسد و مقاومت مردم در این شهر غیرممکن به نظر می رسد اوضاع به شکل معجزه آسایی تغییر می کند. «بالین» که تنها شوالیه موجود در شهر است با یک سخنرانی مردم را دعوت به مقاومت می کند و می گوید: مکان های مقدس شما روی مکان های مقدس یهودیان ساخته شده که توسط رومیان خراب شده و مساجد مسلمانان نیز روی مکان های مقدس شما ساخته شده. کدام یک مقدس تر است؟ دیوارها؟ مساجد؟ گورستان؟ ما می جنگیم نه برای دیوارها که برای مردمی که در دیوارها زندگی می کنند.»
یعنی بالین با حذف معارف دین و دادن اصالت به انسان است که توانست دفاع شایانی از شهر بکند درحالی پیش از آن همه در فکر فرار بودند.
از این رو باید گفت در ساخت این فیلم تلاش بسیار حساب شده و موذیانه ای برای ترویج روح جدایی دین از سیاست صورت گرفته است که اتفاقی قابل تعمق تلقی می شود.
محمدرضا فروتن
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست