دوشنبه, ۲۰ اسفند, ۱۴۰۳ / 10 March, 2025
مجله ویستا

تاریخ انقلاب را فراموش نکنید


تاریخ انقلاب را فراموش نکنید

غالباً مفهوم انقلاب و مفاهیم دیگری از این دست جزء فرآیندهای اجتماعی هستند که دارای پیشینه یی قوی و طولانی مدت هستند

غالباً مفهوم انقلاب و مفاهیم دیگری از این دست جزء فرآیندهای اجتماعی هستند که دارای پیشینه یی قوی و طولانی مدت هستند. به این صورت و بدون در نظر گرفتن ادبیات گذشته و پیشینه آنها نمی توان به راحتی در مورد آنها اظهارنظر کرد. قانون اساسی، انقلاب و فرهنگ واژگانی خنثی نیستند بلکه دارای بار ارزشی و معنایی هستند که ریشه های محکمی دارند و بدون در نظر گرفتن ریشه های این مفاهیم نمی توان در مورد آنها قضاوت کرد. معتقدم باید تعریف این مفاهیم را در مبانی و کلام امام(ره) جست وجو کرد.

در این حال یکی از جمله های مهم و تاثیرگذار امام خمینی(ره) هم این بود که انقلاب در ادبیات شخصیت و رهبران اولیه آن تعریف می شود. بنابراین نمی توان یک تحول اجتماعی مثل انقلاب اسلامی را بدون در نظر گرفتن تاثیر رهبران آن و روحانیت روشنفکر تعریف کرد و اگر چنین شود مطمئناً تعریف درست، منطقی و عادلانه یی ارائه نخواهد شد. انسان های بزرگی همچون آیت الله خامنه یی، آیت الله هاشمی رفسنجانی، آیت الله شهید بهشتی، شهید مطهری، آیت الله قدوسی، آیت الله مهدوی کنی، آیت الله ناطق نوری، آقای باهنر، امام موسی صدر، حجت الاسلام مهدی کروبی و... از جمله افرادی هستند که با ریشه های انقلاب پیوندی ناگسستنی دارند و روحانیت نسل انقلابی و روشنفکری را با این افراد می توان شناخت.

این شخصیت ها از جمله افرادی بودند که با کلام بنیانگذار جمهوری اسلامی همخوانی داشته اند و اگر این افراد را که پیوند عمیقی با انقلاب داشته اند، حذف کنیم چطور می توانیم انقلاب را آن گونه که بوده تبیین کنیم؟ پس اگر کسی قصد اظهارنظر در رابطه با انقلاب یا این افراد انقلابی را دارد، باید نسبت به پیشینه انقلاب و نقش این افراد در انقلاب احاطه داشته باشد چراکه هر کدام از آنها به نوبه خود سهم بزرگی در پیروزی انقلاب داشته اند. بررسی رفتار برخی شخصیت ها در دهه های گذشته باعث می شود ما هنگام نقد یا اظهارنظر در مورد این افراد صادقانه تر و منصفانه تر به قضاوت یا نقد اقدام کنیم. اینکه بدون شناخت از پیشینه و شخصیت افراد در مورد آنها صحبت هایی کنیم که حتی نتوانیم آنها را ثابت کنیم، کاری ناپسند و غیراخلاقی انجام داده ایم. حال آنکه رعایت اخلاق یکی از مسائلی است که در دین اسلام بسیار به آن پرداخته شده و مورد اهمیت قرار گرفته است و ما مسلمانان باید اخلاق را طبق آنچه در دین مان آمده در راس امور خود قرار دهیم و از هرگونه اعمال غیراخلاقی پرهیز کنیم.

این طور به نظر می رسد که در شرایط کنونی افرادی انتقاد و اظهارنظر می کنند که برخی از آنها ریشه فلسفی و اعتقادی انقلاب را به خوبی نمی شناسند و از تاریخچه انقلاب و انقلابیون شناخت کافی ندارند. معتقدم اگر روی این مسائل اشراف کافی وجود نداشته باشد مطمئناً بیشتر اظهارنظرها و انتقادات به خطا خواهد رفت. البته در این میان لازم به ذکر است که برخی معتقدند انقلاب ماهیتی جدا از شخصیت های بزرگ و تاریخ سازش دارد اما به نظر من نمی توان این مساله را پذیرفت.

به نظر می رسد اغلب کسانی که اکنون اظهارنظر می کنند معدل سنی چندان بالایی ندارند و در سال های سختی همچون هشت سال جنگ ایران و عراق نیز حضور جدی نداشتند. بنابراین اکنون فرآیندهای انقلاب و انقلابیون واقعی را به درستی نمی شناسند و گاهی با اظهارنظرها و انتقادات شان به برخی اختلافات درونی دامن می زنند. البته باید به این موضوع نیز اشاره کنم که همیشه سعی کرده ام درگیر بیماری شرقی به نام توهم توطئه نشوم. این مساله را از این بابت طرح کردم که در فضای کنونی برخی معتقدند حتی برخی تخریب ها علیه شخصیت های موثر نظام که امروز شاهد آن هستیم، از خارج از کشور هدایت می شود اما به عقیده من این طور به نظر نمی رسد.

البته تاثیر رسانه های بیگانه در دامن زدن به اختلافات را نیز نباید نادیده گرفت. این مساله منطقی تر به نظر می رسد که برای خیلی از اتفاقاتی که تاکنون رخ داده است به دنبال دلایل درونی بگردیم یعنی اگر عده یی خط تخریب را علیه سیاستمداران یا دولتمداران با هر سلیقه سیاسی و در هر جناح یا گروهی که قرار دارند، پی گرفته اند باید به دنبال ریشه های داخلی آن باشیم نه ریشه هایی در خارج از کشور. البته همچنان تاکید می کنم که رسانه های بیگانه در گسترده جلوه دادن برخی مشکلات داخلی نقش مهمی ایفا می کنند اما عامل اصلی در برخی مسائل همچون اظهارنظرهای نادرست یا بی حرمتی و تخریب برخی شخصیت های مهم انقلاب نیستند.

آنچه در عملکرد مردان سیاسی کشور باید دیده شود اخلاق سیاسی است. چه آنکه تخریب و تهمت و مسائلی از این قبیل جایی در اخلاق سیاسی ندارند. اخلاق سیاسی را نیز به عنوان یکی از مولفه های مهم در عملکردهای سیاسی باید بپذیریم. امام خمینی(ره) فرموده اند؛ «دیانت ما عین سیاست ما و سیاست ما عین دیانت ماست.» این جمله به وضوح نقش اخلاق و دین را در سیاست روشن می سازد. اگر واقعاً دیانت ما همچون سیاست ما و سیاست ما همچون دیانت ما باشد، هرگز به مشکلاتی از این دست یعنی تخریب و دروغ برنخواهیم خورد چراکه جایگاه اخلاق در دین ما به خوبی روشن است.

از سوی دیگر از ابزار غیراخلاقی نباید برای پیشرفت در امور سیاسی استفاده کرد اما متاسفانه آنچه اکنون دیده می شود، گواه این مطلب است که برخی برای پیشرفت در امور سیاسی یا برای تثبیت جایگاه خود از ابزار غیراخلاقی استفاده می کنند. مثلاً اخلاقی نیست که روزنامه یی دست به هر گونه تهمت و تخریبی بزند و با آن روزنامه به دلیل پشتیبانی هایی که از سوی جریان های سیاسی صورت می گیرد، برخورد نشود. حتی اکنون شاهد موارد اینچنینی هستیم که روزنامه یی به دلیل اینکه از حمایت های زیادی برخوردار است، به هر طریقی که می خواهد علیه شخصیت های بزرگ انقلاب صحبت می کند و با آن روزنامه برخوردی نیز صورت نمی گیرد و حال آنکه همچنان نیز در این مسیر طی طریق می کند و فردی یا ارگانی جلودارش نیست. اگر قانونی وجود دارد و اگر اخلاق باید رعایت شود، همه باید آن را رعایت کنند و به آن احترام بگذارند. من این مسائل را بی اخلاقی و بی بصیرتی می دانم. اگر فردی از بصیرت و شناخت کافی برخوردار باشد هرگز دست به تخریب فرد دیگری نمی زند. اگر چنین کند از سر ناآگاهی است.

بی بصیرتی از جمله خصلت هایی است که اگر فرد آن را دارا باشد، باید در تمام مواضع آن فرد تامل کرد چراکه ممکن است اظهارات و نقدهایش بر هیچ پایه و اساسی استوار نباشد. رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز فرموده اند؛ «اگر جریان های جوانی اقدام به تخریب ارکان نظام کنند حتماً فاقد بصیرت هستند.» این سخن نشان از آن دارد که رهبر ما نیز بر مساله بصیرت تاکید دارند. بنابراین بصیرت افراد هنگام شنیده شدن سخن، نقد یا هرگونه اظهارنظری باید مورد توجه قرار گیرد. حوادث و برخی تخریب ها و اظهارنظرهای اخیر از سوی برخی حاکی از این مطلب است که این افراد بی بصیرت گوش به فرمان ولایت فقیه نیستند چراکه اگر بودند مطمئناً یا بصیرت خود را افزایش می دادند یا دست از تخریب های پی در پی شخصیت های بزرگ و انقلابی برمی داشتند.

اما نکته قابل توجه اینکه اگر عده یی جوان دست به تخریب شخصیت های انقلابی و بزرگ بزنند شاید قابل بخشش یا انتظار باشد چراکه می گوییم جوان هستند و چون در زمان انقلاب حضور نداشتند، از بصیرت کافی برخوردار نیستند و این مساله را مقام معظم رهبری همان طور که در بالا گفته شد به آن اشاره داشته اند اما اینکه عده یی که جوان هم نیستند و مردم نیز از آنها انتظار ندارند چراکه خود آنها نیز به نحوی در پیروزی انقلاب سهیم بوده اند، دست به تخریب شخصیتی بزنند جای بسی شگفتی دارد. من معتقدم رفتارهای اینچنینی بر شاخه نشستن و بن بریدن است. اگر درصدد تخریب شخصیت های بزرگ برآییم باید این نکته را نیز در نظر بگیریم که اگر این شخصیت ها تصمیم به سکوت یا کناره گیری از عرصه سیاست بگیرند چگونه می توان برای آنها جایگزین پیدا کرد؟ اینان افرادی هستند که سال ها تلاش کرده اند و تجربیات زیادی را اندوخته اند که در شرایطی مثل شرایط کنونی، ما نیاز به بهره گیری از تجربیات آنها داریم و حال آنکه اگر آنها کناره گیری کنند یا به هر دلیل موجهی تصمیم به سکوت بگیرند، چگونه می توان افرادی را همانند آنها با تجربه و با سابقه انقلابی روشن و درخشان یافت.

ما باید اگر عملی را انجام می دهیم، عواقب و پیامدهای آن را نیز در نظر بگیریم. اعم از اینکه این افراد چه گرایش سیاسی دارند و چپ هستند یا راست، باید توجه داشته باشیم که با این تخریب ها نظام جمهوری اسلامی ایران و افکار عمومی صدمه خواهند خورد و جبران چنین صدمه یی بسیار سخت است. برای مثال می توان به این نکته اشاره کرد که اگر فردی را در یک رسانه عمومی مانند رادیو یا تلویزیون تخریب کنیم، چه تاثیری بر افکار عمومی جامعه می گذارد؟ و مردم چه فکری خواهند کرد آیا این حق نیست که بگوییم این تصور در مردم ایجاد خواهد شد که فکر می کنند سال هاست به آنها دروغ گفته شده و مسائلی از آنها پنهان مانده است؟

گذشته از این تصور کنید با مدرکی قطعی و استدلال هایی منطقی و صحیح نتوانیم صحبت های خود را اثبات کنیم. از اولین نکته یی که می شود اطمینان حاصل کرد این است که صحبت ها هرچند بدون مدرک بر افکار عمومی تاثیر خود را گذاشته است و اگر هم بعداً ثابت شود که استدلال محکمی پشت آن اظهارنظرها یا انتقادات نبوده، شاید تنها بخشی از آن تاثیر منفی بر افکار عمومی مردم جبران شود. بنابراین انجام اقدامات و رفتارهای اینچنینی خدمت به انقلاب نیست بلکه حتی می توان گفت شاید نوعی جهل و خودشیفتگی باشد.

گسترش رفتارهایی از جمله تخریب شخصیت های دلسوز نظام باعث ایجاد تبعات جبران ناپذیری می شود پس چرا باید کاری را انجام دهیم که نه به صلاح خودمان است نه به صلاح مردم چرا که فردی که دست به این عمل زشت می زند، خود او نیز با انجام این عمل قبیح درصدد تخریب شخصیت خود نیز برآمده است. افرادی که در جامعه ما صاحب وجهه هستند، همچون آیت الله جوادی آملی بارها این مساله را تذکر داده اند که یکدیگر را تخریب نکنید چه آنکه از منظر اسلام این عمل قبیح است و همچنین در چارچوب اخلاقی نیز جایی ندارد و تخریب دیگران به نوعی تخریب خود است. اما متاسفانه تاکنون گوش شنوایی برای این صحبت ها و نصیحت های ارزشمند دیده نشده یا حداقل یک طرف دعوا به آن توجه داشته است که این کافی نیست.

یکی دیگر از اثرات سوءتخریب شخصیت ها این است که این مساله می تواند به وحدت ملی صدمه بزند و در نتیجه آن عدم وحدت در اثر ایجاد شکاف در جامعه حاصل می شود. وجود شکاف های اجتماعی غیر قابل اغماض است مثلاً شکاف بین نسلی شکافی است که همیشه وجود داشته است و باید با فرهنگ سازی درصدد رفع این شکاف برآییم اما اتفاقات اخیر حاکی از این مطلب است که ما با شکاف های جدیدی روبه رو هستیم که همچون شکاف بین نسلی ریشه یی قدیمی و سنتی در داخل جامعه ندارند. ممکن است این دو شکاف جدید و قدیمی با یکدیگر هم پوشانی ایجاد کنند و منجر به تقابل هایی شوند که کم و بیش نشانه هایی از این تقابل و هم پوشانی را در جامعه شاهدیم. پس باید مراقب باشیم که این شکاف گسترده نشود و به هر طریقی که شده، جلوی آن را بگیریم.

مطمئناً بیگانگان از افزایش و تشدید این شکاف ها ناراضی نخواهند بود چراکه می توانند به هر طریقی که شده از این آب گل آلود ماهی بگیرند. از این رو رسانه های آنان همچون بی بی سی و صدای امریکا سعی می کنند این شکاف ها را گسترده تر از آنچه هست جلوه بدهند. بنابراین در اینجا باز هم بر این مطلب تاکید می کنم که شاید این رسانه ها و عوامل بیگانه در گسترده جلوه دادن برخی شکاف ها و مشکلات نقش اساسی داشته باشند اما ریشه های تخریب شخصیت ها در جامعه را نباید در آنها جست وجو کرد.

مگر سخن رهبر معظم انقلاب نباید برای همه فصل الخطاب باشد؟ اگر واقعاً چنین است، چرا برخی دست از رفتارها و اعمال شان برنمی دارند و به توصیه های مقام معظم رهبری توجهی نمی کنند؟ امام خمینی(ره) فرموده اند که انگیزه الهی و وحدت از عوامل پیروزی ما بوده است. حال اگر ما وحدت خود را از دست بدهیم یا انگیزه الهی در ما زنده نباشد، می توان همچنان این پیروزی را حفظ کرد؟ و اگر این دو را از مردم بگیریم چه چیزی برای مردم و برای جامعه باقی خواهد ماند؟ متاسفانه برخی با بعضی شعارها درصدد اختلاف افکنی هستند مثلاً همین شعار جمهوری ایرانی از جمله شعارهایی است که برخی باب کرده اند برای اینکه مردم از اسلام روی برگردانند و اگر هم همچنان بر این طبل خود بکوبند، ارکان نظام آسیب خواهد دید. دلسرد شدن از اسلام، هدفی است که بیگانگان به دنبال آن هستند. امام خمینی(ره) گفته است که وحدت باید تحت هر شرایطی حفظ شود.

فرمایشات و رفتار امام(ره) در موضوعات مختلف باید برای همه درس و الگو باشد. اما اکنون این طور به نظر می رسد که برخی نه تنها صحبت ها و نصایح امام خمینی(ره) را از یاد برده اند بلکه حتی در جهت مخالف آن نیز حرکت می کنند. اما باید بدانند این ره که می روند به ترکستان است. بنابراین اگر هرچه سریع تر جلوی این شکاف ها گرفته نشود این شکاف ها به مشکلات و شکاف های جدی تبدیل خواهند شد. پس تا دیر نشده باید کلید حل این مسائل را بیابیم و در نظر داشته باشیم که همواره کلام رهبر معظم انقلاب فصل الخطاب است.