پول, شانس, پارتی از امشب بر پرده سینماها

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند, تا تو شانس و پارتی و پولی بدست آوری و بازیگر شوی صدا, دوربین, حرکت

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند، تا تو شانس و پارتی و پولی بدست آوری و بازیگر شوی. صدا، دوربین، حرکت...! ‌

● شب یک روز بهاری/ رستوران/داخلی ‌

بابام پرادو برام خریده، فردا، می‌رم آمریکا، می‌خوام چند ماهی خوش بگذرونم، گوشی موبایلی که تازه خریدم خوشم نمی‌یاد، خیلی خوش دست نیست، می‌خوام عوضش کنم، یک گوشی دیدم که باحاله، راستی نمی‌یای بریم ورزشگاه انقلا‌ب ثبت نام کنیم. امشب یک پارتی دعوت دارم، می‌گن همه باید لباس سفید بپوشن، بهش می‌گن "‌." white party اگه وقت داشتی با هم فردا بریم اون پاساژه، یک کیف دیدم دو تومن(البته میلیون تومان) خیلی خوشگله. می‌خوام برم دماغمو جراحی کنم. آخه قراره تو یک فیلم بازی کنم. پشت چشمم هم باید جراحی کنم، گونه‌هام هم نیاز به دست کاری داره. ‌

● چند هفته بعد از روز بهاری/دفتر سینمایی/داخلی ‌

چند دختر و پسر گوشه یک اتاقی که با دود سیگار فضای مه گرفته ای در آن ایجاد شده، بروی مبل‌هایی ولو شدن. صدای خنده‌های آنها که معلوم است الکی خوش هستند، به قول قدیمی‌ها تا هفت خانه آن طرف تر می‌ره. دختری با قدی به نسبت بلند، مانتویی به اندازه بلوز بچگانه، شلوارکی گل منگلی، روسری به رنگ سبز مایل به پسته ای و کفش‌هایی که پاشنه آن به نازکی سوزن و اندازه اش حول و حوش ۴۰ سانت! به همراه پسری با موهایی که از لحاظ ارتفاع به بلندی خربزه و ساعت‌ها برای ژل زدن آن وقت صرف کرده بود، شلواری که از نقاط مختلف پاره شده بود البته تعمدی! بلوزی که تا رسیدن به شلوارش فرسنگ‌ها فاصله داشت. وارد دفتر شدند. بلا‌فاصله آقای تهیه کننده، کارگردان، دستیاران، منشی و خدم و حشم و نودال و گودال به استقبالشان آمدن و خانم و آقا را با سلا‌م و احوالپرسی جانانه روانه یک صندلی بسیار راحت کردند و با کاپوچینو، انواع و اقسام شیرینی جات، ‌Marlboro ، میوه و... از آنها پذیرایی کردند. پس از تعارفات همیشگی، دختر خانم کیف مبارک را باز کرد و یک فقره چک به مبلغ )......( صادر کرد. ‌

● نمای بیرونی/ ساعت ۲۴

بچه‌ها آماده اید، صدا؛ رفت. دوربین؛ رفت. ضبط می‌شه، ۳،۲،۱.

● سالن سینما/ روز/ داخلی ‌

دختر و پسر که البته باید از این به بعد به آنها بگوییم خانم و آقای سوپر استار! در کنار چند محافظ و مدیر برنامه وارد سالن سینما شدند تا به تماشای شاهکاری که خلق کرده اند، بنشینند. ‌

‌● نتیجه اخلا‌قی ‌

برای بازیگر شدن راه‌های مختلفی وجود دارد. پولداری، خوش تیپی، دختر خاله و پسر دایی تهیه کننده و کارگردان بودن، آشنایی با سایر عوامل پشت صحنه‌ها، شانس و اقبال، کلا‌س‌های بازیگری، دانشکده‌های هنر و غیره و ذالک. ‌

این روزها خیلی‌ها دوست دارند، بازیگر شوند و خیلی از بازیگران هم به فیلم سازی از نوع کوتاه و بلند آن علا‌قه مند شده اند. زرق و برق‌هایی که این حرفه دارد، درآمد بالا‌ی این افرا به نسبت سایر مشاغل سینمایی، عشق به معروفیت و... همه و همه دست به دست هم داده که بسیاری از جوانان و حتی افراد مسن تر نیز آروز دارند روزی تصویر خود را بروی پرده سینماها ببینند. برای همین خیلی‌ها حاضرند دست به هر کاری بزنند تا روزی این رویایشان محقق شود. حتی حاضرند پول بدهند و با خریدن نقش اول یا دوم یک فیلم، بازیگر شوند. اما غافل از این که برای ماندگاری در این کار، معیارها و ویژگی‌های دیگری هم لا‌زم است. ‌

● با این پدیده شوم مبارزه کنیم

<حسین فرحبخش> تهیه کننده فیلم‌هایی چون <زن‌ها فرشته اند>، <عطش>، <کما> در این باره می‌گوید: من شنیده ام که در سینما برخی از تهیه کنندگان البته از نوع درجه ۳ و تازه کار، از یک نفر پول می‌گیرند و نقش اول یک فیلم را به او می‌دهند. اما حرفه ای‌ها در سینما چنین کاری نمی‌کنند. تاکنون کسی با این عنوان که به من پول بدهد تا او را بازیگر کنم، به من مراجعه نکرده، اما شنیده ام که برخی‌ها به این واسطه وارد سینما شده اند. به نظر من کسی با پول نمی‌تواند بازیگر شود و این پدیده شومی است که متاسفانه در سینمای ما رخنه کرده و باید با آن مبارزه کرد.

● این حرف‌ها شایعه است

<شهره قمر> بازیگری است که درباره او چنین شایعاتی وجود دارد. وی در دفاع از خود می‌گوید: من اگر برای این فیلم سرمایه ای گذاشته بودم، حتماً نقش اول را انتخاب می‌کردم. این حرف‌ها شایعه است. من برای امرار معاش زندگی ام مجبورم در کنار بازیگری شغل دیگری هم داشته باشم، من حتی یک اتومبیل شخصی ندارم. در فیلم جدیدم سر قرار داد بسیار چانه زدم تا بتوانم با دریافت مبلغ بیشتری، برای خودم اتومبیلی تهیه کنم. آرزوی من خرید یک ماشین است تا مجبور نباشم تمام حقوق خود را صرف کرایه تاکسی و آژانس کنم، بعد با این شرایط چطور می‌توانم برای یک فیلم سرمایه هنگفتی هزینه کنم!

‌ بازیگر "انعکاس" در ادامه تصریح کرد: متاسفم برای افرادی که شایعه می‌کنند. من اگر پول داشتم برای فیلم خودم سرمایه گذاری می‌کردم. زیرا دغدغه اصلی من سینما هست اما بازیگری نیست و قصد دارم فیلم بسازم و به همه قول می‌دهم تا دو سال آینده نخستین فیلم بلندم را بسازم. به شدت دنبال تهیه کننده هستم.

وی در پایان گفت: به نظر من رعایت اخلا‌قیات درحرفه بازیگری و داشتن استعداد و توانایی راز ماندگاری بازیگر است و صرفاً مانکن بودن نمی‌تواند عامل خوبی برای وارد شدن به این عرصه باشد. البته فیزیک و چهره خوب شرط لا‌زم برای یک بازیگر جوان است اما شرط کافی نیست و در کنار آن باید استعداد و توانایی هم وجود داشته باشد. ‌

● ‌ پول و صورت زیبا بازیگر نمی‌سازد

<امیر حسین شریفی> تهیه کننده سینما و تلویزیون در این باره به نکته مهمی اشاره می‌کند و آن هم وجود برخی مسائل در پشت پرده سینماست که باعث می‌شود عده ای بدون ضابطه وارد آن شوند.

وی می‌گوید: من خودم موسسه سینمایی دارم، افراد زیادی مراجعه می‌کنند و پیشنهاد می‌دهند، مبلغ زیادی پول بدهند تا نقش اول یک فیلم را به آنها بدهیم. اما من زیر بار چنین موضوعی نمی‌روم. نقش اول یک فیلم سینمایی و تلویزیونی بسیار مهم است و هر کسی از عهده آن بر نمی‌آید. و نکته مهم تر این که با پول نمی‌توان بازیگر شد! شاید باشند کسانی که از این طریق وارد عامل بازیگری شده اند، اما ماندگار نیستند و به زودی از گردونه رقابت‌ها اوت می‌شوند.

تهیه کننده فیلم <ضیافت> در ادامه معتقد است: بازیگری در سینما تحصیلا‌ت، تجربه کاری در تئاتر، استعداد و غیره می‌خواهد. پول و صورت زیبا بازیگر نمی‌سازد. ‌

● به عنوان بازیگر افسوس می‌خورم

‌<محمدرضا حبیبیان> بازیگر جوانی که کار جدی خود را در سینما قرار است با فیلم <آن سوی پرچین> آغاز کند، وجود این پدیده که برخی‌ها با پول می‌خواهند در سینما بازیگر شوند، تایید می‌کند و می‌گوید: در سینمای ایران این قضیه هست. فقط می‌توانم بگوییم به عنوان یک بازیگر افسوس می‌خورم. زمانی که یک نفر با پول وارد سینما می‌شود ولی استعداد ندارد بعد از مدتی انگیزه خود را از دست می‌دهد. زیرا با پشتوانه وارد نشده است و حالا‌ که نیازهایش به نوعی ارضا شده، به دنبال کار دیگر می‌رود.

‌وی افزود: زمانی که کارم را در سینما شروع کردم، به من پیشنهادهای زیادی شد تا بروی یک فیلم سرمایه گذاری کنم و نقش اول را بازی کنم اما خوشبختانه من نپذیرفتم و توانستم از راه درست وارد این حرفه شوم. زمانی که یک نفر کاری را به سختی به دست می‌آورد، سخت هم تلا‌ش می‌کند تا آن را از دست ندهد. من امیدوارم سینمایی ایران به جایی برسد که دیگر در آن از این مسائل نباشد و هر کسی از راه درست آن وارد شود. البته ناگفته نماند در عالم بازیگری شانس و فراهم شدن زمینه بسیار مهم است. بازیگران زیادی هستند که علی رغم داشتن استعداد فراوان اما شرایط خوبی برای نشان دادن استعدادهایشان فراهم نشده و همیشه مجبورند در نقش‌هایی بازی کنند، که چندان توفیقی برایشان ندارد.

● پولداری یک راه برای رسیدن به بازیگری است

‌<داوود توحید پرست> کارگردان فیلم "نامزد آمریکایی من" که شایعه شده بود بازیگر نقش اول فیلمش برای این که نقش را به او بدهند، پول پرداخت کرده، با تکذیب این موضوع می‌گوید: بازیگر نقش اول این فیلم با ضابطه انتخاب شد و به نظر من بازی خوبی هم ارائه داد. اصلا‌ً ایشان برای حضور در این نقش پولی پرداخت نکرد. البته یک نفر هنگامی که می‌خواستیم برای فیلم بازیگر انتخاب کنیم به دفتر ما مراجعه کرد و می‌خواست ۳۰ میلیون تومان پول بدهد و به نوعی نقش را بخرد. من هم با این عمل وی برخورد کردم و نگذاشتم به هدف خود برسد.

وی در عین حال افزود: از ۳ طریق می‌توان وارد سینما شد؛ تلا‌ش، ثروت و ارتباطات. به طور مثال یکی از بازیگران معروف سینما از طریق یک نفر وارد شده که این به نظر من اشکالی ندارد. هر کسی از یک راه می‌تواند وارد شود اما مهم این است که این شخص چقدر بتواند خود را مطابق روز پیش ببرد و در این کار تلا‌ش کند. مثلا‌ً یک نفر استعداد دارد اما شاید نه پارتی دارد، نه تحصیلا‌ت دانشگاهی و نه شانسی که بتواند بازیگر شود، اما می‌تواند بروی یک فیلم سرمایه گذاری کند، از این طریق وارد می‌شود و بعد با آموزش، تلا‌ش خود تبدیل به یک بازیگر معروف هم می‌شود. ‌

توحید پرست تاکید کرد: به نظر من این موضوع به شرط کسب صلا‌حیت مانعی ندارد! اشکال زمانی ایجاد می‌شود که شخص ناتوان باشد و تنها پول پشتوانه او باشد.

●‌ سکانس پایانی/ روز/ خارجی

‌اعصابم خرد شده، هر جا می‌رم دنبال سرم می‌یام و می‌خوان امضا بگیرن، خبرنگارها هم که ول کن نیستن، از این به بعد گفتم با مدیر برنامه‌هام هماهنگ کنن. قراره ماه دیگه برم فرانسه، از اونجا برای رفتن به آمریکا اقدام کنم. برم اونجا راحت می‌شم، فقط هر وقت قراره فیلم بازی کنم، ایران می‌یام. راستی یک چک نوشتم می‌ریزم به حسابت، هر وقت خواستی فیلم بسازی خبرم کن.

ایزد مهرآفرین

الهام نامجو