چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
عاشورا, هم درس, هم عبرت
● عاشورا، درس و عبرت
حادثه عاشورا، از دو جهت قابل تأمل و تدبر است؛ جهت اول، درسهای عاشوراست. عاشورا، پیامها و درسهایی دارد. عاشورا درس میدهد كه برای دین، باید فداكاری كرد؛ درس میدهد كه در راه قرآن، از همه چیز باید گذشت؛ درس میدهد كه در میدان نبرد حق و باطل، كوچك و بزرگ، زن ومرد، پیر و جوان، شریف و وضیع و امام و رعیت، با هم، در یك صف قرار میگیرند؛ درس میدهد كه جبهه دشمن، با همه تواناییهای ظاهری، بسیار آسیب پذیر است.
اینها درسهای عاشوراست؛ البته همین درسها كافی است كه یك ملت را از ذلت به عزت برساند. همین درسها میتواند جبهه كفر و استكبار را شكست دهد؛ درسهای زندگیسازی است.
جهت دوم، «عبرتهای عاشورا»ست. غیر از درس، عاشورا، یك صحنه عبرت است. انسان باید به این صحنه نگاه كند، تا عبرت بگیرد؛ عبرت بگیرد، یعنی چه؟ یعنی خود را با آن وضعیت مقایسه كند و بفهمد در چه حال و وضعیتی است؛ چه چیزی او را تهدید میكند؛ چه چیزی برای او لازم است. این را میگویند «عبرت». شما اگر از جادهای عبور كردید و اتومبیلی را دیدید كه واژگون شده یا تصادف كرده و آسیب دیده، مچاله شده و سرنشینانش نابود شدهاند، میایستید و نگاه میكنید؛ برای این كه عبرت بگیرید [تا] معلوم شود كه چطور سرعتی، چطور حركتی و چگونه رانندگیای، به این وضعیت منتهی میشود. این هم نوع دیگری از درس است؛ اما درس از راه عبرت گیری است.
● عبرتهای عاشورا
اولین عبرتی كه در قضیه عاشورا ما را به خود متوجه میكند، این است كه ببینیم چه شد كه پنجاه سال بعد از درگذشت پیغمبر، جامعه اسلامی به آن حدی رسید كه كسی مثل امام حسین علیهالسلام، ناچار شد برای نجات جامعه اسلامی، چنین فداكاریای بكند. این فداكاری حسین بن علی علیهالسلام، یك وقت بعد از هزار سال از صدر اسلام است؛ یك وقت درقلب كشورها و ملتهای مخالف و معاند با اسلام است؛ این یك حرفی است؛ اما حسین بن علی علیهالسلام، در مركز اسلام، در مدینه و مكه - مركز وحی نبوی - وضعیتی دید كه هر چه نگاه كرد، چارهای جز فداكاری نداشت؛ آن هم چنین فداكاری خونین و باعظمتی! مگر چه وضعی بود كه حسین بن علی علیهالسلام احساس كرد كه اسلام فقط با فداكاری او زنده خواهد ماند؛ والاّ از دست رفته است؟ عبرت این جاست.
روزگاری رهبر و پیغمبر جامعه اسلامی، از همان مكه و مدینه، پرچمها را به دست مسلمانها میداد و آنها تا اقصی نقاط جزیزهٔالعرب و تا مرزهای شام میرفتند؛ امپراتوری روم را تهدید میكردند؛ آنها از مقابلشان میگریختند و لشكریان اسلام، پیروزمندانه برمیگشتند كه در این خصوص، میتوان به ماجرای «تبوك» اشاره كرد. روزگاری در مسجد و معبر جامعه اسلامی، صوت و تلاوت قرآن بلند بود و پیغمبر با آن لحن و آن نفَس، آیات خدا را بر مردم میخواند و مردم را موعظه میكرد وآنها را در جاده هدایت، با سرعت پیش میبرد؛ ولی چه شد كه همین جامعه، همین كشور و همین شهرها، كارشان به جایی رسد و آن قدر از اسلام دور شدند كه كسی مثل یزید برآنها حكومت میكرد؟ وضعی پیش آمد كه كسی مثل حسین بن علی علیهالسلام، دید كه چارهای جز این فداكاری عظیم ندارد! این فداكاری، در تاریخ، بینظیر است. چه شد كه به چنین مرحلهای رسیدند؟ این، آن عبرت است. ما باید این را امروز مورد توجه دقیق قرار دهیم.
● بیماری خطرناك
ما امروز یك جامعه اسلامی هستیم. باید ببینیم آن جامعه اسلامی، چه آفتی پیدا كرد كه كارش به یزید رسید؟ چه شد كه بیست سال بعد از شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام، در همان شهری كه او حكومت میكرد، سرهای پسرانش را بر نیزه كردند و در آن شهر گرداندند؟ كوفه، یك نقطه بیگانه از دین نبود. كوفه همان جایی بود كه امیرالمؤمنین علیهالسلام، در بازارهای آن راه می رفت؛ تازیانه بر دوش میانداخت؛ مردم را امر به معروف و نهی از منكر میكرد؛ فریاد تلاوت قرآن در «آناء اللیل و اطراف النهار» از آن مسجد و آن تشكیلات، بلند بود. این، همان شهری بود كه پس از گذشت سالهایی نه چندان طولانی، در بازارش، دختران و حرم امیرالمؤمنین علیهالسلام را با اسارت می گرداندند. در ظرف بیست سال، چه شد كه به آن جا رسیدند؟ اگر بیماریای وجود دارد كه میتواند جامعهای را كه در رأسش، كسانی مثل پیغمبر اسلام و امیرالمؤمنین علیهماالسلام بوده اند، در ظرف چند ده سال، به آن وضعیت برساند، این بیماری، بیماری خطرناكی است و ما هم باید از آن بترسیم.
ما باید بفهمیم چه بلایی بر سر آن جامعه آمد كه حسین بن علی علیهالسلام، آقازاده اول دنیای اسلام و پسر خلیفه مسلمین، پسر علی بن ابی طالب علیهالسلام، در همان شهری كه پدر بزرگوارش بر مسند خلافت مینشست، سر بریده اش گردانده شد و آب از آب تكان نخورد! از همان شهر، آدمهایی به كربلا آمدند [و] او و اصحاب او را با لب تشنه به شهادت رساندند و حرم امیرالمؤمنین علیهالسلام را به اسارت گرفتند!
● پاسخ قرآن
من یك آیه از قرآن را در پاسخ به این سؤال مطرح میكنم. قرآن جواب ما را داده است. قرآن، آن درد را به مسلمین معرفی میكند. آن آیه، این است كه می فرماید: «فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلاهٔ واتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا». دو عامل، عامل اصلی این گمراهی و انحراف عمومی است؛ یكی دورشدن از ذكر خدا كه مظهر آن نماز است؛ فراموش كردن خدا و معنویت؛ حساب معنویت را از زندگی جدا كردن و توجه و ذكر و دعا و توسل و طلب از خدای متعال و توكل به خدا و محاسبات خدایی را از زندگی كنار گذاشتن؛ دوم، دنبال شهوترانیها رفتن؛ دنبال هوسها رفتن و در یك جمله «دنیاطلبی» [و] به فكر جمعآوری ثروت، جمعآوری مال و التذاذ به شهوات دنیا افتادن؛ اینها را اصل دانستن و آرمانها را فراموش كردن. این، درد اساسی و بزرگ است. ما هم ممكن است به این درد دچار شویم. اگر در جامعه اسلامی، آن حالت آرمانخواهی از بین برود یا ضعیف شود، هر كس به فكر این باشد كه كلاهش را از معركه در ببرد و از دیگران در دنیا عقب نیفتد، این كه دیگری جمع كرده است، ما هم برویم جمع كنیم و خلاصه خود و مصالح خود را بر مصالح جامعه ترجیح دهیم، معلوم است كه به این درد، دچار خواهیم شد.
● انقلاب، زنده شدن دوباره اسلام
دنیای امروز، دنیای دروغ، دنیای زور، دنیای شهوترانی و دنیای ترجیح ارزشهای مادی بر ارزشهای معنوی است. این دنیاست؛ مخصوص امروز هم نیست؛ قرنهاست كه معنویت در دنیا، رو به افول و ضعف بوده است [و] پولپرستها و سرمایهدارها، تلاش كردهاند كه معنویت را از بین ببرند. صاحبان قدرت، یك نظام و بساط مادیای در دنیا چیدهاند كه در رأسش، قدرتی از همه دروغگوتر، فریبكارتر، بیاعتناتر به فضایل انسانی و نسبت به انسانها بیرحمتر، مثل قدرت آمریكاست. این میآید در رأس و همین طور، میآیند تا مراتب پایینتر. این، وضع دنیاست.
انقلاب اسلامی، یعنی زنده كردن دوباره اسلام؛ زنده كردن «انّ اكرمكم عندالله اتقیكم». این انقلاب، آمد تا این بساط جهانی را، این ترتیب غلط جهانی را بشكند و ترتیب جدیدی درست كند. اگر آن ترتیب مادی جهانی باشد، معلوم است كه شهوترانهای فاسد روسیاه و گمراهی مثل محمدرضا، باید در رأس كار باشند و انسان بافضیلت منوّری مثل امام، باید در زندان یا در تبعید باشد! در چنان وضعیتی، جای امام در جامعه نیست. وقتی زور حاكم است، وقتی فساد حاكم است، وقتی دروغ حاكم است و وقتی بیفضیلتی حاكم است، كسی كه دارای فضیلت است، دارای صدق است، دارای نور است، دارای عرفان است و دارای توجه به خداست، جایش در زندانها یا در مقتل ومذبح یا در گودال قتلگاههاست.
وقتی مثل امامی بر سر كار آمد، یعنی ورق برگشت؛ شهوترانی و دنیاطلبی، به انزوا رفت. وابستگی و فساد، به انزوا رفت، تقوا بالای كار آمد؛ زهد روی كار آمد. صفا و نورانیت آمد؛ جهاد آمد. دلسوزی برای انسانها، آمد. رحم و مروت و برادری و ایثار و از خودگذشتگی آمد. امام كه بر سر كار میآید، یعنی این خصلتها میآید؛ یعنی این فضیلتها میآید؛ یعنی این ارزشها مطرح میشود. اگراین ارزشها را نگه داشتید، نظام امامت باقی میماند. آن وقت، امثال حسین بن علی علیهالسلام، دیگر به مذبح برده نمی شوند؛ اما اگر اینها را از دست دادیم، چه؟ اگر روحیه بسیجی را از دست دادیم، چه؟ اگربه جای توجه به تكلیف و وظیفه و آرمان الهی، به فكر تجملات شخصی خودمان افتادیم، چه؟ اگر جوان بسیجی را، جوان مؤمن را، جوان بااخلاص را - كه هیچ چیزنمی خواهد جز این كه میدانی باشد كه در راه خدا مجاهدت كند - در انزوا انداختیم و آن آدمپرروی افزونخواه پرتوقع بیصفای بیمعنویت را مسلط كردیم، چه؟ آن وقت، همه چیز دگرگون خواهد شد. اگر در صدر اسلام، فاصله بین رحلت نبی اكرم صلوات الله علیه و شهادت جگرگوشهاش، پنجاه سال شد، در روزگار ما، این فاصله، ممكن است خیلی كوتاهتر بشود و زودتر از این حرفها، فضیلتها و صاحبان فضایل ما به مذبح بروند؛ باید نگذاریم. باید در مقابل انحرافی كه ممكن است دشمن بر ما تحمیل كند، بایستیم. پس، عبرتگیری از عاشورا، این است كه نگذاریم روح انقلاب در جامعه منزوی و فرزندان انقلاب، گوشهگیر شود.
مقام معظم رهبری، حضرت آیهٔالله خامنهای
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست