چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
درباره ی ارتباطات
«تكنولوژی ارتباطات اكنون كرهی زمین را به یك دهكدهی بزرگ تبدیل كرده است».
این سخن كه اكنون یكی از مشهورات عام افكار عمومی در سراسر جهان است تبعاتی دارد كه عموم كسانی كه سخنانی از این قبیل بر زبان میرانند ـ جز مصادر نخستین آن ـ از این تبعات بیخبرند. آنچه كه توسط این «شبكهی جهانی ارتباطات» به مردم سراسر كرهی زمین انتقال مییابد «اطلاعات» است؛ «اطلاعاتی حامل یك فرهنگ واحد منشأ گرفته از عقل علمی جدید». آنچنان كه در «علم ارتباطات» میگویند، این «اطلاعات» مجموعهای از «علائم و نشانهها» هستند كه باید آنها را در واقع «صورت تبدیل یافتهی فرهنگ» خواند.
انتخاب لفظ «دهكده»، نه شهر یا كشور، خودبهخود با نوعی مبالغه در این تعبیر همراه است، چراكه در یك دهكده همه یكدیگر را میشناسند و از حال و روز هم باخبرند. تصور «دهكده واحد جهانی» خودبهخود با قبول یك «فرهنگ واحد» برای مردم سراسر كرهی زمین ملازم است و هر فرهنگ، آنچنان كه در علم ارتباطات میگویند نسبت به «جهان آفرینش» دارای «نگرش و تبیین» خاصی است و لذا تعبیر دهكدهی جهانی لامحاله بدین معناست كه ساكنین این دهكدهی واحد، «شریعت واحدی» را نیز پذیرفتهاند.
پذیرش هر یك از ادیان نیز در حقیقت به معنای پذیرش همان نحوهی نگرش و تبیین خاصی است كه آن دین برای جهان آفرینش دارد؛ اصطلاحی كه امروزیها به كار میبرند «جهانبینی» است و جهانبینی مهمترین حوزهای است كه «نظام فرهنگی» را صورت میبخشد. همین جهانبینی است كه با تبدیل یافتن به نشانهها و علائم قابل انتقال سمعی و بصری، عنوان «اطلاعات» پیدا میكند.
اگر نخواهیم متعرض فرهنگی شویم كه اكنون از طریق شبكهی جهانی ارتباطات در سراسر جهان اشاعه مییابد، این قدر هست كه این فرهنگ با جهانبینی و جهانشناسی خاصی همراه است كه مختص به خود اوست و با هیچ فرهنگ و یا شریعت دیگری جمع نمیشود. لذا شبكهی ارتباطات در این دهكدهی واحد جهانی را باید در اشاعهی كفر و الحاد و انقطاع سریع جوانان و همهی اقوام از فرهنگها و شرایع مستقل خویش دارای مسوولیتی واقعی دانست. بر عهدهی «علم» ۱ نیست كه دربارهی جهان احكام و نظریاتی كلی صادر كند، چراكه علم فقط «نسبتها و مقادیر و اسباب» را بازمیشناسد و خود از تحلیل این نسبتها و مقادیر و اسباب در یك حكم و نظریهی كلی عاجز است.
«علم» اصولاً متعرض ماهیات نمیشود و اگر آن را متكفل «جهانشناسی» كنیم، لاجرم كار را به كفر و الحاد خواهد كشاند؛ گذشته از آنكه «علم به مثابه ابزار» فقط در گسترههای معینی كه علمای رسمی خواستهاند به كار افتاده است و در تحلیل اطلاعات دادههای به دست آمده نیز تحلیلگران چگونه میتوانستهاند كه خود را از تأثیر معتقدات عقلی و ایمانی خویش دور نگه دارند؟
البته با تحقیق در ماهیت علوم جدید و عدم استقلال آن نسبت به تكنولوژی، حقایق بسیاری دیگری روشن میشود كه محل بحث آن در این مختصر نیست، اما هرچه هست منشآت جهانشناسی عقل علمی جدید، فرهنگی است كه با هیچ فرهنگ دیگری غیر خویش جمع نمیشود و در روبهرویی با فرهنگهای دیگر، اگر از عهده برآید آنان را هضم میكند و اگرنه، روی به مقابلهای نابرابر میآورد و از آنجا كه احكام آن بیشتر به مذاق عقل سطحی خوش میآید، غالباً نتیجهی مقابلهی اینچنین، آن سان كه در میان غالب اقوام جهان سوم میبینیم، به سود فرهنگ غربی است. علمزدگی و تكنوكراسی سرنوشت محتوم غریب به اتفاق دانشجویان دانشگاههاست، چراكه انسان به شدت در معرض این خطر عمده قرار دارد كه «علت» را با «سبب» اشتباه بگیرد و در ضمن گریز فطریاش از جهل، روی به نظامهای فكری خاصی بیاورد كه یك آگاهی سطحی به «واسطهها و اسباب حدوث عالم» آنان را از تفكر در «علت و ماهیت» كفایت كرده است.
هر فرهنگ خواهناخواه دارای «اُسوهها و مدلهایی رفتاری و احساسی» است كه نفیاً یا اثباتاً افراد پذیرای خویش را از رفتارهایی خاص برحذر میدارند و به رفتارهایی دیگر تشویق میكنند و یا آنكه نابهخود، بیآنكه مستقیماً در قلمرو عقاید و مفاهیم وارد شوند، «الگوهای احساسی» آنها را تغییر میدهند.
این اسوهها، مدلها و یا الگوهای رفتاری و احساسی كه یك فرهنگ را شكل دادهاند و نظام بخشیدهاند، در واقع صورتهای نوعی و مطلق تحقق جهانبینی و جهانشناسی آن فرهنگ هستند و خواهناخواه به غایاتی برای زندگی انسانها تبدیل میشوند و یا خلقوخوی ونفسانیت آنها را در چهارچوبها و دستورالعملهای معینی، خشتریزی و قالببندی میكنند. در فرهنگ دینی این اسوهها و غایات از جنبهی ثبوتی در معصومین و قدیسین و نظامهای احكام عملی ظهور مییابند و از جنبهی سلبی، در صورت دشمنان دین، گناهان كبیره و در فرهنگهای غیردینی، همچون فرهنگی كه امروز به تبع جهانی شدن تكنولوژی ارتباطات در سراسر عالم اشاعه یافته است، این «مدلهای رفتاری» بر مشهورات علمی، اعتبارات عقل روز، توهمات و خرافات موجه بنا گشتهاند و با جایگزینی «قانون اومانیستی» و «قراردادهای اجتماعی» به جای «شریعت مبتنی بر وحی»، دیگر مدلهای سلبی نیز غالباً مبتنی بر نهی قانون هستند نه اعتبارات اخلاقی و مناهی مذهبی.
در اینكه تمدن اروپایی چگونه توانسته است بر همهی تمدنهای دیگر عالم غلبه یابد و به صورت یك «فرهنگ غالب و مسلط» جهان را به یك دهكدهی واحد تبدیل كند سخن بسیار است، اما هرچه هست، این امری است كه تقریباً وقوع یافته و اگر نمونهای چون انقلاب اسلامی ایران وجود پیدا نمیكرد، جز در نزد معدودی اهل نظر، هیچ جای تردید در احكام كلی تمدن جدید نمیتوانست وجود داشته باشد.
محتوای ارتباطات در این دهكدهی جهانی «اطلاعات» است، «اطلاعاتی منشأ گرفته از فرهنگ مسلط جهانی كه فرهنگ تمدن اروپایی است و نظام ارزشی ملازم با آن». این فرهنگ سلطهگر و سلطهگرا برای مبدل كردن جهان به یك دهكدهی واحد، همهی نظامات لازم را نیز تأسیس كرده است: اعلامیهی جهانی حقوق بشر، سازمان ملل متحد، شورای امنیت و از همه مهمتر تفكر ـ یا شبهتفكر ـ مبتنی بر مشهورات علمی كه آن را «فلسفهی علمی» میگویند. «فلسفهی علمی» جو فروش گندمنمایی است كه میخواهد با استنباط احكام كلی از مجموعهی اطلاعات علمی، كه جز در محدودهی نسبتها و اسباب نمیتوانند واجد هیچ كلیت و عمومیت و یا اطلاق باشند، فلسفهنمایی كند و جانشین تفكر فلسفی شود.
این هست كه شبكهی جهانی ارتباطات، در طول دهها سال، فرهنگ واحدی را كه بر همین شبه تفكر علمی مبتنی است در سراسر زمین اشاعه داده است و اكنون اعتبارات عقلی ـ و یا بهتر بگوییم اعتبارات وهمی یا شبهعقلی ـ عموم انسانهایی كه با رسانههای گروهی در سراسر جهان ارتباط دارند به چیزی جز احكام پوزیتیویستی ۲ و كفرآمیز تمدن جدید حكم نمیكند، اما از سوی دیگر، اگر آنچنان كه در علم ارتباطات میگویند «تفكر، حاصل ارتباطات است»، چرا در جهان امروز نمونهای چون انقلاب اسلامی ایران فرصت وقوع داشته است؟
اعم از آنكه تاریخ را بر مبنای «نظریهی ارتقای خطی» تحلیل كنیم و یا آنچنان كه در علم ارتباطات مرسوم است براساس «تكامل ابزار ارتباطی»، انقلاب اسلامی ایران یك نمونهی غیرقابل توجیه است. در كتاب «موج سوم» كه در واقع مانیفست تفصیلی عامیانهی تمدن جدید است، انقلاب اسلامی ایران همچون عكسالعملی در برابر هجوم موج سوم یا «موج انفورماتیك» تحلیل شده است كه توسط وابستگان به موج دوم انجام گرفته و البته این تحلیل به یك لطیفهی غرضجویانه بیشتر از یك تحلیل علمی شبیه است.
اگر جهان را چون یك دهكدهی جهانی با اغراض و غایات و با فرهنگ پوزیتیویستی تمدن جدید تصور كنیم، انقلاب اسلامی ایران با این رویكرد اصولگرایانه به احكام اسلام نمیتواند جز یك بازگشت مرتجعانه به عصر اسطورهها و دین چیز دیگری باشد، چراكه بنابر فرض اولیه، با ظهور عصر تفكر فلسفی یا عصر تعقل محض زمینی، عصر اسطورهها و دین سپری گشته است و نخست فلاسفه جانشین انبیاء گشتهاند و سپس متدولوژیستها جای هر دو را پر كردهاند.
اگر بخواهیم صادقانه سخن بگوییم، باید گفت كه اصلاً آنچه ما میگوییم بر مبانی نظری دیگری متغایر و حتی متضاد با مبانی نظری تمدن جدید استوار است و لذا سخن ما را با این عقل اعتباری یا شبهتفكری كه حاصل ارتباطات جهانی و نفوذ فرهنگ مسلط اروپایی است نمیتوان دریافت و اگر كسی بخواهد با این عقل روز و براهینی ریشه گرفته از مشهورات علمی با ما به چونوچرا برخیزد، راهی به حقیقت نخواهد داشت.
علم ارتباطات در «تعریف انسان و غایات او» و در سایر مبانی نظری خویش، با «تاریخ تمدن» ـ آنچنان كه غربیها نگاشتهاند ـ مشترك است، هرچند ممكن است بر این اشتراك آنچنان كه باید، تصریح نشود. در اینجا نیز برای حیات انسان در طول تاریخ یك سیر تكامل و ارتقای خطی فرض میشود كه در طی آن، انسان «از بدویت به سوی مدنیت و سپس تمدن تكنولوژیك تحول مییابد» و آنچه به عنوان «فرهنگ» خوانده میشود، در واقع «مجموعه اطلاعاتی است كه بشر در طول این تاریخ تمدن و همین سیر ارتقایی خطی فراهم آورده است». در این سیر آنچه كه چهرهی تاریخ را تغییر میدهد «تكامل ابزار» است و لذا اعصار مختلف با عناوین مأخوذ از همین تصور نام گرفتهاند: عصر حجر، عصر مفرغ، عصر مس، عصر آهن و آیا تاریخ را تنها از همین نظرگاه میتوان بررسی كرد؟
دراین نحو تحلیل تاریخ كه نتیجهی لازم پذیرش ترانسفورمیسم۳، ماتریالیسم تاریخی۴ و نظریهی ترقی است، «دین» نیز امری است تابع تاریخ طبیعی زندگی بشر.
لازمهی پذیرش این نحو تحلیل تاریخ قبول این نكته است كه ظهور دین در زندگی انسان بدوی، معلول خوف و ناتوانی او در برابر عوامل طبیعی است و با تكامل بشر و تكمیل ابزار تولید و توسعهی مدنیت، تفكر دینی نیز تكامل مییابد و بشر رفته رفته از شرك مطلق به توحید و سپس به نفی مطلق پرستش دینی گرایش مییابد. با هم درریختن اصل ترانسفورمیسم و نظریهی ارتقای خطی، همهی تاریخ تمدن در هم خواهد ریخت و به صورت دیگری درخواهد آمد.
اگر كتابهای درسی ما از مدارس تا دانشگاهها با علم به تبعات و لوازم قبول تاریخ تمدن ـ به همین صورتی كه غربیها نگاشتهاند ـ تنظیم میگشت، بسیاری از مطالب و مقالات مندرج در كتب درسی حذف میشد و ما ناچار میشدیم كه از نظرگاه اعتقادی خویش به تاریخ مدنیت نظر كنیم و حقیقت را دریابیم.
«تاریخ حیات معنوی» انسان را بر كرهی زمین باید در تاریخ انبیا جستوجو كرد. میان این تاریخ ـ یعنی تاریخ حیات معنوی بشر ـ با تاریخ حیات طبیعی او چه نسبتی است؟
انسانی كه با «عقل علمی جدید» رشد كرده است و ذهن او با مجموعهی اعتباراتی شكل پذیرفته است كه از این عقل روز برمیآید، حتی در زندگی شیخالانبیا حضرت ابراهیم (ع) در جستوجوی پاسخ این سوال است كه او با چه وسیلهای كشاورزی میكرده است! «عقل علمی جدید» از یك سو انسان را به جایی كشانده كه «علیت» را فقط در «سببیت فیزیكی و شیمیایی» میبیند و نمیتواند هیچ صورت دیگری برای علیت تصور كند و از سوی دیگر، همهی تلاشهای بشر را در طول تاریخ فقط متوجه «توسعهی تولید غذا و تأمین حوایج مادی و گسترش تمدن» میبیند و لذا در تنظیم تمدن فقط به سراغ مدارك و وقایعی رفتهاند كه این نحو تفكر را تأیید میكند و همهی وقایع دیگر را، هر چند همچون طوفان نوح مقیاس جهانی داشته باشند، از تاریخ مدون حذف كردهاند.
اگر نوح نبی (ع) كشتی بخار ساخته بود، میتوانست جایی در تاریخ تمدن بیابد، اما كشتی او، آنسان كه در قرآن مورد تصریح قرار گرفته است، با «بسمالله» هدایت میشد ـ بسماللهِ مَجریها و مُرسیها۵ ـ و «بسمالله» نیز موتوری نیست كه بتواند مورد تشریح قرار بگیرد و قطعات مختلف آن نامگذاری شود!
نخست باید بدانیم كه این نحو تحلیل تاریخ، خلاف آنچه تبلیغ میكنند، هرگز بر واقعیات غیرقابل تردید علمی استوار نیست و آنچه رخ داده این است كه انسانهایی علم زده و شیفتهی تمدن كنونی اروپایی، با چشم بستن بر همهی مدارك و اسنادی كه میتواند بطلان این فرضیات را اثبات كند، تلاش كردهاند كه تاریخی بر مبنای ترانسفورمیسم، ماتریالیسم تاریخی و نظریهی ترقی بنویسد، فیالمثل اگر انسانی غیرمعتقد به ترانسفورمیسم و داروینیسم نمونههای جمجمههای به دست آمده از انسانهای اولیه را مورد بررسی قرار میداد، به تحلیل دیگری كاملاً ناقض نظریه فعلی دست مییافت. «آنتونی بارنت» در كتاب «انسان به روایت زیستشناسی» هنگام بحث در پیچیدگیهای موجود مینویسد:
خیلی راحت بود اگر میشد داستان تكامل انسان را به نحوی كه در بالا خلاصه كردیم، تمام شده دانست؛ اما قطعات دیگری یافت شدهاند كه به هیچ وجه در یك چنین طرح سادهای نمیگنجند.
مشهورترین اینها جمجمهای است به نام سوانسكومب اهمیت این جمجمه از این جهت است كه صاحب آن تقریباً به طور مسلم از معاصران نزدیك انسان جاوه و پكن بوده است، این خود دلیل نسبتاً قانعكنندهای است كه انسانهایی با هیئت انسان امروزی در دورهی پلئیستوسن میانه وجود داشتهاند
قطعات دیگری نیز یافت شده كه گواه بر این است كه در دورهی پلئیستوسن میانه و پایانی، یعنی قبل از ظهور انسان نئاندرتال، انسانهایی به شكل انسان جدید (ساپینس) وجود داشتهاند ۶.
اگر انسان امروزی از نسل نئاندرتالها باشد، پس آن انسانهایی كه همزمان با نئاندرتالها بر كرهی زمین میزیستهاند از نسل كه بودهاند؟
تنها با چشم بستن بر یك چنین مدارك و نمونههایی نیز نمیتوان طرحی آنچنان جاهلانه و خرافی برای پیدایش و تكامل بشر پیدا كرد كه در كتابهای مدون تاریخ تمدن می خوانیم، بلكه آنچه رخ داده فقط این است كه آنها در جستوجوی شواهد و نمونههایی برای اثبات یك طرح از پیش معین برآمدهاند. لازمهی پذی
۱ـ مقصود از علم، علوم رسمی است نه علم به معنایی كه در احادیث و قرآن آمده است.
۲ـ Positivism: مذهب تحصلی؛ فلسفه، یا شبه فلسفهای كه به روش تجربی علوم جدید و یقین علمی اطلاق میبخشد و قضایا و احكان مابعدالطبیعه را بیمعنی میداند، به این جهت كه آنها را نمیتوان مورد رسیدگی تجربی قرار داد. ـ و.
۳ـ Transformism: نظریهی تطور تدریجی انواع ـ و.
۴ـ Historical Materialism: یكی از اصول اساسی نظریهی ماركسیسم در باب تاریخ كه بر طبق آن، نهادهای سیاسی ـ اجتماعی و اندیشهها متناسب با تواناییهای اقتصادی مادی بنا میشوند و شكل میگیرند. ـ و.
۵ـ هود /۴۱.
۶ـ آنتونی بارنت، انسان به روایت زیستشناسی، محمدرضا باطنی و ماهطلعت نفرآبادی، نشر نو، سوم، تهران، ۱۳۶۹، صص ۱۰۶ و ۱۰۷.
۷ـ حجرات /۱۳.
۸ـ روم /۳۰.
۹ـ محمد /۱۲.
۱۰ـ به «امی بودن» پیامبر در سورهی اعراف، آیات ۵۷ و ۵۸ اشاره شده است. ـ و.
۱۱ـ اعلی / ۲ و ۳.
۱۲ـ ایمانوئل ولیكوفسكی … و جهان واژگون شد، محمدحسین نجابتیان، سیمرغ، تهران، ۱۳۶۵.
۱۳ـ فارابی «عقل فعال» را از ارسطو گرفته است و آن را «روحالقدس و روحالامین» نیز خوانده است. عقل فعال بالاترین مرتبهی عقلهای مفارقهی (مجرد) آسمانی است. در اینكه برای انسان در بالاترین مرتبهی تكامل عقلی او (عقل مستفاد) امكان اتحاد با عقل فعال موجود است یا خیر، فلاسفهی دورهی اسلام و فلاسفهی یونان نظرات مختلفی ابراز داشتهاند كه در این مقاله نمیگنجد.
۱۴ـ Arthur Charles Clake: (۱۹۱۷)؛ نویسنده و دانشمند انگلیسی، شهرتش به داستانهای علمی ـ تخیلی او بازمیگردد، خصوصاً همین كتاب «۲۰۰۱؛ یك اودیسهس فضایی» كه در ایران به اسم «راز كیهان» شهرت یافته است. ـ و.
۱۵ـ اریك فون دنیكن، ارابهی خدایان، سیامك بودا، جاویدان، تهران، چهارم، ۱۳۵۷.
۱۶ـ اریك فون دنیكن، طلای خدایان، مجید روحنیا، عطار ـ فردوسی، تهران، سوم، ۱۳۶۲.
۱۷ـ بقره /۳۱.
۱۸ـ ابونصر محمدبن محمد فارابی (۳۳۸ ـ ۲۵۷ ق)؛ موسس فلسفهی اسلامی، ملقب به معلم ثانی. «آراء اهلالمدینت الفاضله» و «السیاسات المدینه» از آثار اوست. ـ و.
۱۹ـ حنا الفاخوری و خلیل الجبر، تاریخ فلسفه در جهان اسلامی، ۲ ج، عبدالمحمد آیتی، كتاب زمان، تهران، دوم، ۱۳۵۸، ج ۲، ص ۴۴۱.
۲۰ـ تاریخ فلسفه در جهان اسلامی، ص ۴۴۲، نقل از السیاسات المدینه، ص ۵۹ به بعد.
۲۱ـ دربارهی این تفاوتها در مقالهی بعد بحثی نسبتاً مكفی انجام گرفته است.
۲۲ـ جادوی پنهان و خلسهی نارسیسی، همین كتاب، ص ۵۹.
۲۳ـ وسیله، پیام است، ص ۶۵.
۲۴ـ محمدبن حسین ابن خلف تبریزی (برهان)، برهان قاطع، ۵ ج، محمد معین، (تصحیح و توضیح)، امیركبیر، تهران، دوم، ۱۳۶۲.
۲۵ـ برهان قاطع، ج ۳، ص ۹۴۷.
۲۶ـ دربارهی این موضوع در قسمت دوم این مجموعه مقالات ـ كتاب حاضر، صفحهی ۷۳، ـ نیز بحثی انجام گرفته است.
۲۷ـ ذبیح بهروز (۱۳۵۰ـ۱۲۷۰)؛ نویسندهی كتابهای «دبیره» و «گندبادآورد و معراجنامه». از طرفداران تبدیل خط فارسی به لاتین. ـ و.
۲۸ـ سید احمد كسروی (۱۳۲۴ ـ ۱۲۶۹)؛ مورخ و نویسندهی «تاریخ مشروطهی ایران» و «تاریخ هیجده سالهی آذربایجان». او از به كار بردن لغات عربی دوری میجست و دین و عرفان را خرافه میشمرد. ـ و.
۲۹ـ Esperanto: زبان طراحی شده توسط ال.ال.زامنهوف، پزشك لهستانی، در ۱۸۸۷. تلاشهای بسیاری برای معرفی این زبان به عنوان زبان مشترك جهانی صورت گرفته است. ـ و.
۳۰ـ محمدحسن ناصرالدین صاحبالزمانی (۱۳۰۹): نویسنده و گردآورندهی كتاب «خط سوم» كه حاوی سخنان گزیدهی شمس تبریزی است. ـ و.
۳۱ـ امام خمینی، مصباحالهدایه الی الخلاقه و الولایه، سید احمد فهری، پیام آزادی، آذر ماه ۱۳۶۰، صص ۸۲ـ ۷۹.
۳۲ـ امام خمینی، شرح دعای سحر، سید احمد فهری، اطلاعات، تهران، دوم، ۱۳۷۰.
۳۳ـ شرح دعای سحر، ص ۵۹.
۳۴ـ این مطلب نیازمند بحث مفصلی است كه باید جداگانه مطرح شود.
منبع خبر : MLM به نقل از iritn در تاریخ ۱۳۸۵ بیست و یکم آبان ساعت ۰۹:۵۵:۵۰
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست